سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05

علی رهبری:می‌خواهم ارکستر تهران را به دنیا معرفی کنم

کد خبر: ۵۴۱۱۳
تاریخ انتشار: ۱۷ فروردين ۱۳۹۴ - ۰۸:۱۷

در آن سوی مرزها همه او را با نام الکساندر می‌شناسند، هنرمندی که از کودکی آموختن موسیقی را آغاز کرد و بعد از تحصیل در هنرستان موسیقی ملی‌(زیر نظر تارخانیان، رحمت‌الله بدیعی و حسین دهلوی) توانست در 17 سالگی نوازنده ویلن ارکستر صبا شود؛ پس از آن برای ادامه تحصیل راهی اتریش شد و بعد از بازگشت به عنوان جایگزین مصطفی کمال پورتراب به مدیریت هنرستان عالی موسیقی و کنسرواتوار ایران در آمد. او در طول عمر هنری خود با ارکسترهای ژونس موزیکال، ارکستر هنرستان عالی موسیقی، ارکستر صبا، ارکستر مجلسی رادیو و تلویزیون و ارکستر سمفونیک تهران کنسرت‌هایی را رهبری کرد، اما پس از سال‌ها دوری از ایران در سال 1384 شمسی به دعوت فریدون ناصری به ایران بازگشت و رهبری ارکستر سمفونیک تهران را بر عهده گرفت و این ارکستر توانست پس از مدت‌ها، اجرای قابل قبولی تحت رهبری او داشته باشد اما به دلیل بی‌توجهی مسئولان وقت موسیقی و فراهم نبودن شرایط لازم، ایران را ترک کرد و سرانجام در اسفند ماه 93 بار دیگر سکان رهبری ارکستری که در طول سال‌های فعالیت خود، بارها اوج و افول را تجربه کرده است، به دست گرفت.

به گزارش ایران، برای رهبری، دستیاری هربرت فون کارایان آن‌هم در سن ۳۰ سالگی، دریافت مدال طلای جهانی برای رهبری ارکستر در ایام جوانی و رهبری ۱۲۰ ارکستر معتبر دنیا تنها افتخاری شخصی نیست، بلکه نام یک ایرانی است که هرهفته‌ای که در گوشه‌ای از دنیا و در یکی از سالن‌های بزرگ اجرای ارکستر شنیده می‌شود و این موضوع برای هر ایرانی افتخار بزرگی است. او سال‌هاست که ساکن اتریش است و نامش در دانشنامه‌های موسیقی جهان به عنوان یکی از رهبران موفق و معروف جهان ثبت شده و تقریباً هیچ هنرمندی از خاورمیانه نتوانسته به اندازه او افتخار کسب کند؛ با این تفاسیر علی رهبری(الکساندر) معتقد است موسیقی ایرانی به دلیل اینکه نتوانسته آثاری در عرصه بین‌المللی عرضه کند در خارج از ایران ناشناخته است و تنها هنرمندان ایرانی در آن سوی مرزها با این موسیقی آشنایی دارند. علاوه بر این او می‌گوید رهبرانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کنند به خاطر توجه نکردن به موسیقی و هنر، به ایران بدبین هستند و باید این نوع نگاه را تغییر داد. او با برنامه‌ریزی‌های‌ بزرگی که برای ارکستر سمفونیک دارد به آینده این ارکستر امیدوار است و تصمیم دارد این ارکستر را به دنیا
 معرفی کند. ‌

گفت‌وگوی «ایران» با علی رهبری؛ رهبر ارکستر سمفونیک تهران و مدیر هنری این ارکستر را در ادامه می‌خوانید:

 شما با ارکستری تمرین داشتید که به خاطر برخی مشکلات، فعالیت آن به‌صورت پراکنده انجام می‌شد. در حال حاضر سطح ارکستر به چه صورت است؟آیا از این جهت مشکلی برای شما به وجود نیامده است؟

