مطهری: گاهی از اصلاحطلبان، اصلاح طلبتر هستم/ توصیه به روحانی
علی مطهری در گفت وگو با ویژه نامه نوروزی مثلث گفت: آقای پزشکیان را خیلی اصولگراتر از اکثر اصولگراها میدانم. خود من در بعضی زمینهها شاید اصلاح طلبتر از بعضی از اصلاح طلبان باشم. یا آقایان کاتوزیان که نماینده مجلس هشتم بود خیلی جاها تفکر و نظرات اصلاحی داشت.
به گزارش صدای ایران، گزیده ای از اظهارات این نماینده مجلس را در ادامه می خوانید:
درباره حفظ نظام یک برداشت غلط از صحبت امام که حفظ نظام اوجب واجبات است، انجام شد. این نگاه غلط وجود داشته و گاهی بروز کرده است. اینها کاستیهایی است که در نظام ما وجود دارد ولی در دوره اصلاحات وضع آزادی بیان بهتر بود، راحتتر میشد از رئیس جمهور انتقاد کرد. حرفها راحتتر گفته میشد. فضا بازتر بود اگرچه سوء استفادههایی شد و در همان دوره برخی از اعتقادات اسلامی مردم را زیر سوال بردند ولی در مجموع فضا بهتر بود تا آنکه فضا را برای طرح دیدگاهها ببندیم.
در دوره دولت آقای احمدینژاد به نظر من تا سال ۸۸ وضعیت خوب بود، تحمل آقای احمدینژاد نسبت به انتقاد خوب و قابل قبول بود. فضای آزادی بیان تا سال ۸۸ قابل قبول بود. الان خیلی فضا بسته شده است ولی از سال ۸۸ یک وضعیت خاصی در کشور پیدا شد و خیلی فضا بسته شد که تا امروز این شرایط ادامه دارد. در دولت فعلی هم فضا خوب نیست. فضا بسته است، مطبوعات میترسند به خیلی از مسائل وارد شوند. این نگاه درست نیست و با آرمانهای اولیه ما سازگار نیست. قرار بر چنین اتفاقی نبود که کسی نتواند اظهارنظر کند.
اگر کسی نظری مخالف نظر ولی فقیه داشته باشد باید بتواند حرفش را بیان کند. این معنی ندارد که چون نظر ولی فقیه است دیگر کسی نتواند حرف بزند. خود مقام رهبری چند ماه پیش در دیدار با دانشجویان گفتند: «یک عده فکر کردهاند باید حرفهای من را تکرار کنند، هرکس نظر خودش را بگوید» خود ایشان چنین نگاهی دارند اما گاهی ما کاسه داغتر از آش میشویم.
به هر حال کسانی نگران هستند که یک وقت برخی مسائل مطرح شود؛ آنها اشتباه میکنند. هرچه مسائل بیشتر مطرح شود جامعه آرامتر است، هیچ لطمهای هم به جایگاه نظام و ولی فقیه وارد نمیشود. زمان حضرت امیر (ع) هم ایشان صحبت میکرد یک عده بلند میشدند اعتراض میکردند. باید انتقاد در کشور عادی شود، اتفاقا جایگاه نظام و رهبری با این روش بالا میرود.
شهید مطهری تأکید دارد که روحانیت باید استقلال خود را حفظ کند و دولتی نشود. روحانیت شیعه در طول تاریخ مستقل بوده، همیشه از نظر روحی متکی به مردم بوده است و نباید دولتی شود. ایشان تأکید داشت که روحانیون پست اجرایی دولتی نگیرند، مگر اضطرارا، بلکه کار خود را انجام دهند. امام هم چنین نگاهی داشتند ولی چون تجربه بارگان و بنی صدر پیدا شد راضی شدند که روحانیون موقتا در حوزه اجرا بیایند ولی اصل اولیه این بود که روحانیت استقلال خود را از دولتها حفظ کند و دولتی نشود ولی امروز به نظر من مقداری این موضوع آسیب دیده است. این هم یکی از آسیبهایی است که ما داریم.
