کیهان: کلاه گشاد سرمان رفت؛ دولت پنهانکاری می کند
حسین شریعتمداری، در یادداشت روز کیهان، ادعا کرده است که دست آورد ماه ها مذاکره هسته ای با 1+5 ، کلاه گشادی است که آن ها بر سر ملت ایران گذاردند و این فاجعه بزرگ را تیم مذاکره کننده و شخص آقای حسن روحانی از مردم پنهان می کنند.
مدیر مسوول روزنامه کیهان، روز پنجشنبه نیز در خصوص نتیجه مذاکرات هسته ای اظهار داشته بود که " اسب زین شده دادیم اما افسار پاره گرفتیم!".
این یادداشت را با عنوان "ستاوردها یا از دستدادهها؟!" در زیر بخوانید:
1- سال 1394 در نخستین روزهای خود با رخدادهای سرنوشتسازی همراه بود. بیانات رهبرمعظم انقلاب در حرم رضوی(ع) که باید از آن با عنوان «نقشه راه جمهوری اسلامی ایران» نه فقط برای سال 94 بلکه برای همه سالها یاد کرد و سه رویداد بزرگ دیگر که هر یک از آنها بهتنهایی میتواند در فهرست وقایع تاریخساز دنیای امروز جای گیرد.
اول؛ حمله وحشیانه راهزنان شترسوار آلسعود با جنگندههای اهدایی آمریکا و اجارهای اسرائیل به مسلمانان مظلوم یمن که در ادامه آرزوی برباد رفته اجدادشان، ابولهب و ابوجهل و ابوسفیان صورت گرفته است.
دوم؛ قلعو قمع تروریستهای تکفیری داعش در سوریه و عراق که نطفه حرام آنها در رحم اجارهای و مشترک غربی، عبری و عربی بسته شده بود و فرزندان روحالله در سوریه و عراق و لبنان با قلع و قمع آنها داغشان را بر دل والدین حرامی آنان گذاردند و سوم؛ مذاکرات هستهای در لوزان که متأسفانه نتیجه آن کام ملت را تلخ کرد. چرا که حریف به فریب و خدعه، خواستههای نامشروع خود را که طی 12 سال گذشته بر زمین مانده بود به ایران اسلامی تحمیل کرد و کلاه گشاد توافق ژنو را در پوشش بیانیه مطبوعاتی بر سر فعالیت هستهای کشورمان گذاشت. در ادامه یادداشت پیشروی شرح بیشتری از این ماجرا خواهیم داشت.
2- سه رخداد یاد شده و بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب اگرچه ممکن است در نگاه اول چهار موضوع جداگانه تلقی شوند ولی با نگاهی دقیقتر میتوان رشتهای را دید که هر چهار رویداد مورد اشاره را به یکدیگر گره زده است به گونهای که فقط در یک جغرافیا و فضای واحد قابل ارزیابی هستند.
الف: انقلاب اسلامی مردم یمن الگو گرفته از انقلاب اسلامی در ایران است و حمله وحشیانه آلسعود به مردم مسلمان این دیار به اعتراف آمریکا و متحدانش یک جنگ نیابتی - PROXY WAR- از سوی قدرتهای بزرگ است که تنها با هدف پیشگیری از تکثیر ایران اسلامی آغاز شده و ادامه دارد.
ب: هیلاری کلینتون وزیر خارجه سابق آمریکا در کتاب خاطرات خود با عنوان «گزینههای دشوار» اعتراف میکند که داعش را سازمان «سیا» برای مقابله با بیداری اسلامی پدید آورده و مینویسد؛ برای جلب حمایت دولتها از داعش به یکصد و چند کشور سفر کرده و آنها را متقاعد ساخته بود که پس از اعلام موجودیت داعش، این جریان را به رسمیت شناخته و از آن حمایت کنند، که دیدیم چنین کردند.