خوشبختانه چیزی که باعث تعجب همگان است اجرای خوب نوازندگان این ارکستر است. به عقیده من برای کسی که در رهبری ارکستر تبحر داشته باشد و کار را به‌صورت حرفه‌ای انجام دهد، دو- سه سال تعطیل بودن این ارکستر نه تنها به چشم نخواهد آمد بلکه ‌حس هم نمی‌شود، اما اگر در این کار حرفه‌ای نباشد حتی اگر بیست سال هم در این زمینه فعالیت داشته باشد بازهم نمی‌تواند یک ارکستر را بخوبی رهبری کند. در هشتاد سال گذشته، به این دلیل که رهبران ارکستر ما کاری به غیر از رهبری ارکستر نداشتند و تمام تلاش خود را روی رهبری ارکستر گذاشته بودند نه تنها لطمه‌ای بزرگ به این ارکستر زده شد بلکه باعث انحلال ارکستر هم شد به این دلیل که ارکستر سمفونیک تهران نباید ارکستر حشمت سنجری، فرهاد فخرالدینی، حسین دهلوی و حتی علی رهبری باشد، چرا که این ارکسترها باید طوری برنامه‌ریزی شوند که وقتی هنرمند بزرگی آن را ترک می‌کند، بتواند به حیات خود ادامه دهد و متکی بر فرد یا گروهی خاص نباشد. به واقع این تعریف درست یک ارکستر سمفونیک اصولی در اغلب کشورهای پیشرفته است.

 اکثریت نوازندگان یا آهنگسازانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کنند، می‌گویند اگر مسئولان از ما دعوت کنند با عشق و علاقه به کشور برمی‌گردیم اما هیچ گاه علاقه دوستداران موسیقی را در نظر نمی‌گیرند، حتی نوازندگانی که دوست دارند از تجربه رهبری چون شما بهره ببرند.

متأسفانه تعداد رهبران خوبی که در خارج از ایران فعالیت می‌کنند انگشت‌شمار است و از سوی دیگر همه کشورها به دنبال رهبر ارکستر یا حتی رهبران گرانقیمت هستند. در مورد رهبران ایرانی هم وضعیت به همین صورت است و تعداد آنها نیز محدود است اما از همه مهمتر نگاه بدبینانه رهبران ارکستر به ایران است که باید از بین برود. آنها بر این باور هستند که در ایران توجه چندانی به موسیقی نمی‌شود و این بدگمانی ‌زمانی اتفاق افتاد که ارکستر سمفونیک تعطیل شد. اما باید به کمک همدیگر و حمایت مسئولان به مرور زمان و با دعوت از رهبران میهمان به ایران، این نوع نگاه را تغییر دهیم و از هنر آنها در کشور بهره ببریم. البته من شخصاً حاضر نیستم تمام وقت در ایران فعالیت داشته باشم. من بیش از چهل سال است که در تمام کشورها مشغول رهبری ارکستر هستم و حدود 6 مرتبه نیز به عنوان مدیر هنری در حوزه موسیقی، فعالیت کرده‌ام و تنها شرقی‌ای هستم که دارای این پست و مقام است. البته ناگفته نماند صبر و حوصله معلمی را هم ندارم و تنها گاهی اوقات برای شرکت در مسابقات به دوستان کمک می کنم . اما فکر می‌کنم در چهل سال گذشته ‌خدمتی که در خارج از ایران به ایران و نام ایرانی‌ها داشته‌ام به مراتب استفاده‌اش برای ایران بیشتر بوده و همه می‌گویند این رهبر ایرانی است ولو اینکه به اسم الکساندر من را بشناسند تا اینکه اگر در ایران بودم و موسیقی تدریس می‌کردم. البته کار با این ارکستر آنقدر زمان بر است که فرصتی برای انجام سایر کارهایم پیدا نمی‌شود.

 اما در ایران ضرورت حضور شما و این آموزش وجود دارد.

بله. صد در صد همان‌طور که در دوران جوانی رئیس کنسرواتوار هنرستان بودم به همین منظور با آقای مرادخانی معاون وزیر صحبت کردم که هنرستان‌ها نیز تحت کنترل ما باشد تا برای آنها معلم انتخاب کنیم.

 با توجه به سابقه ارکستر سمفونیک و ارکستر ملی احیای دوباره این ارکستر چه اهمیتی برای خود ارکستر دارد.

به اعتقاد من انجام برخی فعالیت‌های فرهنگی، جهانی محسوب می‌شود و یکسری دیگر فعالیت برای چهره یک مملکت است درست مانند این است که بپرسیم با وجود هزینه و مشکلاتی که وجود دارد فوتبال را برای چه می‌خواهیم؟ اما می‌بینید که وجود آن لازم است و باید وجود داشته باشد اما ارکستر سمفونیک از فوتبال نیز مهمتر است. وقتی شما برای سرگرمی مردم موسیقی سنتی می‌نوازید یک چیز است اما زمانی که می‌خواهید علم موسیقی را به مردم یاد بدهید و بتهوون و موتزارت را معرفی کنید چیز دیگری است و ملیت ندارد. امروزه از ساعت دست تا تلفن همراه‌ جوانان با سابق متفاوت است و با کوچکترین وسیله‌ای مانند اینترنت اطلاعاتی به دست می‌آید که در 10 سال گذشته امکان‌پذیر نبوده‌ و کسی نمی‌توانست آن را مجسم کند به همان نسبت نیز مسئولان دریافتند که وجود ارکستر سمفونیک برای چهره این مملکت دارای اهمیت است. کشور ایران حدوداً 100 سال قدمت ارکستر سمفونیک دارد و ترکیه 200 سال اما در کشورهای عربی این قدمت وجود ندارد و آنها با دعوت از هنرمندان خارجی سعی داشتند که بالاجبار این ارکستر را راه‌اندازی کنند.

