دوشنبه ۲۳ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 14

106 روز جدال بی‌نتیجه خانم معلم با مرگ

کد خبر: ۵۴۲۰۲
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ - ۱۵:۱۱
خانم معلم که برای فرار از دست جوان شیطان‌صفت، خود را از خودروی وی به بیرون پرت کرده بود، پس از 106 روز تسلیم مرگ شد. 
 
به گزارش جام جم، رسیدگی به این پرونده بیست و چهارم آذر سال گذشته زمانی در دستور کار ماموران پلیس آگاهی استان مازندران قرار گرفت که مرد باغبانی با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفت و خبر داد زن میانسالی را در حالی که بی هوش و مصدوم شده در حاشیه جاده پیدا کرده است. 
 
با گزارش این موضوع به پلیس، ماموران به آنجا اعزام شده و زن مصدوم را به بیمارستان منتقل کردند. پزشکان در بررسی وضع این زن متوجه شدند او قطع نخاع شده است. 
 
در ادامه خانواده این زن شناسایی شده و در تحقیق از آنها مشخص شد، معصومه معلم یک مدرسه روستایی بوده و روز حادثه خانه اش را در شهرستان نکا ترک کرده و بعد از آن ناپدید شده بود. 
 
نجات زن جوان از دست پسر آزارگر 

تحقیقات در این زمینه ادامه پیدا کرد تا این که چند روز بعد از این حادثه زنی با حضور در پلیس آگاهی از پسر جوانی به اتهام اقدام برای آدم ربایی شکایت کرد و گفت: روز حادثه به عنوان مسافر سوار خودروی پژو 405 نقره ای رنگ شدم. در مسیر گوهرباران او به یکباره تغییر مسیر داد که به رفتارش اعتراض کردم که توجهی نکرد و ادامه مسیر داد. زمانی که در حاشیه جاده خودرویش را متوقف کرد، با او درگیر شدم تا راهی برای فرار پیدا کنم که ناگهان یک راننده عبوری متوجه ماجرا شده و مرا نجات داد، اما او توانست فرار کند. مردی که به کمک من آمده بود، توانست شماره پلاک خودرو را یادداشت کند. ماموران سپس احتمال دادند پسر جوانی که پلیس در تعقیبش است در مصدوم شدن خانم معلم هم نقش داشته باشد. سرانجام متهم که اهل روستای «پنبه چوله» بود، در کیلومتر ٩ جاده ساری شناسایی و دستگیر شد. 
 
این پسر جوان پس از دستگیری همه چیز را انکار کرد، اما شاکی که از ماکرون سوار خودروی وی شده بود به اداره پلیس آگاهی فراخوانده شد و در مواجهه حضوری با متهم او را شناسایی کرد. 
 
اعتراف متهم به انگیزه ای نامعلوم 

متهم که راهی جز بیان حقیقت نداشت، به جرایم سیاه خود اعتراف کرد و گفت: به خاطر یک وسوسه دست به این کارها زدم و تنها این دو زن طعمه های من بودند. من در زندگی شخصی ام دچار هیچ مشکلی نبودم و نمی دانم چرا دست به این کار زدم. 
 
گفته های شاکی پرونده را قبول دارم. حتی خانم معلمی را به دام انداختم و قصد عملی کردن نقشه شیطانی ام را داشتم که او برای فرار از دست من خود را از خودروی در حال حرکت به بیرون پرت کرد. 
 
مرگ یکی از شاکیان پرونده 

متهم با صدور قرار قانونی روانه زندان شد. در حالی که تحقیقات پلیس آگاهی برای مشخص شدن دیگر ابعاد این پرونده ادامه داشت روز هفتم فروردین مسئولان بیمارستان در تماس با پلیس اعلام کردند خانم معلم در جدال با مرگ تسلیم شد. به این ترتیب با مرگ وی روند رسیدگی به پرونده وارد مرحله جدیدی شد و متهم در برابر اتهام قتل عمد قرار گرفت. 
 
چطور نجات پیدا کردم 

کلثوم که اهل یکی از روستاهای شهرستان نکا بوده و از دام شیطانی متهم جوان، جان سالم به در برده بود گفت: ساعت 7 و 30 دقیقه دهم دی سال گذشته از ورودی روستای زیدی نکا سوار خودروی جوانی شدم تا به خانه ام بروم. در میانه راه او تغییر مسیر داد و با زور و تهدید از من خواست در صندلی جلوی خودرو بنشینم. 
 
وی ادامه داد: زمانی که متوجه نیت پلید او شدم با التماس گفتم که بیمار هستم، فرزندم و اعضای خانواده ام چشم انتظارم هستند تا شاید مرا رها کند که توجهی به التماس هایم نکرد. چاره ای جز فریاد زدن و درگیری با او نداشتم. وقتی توقف کرد موفق به فرار از دست او شدم. در این هنگام نیز راننده یک خودروی عبوری به کمکم آمد. 
 
مادرم قربانی ناهنجاری اجتماعی شد 

فاطمه فولادی، دختر بیست و چهار ساله قربانی حادثه نیز در این باره گفت: مادرم قربانی ناهنجاری اجتماعی شد، اجتماعی که باید امنیت و آرامش را به خانواده ها بدهد گاهی موجب نگرانی و ایجاد مشکل می شود. 
 
مادرم در روزهای نخست که در بیمارستان امام خمینی(ره) ساری بستری بود، از ما خواست تا به هیچ عنوان گذشت نکنیم، قاطعانه می گفت که آن جوان خاطی باید قصاص شود، او می دانست که فلج و قطع نخاع شده است، می دانست که دیگر امیدی به زندگی او نیست، از ما خواست تا بعد از مرگ او شیون نکنیم و به خدا توکل داشته باشیم. 
 
فولادی با اشاره به این که آن جوان خاطی، پرونده های مشابهی داشت و از خانواده متمولی است، گفت: امیدوارم که دادگاه رای عادلانه ای بدهد و خانواده این جوان نتوانند قانون را دور بزنند و خود را تبرئه کنند، زیرا خواسته مادرم نیز قصاص بود. 
 
وی در پایان گفت: اکنون برادر پانزده ساله ام تنها دلخوشی من است و به امید او زندگی می کنم، ظلمی که به مادرم شده است قابل جبران نیست، اما امیدوارم دستگاه قضایی در این باره هیچ گذشتی نداشته باشد. 
 
پرونده این جنایت در دادسرا در حال رسیدگی است و با تکمیل تحقیقات به دادگاه ارسال می شود. 
نظر شما