يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 15

معضلی به نام آیت الله «هاشمی‌رفسنجانی»

کد خبر: ۵۵۸۴۴
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۰:۳۸
صادق زیباکلام در سرمقاله شرق نوشت:

به نظر می‌رسد توهین از جانب برخی چهره‌ها و جریانات سیاسی خاص نسبت به آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی حدومرزی ندارد. به‌هرحال میان رئیس مجمع‌تشخیص‌مصلحت‌نظام و بخشی از اصولگرایان، سال‌هاست شکاف جدی ایجاد شده و هر قدر هم جلوتر می‌رویم این شکاف گسترده‌تر و عمیق‌تر می‌شود. حوادث و رویدادهای ناخوشایند انتخابات ریاست‌جمهوری دهم نیز این شکاف را عمیق‌تر و نکات آن را برجسته‌تر کرد. اما نفس این شکاف و نفس اختلاف‌نظر سیاسی که امری پذیرفته‌شده در نظام‌های مردم‌سالار است چرا بایستی محملی برای توهین شود؟ عملا هربار که ایشان خاطره‌ای و کلامی از گذشته نقل می‌کنند که به مذاق برخی تندروها خوش نمی‌آید، به‌دنبال آن توپخانه توهین، دشنام و افترا به سمت آقای هاشمی‌رفسنجانی به کار می‌افتد. کمترین توهینی که به ایشان نسبت داده می‌شود آن است که مشارالیه را متهم به «دروغ‌گویی» می‌کنند.

با وجود آنکه حجم خاطرات آقای هاشمی به هزاران صفحه بالغ می‌شود اما تا به امروز اصولگرایان نتوانسته‌اند با دلیل و سند و مدرک، حتی یک مورد را نشان دهند که ساختگی بوده و رئیس‌جمهور دوران سازندگی، درست نگفته‌اند. تا به امروز حتی یک مورد در این هزاران صفحه، از سوی مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام(ره) به‌عنوان خاطره نادرست، خلاف واقع و ناصحیح مطرح نشده است. درعین‌حال برخی از چهره‌ها که عنوان مورخ هم دارند مثل آب‌ خوردن به آقای هاشمی نسبت ناروا می‌دهند. افرادی که برخی نوشته‌های قبل و بعد از انقلابشان بعضا ١٨٠ درجه با هم متفاوت هستند، چهره موردوثوق انقلابیون و امام(ره) را در تریبون‌های مختلف سیاسی و مذهبی، متهم به جعل تاریخ می‌کنند؛ توهین‌های زشتی که انسان در حیرت می‌ماند.

به‌هرحال جایگاه، سوابق و خدمات ایشان به انقلاب و نظام به کنار، آیا دست‌کم از باب سن و سال ایشان و حقی که بر گردن انقلاب دارند نمی‌بایستی در به‌کاربردن آن تعابیر قدری اندیشید؟ توهین به کنار، بسیار گفته می‌شود ایشان مطالبی را به نقل از اشخاصی می‌گویند یا می‌نویسند که فوت شده‌اند و دیگر نیستند. یا می‌گویند ایشان بعضا مطالب یا خاطرات خود را به اشخاصی نسبت می‌دهند که در میان ما نیستند و نمی‌توانند صحت آنچه گفته می‌شود را تأیید کنند. اولا این ایراد در قبال هر فرد دیگری هم که خاطره می‌گوید یا تاریخ شفاهی تدوین می‌‌کند، می‌تواند وارد باشد. مشکل در استناد آقای هاشمی‌رفسنجانی به افرادی که فوت شده‌اند نیست. مشکل در این است که آنچه نقل شده، با جهت‌گیری و خط‌وربط‌های سیاسی امروزین برخی افراد و جریانات نمی‌خواند. به بیان ساده‌تر اگر آنچه آقای هاشمی از دهه ٦٠ یا دهه ٧٠ یا حتی دوران مبارزه پیش از انقلاب نقل می‌کردند، با چارچوب‌های سیاسی، جناحی و خطی امروز تندروها مطابقت پیدا می‌کرد، در آن‌صورت نه‌تنها ایشان با اتهام خلاف‌گویی مواجه نمی‌شد بلکه خاطرات ایشان دست‌مایه‌ای می‌شد برای توجیه حقانیت عملکرد امروزی همان جریانات، و از آن، مستند‌ها می‌ساختند. احتمالا هر شب در ساعتی پربیننده، بخش‌هایی از خاطرات ایشان از تلویزیون پخش می‌شد و ایضا از رادیو خوانده می‌شد. اما چون آنچه ایشان می‌گویند با عملکرد و موضع‌گیری‌های امروزی برخی جریانات نمی‌خواند، می‌خواهند به کل و جزء، و از ریشه و بنیاد، آنها را بر کنند.  مشکل دیگر با رئیس پیشین مجلس خبرگان، انتخابات پیش‌روی این مجلس است.

به‌راستی تندروها و اصولگرایان چگونه رویکردی با ایشان می‌خواهند در این انتخابات داشته باشند؟ اگر بگذارند ایشان وارد انتخابات شوند که در آن‌صورت رأیی که احتمالا و با نظر به رأی سال ٨٥ کسب می‌کنند، برخی را به دردسر خواهد انداخت. اگر خواسته باشند نگذارند ایشان وارد انتخابات مجلس خبرگان شوند، در آن‌صورت اصولگرایان چاره‌ای ندارند مگر اینکه مانند انتخابات ریاست‌جمهوری سال ٩٢ عمل کنند که باز هم «معضل هاشمی‌رفسنجانی» حل نخواهد شد و همان‌طور که اتفاق سال ٩٢ باعث ایجاد آن موج در کشور شد، باز هم همان واکنش در میان مردم ایجاد خواهد شد.  به نظر می‌رسد دست‌کم بخشی از بغض و کینه نسبت به این شخصیت بزرگ انقلاب که به‌صورت توهین به ایشان خود را ظاهر می‌کند، در حقیقت به‌واسطه معضل حل‌نشدنی سیاسی‌ای به نام «آیت‌الله‌هاشمی‌رفسنجانی» و حضور باثبات وی در تاریخ مبارزات دوران پهلوی، انقلاب، جنگ، سازندگی و اصلاحات در میانه میدان تحولات سیاسی و مدیریتی کشور است.

نظر شما