 چه شرایطی باعث شد که این مسئولیت را قبول کنید؟

دیگر از این بهتر نمی‌شد و نخواهد شد که رئیس جمهوری، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، معاون وزیر، مدیرکل موسیقی و تمام نوازندگان و مردم بخواهند که این ارکستر دوباره احیا شود و مسئولیت آن را بر عهده بگیرم. البته در ارکستری که امروز تشکیل شده است شاید 8-7 بار رهبری آن را انجام بدهم و هر هفته یک نفر آن را رهبری خواهد کرد. به نوازنده‌ها نیز گفته‌ام که همه موظف هستند با رهبرهای مختلف ارکستر مانند یک رهبر دائم همکاری کنند. من مدیر هنری هستم و تا روزی که یک ارکستر به ژاندارم نیاز داشته باشد و مدیر هنری بالای سر آن باشد ارکستر موفقی نخواهد بود.

 یعنی اگر شرایطی مانند دیگر رهبران ارکستر که این مسئولیت را قبول کردند و اتفاقاتی هم به وجود آمد، بازهم تصمیم به ماندن خواهید داشت؟

برای من ماندن در ایران مانند بعضی از رهبران ارکستر که تمام تمرکزشان روی ماندن در ایران بود چندان حیاتی نیست و دلیلی هم وجود ندارد که مشکلی پیش بیاید. امروزه آرزوی همه مسئولان و علاقه‌مندان به موسیقی راه‌اندازی دوباره این ارکستر است. حتی اگر دولت هم تغییر کند دلیلی وجود ندارد که نخواهند این ارکستر وجود داشته باشد. اگر این ارکستر در هشتاد سال گذشته به‌صورت جدی و حرفه‌ای فعالیت کرده بود هیچگاه نمی‌توانست به آسانی منحل شود اما به دلیل اینکه همه چیز در حال تغییر و تحول بود بیان نداشتن و نخواستن آن خیلی آسان بود.

ارکستری که 10 سال پیش آن را می‌شناختم و رهبرانی که بر سر کار آمدند به عقیده من به دلیل تجربه کم‌، چندان قدرت نداشتند. کار رهبری ارکستر به آسانی نیست و هر رهبری هم نمی‌تواند رهبر دائم باشد یا مسئولیت مدیر هنری ارکستر را بر عهده بگیرد. من به دنبال فامیل بازی و رفیق بازی نبودم و نیستم. من قول دادم ارکستر را در سطح جهانی معرفی کنم و این کار را خواهم کرد البته سه سال قبل از انقلاب این تصمیم را داشتم که استعفا دادم و رفتم. زمانی که ایران بودم، انتقادهای زیادی به ارکستر سمفونیک تهران داشتم که چرا با وجود افراد شایسته جوان که همگی عملکرد بسیار شایسته‌ای در عرصه موسیقی داشتند، نباید آن‌طور که باید و شاید در ارکستر سمفونیک تهران نیز به آنها توجه شود. من حرفم این بود که هر چه سرمایه‌گذاری خارجی داشته باشید، به نتیجه نمی‌رسید و این نوازندگان بعد از مدتی از
کشور می‌روند.