امام میگفتند روحانیت مسئولیت نگیرند ولی در حوزه اجرا و حکومت دیدند که نمیشود. اول انقلاب کمونیستها در فعالیت آزاد بودند اما وقتی فعالیت کمونیستها تبدیل به اقدام نظامی شد، نظام رفتار دیگری با آنها در پیش گرفت. بنابراین شاید اگر شهید مطهری سالهای بعد از انقلاب را میدیدند نگاه دیگری پیدا میکرند.
آن یک بحث دیگری است، بحث ما درباره آزادی تفکر بود. قیام مسلحانه موضوع دیگری است.
اگر نظام با آنها برخورد کرد به خاطر عملکرد بد خود آنها بود نه اینکه اشکال از نظام باشد.
من میگویم الان آیا یک گروه کمونیستی جدید میتواند اظهارنظر کند و مجله داشته باشد؟ قطعاً امروز به چنین دیدگاهی مجوز نمیدهند.
تجربه بد عملکردشان رویه نظام را عوض کرد.
دلیل نمیشود. آنها افراد دیگری بودند، یک گروه جدید میخواهد فکرش را بگوید.
اگر دوباره خواستند مردم را فریب دهند و دوباره اقدام مسلحانه کنند چطور؟
در صورت بروز چنین رفتاری سرکوب میشوند.
در صورت آزمون و خطا آیا قضایایی همچون اول انقلاب مثل ماجرای کردستان پیش نمیآید؟
نباید قصاص قبل از جنایت کرد.
بالاخره نظام نمیتواند با این اقدام موجب ناآرامی و تشنج جامعه شود. بگذریم. آقای علی مطهری چقدر دغدغههایش را سیاسی میداند، چقدر فرهنگی؟
بستگی به شرایط جامعه دارد. نمیشود به طور کلی اظهار نظر کرد، ضمن اینکه اینها بیارتباط با هم نیز نیست. خیلی از دغدغههای سیاسی ریشه فرهنگی دارد و برعکس. بستگی به شرایط جامعه دارد.
اخیراً آیت الله علم الهدی با طرح احادیثی به این نتیجه رسید که چون کل شهر مشهد حرم امام رضا (ع) محسوب میشود، برگزاری کنسرت در این شهر جایز نیست و برگزاری کنسرت را مطرب بازی نامید، حال آنکه قرار بود کنسرت علیرضا قربانی در مشهد برگزار شود اما این کنسرت لغو شد. نظر شما درباره این موضوع چیست؟ بسیاری از استودیوهای ضبط موسیقی زیرزمینی در مشهد وجود دارد و اوضاع فرهنگی مردم مشهد دارد به سمت تهرانیها میل میکند.
باید طبق احکام اسلام عمل کنیم. ملاک باید احکام اسلام باشد. نمیتوانیم برای یک منطقه خاص قانون خاص در نظر بگیریم. کشور ما که حکومت فدرالی ندارد، به طوری که هر ایالتی قانون خود را داشته باشد. اگر انواعی از موسیقی حرام نباشد، دیگر فرق نمیکند در کجا میخواهد اجرا شود. آنچه در اسلام بیان شده این است که غنا حرام است، اگر نوایی موجب خفت عقل شود و انسان را از حالت عادی خارج کند و باعث شود او کارهای غیرعادی انجام دهد، در این صورت چنین نواهایی حرام است چون اسلام ارزش فوق العادهای برای عقل قائل است و اصلاً جایز نمیداند که حتی برای مدت کوتاهی عقل انسان زایل شود و شاید فلسفه حرمت مسکرات نیز همین باشد که عقل را از انسان زایل میکند. بنابراین اگر موسقی مصداق غنا نباشد هیچ فرقی نمیکند در تهران نواخته شود یا مشهد نباید بیش از آنچه اسلام محدودیت ایجاد کرده، محدودیت ایجاد کنیم. بنابراین من نظر ایشان را نمیپسندم. ضمن آنکه اقای قربانی از خوانندگان سنتی خوان و متین کشور است. بعد هم قانون در کشور باید به صورت یکسان اجرا شود. به نظرم وزارت ارشاد باید اینجا ایستادگی کند.
