پترائوس: توافق هستهای به مفهوم پایان رویارویی واشنگتن با تهران نیست
مدیر سابق سازمان سیا و فرمانده اسبق ستاد مشترک ارتش امریکا با انتشار یادداشتی در روزنامه واشنگتنپست اظهار داشت که دستیابی به توافق جامع و نهایی هستهای به مفهوم پایان رویارویی واشنگتن با تهران نیست.
به گزارش واشنگتنپست؛ دیوید پترائوس مدیر سابق سازمان سیا و فرمانده اسبق ستاد مشترک ارتش آمریکا و وانک سرچوک تحلیلگر و پژوهشگر ارشد "مرکز مطالعات امنیتی نوین آمریکا" در یادداشت منتشره خود در این نشریه از تلاشهای صورت گرفته برای رسیدن به یک توافقنامه در مورد فعالیتهای اتمی ایران حمایت کردهاند. این دو همچنین تأکید کرده است که منافع حاصل از یک توافقنامه میتواند از طرقی صلحآمیز و قابل راستیآزمایی مانع از این شود که تهران به سوی ساخت و توسعه تسلیحات اتمی برود، با این حال نویسندگان این یادداشت درباره خطر یک "توافق بد" که براساس آن تواناییهای (هستهای) ایران به اندازه کافی عقبگرد نداشته باشد، هشدار دادند.
در این یادداشت آمده است: توافقنامه هستهای (با ایران) میتـواند تأثیرات و دلالتهایی راهبردی بر موقعیت آمریکا در خاورمیانه داشته باشد.
چنین ارزیابی باید با در نظر گرفتن نتایج رفع بخش عمده تحریمهای ایران و از سرگیری تجارت عادی ایران با اقتصادهای بزرگ جهانی آغاز شود. (تنها) چنین چشماندازی میتواند موجب تأمین قویترین اهرمی میشود که با آن بتوان دولت ایران را به کنار گذاشتن بخشهای کلیدی برنامه هستهای خود ترغیب کرد.
اما رفع تحریمها میتواند به تقویتِ اقتصادیِ دولتی منجر شود که یک "نظام حامی تروریسم" را هدایت میکند. در واقع، حتی در صورت اعمال تحریمهای فلجکننده، ایران به حمایت خود از نیروهای افراطی به عنوان بخشی از دستورکار وسیعتر ژئوپولتیک خود در خاورمیانه و فراتر از آن ادامه می داد؛ فعالیتهایی که با منافع امریکا و نزدیکترین متحدان ما در تضاد است.
(در این شرایط) این امر امکان دارد که یک معامله هستهای (توافق هستهای) زمینه وسیعتری برای تنشزدایی در روابط ایران با آمریکا و همسایگان خود ایجاد کند. با این حال، آنچه بیشتر در معرض تحقق است این است که حذف تحریمها میتواند توانایی ایران را برای گسترش نفوذ تخریبکننده خود در محیط نزدیک آن شامل سوریه، لبنان، عراق، شبهجزیره عربستان و سرزمینهای فلسطینی تقویت کند.
یک توافقنامه هستهای خوب بیش از آنکه نشان دهنده پایان منازعه طولانی ما با ایران باشد می تواند به این منجر شود که ایالات متحده و شرکای ما در خاورمیانه با یک دشمن خطرناک که به صورت بهینهتری مجهز و تأمین شده باشد، روبهرو شود.
اما چنین چیزی به هیچ وجه به این معنا نیست که مسیر دیپلماسی با ایران را باید کنار گذاشت. ممانعت از دستیابی ایران به تسلیحات هستهای باید از اصلی ترین اولویتهای ما باشد و یک توافقنامه دیپلماتیک که بتواند به درستی "درهای خطر" را ببنند قابلیت و ارزش پیگیری را دارد. علاوه بر آن، (اتخاذ) جایگزینی برای یک دیپلماسی موفق - اقدام نظامی - شامل هزینهها و خطرات خاص خود برای ثبات منطقهای و اقتصاد جهانی است؛ و اقدام نظامی نسبت به یک توافق خوب حاصل از مذاکرات، امید و شانس کمتری را دارد تا بهطور قطع تهدید هستهای (ایران) را پایان بخشد.
