اقدام سوال برانگیز مسکو در مورد یمن
روزنامه جمهوری اسلامی در یادداشتی نوشت:
همراهی روسیه با آخرین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد علیه یمن گرچه در راستای محافظه کاری ها و سودجویی های مسکو است اما خطر رنگین شدن دامان کرملین با خون بیگناهان یمنی را به همراه دارد.
قطعنامه «2216» شورای امنیت سازمان ملل متحد که سه شنبه گذشته صادر شد، بر پیچیدگی های جنگ یمن افزود. قطعنامه پیشنهاد شده از سوی شورای همکاری خلیج فارس با رای مثبت 14 عضو شورای امنیت و رای ممتنع روسیه تصویب شد که تحریمهای تسلیحاتی علیه گروه مردمی انصارالله، ممنوعیت سفر «علی عبدالله صالح» رئیس جمهوری پیشین و فرزند او، تحریم «عبدالملک بدرالدین» رهبر جنبش انصارالله و درخواست از این جنبش برای تحویل دادن قدرت را در برمی گیرد. شورای امنیت همچنین از کشورهای عضو خواسته است کشتی هایی را که به یمن می روند، بازرسی کند.
قطعنامه سازمان ملل متحد بدون هیچ اشاره ای به تجاوز عربستان به خاک یمن، از طرف های درگیر خواسته است حملات خود را متوجه غیرنظامیان نکنند. دبیرکل شورای امنیت نیز باید تلاش های خود را برای رساندن کمک های بشردوستانه و برقراری آتش بس های انسان دوستانه افزایش دهد. این، در حالی است که طی سه هفته گذشته ریاض بارها از رسیدن کمک های بشردوستانه سازمان های بین المللی به مردم یمن جلوگیری کرده است.
به نوشته شبکه «روسیاالیوم» کشورهای عرب پیشنهاد دهنده قطعنامه به دلیل مخالفت روسیه با برخی بندهای آن، در متن پایانی تغییرهایی داده بودند.
رای ممتنع روسیه به این قطعنامه نیز نشان می دهد از تعدیل صورت گرفته خشنودی نسبی دارد. با این همه، در شرایطی که گمان می رفت مسکو هر قطعنامه ای درباره یمن را با حساسیت ویژه دنبال کند، همراهی با متنی که در آن هیچ اشاره ای به کشتار بیگناهان در حمله های کور هوایی و لزوم پایان دادن عربستان به جنگ نشده است، پرسش هایی را برمی انگیزد.
در این میان، احتمال می رود همراهی روسیه با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد برآمده از چندین نگاه یا محاسبات و ملاحظات گوناگون باشد:
1- بیش از سه هفته تلاش رژیم سعودی برای همراه کردن کشورهای دیگر با اقدام نظامی خود علیه یمن تاکنون در عمل دستاورد دندانگیری نداشته است. ریاض در حالی به بمباران هوایی زیرساخت ها و ساختمان هایی مانند خانه ها، مدارس، بیمارستان ها و... دست می زند که می داند نمی تواند همچنان به حمله های کور و کشتار انسان های بیگناه ادامه دهد. واکنش منفی نهادهای حقوق بشری و افکار عمومی منطقه و جهان نیز فشاری دوچندان ایجاد کرده است.
به نظر می رسد مسکو در موضوع یمن به چهره بین المللی خود بیش از همه توجه کرده است. وتوهای روسیه در موضوع سوریه که همراهی چین را با خود داشت، نقشی مهم به مسکو در مسائل خاورمیانه بخشید؛ نقشی رقم زننده که می تواند اجماع در ساختار ناعادلانه شورای امنیت را به سود برخی کشورهای جنوب بشکند و تامین کننده منافع کرملین نیز باشد. نباید فراموش کرد که روسیه در سوریه منافعی به مراتب بیشتر از یمن دارد.
مسکو نه در یمن پایگاه نظامی و منافع ژئوپلتیکی دارد و نه آن کشور را به مثابه دریچه ای به سوی دریای مدیترانه می بیند. سوریه برای روسیه راهی برای گریز از تنگه پرخطر باب المندب و دزدان دریایی خلیج عدن است؛ یعنی جایگزین کم هزینه تر یمن!