در جمعهای خانوادگی {با آقای لایجانی} بحث سیاسی میکنید؟
گاهی بحث سیاسی میکنیم ولی بیشتر در قالب مزاح و شوخی است.
الان به لحاظ سیاسی دیدگاه نزدیک به هم دارید؟
در خیلی از دیدگاهها نزدیک به هم هستیم.
کجاها مشخصاً از هم دورید؟
مثلآً آنجا که باید از حقوق مردم دفاع شود من وارد میشوم. ممکن است وقتی که روزنامه نگاری بازداشت میشود اعتراض کنم. ولی ایشان وارد چنین مواردی نمیشوند.
حالا شاید این فاصله شما و آقای لاریجانی در این مواضع به جهت مسئولیت آقای لاریجانی باشد؟
خب، بله این هم است. آقای لاریجانی یک محذوراتی دارد ولی در مجموع ایشان سیاسیتر از من است، یعنی نگاه سیاسیاش بر نگاه ایدئولوژیکاش میچربد. من بیشتر ایدئولوژیک نگاه میکنم.
اصولگرا و اصلاح طلب اصالت ندارد. بین اصولگراها برخی افراد را داریم که بیشتر اصلاح طلباند یا در بین اصلاح طلبان افرادی داریم که بیشتر اصولگرای واقعی هستند. این دیواری که بین اصولگرا و اصلاح طلب کشیدیم، مصنوعی است و اصلا قبول ندارم. مثلاً آقای پزشکیان را خیلی اصولگراتر از اکثر اصولگراها میدانم. خود من در بعضی زمینهها شاید اصلاح طلبتر از بعضی از اصلاح طلبان باشم. یا آقایان کاتوزیان که نماینده مجلس هشتم بود خیلی جاها تفکر و نظرات اصلاحی داشت. بنابراین این دسته بندیها را من قبول ندارم.
برخی میگویند آقای روحانی نقدپذیر نیست، زود عصبانی میشود. به نظر شما منتقدان زیاده روی میکنند یا اینکه رئیس جمهور باید سعه صدرش بیشتر باشد؟
نقد رئیس جمهور همیشه وجود داشته. ایشان باید سعه صدر بیشتری داشته باشد. ضرورتی ندارد که او پاسخ هر نقدی را بدهد. اساساً با سخنرانیهای زیاد یک رئیس جمهور مخالفم. در زمان آقای ...{رئیس دولت اصلاحات} هم این مساله را من میگفتم.
آقای روحانی که زیاد سخنرانی نمیکند.
چرا، این کار را انجام میدهد. در همایش مراسمهای مختلف سخنرانی میکند. معتقدم یک مسئول اجرایی نباید زیاد سخنرانی کند. نهایتا باید ماهی یک بار یک سخنرانی انجام دهد.
*برخورد اصولگرایان با او {آقای احمدی نژاد} در مجموع منفی است چون اصولگراها در دولت نهم و دهم از او حمایت بیش از حد کردند و تا زمان خانه نشینی او این حمایت ادامه داشت. اکثر اصولگرایان اعتقاد دیگری درباره احمدینژاد داشتند اما میگفتند چون رهبری حمایت کردهاند حمایت میکنیم که من همان موقع این نگاه را قبول نداشتم.
*زمانی که آقای احمدینژاد میگفت قانون را اجرا نمیکنم، اینها هیچ انتقادی نداشتند، این همه تخلفات میکرد و حرف نامربوط میزد، هیچ انتقادی نکردند اما وقتی ۱۱ روز خانه نشین شد، گفتند چون جلوی ولایت ایستاد ما مخالف او هستیم.
