نزاع اعتدال و افراط در فضای مجازی
آفرین چیت ساز اول در ایران نوشت:
دو حادثه جنگ یمن و مذاکرات هستهای باعث شد فضای مجازی در ایران به میدان کنش و واکنش سیاسی تبدیل شود. اینترنت در ایران این درجه از تب تند فعالیت سیاسی را پیش از این در ایام انتخابات سال 92 تجربه کرده بود. آن روزها دو شبکه فیسبوک و توئیتر عمدتاً میزبان فعالیت سیاسی نسل جوان یا طبقه متوسط ایران بود اما این بار به یمن ظهور نرمافزارهای موبایلی چندین شبکه نوپدید از وایبر و واتس اپ گرفته تا لاین و تلگرام محل بروز احساسات و علایق سیاسی ایرانیان شده است.
نفوذ رسانه قدرتمندی بهنام «تلفنهای هوشمند» مختصات دنیای سیاست ایرانیان را دگرگون کرده است. اکنون بازتاب حوادث و قضایای دنیای سیاست به فاصله اندکی در تلفن یا تبلتی که در دسترس میلیونها شهروند ایرانی است نمایان میشود. در این فضای پرالتهاب هیچ سیاستمدار ایرانی نمیتواند نسبت به آنچه در فضای مجازی میگذرد بیاعتنا بماند. از محمد جواد ظریف در وزارت خارجه تا علی مطهری در مجلس و علی دایی در ورزش و بهرام رادان در سینما اتفاقات پیرامون خویش را به صورت لحظه به لحظه برای نسل مشتاق ایرانی توئیت میکنند. از اینها بگذریم، هفته گذشته هر دو تجمع پرسر و صدا که یکی در حمایت از تیم هستهای و دیگری علیه تجاوزات نظامی سعودیها صورت گرفت سنگ بنایش در فراخوان شبکه مجازی نهاده شد.
اما بازتاب و اثرات این دو حادثه ساخته و پرداخته شده در دنیای وایبری یکسان نبود در حالی که فراخوان مربوط به حمایت از مذاکره هستهای آحاد ایرانیها را به وجد آورد. قضیه واکنش علیه سعودیها از مسیر واقعیاش منحرف شد و به اتفاق ناگواری در قالب ضدیت و اهانت به یکنژاد و ملیت تبدیل شد. این ماجرای تلخ و تکاندهنده برای نخستین بار نخبگان جامعه را نگران سرنوشت فضای مجازی کرد. روشن شد که فضای مجازی و شبکههای اجتماعی دچار آسیبها و آفتهای جدی است که اگر چارهجویی نشود میتواند به حوادثی تلختر بینجامد. اکنون با واقعیت جدیدی روبهرو هستیم که سیاست در فضای مجازی نه تنها عامل سرگرمی و تفنن بلکه عامل تنش و تضاد میان برخی اقوام و ملیتها شده است در بسیاری از موارد زبان نقد جای خود را به هجو و هزل داده است.
طبیعی است که در فضای آزادی مثل شبکه وایبر یا تلگرام ادبیات نقد و انتقاد بر گفتوگوها حاکم شود اما واقعیت تلخ این است نقدی که اغلب فعالان اینترنتی به راه انداختهاند از نوع بیقاعده آن است که سر از انکار و تخریب در میآورد. بار سنگین غلظت احساس و هیجان در شبکههای اینترنتی چنان است که شما ناگزیرید از میان دو قطب مخالف و موافق یکی را برگزینید. در فضای سپید و سیاهی که پیش روی کاربر گشوده میشود نشانی از لایه خاکستری نیست. در این عرصه نگاهها و نظرات تند سیاسی ستایش میشود، ساختارشکنی همچون یک فضیلت امتیاز می گیرد و دعوت به اعتدال و واقعبینی اغلب نشانه محافظه کاری به حساب میآید. تردید نباید داشت که غلبه فضای احساسی و نوعی عوامزدگی در فضای مجازی ایران تا به این جا نیز خسارتهایی را بر فرهنگ تربیتی ایرانی وارد کرده است. کم نبودهاند افراد منتقد و صاحب اندیشه که بعد از دیدن برخی بداخلاقیها عطای آن را به لقایش در فضای مجازی بخشیدهاند.
تراوشات و محصولات این هفته شبکههای مجازی یعنی موج نژادستیزی به کام نخبگان ایرانی تلخ آمده است. موجی که حتی صدای اعتراض ایرانیان ساکن در کشورهای دیگر را نیز در آورد. ایرانیان دور اندیش در این موج واکنشهای وایبری نشانههای یک خطر برای منافع ملی را حس کردند.
در این سو جامعه شناسان ایرانی در چند میزگرد و نشست، نسبت به روندی که در فضای وایبر حاکم شده است هشدار دادند. آنها میگویند نباید فضای اینترنت به تسخیر احساسات و هیجانات در آید و نباید گذاشت فرصت آزادی افکار و عقیده در شبکههای اینترنتی به جنگ عقیده تبدیل شود. براساس توصیه این نخبگان، دنیای اینترنت بزرگترین امکان و فرصت برای گفتوگو و تعاطی افکار است و همه کاربران باید از این فرصت تاریخی بهره بجویند و اندیشهها و نظرات خویش را در معرض قضاوت دیگران قرار دهند. بدترین گزینه برای یک شهروند دوراندیش ایرانی آن است که با دیدن عوارض و آفات فضای مجازی، راه قهر و سکوت را برگزیند. نزاع دو جریان اعتدال و افراط در فضای مجازی جدی است و اصحاب اعتدال و مدارا نباید عرصه را به حریف واگذار کنند.