ج: چالش هستهای 12 ساله اگرچه تابلوی هستهای دارد ولی این تابلو فقط بهانهای برای تحریمهاست و تحریمها حربهای برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران است، نکتهای که مقامات رسمی غرب و مخصوصا آمریکا بارها به صراحت از آن یاد کردهاند و دقیقا به همین علت است که به قول حضرت آقا؛ آمریکاییها نمیخواهند چالش هستهای تمام شود و «دیوید فروم» تصریح میکند که هدف اصلی تحریمها در گام اول تغییر رفتار و در گام بعدی تغییر ساختار ایران است و صدها و بلکه هزاران نمونه دیگر از این دست که شرح آن به درازا میکشد.
بخشی از بیانات نوروزی رهبر معظم انقلاب و مخصوصا انتخاب شعار«دولت و ملت، همدلی و همزبانی» به عنوان شعار سال و اهمیت ویژه و سرنوشتساز آن را باید در این عرصه به ارزیابی نشست. حضرت آقا با توصیه به ملت برای همدلی و همزبانی با دولت و توصیههای بیشتر به دولت برای همسویی با ملت، در پیآنند که دولت و ملت را به صورت «امت واحده» به مقابله با تهدیدها و توطئههای دشمنان بیرونی فراخوانند. دشمنان ریزودرشتی که در دشمنی با ایران اسلامی با یکدیگر به ائتلاف رسیدهاند.
3- و اما، درباره نتیجه مذاکرات لوزان گفتنیهایی هست که به چند نمونه از آن اشاره میکنیم و گزارش مستندی از این ماجرا نیز یکی از دو تیتر اصلی کیهان امروز است؛
اول: آقایان ظریف و عراقچی اعضای محترم تیم هستهای کشورمان تا آخرین دقایق قبل از اعلام نتیجه مذاکرات تصریح میکردند که آنچه قرار است منتشر شود «بیانیه مشترک مطبوعاتی» است گفتنی است، بیانیه در تعریف حقوقی آن یک سند توضیحی یا توصیهای است که اجرای مفاد آن الزامآور نیست و چنانچه تعهد و الزامی در آن باشد، دیگر «بیانیه» نخواهد بود، بلکه نام آن «توافق» است ولی انتشار این - به قول آقایان بیانیه- نشان داد سند یاد شده حاوی تعهداتی است که ایران ملزم به اجرای آن است. بنابراین دولت محترم، برخلاف آنچه ادعا میکند، به یک توافقنامه تن داده است و سوال این است که چرا واقعیت را از مردم پنهان میکنند؟!
دوم: در بندهای مربوط به ایران در متن اصلی توافقنامه، از عبارت «IRAN HAS AGREED TO...- ایران موافقت کرده است که...» استفاده شده است و باید پرسید در کدام فرهنگ رسمی و شناخته شده حقوقی یا سیاسی، AGREEMENT مفهوم و معنایی غیر از «توافق» دارد؟ بنابراین چرا در مواجهه با مردم، این «توافقنامه» را بیانیه- DECLARATION- قلمداد کردهاید؟!
سوم: قرار بود و به صراحت اعلام شده بود که ایران به توافق دومرحلهای تن نمیدهد. ولی آقایان به شرحی که گذشت ابتدا یک توافق با چارچوب تعهدآور را پذیرفتهاند و بحث و توافق درباره جزئیات را به بعد موکول کردهاند! چرا این خط قرمز را که همان کلاهگشاد توافق ژنو است نادیده گرفتهاند؟!
چهارم: تأکید شده بود که فردو مرکز تحقیق و توسعه باشد و در آن دستکم 1000 دستگاه سانتریفیوژ برای غنیسازی به کار گرفته شود اما، آقایان موافقت کردهاند که در این مرکز حداقل برای 15 سال نهفقط غنیسازی اورانیوم صورت نپذیرد بلکه هیچگونه فعالیت تحقیق و توسعهای که مرتبط با غنیسازی اورانیوم باشد نیز انجام نشود و معلوم نیست دیروز جناب رئیسجمهور با چه توجیهی در گزارش تلویزیونی خود از حفظ تحقیق و توسعه در فعالیت هستهای کشورمان به مردم خبر میدهد؟!
