شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 05

یک یادداشت نابهنگام درباره پدیده احمدی‌نژاد

کد خبر: ۵۴۹۵۶
تاریخ انتشار: ۲۲ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۸:۳۶

احمد غلامی، سردبیر شرق در سرمقاله این روزنامه نوشت:

نباید دست ‌‌از ‌سر احمدی‌نژاد برداشت و هشت‌سال ریاست‌جمهوری‌اش را پدیده‌ای نادر و بدون بازگشت دانست. اگرچه در سابقه تاریخی ایرانیان بازگشت (restoration) کم دیده می‌شود و ما بیشتر با جهش روبه‌رو هستیم. جهش از نقطه‌ای معلوم به نامعلوم یا معلوم، جهش الزاما روبه جلو و رو به ترقی نیست. گاه جهش ارتجاعی است. اگر بپذیریم که برخی جهش‌ها کورند و مقصدی نامعلوم دارند، تفاوت جهش و بازگشت با اندک تسامح روشن می‌شود.

بازگشت مستلزم آگاهی است. جهش مردم به احمدی‌نژاد، جهیدن به نقطه‌ای نامعلوم بود. اگر قرار به بازگشت بود، مردم از هاشمی باید بازمی‌گشتند به دوره آرمان‌های انقلاب؛ کاری که بعدا می‌خواستند آن را انجام دهند و به هر‌دلیلی نشد.  امروز، سیاست پیش از آنکه بتواند بازگشت یا انقلاب باشد، در‌حال جهیدن از موضعی به موضع دیگر است. برای همین باید جلو جهش سلول‌های احمدی‌نژاد را گرفت.

به‌عبارتی، احمدی‌نژاد جهشی بنیادین در بوروکراسی پس از انقلاب به‌شمار می‌آید. او نه حتی یک‌دوره نماینده مجلس بود، نه سابقه وزارت و معاون وزارت داشت. به ناگهان و یکباره از دل واگرایی اصلاح‌طلب‌ها متولد شد. هر‌قدر خطوط اصلاح‌طلبان واگرا‌تر شد، راه را برای احمدی‌نژاد باز‌و‌بازتر می‌کرد. جای تعجب نیست که سکوی پرش احمدی‌نژاد، شهرداری پایتخت بود.

جلوگیری از جهش سلول‌های بنیادین با جراحی کاری نادرست و غیرعقلانی است. چون با جراحی احتمال اینکه این سلول‌ها به جاهای دیگری جهش کنند و آنجا را تسخیر و از کار بیندازند بسیار است. جامعه‌ای هم که دائم زیر تیغ جراحی برود کاری از آن ساخته نیست.  تنها راه باقی‌مانده این است که دوره احمدی‌نژاد را نه اینکه با نگاهی ابزاری- آن هم به قصد پوشاندن عیب‌های خودمان یا توجیه ناکارآمدی‌مان به تکرار برای مردم بازگو کنیم- بلکه این دوره را باید تئوریزه و کدگذاری و آن را به برندی از جهل خودمان تبدیل کنیم تا مگر بازگشت و جهیدن به آن سمت ناممکن شود. باید به مردم فهماند و گوشزد کرد که اشتباه کرده‌اند. هم آنها، هم روشنفکران سیاسی و فرهنگی. همه در جهیدن احمدی‌نژاد که در لابه‌لای سطوح جامعه مخفی مانده بود و در فرصتی مناسب جهش کرد و روی صندلی ریاست‌جمهوری قرار گرفت مقصرند.

از یاد نبریم که کمیت رای اصلاح‌طلبان در انتخابات٨٤ تغییر چندانی نکرده بود، تنها عاملی که نتیجه را به سود احمدی‌نژاد تغییر داد، واگرایی‌های کیفی بود که اصلاح‌طلبان را به چند‌دسته تقسیم کرد. تمجید و تعریف‌های اغراق‌آمیز از مردم آنها را در اشتباهاتشان جسورتر می‌کند. باید به آنها گفت همه ما اشتباه کردیم و همه تاوانش را دادیم. هروقت پذیرفتیم که اشتباه کرده‌ایم، راه آینده‌ اندکی کم‌خطر خواهد شد. راه آینده راه پرخطر و دشواری است. با آنکه به شکل کلیشه‌ای چنین باورپذیر شده که دوره‌های ریاست‌جمهوری در ایران هشت‌ساله است، در دنیای سیاست هیچ تضمینی برای آنچه بود و خواهد ماند وجود ندارد. شاید این یادداشت زودهنگام به‌نظر برسد. اما ترس از جهیدن‌های نامعلوم به جاهای نامعلوم و گاه معلوم همه را بر آن می‌دارد تا دوره گذشته را نقدهای آگاهانه کنند و ریشه‌های ظهور پدیده‌ای به نام احمدی‌نژاد را دوباره تبیین کنند. راه جهیدن را نمی‌شود مسدود کرد.

 نه در اینجا، نه در هیچ جامعه‌ای امکان چنین کاری وجود ندارد. فقط می‌توان با آگاهی‌بخشی به تاخیرش انداخت. آنچه که معلوم است، اصولگرایان می‌توانند به چند جهت جهش داشته باشند، حتی جهشی روبه‌جلو: جهش به سمت لاریجانی، جهش به سمت قالیباف و چه‌بسا به جانب نیرویی ناشناخته. درباره دو گزینه آخر، تضاد عجیبی وجود دارد، زیرا هردو اینها اشخاصی از دولت کوچک‌تر یا از دولت بزرگ‌ترند. آنچه کار اصلاح‌طلبان را دشوار کرده، آینده‌ای نامعلوم است. بعید است در چنین شرایطی بتوانند به دورتر از روحانی جهش کنند. حتی گزینه‌هایی که می‌شود همین امروز، همین حالا روی کاغذ آورد‌ اندک‌اند. از معجزاتی که در آینده رخ خواهد داد حرف نمی‌زنیم. اگر قرار باشد نام‌هایی را امروز روی کاغذ بنویسیم که با شرایط همگنی داشته باشند، چه‌کسانی هستند؟ از امروز باید فکر کرد. سیاست یعنی طراحی رسیدن به قدرت و حفظ آن. مهم‌تر از همه چه‌کسی تضمین می‌دهد، شرایط آینده بهتر یا بدتر از حالا باشد.


نظر شما