طلاق برای دردل کردن شوهر با پدر و مادر عروس
چندی پیش زوج جوانی به دادگاه خانواده مراجعه کردند و درخواست طلاق دادند.
زن جوان درخصوص علت آن به قاضی گفت: آقای قاضی شوهرم هرچه میشود به مادر و پدر من میگوید و تمام مسائل شخصی و خصوصی زندگیمان را برای آنها تعریف میکند، با کوچکترین جر و بحثی او به سراغ پدر و مادر من میرود و از آنها میخواهد که برای زندگی ما تصمیم بگیرند و هرچه به او میگویم اینکار را نکند فایدهای ندارد.
وی ادامه داد: شوهرم حتی یک جر و بحث سادهمان را هم برای پدر و مادرم تعریف میکند و به آنها میگوید که در مورد این جر و بحث نظر بدهند. حتی یکی دو بار مادر و پدرم از من خواستند به شوهرم بگویم کمتر همه موضوعات زندگیمان را به آنها بگوید. ولی شوهرم گوشش به این حرفها بدهکار نیست. ما هر روز سر این موضوع با هم دعوا داریم. برای همین تصمیم به جدایی گرفتیم.
بعد از صحبتهای این زن، شوهر وی به قاضی گفت: من فقط به خانواده همسرم اعتماد دارم و حرفهای آنها را قبول دارم. اگر با آنها درد و دل میکنم کار بدی نیست؛اما نمیدانم چرا همسرم سر موضوع به این سادگی دعوا به راه میاندازد. او زندگی را برایم جهنم کرده است و من هم دیگر نمیخواهم در کنار او زندگی کنم.
بعد از صحبتهای این زوج قاضی سعی کرد آنها را از جدایی منصرف کند. برای همین از آنها خواست که بیشتر فکر کنند و رسیدگی به پروندهشان را به جلسه بعد موکول کرد.
نظر شما