پس بهتر است ما بیاییم و کسانی را درگیر کار کنیم که از هنرستان موسیقی هستند و می‌توانند در ارکستر سمفونیک تهران حضور جدی داشته باشند. بر حسب اتفاق با پیروزی انقلاب اسلامی بود که همین خارجی‌ها از کشور رفتند و همان وزیری که پیش از انقلاب استعفای من را قبول کرده بود، وقتی فهمید من در ژنو مسابقه‌ مهمی را برنده شدم، از من معذرت خواست، ولی این برای من پایان کار نبود چرا که داستان رفتن من از ایران، کارهای ناتمامی را باقی گذاشت که واقعاً من را دلخور کرد. من خیلی دلم می‌خواست که به ایران برگردم، چرا که با دلخوری این کشور را ترک کردم و همیشه کسانی که کنسرت‌های من را می‌دیدند، می‌دانستند که من دلم با ایران است. من همواره علاقه‌مند بوده‌ام که قبل از سال ۸۳ که یک بار به ایران آمدم، حضور جدی برای کار داشته باشم، چرا که کار من در کشور پیش از انقلاب ناتمام مانده بود اما باید بگویم هیچ‌کس از ایران در ۳۰ سال گذشته از من با این همه سابقه دعوت نکرده است. اما با این حال ۱۰ سال پیش که دوباره بعد از مدت‌ها به ایران آمدم، با دیدن و شنیدن هنرنمایی جوانان کشورم لذت بردم و اتفاقاً وقتی دیدم که در برنامه‌ای به شیوه غیرمتعارف از من به عنوان رهبر ارکستر تشکر کردند، بسیار ذوق زده و از این همه احترامی که به من گذاشتند، شگفت‌زده شدم؛ به طوری که تصمیم گرفتم در ایران بمانم و همان کار ناتمامم را انجام دهم. به هر حال من در ایران ماندم و تلاش کردم تا ارکستر سمفونیک تهران را در سال ۸۳ راه‌اندازی کنم و این همان کاری بود که از قبل انقلاب نیمه تمام مانده بود. ولی متأسفانه بعد از مدتی که کارها داشت خوب پیش می‌رفت، استاد کامکار پیش من آمد و گفت استاد اگر می‌خواهید این‌طور کار کنید، بچه‌ها ورشکسته می‌شوند و دیگر پولی برای رفت و آمد خود هم به خاطر حضور مستمر و البته بدون بودجه در این ارکستر ندارند که من واقعاً با شنیدن این حرف استاد کامکار، از خودم خجالت کشیدم چرا که فکر می‌کردم برای این دولت، آدم مهمی هستم.

من در مورد کمبود بودجه و مسائل مالی ارکستر صحبت‌های زیادی با دوستان انجام داده‌ام. اما متأسفانه حتی وزیر آن دوران هم به دیدن برنامه ما نیامد و این واقعاً به من برخورد که ناچار شدم نامه سرگشاده‌ای را بنویسم و در مقابل جمعیت بگویم که اگر وضعیت موزیسین‌های ارکستر سمفونیک تهران را درست نکنید، من می‌روم و دیگر برنخواهم گشت.

بعد از اینکه دیدم مشکلات درست نمی‌شود به ناچار از کشورم رفتم و تا چندی پیش دوباره به کشورم بازگشتم. در این ۱۰ سال تصور می‌کردم که کاری پیش نخواهد رفت اما وقتی که آقای مرادخانی به عنوان معاون هنری وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی با من تماس گرفتند و از من برای حضور در ایران دعوت کردند، پیش خود گفتم که اگر این بار نشود، دیگر هیچ اتفاقی نخواهد افتاد.
 شما رهبر میهمان هم خواهید داشت؟

بله. صدر در صد از رهبران ایرانی و خارجی برای این ارکستر دعوت خواهیم کرد و اگر موفق نبود مسئولیتش با علی رهبری است.

 نسل گذشته ارکستر سمفونیک و کسانی که سن و سالی دارند با شما همکاری دارند؟

بله همکاری بسیارخوبی دارند و بسیار عالی است. البته زمانی که من مسئولیت این ارکستر را بر عهده گرفتم افراد سن بالا از این ارکستر اخراج شده بودند و از آنها خواستم که به ارکستر بازگردند. این افراد تجربه خوبی در زمینه ارکستر سمفونیک دارند و جوانان می‌توانند از تجربه آنها استفاده کنند. البته لازم به ذکر است که این نوازنده‌ها تمام بضاعت کنسرت ما نیستند. فراموش نکیند ما نوازنده‌های عالی داریم که خارج از ایران زندگی می‌کنند.

 در مورد آزمون چطور؟

پیش از برعهده گرفتن رهبری این ارکستر، از نوازندگان آزمون گرفته شده بود اما در نظر دارم که هر کدام از نوازنده‌ها به طور جداگانه برای یک بار بنوازد و پس از آن تصمیم می‌گیرم که می‌توانیم همکاری داشته باشیم یا خیر.

