آسیا پاسیفیک اولویت جدید چین
دسامبر سال 2014 بود که صندوق بینالمللی پول براساس معیار قدرت خرید اعلام کرد چین به اولین و بزرگترین اقتصاد جهان تبدیل شدهاست. براساس معیار قدرت خرید، تولید ناخالص داخلی چینیها 17تریلیونو 600میلیارددلار است. طبق این گزارش، آمریکا 17تریلیونو400میلیارددلار تولید ناخالص داخلی دارد. پیشبینی میشد که این اتفاق سال 2026 محقق شود، ولی چینیها در پایان سال 2014 به این قدرت رسیدند. چین در سال 2012 نیز به بزرگترین کشور تجاری جهان تبدیل شده بود. با توجه به قدرت اقتصادی چین، خواه ناخواه تغییراتی در دیپلماسی چین هم انجام گرفته است؛ «شی جینپینگ» رییسجمهوری خلق چین در فوریه 2013 به قدرت رسید، او معتقد است که چین، باید جایگاهی همتراز با جایگاه اقتصادیاش در نظام بینالملل بهدست بیاورد یا تلاش کند که به آن منزلت برسد. بنابراین چینیها برای حراست از جایگاه اقتصادیشان به تجهیز نیروی نظامی روی آوردهاند و بودجه کلانی بالغ بر 160میلیارددلار صرف نوسازی ارتش میکنند. البته این رقمی است که مقامات چین اعلام کردهاند که بهنظر من بهمراتب رقم از این بالاتر است.
منطقهگرایی مهمتر از جهانگرایی
باید به این نکته توجه داشت که در جهان فعلی، منطقهگرایی در حال جایگزینی جهانیشدن است. چین هم معتقد است که برای رسیدن به این جایگاه، باید تغییراتی در مشی سیاستخارجی خود داشته باشد. برخلاف پیشینیان، در دوران آقای «شی جین پینگ» منطقه «آسیا پاسیفیک» منطقه اول چین قرار گرفته، از همینرو روابط چین با کشورهای همسایه در رتبه اول قرار میگیرد. درعینحال خواهناخواه رابطه چین با آمریکا، تنزل پیدا میکند ولی به این معنا نیست که چینیها سیاستی را جایگزین سیاستی دیگر کنند. آنها همزمان تلاششان این است که در حوزه آسیا بهخصوص آسیا پاسیفیک روابط خود را گسترش بدهند. مثلا مقامات چین اعلام کردهاند که دادوستد با شرق و جنوبشرق آسیا، بالغ بر یک تریلیونو400میلیارددلار است یعنی بیشتر از جمع تجارت با آمریکا و اروپا. در همین رابطه نیمی از 10 کشور اولی که چین با آنها رابطه تجاری دارد، کشورهای آسیایی هستند، به اضافه اینکه 70درصد سرمایهگذاری چین در آسیاست.
سپتامبر 2013 یعنی حدود ششماه بعد از بهقدرترسیدن «شی جینپینگ»، او در دانشگاه «نظربایف» قزاقستان ایده جدیدی تحتعنوان «راه جدید ابریشم» و «کمربند اقتصادی» مطرح کرد و یکماه بعد در اندونزی موضوع «راه ابریشم دریایی قرن21» را مطرح کرد. این سیاست که برای اولین بار در چین مطرح میشود ویژگیهای مهمی دارد؛ قطارهای سریعالسیر، احداث بزرگراهها و جادهها، گسترش حجم تجارت، استفاده از واحدهای پول محلی یعنی «یوان»، که جایگزین دلار میشود تا مشکلات بعضی از کشورها مثل ایران را تا حدودی رفع کند و گسترش روابط فرهنگی و گسترش روابط فرامرزی.
چینیها از ابتدای سال 1979 که سیاست درهای باز را آغاز کردند، عمدتا به سمت شرق و جنوب شرقی کشور چین متمرکز بودند و از غرب کشور تا حدودی غافل بودند. الان تاکید آنها بر این است که نگاه جدیدی به غرب کشور داشته باشند، «جاده ابریشم» نیز از همین مسیر عبور میکند. آنها در «شین جیانگ» با بنیادگرایی اسلامی نیز روبهرو هستند، گسترش روابط تجاری میتواند این پنج منطقه خودمختار را از این حالت بالقوه خطرناک دربیاورد.
سیاست شکستخورده آمریکا علیه چین
در سال 2012 که «هیلاری کلینتون» وزیر خارجه آمریکا بود، سیاستی تحتعنوان «محور آسیا» با این مضمون که اولویت آمریکا ایجاد مانع برای رشد سریع چین است، مطرح کرد. آنها با این کار، قصد داشتند جلوی نفوذ چین را بگیرند که در این طرح، ژاپن با آمریکا همکاری کرد ولی «کرهجنوبی» بهدلیل رابطه گسترده اقتصادی ایکه با چین دارد، از این همکاری سر باز زد. همچنین مالزی، اندونزی، تایلند و سنگاپور هم حاضر نشدند در این منازعه طرف آمریکا را بگیرند چون روابطشان آنچنان با چین گسترده است که نمیتوانند قبول کنند خدشهای به این روابط تجاری وارد شود و اینگونه چینیها قدرت خود ر ا در آن منطقه نشان دادند.