*مگر کارهای قبلی او درست بود؟ بنابراین حمایت اینها بیشتر به خاطر حمایتهای رهبری بود اما از این به بعد بعید است که حمایتهای رهبری وجود داشته باشد چون احمدینژاد هزینههای زیادی برای کشور ایجاد کرد.
به گزارش صدای ایران، گزیده ای از اظهارات این نماینده مجلس را در ادامه می خوانید:
درباره حفظ نظام یک برداشت غلط از صحبت امام که حفظ نظام اوجب واجبات است، انجام شد. این نگاه غلط وجود داشته و گاهی بروز کرده است. اینها کاستیهایی است که در نظام ما وجود دارد ولی در دوره اصلاحات وضع آزادی بیان بهتر بود، راحتتر میشد از رئیس جمهور انتقاد کرد. حرفها راحتتر گفته میشد. فضا بازتر بود اگرچه سوء استفادههایی شد و در همان دوره برخی از اعتقادات اسلامی مردم را زیر سوال بردند ولی در مجموع فضا بهتر بود تا آنکه فضا را برای طرح دیدگاهها ببندیم.
در دوره دولت آقای احمدینژاد به نظر من تا سال ۸۸ وضعیت خوب بود، تحمل آقای احمدینژاد نسبت به انتقاد خوب و قابل قبول بود. فضای آزادی بیان تا سال ۸۸ قابل قبول بود. الان خیلی فضا بسته شده است ولی از سال ۸۸ یک وضعیت خاصی در کشور پیدا شد و خیلی فضا بسته شد که تا امروز این شرایط ادامه دارد. در دولت فعلی هم فضا خوب نیست. فضا بسته است، مطبوعات میترسند به خیلی از مسائل وارد شوند. این نگاه درست نیست و با آرمانهای اولیه ما سازگار نیست. قرار بر چنین اتفاقی نبود که کسی نتواند اظهارنظر کند.
اگر کسی نظری مخالف نظر ولی فقیه داشته باشد باید بتواند حرفش را بیان کند. این معنی ندارد که چون نظر ولی فقیه است دیگر کسی نتواند حرف بزند. خود مقام رهبری چند ماه پیش در دیدار با دانشجویان گفتند: «یک عده فکر کردهاند باید حرفهای من را تکرار کنند، هرکس نظر خودش را بگوید» خود ایشان چنین نگاهی دارند اما گاهی ما کاسه داغتر از آش میشویم.
به هر حال کسانی نگران هستند که یک وقت برخی مسائل مطرح شود؛ آنها اشتباه میکنند. هرچه مسائل بیشتر مطرح شود جامعه آرامتر است، هیچ لطمهای هم به جایگاه نظام و ولی فقیه وارد نمیشود. زمان حضرت امیر (ع) هم ایشان صحبت میکرد یک عده بلند میشدند اعتراض میکردند. باید انتقاد در کشور عادی شود، اتفاقا جایگاه نظام و رهبری با این روش بالا میرود.
شهید مطهری تأکید دارد که روحانیت باید استقلال خود را حفظ کند و دولتی نشود. روحانیت شیعه در طول تاریخ مستقل بوده، همیشه از نظر روحی متکی به مردم بوده است و نباید دولتی شود. ایشان تأکید داشت که روحانیون پست اجرایی دولتی نگیرند، مگر اضطرارا، بلکه کار خود را انجام دهند. امام هم چنین نگاهی داشتند ولی چون تجربه بارگان و بنی صدر پیدا شد راضی شدند که روحانیون موقتا در حوزه اجرا بیایند ولی اصل اولیه این بود که روحانیت استقلال خود را از دولتها حفظ کند و دولتی نشود ولی امروز به نظر من مقداری این موضوع آسیب دیده است. این هم یکی از آسیبهایی است که ما داریم.