از سوی دیگر، برای مسکو جایگاه دولت قانونی «بشار اسد» در دمشق با شرایط کنونی شورای ملی انتقالی یمن تفاوت دارد. شورای ملی انتقالی اواخر بهمن ماه با همگرایی گروه های سیاسی و قومی در صنعا، پس از آن تشکیل شد که انصارالله نتوانست «عبدربه منصور هادی» رئیس جمهوری یمن، را از کناره گیری منصرف کند.
این شورا 551 عضو را، از نمایندگان مجلس پیشین که منحل شده بود و 250 نفر از گروه های سیاسی فاقد نماینده در دور پیش مجلس مانند جنوبی ها دربرمی گیرد و وظیفه دارد پیش نویس قانون اساسی را که به سبب وجود مشکل هایی مانند تقسیم یمن به 6 ایالت اعتراض گروه های مردمی را به همراه داشت، بازبینی کند. شورای ملی انتقالی یمن با توجه به سنگ اندازی ها و جنگ افروزی های عربستان هنوز آنچنان که باید، جایگاه خود را نیافته است.
2-مسکو در حوزه دیگری نیز با کشورهای اروپایی و آمریکا در افتاده است؛ اوکراین. از دید مسکو یک همسایه دیوار به دیوار که بخشی از مرز میان این کشور و اروپا را دربرمی گیرد، اهمیت راهبردی بیشتری دارد تا کشوری در جنوب شبه جزیره عربستان.
روسیه در موضوع اوکراین نیز تمام قد در برابر اروپا و آمریکا ایستاد تا جایی که حتی تحریم های آنها را به جان خرید. بنابراین در کشاکش های یمن، روسیه که بیش از همه به سود کشور خود می اندیشد، منافع اندک را قربانی داشته های مهمتر می کند. این کشور نمی خواهد سوژه تازه ای برای خود بتراشد که دوباره در برابر اروپا و آمریکا یا همپیمانان منطقه ای آنها مانند عربستان قرار گیرد و زمزمه های نه چندان آشکار برای گرفتن حق وتو از خود را بلندتر کند.
3-آمریکا از مدت ها پیش به ویژه پس از حادثه یازدهم سپتامبر (1380)، یمن را به عنوان یکی از پایگاه های القاعده معرفی کرد و حملاتی با هواپیماها و پهپادهای خود به این کشور ترتیب داد. از این رو، ورود روسیه به یمن به نوعی، ایستادن در حوزه راهبردی آمریکا به شمار می رود؛ امری که با توجه به تنش ها و پیچیدگی های روابط مسکو- واشنگتن چندان دلپسند کرملین نیست. یمن اینک در وضعی به سر می برد که رئیس جمهوری مستعفی آن که کشتار انسان های بیگناه و ویرانی ساختارهای شهری این کشور را از دوستان سعودی خود خواسته است، همچنان بر تشکیل دولت در بیرون از مرزهای یمن پافشاری می کند. درون مرزها نیز درگیری نیروهای مردمی انصارالله و ارتش یمن با گروه های تندرو مانند داعش و القاعده که هر روز از کمک های تسلیحاتی هواپیماهای عربستان بهره مند می شوند، ادامه دارد.
در چنین شرایطی، روسیه با وجود سفر چندی پیش هیاتی بلندپایه از شورای ملی انتقالی به مسکو، ترجیح داده است کناری بایستد تا شاید از پس گرد و غبار ناشی از خاک شخم خورده یمن با بمب های سعودی، راحت تر پیش بینی کند کفه قدرت به سود کدام طرف سنگینی خواهد کرد تا طرف برنده را بگیرد. در این میان، آنچه هر لحظه در یمن رخ می دهد سرخ تر شدن خاک این سرزمین و افزایش بیزاری عمومی از متجاوزان است؛ رهبران روسیه باید مراقب باشند دامن آنان در این گیرودار آلوده نشود.
نظر شما