زمینهسازی برای سفر رییسجمهوری چین به تهران
«شی جینپینگ» مطلبی در کنفرانس هجدهم کمونیست چین مطرح کرد که آن گسترش روابط با کشورهای عمده در حال توسعه مثل مکزیک، آفریقای جنوبی و هندوستان است که به صورت بالقوه در آنجا ایران هم مطرح میشود. روابط چین با ایران برای پکن اهمیت زیادی دارد به طوریکه «وانگیی»، وزیر خارجه این کشور در بهمن ماه گذشته بعد از هشت سال به ایران سفر کرد و علت اصلی سفر هم هماهنگ کردن با مقامات ایرانی برای سفر «شی جین پینگ» به ایران بود. اگر چنین اتفاقی بیفتد این اولین سفر رییسجمهور چین به ایران بعد از گذشت 12 سال است؛ در حالیکه «هو چین تا» به ایران سفر نکرد اما در زمان ریاستجمهوریاش دوبار به عربستان سفر کرد. صاحبنظران چینی معتقد هستند که اولویتشان در منطقه خلیجفارس از سال 2005 تا 2011 عربستان سعودی بوده است ولی الان احساس میکنند که اولویتشان باید ایران باشد. روابط تجاری ایران با جمهوری خلق چین هم اکنون حدود 52میلیارد است که عمدتا به دلیل تجارت نفت است، ولی در سالهای اخیر ایران حدود 9میلیارددلار صادرات غیرنفتی به چین داشته. آقای روحانی شهریور 92 در بیشکک قرقیزستان با آقای «شی جینپینگ» ملاقات داشتند و گسترش روابط از آن به بعد کاملا مشهود است. ایران و چین بعد از انقلاب اسلامی بهویژه در دوران جنگ تحمیلی، روابط بسیار نزدیکی پیدا کردند؛ البته آنها برای فروش تسلیحات هم از ایران استفاده کردند و هم از عراقیها، ولی روابط دو کشور برای اولین بار در سال 1363 گسترش بیسابقهای پیدا کرد. البته ایران هم در این خرید اسلحه و استفاده از تسلیحات چینی سود برد، به نظر برخی از کارشناسان نظامی جهان، پیشرفت ایران در زمینه توان موشکی بهخاطر این است که ایران توانسته از جنگافزار چینی استفاده و آن را بومیسازی کند.
انتقادات وارده
صادرات چین رقمی حدود 2هزار و 500میلیارد دلار است و واردات آن هم حدود یک تریلیونو 200میلیارددلار است. مسالهای که در مورد چین مطرح شده، این است که کالاهایی با جنس نامرغوب را وارد کشورهای دیگر میکنند و باعث میشود که اقتصاد کشور دوم خراب شود. اینموضوع، اقتصاد ایران را خراب کرده است چون چین اجناس ارزانقیمت و نامرغوب به ایران فرستاد. بهایندلیل که توان آن را نداشتیم تا کالاهای مرغوب و گرانتر چینی را بخریم. اگر تحریمهای ایران لغو شود، چین مستقیما با ما رابطه خواهد داشت. اگر این تحریمها برداشته شود به مقدار قابل توجهی واسطهها از بین میروند و وقتی آنها نباشند، چین مستقیما میتواند با ایران رابطه داشته باشد و به دلیل اهمیت «راه جدید ابریشم» و سیاست «یک کمربند و یک جاده»، روابط با ایران هم گسترش بیشتری پیدا میکند و آنها هم به این نتیجه رسیدهاند که ایران، کشور مهم منطقه است. البته آنها قبل از رییسجمهور فعلی معتقد بودند که باید با چراغ خاموش حرکت کنیم تا دیگر کشورها نگران رشد چین نشوند ولی این سیاست از زمان «شی جین پینگ» که حدود دو سال است به قدرت رسیده، کنار گذاشتهشده و خواهان این هستند که بهعنوان یک قدرت برابر و بزرگ با آنها رفتار شود. در مذاکره هستهای ایران و کشورهای 1+5، چینیها نقش برجستهای در مذاکرات هستهای نداشتند، البته این به آن معنا نیست که نقش کوچکی داشتهاند، البته مذاکرات هستهای بهتدریج از 1+5 تبدیل به یک + یک میشود، یعنی ایران و آمریکا. اعتقاد چینیها این است که یک فرصت تاریخی در برابر ایران و 5 کشور بزرگ جهان به وجود آمده است و معتقد هستند که در پایان این دور از مذاکرات توافقی رخ خواهد داد. در روابط بینالملل هیچ کشوری، کشوری را جایگزین کشور دیگر نمیکند اما ما میخواستیم این کار را انجام دهیم که عملا متوجه شدیم، این موضوع اشتباه بوده است. بنابراین ما میتوانیم براساس منافع ملی خودمان با کشورها رابطه داشته باشیم.
منبع: روزنامه شرق
خبرهای مرتبط
نظر شما