 با توجه به اینکه در خارج از ایران فعالیت داشتید ارزیابی شما از اوضاع موسیقی و آهنگسازی ایران چیست؟

بعد از انقلاب تعداد نوازنده‌ها و موزیسین‌ها بسیار رشد داشته در صورتی که به‌خاطر تبلیغات منفی که خارج از ایران وجود داشت فکر می‌کردم همه چیز از بین رفته است اما حدود 10 سال قبل که به ایران آمدم بسیار شگفت زده شدم و با خود گفتم این موزیسین‌ها عالی هستند البته امروزه این تعداد بیشتر هم شده است. ملت ایران به موسیقی علاقه‌مند است و درتمام مراسم مذهبی، نوحه‌خوانی‌ها و حتی قرائت قرآن از موسیقی و ریتم استفاده می‌کنند و چندان محدودیتی در این باره وجود ندارد.

 وضعیت نظام آموزش موسیقی به چه صورت است؟

اطلاعات کافی در این باره ندارم و باید دراین باره بررسی بیشتری داشته باشم.

 به نظر شما در ایران یا در تهران به عنوان پایتخت نیاز به راه‌اندازی دانشگاه یا آموزش رهبری ارکستر وجود دارد؟

بله حتماً ضرورت دارد و در این باره معلم خوب و با حوصله خواهم آورد و اگر هم فرصتی وجود داشت و در ارکستر به یک سطحی رسیدم در این باره همکاری می‌کنم و شاید هم ارکستر سمفونیک خودش این مسئولیت را بر عهده بگیرد.

 شناخت جهان از موسیقی ایرانی در محافل آکادمیک و بازار موسیقی چگونه است؟ آیا موسیقی ایرانی را تنها با آقای شجریان می‌شناسند؟

شناخت دنیا در مورد موسیقی ایران صفر است حتی آقای شجریان را هم خیلی نمی‌شناسند و به عقیده من این ضعف به این دلیل است که در این باره اقدام و معرفی خوبی صورت نگرفته است.

 اگر آقای شجریان یا دیگر هنرمندان در لس آنجلس برای صد هزارنفر ایرانی می‌خوانند اتفاق خوبی نیست آنها ایرانی هستند و از ایشان شناخت کافی دارند اما مشکل این است که خارجی‌ها این موسیقی را نمی‌شناسند.

 حدود 35 سال پیش برای نخستین بار دو سی‌دی از آهنگسازان خوب کلاسیک ایران چون آقای هوشنگ استوار، محمد تقی مسعودیه، حسین دهلوی، احمد پژمان و امین‌الله حسین در بازار موسیقی منتشر کردم که نخستین و آخرین آثاری بودند که در بازار بین‌المللی وجود دارد در صورتی که امروزه باید تلاش کنیم با ضبط و تولید خوب موسیقی ایرانی را به دنیا معرفی کنیم.

 تصمیم دارید ارکستر سمفونیک در خارج از ایران اجرا داشته باشد.

بله حتماً در غیر این صورت هیچ‌گاه به ایران نمی‌آمدم و این مسئولیت را قبول نمی‌کردم.

 اجرا با قطعات کلاسیک غربی است یا موسیقی ایرانی هم وجود خواهد داشت.

چندان فرقی ندارد تصمیم داریم در فصل هنری آینده آهنگ‌های آهنگسازان ایرانی را نیز به طور مرتب اجرا کنیم البته تمرکز بیشتر ارکستر باید روی موسیقی کلاسیک باشد.

 با توجه به اینکه اشاره کردید موسیقی ایرانی در خارج از ایران ناآشنا است به نظر شما اجرای قطعات ایرانی چه تأثیری خواهد داشت؟

اجرا و حضور ارکستر سمفونیک تهران می‌تواند ارتباط فرهنگی خوبی برقرار کند.

 محتوای ارکستر در کشور‌های اروپایی به چه صورت است؟

تقریباً مانند ایران است و سازها و ارکستر سمفونیک یکی است تنها تفاوت حضور رهبرهای مختلف بسیار خوب و جهانی در ارکستر‌های دنیا است که در ارکستر تهران وجود ندارد و امیدوارم تغییرات خوبی در این زمینه به وجود آید.

 به نظر شما این ارکستر در اختیار بخش خصوصی باشد بهتر است یا دولت؟

دولت موظف است که همیشه از ارکستر سمفونیک و ملی ایران حمایت کند. اگر تنها بخش خصوصی این مسئولیت را بر عهده گیرد و روزی ورشکست شود این فرهنگ برچیده خواهد شد و این یعنی دائماً در خطر زندگی کردن. وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد است که از این ارکستر حمایت کند، البته بنیاد رودکی که یک مؤسسه خصوصی است در این باره حمایت بسیار خوبی داشته است.

 آینده ارکستر سمفونیک تهران را چگونه می‌بینید؟

اگر خوب نمی‌دیدم به ایران نمی‌آمدم.


برچسب ها: ارکستر ، صدای ایران
نظر شما