اما ما همچنان نیاز داریم که وجود یک مسیر جایگزین (خطرآفرین) را حتی تحت شرایط بهترین توافق هستهای ممکن در نظر داشته باشیم و زمینه را برای کاهش خطر آن فراهم کنیم. به این منظور، 5 اقدام بایستی اتخاذ شود:
یکم؛ لازم و ضروری است که مشخص کنیم نتیجه مذاکرات هستهای هرچه باشد، تا زمانی که تغییری جامع در رفتار بیثباتکننده ایران در منطقه ایجاد نشود، بین ایران و امریکا هیچگونه مصالحه و آشتی واقعی وجود ندارد. انتشار چنین پیامی به صورت مکرر، عمومی و بدون ابهام، تصور غیردقیق و مخرب در باب اینکه واشنگتن به دنبال رهایی از خاورمیانه و پذیرش ایران به عنوان قدرت هژمون در آن است را از بین میبرد.
دوم، ایالات متحده می بایست به گفتگوهای خود با متحدان عربی و اسرائیلی خود برای توسعه درک مشترکی از چگونگی مقابله با یک ایران توانا از نظر اقتصادی پس از انعقاد قرار داد هستهای، شدت و عمق بیشتری دهد. از آنجا که کاهش تحریمها می تواند قابلیت ایران برای آموزش، تأمین مالی و تجهیز گروههای تروریستی وابسته به خود را افزایش دهد، ما و شرکای خود در منطقه باید مقدمات لازم برای تشدید فشارهای خود به منظور شناخت، مختل کردن و در نهایت برچیدن این شبکهها را تقویت کنیم.
سوم، ایالات متحده نیازمند این است تا به سختی مراقب موقعیت خود در سوریه باشد، کشوری که جبهه مرکزی یک نزاع وسیعتر برای برتریجویی در خاورمیانه است. گزارشهای اخیر منتشره در مورد اینکه دولت اوباما در حال بررسی و در نظر گفتن تقویت و تشدید ارائه انواع حمایتها به معارضان سوری که شامل تأمین تعداد محدودی سیستمهای تسلیحاتی مهم راهبردی است، امیدوارکننده است. این گزارشها، اگر درست باشد، میتواند نشان دهنده این تشخیص باشد که تلاشهای بسیار مستحکمتر، متمرکزتر و حمایتهای بیشتری نیازمند است تا بتوان شرایط کنونی پیشرویهای رژیم بشار اسد در عرصه نبرد را که تا حد زیادی ناشی از کمکهای ایران است، معکوس کرد.
چهارم، یک توافقنامه هستهای با تهران به جای اینکه به واشنگتن اجازه دهد با کاهش حضور در خاورمیانه و تمرکز بر مناطق دیگر، خود را رها و مبسوط الید کند، ما را وادار می کند تا به منظور کمک به شرکای خود در منطقه و ایجاد تعادل علیه قدرت فزاینده ایران، حضور نظامی، دیپلماتیک و اطلاعاتی-امنیتی خود را در منطقه عمیقتر و پررنگتر کنیم. برای رسیدن به این هدف باید مجموعهای متنوع از اقدامات و مراحل پیگیری شود، شامل: تأیید (فروش) امکانات نظامی بیشتر که مورد تقاضای شرکای عربی و اسرائیلی ما است؛ یک ابتکار نوین برای یکپارچگی سیستمهای دفاع هوایی و موشکهای بالستیکی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس؛ تمرینات نیروهای هوایی و دریایی ارتش به منظور نشان دادن قابلیتهای ایالات متحده و شرکای آن در منطقه؛ و حفظ زیرساختها و وضعیت نیروهای نظامی در منطقه.
پنجم، ما نیازمند این هستیم تا برای (اعمال) نوع جدیدی از تحریمها (علیه ایران) در آستانه توافقنامه جامع هستهای برنامهریزی کنیم. زمانی که تحریمهای مرتبط با برنامه هستهای رفع شود، به صورت غیرقابل اجتنابی جریان انتقال داراییها و پول به تهران افزایش شدیدی مییابد، (در این شرایط) تحریمهای مرتبط با تروریسم باید حفظ شود و به دنبال موارد (تحریمهای) جدیدی باشیم تا شرکتها، بانکها و افراد ایرانی مرتبط با فعالیتهای بیثباتکننده را از دستیابی به این حجم عظیم از اموال و داراییها ممنوع و محروم کنیم. برنامهریزی برای چنین تحریمهایی باید پیش از توافقنامه هستهای انجام شود.
همچنین برای وضعیتی که ممکن است ایران به شکلی ناقص توافقنامه را اجرایی کند، باید یک طرح مشخص برای اعمال دوباره و فوری تحریمهای فلجکننده علیه تهران وجود داشته باشد.
در شرایطی که نمیتوان مطمئن بود که بتوان به یک توافقنامه هستهای با ارزش با ایران دست یافت، هم اکنون زمان اندیشیدن و تأمین مقدمات مورد لزوم در مورد دلالتها و نتایج احتمالی آن است.