آثار مذاکرات بر شکنندگی بازار ارز
محمد خوش چهره در سرمقاله ابتکار نوشت:
در بحث اثرگذاری موضوع توافق احتمالی در مذاکرات هسته ای بر بازار و اقتصاد ایران و به ویژه نرخ ارز باید چند نکته را مد نظر قرار داد.پیش از ان البته ضروری است تاکید بر این که نمیتوان تائیر روند مذاکرات را بر کاهش نرخ ارز و سکه در بازار داخلی نادیده گرفت یا ضریب تاثیر آن را یک دانست. زیرا روند مذاکرات نشان داده که در نرخ گذاری انواع ارز به ویژه دلار و همچنین سکه اثرگذار است. اما تحلیل این اثرگذاری مستلزم آگاهی از یک نگاه عقلانی تر و اقتصادی است.اساس ارزش گذاری پول ملی در هر کشوری مبتنی بر میزان و توان تولید داخلی آن کشور است. درو اقع اگر توان و ظرفیت عملیاتی تولید در کشوری بالا باشد، ارزش پول ملی آن در مقایسه با ارزهای دیگر بالا خواهد بود.
در این میان نکته قابل توجه، به برخی کشورهای نفت خیز خاورمیانه مربوط است که با تکیه بر فروش نفت خام توانسته اند ارزش پول ملی خود را تا حدودی بالا نگه داشته و این میزان را به ثبات نسبی برسانند اما نکته قابل توجه درباره این کشورها مقطعی بودن این استراتژی است. کشورهایی نظیر کویت، قطر، امارات و عربستان از این دسته هستند. برای مثال نفت کشور عربستان طبق برآوردها تا سی سال آینده به پایان میرسد و برهمین اساس میتوان گفت این کشور در سی سال آینده به احتمال بسیار با بحران ارزش پول ملی مواجه خواهد شد.
اما درباره ایران قضیه کمی متفاوت است. ارزش پول ملی ما متاثر از دو موضوع، دچار آسیب های جدی شده است. مهمترین این موضوع ها تولید ناخالص ملی است. کشور ما هم اکنون از کمتر از 50 درصد ظرفیت و توان تولیدش استفاده میکند. این در حالی است که برخی از بخش های تولیدی ما زیر 30 درصد ظرفیت، تولید دارند و این یعنی تولید در کشور ما بیمار است.
بنابراین با بی رونقی تولید در کشور، نمیتوان انتظار کاهش قیمت ارز به ویژه دلار آمریکا را از مذاکرات هسته ای داشت، زیرا علت اصلی این ارزشگذاری به موضوعی مهم تر و کلان تر به نام تولید ملی برمی گردد.
اما شاخص دیگری که نرخ ارز در ایران تحت تاثیر آن است، عمدتا در حوزه سوداگری است. انچه که عموما در رسانه به عنوان تقاضای کاذب از ان یاد میشود.
این تقاضای کاذب ناشی از دو رفتار است. یکی رفتار کسانی است که با کاهش ارزش پول ملی سعی دارند تا ارزش داراییهای خود را حفظ کنند. انها سرمایههای ریالی خود را به ارزتبدیل میکنند تا در گذر زمان وبا توجه به کاهش ارزش پول ملی که ناشی از بی رونقی تولید است، کمترین زیان مالی را داشته باشند.
اما رفتار برخی دیگر سوداگرانه است. انها در واقع از نوسانات بازار ارز به دنبال منفعت اقتصادی هستند. یعنی با هجوم کسانی که به دنبال حفظ ارزش دارایی های خود هستند و بالتبع با افزایش نرخ ارز به علت افزایش تقاضا، سعی در کسب سود دارند.
این دو رفتار در بالا و پایین کردن نرخ ارز و به ویژه دلار در ایران نقش مهمی دارد اما نکته قابل توجه درباره آن کاذب بودن و قابل کنترل بودن است.
اثرگذاری روند مثبت مذاکرات هسته ای در بازار عمدتا به این بخش مربوط میشود، یعنی بخش سوداگرانه ارزشگذاری نرخ ارز.
در واقع حباب قیمت ارز، با اثرپذیری از روند مذاکرات هسته ای ممکن است کم حجم تر بشود و حتی به صفر متمایل شود اما هیچ گاه مذاکرات نمیتواند در کوتاه مدت منجر به کاهش معنی دار قیمت ارز و بالارفتن ارزش پول ملی شود.
با این همه از ان جهت که بخش سوداگرانه نرخ ارز بسیار متکی بر فضا سازی های رسانه ای است، کنترل و مدیریت این موضوع مستلزم هشیاری مدیران کلان کشوری و البته رسانههای رسمی است.