پنجم: در توافقنامه لوزان تعهد کردهاند که از حدود 20 هزار سانتریفیوژ فعال فقط تعداد 5060 دستگاه آنهم از نوع IR-1 که نسل اول سانتریفیوژهاست در تاسیسات نطنز استفاده شود و متعهد شدهاند دستکم برای مدت 10 سال از سانتریفیوژهای پیشرفته مدلهای 2 و 4 و 5 و 6 و 8 که دستاورد دانشمندان هستهای کشورمان است استفادهای نشود! آیا میتوان از این تعهد که به معنای از دست دادن دستاوردهاست با عنوان دستاورد لوزان یاد کرده و به آن افتخار کرد؟!
ششم: ایران در توافق لوزان متعهد شده است که حداقل برای مدت 15 سال ذخایر اورانیوم غنی شده خود را از 10 هزار کیلوگرم کنونی به 300 کیلوگرم کاهش دهد و 9700 کیلوگرم دیگر را اکسیده کرده و از تیپ اورانیوم غنی شده خارج کند، آیا کاهش 9700 کیلوگرم اورانیوم غنی شده از ذخایر کشورمان که حاصل زحمات شبانهروزی و ایثار و شهادت دانشمندان هستهای است، درخور تقدیر است یا...؟!
هفتم: فقط نیمنگاهی به متن توافق لوزان به وضوح نشان میدهد امتیازاتی که ایران سخاوتمندانه تقدیم حریف کرده است، شفاف و قابل اندازهگیری است اما، آنچه حریف بر عهده گرفته است، مبهم، چندپهلو و تفسیرپذیر است به گونهای که «وعده نسیه» گویاترین تعریف برای آن است.
هشتم: قرار بود و مسئولان هستهای بارها اعلام کرده بودند که هیچ توافقی را بدون لغو همه تحریمها نمیپذیریم. ولی در متن توافق لوزان اولا؛ سخن از تعلیق در میان است و نه لغو، ثانیا؛ فقط بخشی از تحریمها تعلیق میشود، ثالثا؛ همین تعلیق نیز قرار است در فاصله 10 تا 15 ساله صورت پذیرد و رابعا که از همه بااهمیتتر است این که تعلیق بخشی از تحریمها به گزارش آژانس و راستیآزمایی تعهدات ایران موکول شده است و درباره بند اخیر گفتنی است که؛
الف: آژانس طی 12 سال گذشته علیرغم همه بازرسیها و اطمینان از صلحآمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان حاضر به تأیید آن نشده است.
ب: از متن توافق برمیآید و پذیرش اجرای پروتکل الحاقی - بازرسی از هر مکان در هر زمان- نیز حاکی از آن است که این بازرسیها تحت عنوان PMD- ابعاد احتمالی نظامی- صورت میپذیرد، یعنی آژانس باید اعلام کند که در فعالیتهای نظامی ایران، هیچ نمونهای که احتمال - دقتکنید فقط احتمال- بهرهگیری از آن در سلاح هستهای وجود داشته باشد، دیده نشده است! و این در حالی است که به قول خانم وندی شرمن بسیاری از موشکهای ساخت ایران قابلیت حمل کلاهک هستهای دارند و باید نابود شوند! به بیان دیگر، گزارش آژانس از یکسو مشروط به آن است که از تولید موشکهای بالستیک دست بکشیم و موشکهای تولید شده را نابود کنیم و از سوی دیگر تعلیق تحریمها مشروط به همین گزارش آژانس خواهد بود و از آنجا که آژانس موشکهای بالستیک را تحت گزاره PMD ارزیابی میکند! تحریمهای تعلیق شده نیز در اولین بازه زمانی مجددا برقرار خواهد شد. یعنی امتیازات را دادهایم و تحریمها نیز به جای خود باقی ماندهاند! آیا این، همان فرمول «برد-برد»! مورد نظر است؟!
و گفتنیهای دیگری که بعدها خواهیم نوشت...
حسین شریعتمداری
منبع: انتخاب
نظر شما