امام میگفتند روحانیت مسئولیت نگیرند ولی در حوزه اجرا و حکومت دیدند که نمیشود. اول انقلاب کمونیستها در فعالیت آزاد بودند اما وقتی فعالیت کمونیستها تبدیل به اقدام نظامی شد، نظام رفتار دیگری با آنها در پیش گرفت. بنابراین شاید اگر شهید مطهری سالهای بعد از انقلاب را میدیدند نگاه دیگری پیدا میکرند.
آن یک بحث دیگری است، بحث ما درباره آزادی تفکر بود. قیام مسلحانه موضوع دیگری است.
اگر نظام با آنها برخورد کرد به خاطر عملکرد بد خود آنها بود نه اینکه اشکال از نظام باشد.
من میگویم الان آیا یک گروه کمونیستی جدید میتواند اظهارنظر کند و مجله داشته باشد؟ قطعاً امروز به چنین دیدگاهی مجوز نمیدهند.
تجربه بد عملکردشان رویه نظام را عوض کرد.
دلیل نمیشود. آنها افراد دیگری بودند، یک گروه جدید میخواهد فکرش را بگوید.
اگر دوباره خواستند مردم را فریب دهند و دوباره اقدام مسلحانه کنند چطور؟
در صورت بروز چنین رفتاری سرکوب میشوند.
در صورت آزمون و خطا آیا قضایایی همچون اول انقلاب مثل ماجرای کردستان پیش نمیآید؟
نباید قصاص قبل از جنایت کرد.
بالاخره نظام نمیتواند با این اقدام موجب ناآرامی و تشنج جامعه شود. بگذریم. آقای علی مطهری چقدر دغدغههایش را سیاسی میداند، چقدر فرهنگی؟
بستگی به شرایط جامعه دارد. نمیشود به طور کلی اظهار نظر کرد، ضمن اینکه اینها بیارتباط با هم نیز نیست. خیلی از دغدغههای سیاسی ریشه فرهنگی دارد و برعکس. بستگی به شرایط جامعه دارد.
اخیراً آیت الله علم الهدی با طرح احادیثی به این نتیجه رسید که چون کل شهر مشهد حرم امام رضا (ع) محسوب میشود، برگزاری کنسرت در این شهر جایز نیست و برگزاری کنسرت را مطرب بازی نامید، حال آنکه قرار بود کنسرت علیرضا قربانی در مشهد برگزار شود اما این کنسرت لغو شد. نظر شما درباره این موضوع چیست؟ بسیاری از استودیوهای ضبط موسیقی زیرزمینی در مشهد وجود دارد و اوضاع فرهنگی مردم مشهد دارد به سمت تهرانیها میل میکند.
باید طبق احکام اسلام عمل کنیم. ملاک باید احکام اسلام باشد. نمیتوانیم برای یک منطقه خاص قانون خاص در نظر بگیریم. کشور ما که حکومت فدرالی ندارد، به طوری که هر ایالتی قانون خود را داشته باشد. اگر انواعی از موسیقی حرام نباشد، دیگر فرق نمیکند در کجا میخواهد اجرا شود. آنچه در اسلام بیان شده این است که غنا حرام است، اگر نوایی موجب خفت عقل شود و انسان را از حالت عادی خارج کند و باعث شود او کارهای غیرعادی انجام دهد، در این صورت چنین نواهایی حرام است چون اسلام ارزش فوق العادهای برای عقل قائل است و اصلاً جایز نمیداند که حتی برای مدت کوتاهی عقل انسان زایل شود و شاید فلسفه حرمت مسکرات نیز همین باشد که عقل را از انسان زایل میکند. بنابراین اگر موسقی مصداق غنا نباشد هیچ فرقی نمیکند در تهران نواخته شود یا مشهد نباید بیش از آنچه اسلام محدودیت ایجاد کرده، محدودیت ایجاد کنیم. بنابراین من نظر ایشان را نمیپسندم. ضمن آنکه اقای قربانی از خوانندگان سنتی خوان و متین کشور است. بعد هم قانون در کشور باید به صورت یکسان اجرا شود. به نظرم وزارت ارشاد باید اینجا ایستادگی کند.
