زیباکلام: از چهارشنبه سوری متنفرم
اسفندماه و تعطیلات نوروزی، نوعی زیست متفاوت از سایر ایام سال را در
جامعه به تصویر میکشد. اهالی سیاست هم بخشی از همین جامعه بوده و با عرف
اجتماعی همسو میشوند. یکی از چهرههایی که به واسطه حضور پررنگ رسانهای
چه در مطبوعات و چه در معدود برنامههای صداوسیما برای مردم چهرهای آشناست
صادق زیباکلام است.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران در گفتوگو با «شهروند» از زندگی خود در این ایام میگوید.
در روزهای پایانی سال که معمولا همه مردم با ترافیک کاری مواجه هستند، مهمترین مشغله شما معمولا در چه حوزههایی است؟
در
روزهای پایانی سال، برآوردن تقاضای دوستان و همکاران روزنامهنگارم،
بیشترین زمان را به خود اختصاص میدهد چون معمولا، فصلنامه و ویژهنامه
نوروز دارند و مطلب میخواهند. در حوزه شخصی نیز به فراهم آوردن تدارک سفر
با خانواده مشغول هستم. به هر حال پس از یکسال کار، دوست دارم این یکی، دو
هفته نوروز را به نقطهای از کشور برویم که شلوغ نباشد چون بقیه ایام سال
واقعا فرصت آن پیش نمیآید.
از
آن دسته شهروندانی هستید که از ازدحام مردم، خیابانها، ترافیک و ... خسته
میشوید و میگویید کاش زودتر این عید از راه برسد یا اینکه از این روزها
که در آن پرداختن به زندگی بیشتر ملموس است، لذت میبرید؟
نه، به
نوعی این رفتارهای مردم برای من متبوع است. ترافیکهای وحشتناکی که
غروبهای اسفند در خیابانهای تهران ایجاد میشود یکجور سرزندگی و نشاط را
نشان میدهد. درست است که خودم خرید نمیروم اما این رسم خرید عید مردم
برایم جالب است و از دیدن آن لذت میبرم.
یعنی حاضرید بهخاطر این لذت، مدت زمانی را در ترافیک سنگین سپری کنید؟
بله باید کمی تحمل داشت. ضمنا همهچیز که نباید به میل و اراده ما باشد.
دستگاههای
مسئول از آنهایی که حاضر نیستند هیچگاه از خیر استفاده از وسیله حملونقل
شخصی خود بگذرند میخواهند حداقل این روزها به خود و مردم رحم کنند و
ماشین بیرون نیاورند اما خبری از توجه به این مسأله نیست. شما از خودروی
شخصی استفاده میکنید؟
نه من استفاده نمیکنم. دانشجویانم
میدانند که خیلی بهندرت با خودم ماشین میبرم اما واقع مطلب این است که
گفتن این حرف که از خودرو شخصی استفاده نکنید راحت است اما شما به من
بگویید کسی که از شرق، غرب یا شمال تهران با همسر و فرزندانش یا بستگان
دیگرش میخواهد برای خرید به خیابانهای مرکزی و بازار بروند، چه کند؟ با
«بیآرتی»های آقای قالیباف و «مترو» شورای شهر تهران بروند؟
بله مثل بسیاری دیگر از مردم که از این وسایل استفاده میکنند؟
به
نظر من واقعا نمیشود. مگر اینکه وسع مالی افراد بهگونهای باشد که
آژانس بگیرند، در آن صورت بازهم یک ماشین وارد شهر شده است. در بعضی مناطق،
استفاده از مترو شدنی است اما خود مترو آنقدر شلوغ است که تقریبا هیچ
ساعتی نمیتوان در آن آرامش داشت. غروبها که موقع خرید است آنقدر ازدحام
دارد که جرأت نمیکنی با بچهات سوار مترو شوی. تا به حال ندیدم فردی اگر
مجبور نباشد، دست زن و بچهاش را گرفته باشد و با مترو رفته باشد خرید!