در جمعهای خانوادگی {با آقای لایجانی} بحث سیاسی میکنید؟
گاهی بحث سیاسی میکنیم ولی بیشتر در قالب مزاح و شوخی است.
الان به لحاظ سیاسی دیدگاه نزدیک به هم دارید؟
در خیلی از دیدگاهها نزدیک به هم هستیم.
کجاها مشخصاً از هم دورید؟
مثلآً آنجا که باید از حقوق مردم دفاع شود من وارد میشوم. ممکن است وقتی که روزنامه نگاری بازداشت میشود اعتراض کنم. ولی ایشان وارد چنین مواردی نمیشوند.
حالا شاید این فاصله شما و آقای لاریجانی در این مواضع به جهت مسئولیت آقای لاریجانی باشد؟
خب، بله این هم است. آقای لاریجانی یک محذوراتی دارد ولی در مجموع ایشان سیاسیتر از من است، یعنی نگاه سیاسیاش بر نگاه ایدئولوژیکاش میچربد. من بیشتر ایدئولوژیک نگاه میکنم.
اصولگرا و اصلاح طلب اصالت ندارد. بین اصولگراها برخی افراد را داریم که بیشتر اصلاح طلباند یا در بین اصلاح طلبان افرادی داریم که بیشتر اصولگرای واقعی هستند. این دیواری که بین اصولگرا و اصلاح طلب کشیدیم، مصنوعی است و اصلا قبول ندارم. مثلاً آقای پزشکیان را خیلی اصولگراتر از اکثر اصولگراها میدانم. خود من در بعضی زمینهها شاید اصلاح طلبتر از بعضی از اصلاح طلبان باشم. یا آقایان کاتوزیان که نماینده مجلس هشتم بود خیلی جاها تفکر و نظرات اصلاحی داشت. بنابراین این دسته بندیها را من قبول ندارم.
برخی میگویند آقای روحانی نقدپذیر نیست، زود عصبانی میشود. به نظر شما منتقدان زیاده روی میکنند یا اینکه رئیس جمهور باید سعه صدرش بیشتر باشد؟
نقد رئیس جمهور همیشه وجود داشته. ایشان باید سعه صدر بیشتری داشته باشد. ضرورتی ندارد که او پاسخ هر نقدی را بدهد. اساساً با سخنرانیهای زیاد یک رئیس جمهور مخالفم. در زمان آقای ...{رئیس دولت اصلاحات} هم این مساله را من میگفتم.
آقای روحانی که زیاد سخنرانی نمیکند.
چرا، این کار را انجام میدهد. در همایش مراسمهای مختلف سخنرانی میکند. معتقدم یک مسئول اجرایی نباید زیاد سخنرانی کند. نهایتا باید ماهی یک بار یک سخنرانی انجام دهد.
*برخورد اصولگرایان با او {آقای احمدی نژاد} در مجموع منفی است چون اصولگراها در دولت نهم و دهم از او حمایت بیش از حد کردند و تا زمان خانه نشینی او این حمایت ادامه داشت. اکثر اصولگرایان اعتقاد دیگری درباره احمدینژاد داشتند اما میگفتند چون رهبری حمایت کردهاند حمایت میکنیم که من همان موقع این نگاه را قبول نداشتم.
*زمانی که آقای احمدینژاد میگفت قانون را اجرا نمیکنم، اینها هیچ انتقادی نداشتند، این همه تخلفات میکرد و حرف نامربوط میزد، هیچ انتقادی نکردند اما وقتی ۱۱ روز خانه نشین شد، گفتند چون جلوی ولایت ایستاد ما مخالف او هستیم.
*مگر کارهای قبلی او درست بود؟ بنابراین حمایت اینها بیشتر به خاطر حمایتهای رهبری بود اما از این به بعد بعید است که حمایتهای رهبری وجود داشته باشد چون احمدینژاد هزینههای زیادی برای کشور ایجاد کرد.
نظر شما