برخی کسبه و فعالان بازار، این روزها از کاهش قدرت خرید مردم و کاهش سفرهای پرهزینه میگویند. این شامل حال شما هم شده است؟
من
چون خرید نمیکنم این موضوع شامل حال من نمیشود اما یکی از بستگان بسیار
نزدیک من که یک شرکت بزرگ گردشگری دارد میگوید تقریبا داریم به آستانه
ورشکستگی میرسیم چون به واسطه کاهش قدرت خرید و پایین آمدن توان مالی
مردم، تورها را به صورت «سربهسر» برگزار میکنیم یعنی هزینه و درآمد
یکسان است و سودی ندارد. به نظر میرسد آن کسی که کیش میرفته امسال دیگر
نمیتواند برود. آن کسی که کمی وضعش بهتر بوده و مثلا کارمند متوسطی است و
استانبول و مالزی میرفته، نمیتواند مانند گذشته به آن فکر کند. آن کسی هم
که میتوانسته کتوشلوار نو یا لباس شیک برای فرزندانش بخرد امسال با مشکل
مواجه است. در کل این شرایط ناراحتکننده است اما خب نتیجه اتفاقات
مدیریتی و سیاسی سالهای گذشته است.
معمولا این روزها تذکر درباره توجه به نیازمندان بیشتر است. آثار عملی آن را میبینید؟
متاسفانه
با وجود سروصدای زیادی که رادیو و تلویزیون راه میاندازند اما نمیبینم
آدمها بهخاطر عید و نوروز خودشان را موظف بدانند به دیگران کمک کنند اما
اگر حمل بر خودستایی نشود خودم سعی میکنم به کسانی که وضع مالی خوبی
ندارند کمک کوچکی کنم.
شب چهارشنبه آخر سال، اهل رفتن جلوی در خانه و شادی هستید؟
ممکن
است خوانندگان شما مرا لعنونفرین کنند اما از چهارشنبهسوری متنفرم چون
صداهای مهیب آن، مرا به شدت آزار میدهد و عصبیام میکند. سعی میکنم زود
به خانه بیایم و از همه خانوادهام هم میخواهم چنین کنند.
منظورم آیینهای ایرانی چهارشنبهسوری است.
این آیینها را نه قبول دارم و نه علاقهای به آنها دارم. در کل، عطایش را به لقایش بخشیدم.
از آنهایی هستید که خیلی به آداب و سنن نوروز معتقد هستند یا آنها که میگویند اینها حالت صوری پیدا کرده است؟
باید
بگویم خیلی پایبند نیستم نه خودم نه خانوادهام اما دختر بزرگم با اینکه
خیلی هم مذهبی است اما بهشدت به این رسوم پایبند است، هفتسین آرای جمع ما
است و سبزی پلو با ماهی، انداختن ماهی قرمز در تنگ بلور، دشت اول سال
دادن از میان کتاب قرآن و خرید کادو برای اعضای خانواده متناسب به نیاز و
حالشان، همه توسط دختر بزرگم انجام میشود. اگر نباشد هفتسین ما هم تعطیل
است.
حتما در مورد آسیبهای
زیستمحیطی و بهداشتی ماهی قرمز و البته مرگ میلیونها قطعه از آن بعد از
عید، شنیدهاید. با این وجود ماهی قرمز میخرید؟
اصلا به یادم
نمیآید تا به حال ماهی قرمز خریده باشم اما دخترم همانطور که گفتم اهل
خرید آن است. میگویم آب تهران کلر دارد آب چشمه از کجا بیاوریم؟ میگوید
آب را میجوشانم و میگذارم بماند تا کلر آن بپرد. به نظرم خرید ماهی باب
شده و با اینکه خانوادهها میدانند بیهوده است اما میخرند. مثل سبزه
گرهزدن که امری بیهوده است و انجام میشود. شاید آدمی مثل من که بیسلیقه
است، از این کارها لذت نمیبرد!
دوست دارید چه چیزی عیدی بدهید و چه عیدی بگیرید؟
به
تعدادی از دوستان پیشاپیش کتاب اخیرم «دکتر محمد ملکی استادی برای همه
فصول» را هدیه دادم و به ما بقی هم هدیه نمیدهم. باور کنید چیز خاصی دوست
ندارم عیدی بگیرم.
دیدوبازدیدهای نوروزی را دوست دارید یا انجام سالی یکبار آن را رفع تکلیف میدانید؟
اگر
در تهران باشم یا بلافاصله بعد از بازگشت از سفر به خانه اکثر آشنایان
خودم و همسرم از بزرگترها گرفته تا کوچکترها میروم. اصلا نمیگویم که چون
سال پیش به بازدید من نیامدند پس امسال نمیروم! اتفاقا به این بخش نوروز
خیلی اعتقاد دارم.