وزیر بهداشت: همسرم برای وزارت اصرار كرد
اعتماد نوشت:
قصد بر اين بود كه گفتوگوي نوروزي «اعتماد» با وزير بهداشت، رنگي متفاوت از حرفهاي سيد حسن قاضيزاده هاشمي در طول سال داشته باشد. وزير بهداشت طي ٣٦٥ روز سال از بهداشت و درمان و سلامت گفته بود و مردم ناآشنا نبودند با وزيري كه جراح چشم است و اوضاع مالي بدي هم ندارد.
اما تصور بر اين بود كه شايد براي مردم جالب باشد بدانند وزير بهداشت، علاوه بر آنكه سياست زده نيست به پيروي از همان ميثاقي كه پس از پايان تحصيلات پزشكي خود امضا كرده، علاقهاي به خانهتكانيهاي كينهتوزانه ندارد و سياستمداران را هم سياه و سفيد نميبيند و انسانها، فارغ از مسلك و مرام و انديشه و تفكرشان، زير تيغ جراحي وزير ميروند و به تبع همان فكر، چيدمان سوالات از وزير، حول پيشينه احوالش در روزهايي كه پاي ثابت جبههها بود در كمك به بازسازي بازماندههاي جنگ هشت ساله و روزهاي بعد از جنگ كه مسووليتهايي بي ارتباط با طبابت به گردن گرفت تا چگونگي رسيدنش به صندلي وزارت و دقيقههايي كه در اين يك سال و اندي گذرانده شكل گرفت.
وزير در اين گفتوگو كه در يك صبح بارانزده بهمن ماه انجام شد با محدوديتي حساب شده دايره خاطراتش را گشود. خاطراتي كه تا حد اندكي از دوران كودكي رنگ گرفته بود و دامنهاش در روزگار جواني و دانشجويي و طبابت و رياست و وزارت گستردهتر ميشد. حكايت آشنايياش با حسن روحاني را گفت و هر چند كه بنا بر حرمتها و ملاحظات شخصي، از ذكر برخي جزييات و برخي نامها پرهيز كرد اما آنچه به دست آمد، آيينهاي بي خش از سيماي سيد حسن قاضيزاده هاشمي، فريمانزاده ٥٦ ساله فوقتخصص جراحي قرنيه بود. «شرايطي هم كه براي كشور پيش آمد قبل از حماسه ٢٤ خرداد، من را به اين جمعبندي رسانده بود كه كشور در شرايط خطرناكي است.»
تلاش بود كه در اين گفتوگو از احوال طرح تحول سلامت و قيمت دارو و رضايتمندي بيماران در بيمارستانهاي دولتي و دسترسي عادلانه به خدمات سلامت سوالي پرسيده نشود. حتي آنها كه روزنامهخوان نيستند و پيچ تلويزيونشان سالهاست كه زنگ زده هم در ١٨ ماه گذشته به چشم ديدهاند كه قيمت داروهاي گران قيمت مورد استفاده بيماران نيازمند و مبتلا به دردهاي صعبالعلاج تا چه حد كاهش يافته است.
به چشم هم ديدهاند كه در مراجعه به بيمارستانهاي دولتي در اقصي نقاط كشور، هزينهاي كه بابت بستري بيماران مطالبه شده، ١٠ درصد كل هزينه بستري و جراحي بيمار بوده است و همين مردم از ياد نبردهاند كه دو سال قبل، همين روزها، قفسه داروخانههاي خصوصي خالي از دارو بود و نيمكت انتظار داروخانههاي دولتي لبالب از مراجعاني بود كه آرزوي شنيدن جواب «اين دارو موجود نيست» را نداشتند و بيمارستانها مانند اتاقهاي مرگ، خالي از هر امكان و تجهيزات در خور وظايفشان بودند و زنده ماندن براي بسياري از مبتلايان دردهاي بي علاج به بهاي از دست دادن اندوخته يك عمر تمام ميشد.
قطعا اتفاقات مثبتي كه در حوزه سلامت
رخ داد محصول يك شب نبود. شايد امروز، هنوز در برخي مطبها و بيمارستانهاي خصوصي، دور از چشم وزير بهداشت رقمهايي رد و بدل ميشود كه به قوانين مصوب و ابلاغ شده چندان نزديك نيست اما بازار وسيع «زيرميزي» امروز به يك دكه كوچك بيرونق تبديل شده كه صاحبانش در حال ورشكستگياند.
يك سال و شش ماه طول كشيد تا وزير بهداشت با سختگيري بر همكارانش بتواند دامنه گسترده بيانضباطي مراكز درماني، ابداعات برخي اعضاي جامعه پزشكي در دريافتهاي خارج از تعرفههاي مصوب و نارضايتي گسترده بيماران از كيفيت نازل خدماتي كه تحت عنوان «خدمت درماني» به آنها ارايه ميشد را محدود كند.
اما اين محدود سازي چنان توانفرسا بود كه وزير در گفتوگو با «اعتماد» از روز شماري به پايان رسيدن ايام وزارت و بازگشت به دوران خوش پژوهش و طبابت و تدريس و سراغ گرفتن از مشغوليات محبوب ذهن گفت.
جراح چشم علاقهمند به تئاتر كه در برخي محافل هم نقل شاگردي او در كلاسهاي برخي بازيگران مشهور تئاتر زمزمه شده، در اين يك سال و اندي وزارت، فرصتهاي كوتاهي داشته براي همراهي با خانواده. «همسرم اصرار كرد كه فرض كن چهار سال كمتر عمر كردي. برو، بايست و براي مردم كار كن.»
گلهمند نيست از خدمت به مردم و آن را مغتنم ميداند و البته كارنامه وزارتش هم خالي از همراهي با سادهترين مردم كوچه و خيابان نيست. حداقل كه عكسها گواه روشني است بر اينكه سيد حسن قاضيزاده هاشمي در طول وزارتش تفاوتي در اهميت عيادت از علي مطهري و شوخان و كودكان قرباني مين و قربانيان اسيد پاشي نديده كه در برخي موارد و به تبع تخصصش، مداواي بيماران را هم بر عهده گرفته است.
فضاي گفتوگوي «اعتماد» با وزير بهداشت دولت يازدهم سبك بود. كوتاهي وقت وزير، تحميل نشد و اصراري بر محاكمه وزير نبود. پس از پايان گفتوگو هم عيبي نداشت كه محبوبيت وزير بين عامه مردم، همانها كه او آنها را بري از خط بنديهاي سياست زده ميدانست به او يادآوري شود. با اين اميد كه شايد مددي باشد براي آنكه خستگي بازگشت از شهر ريزگردها كمي فرو بنشيند.
قصد بر اين بود كه گفتوگوي نوروزي «اعتماد» با وزير بهداشت، رنگي متفاوت از حرفهاي سيد حسن قاضيزاده هاشمي در طول سال داشته باشد. وزير بهداشت طي ٣٦٥ روز سال از بهداشت و درمان و سلامت گفته بود و مردم ناآشنا نبودند با وزيري كه جراح چشم است و اوضاع مالي بدي هم ندارد.
اما تصور بر اين بود كه شايد براي مردم جالب باشد بدانند وزير بهداشت، علاوه بر آنكه سياست زده نيست به پيروي از همان ميثاقي كه پس از پايان تحصيلات پزشكي خود امضا كرده، علاقهاي به خانهتكانيهاي كينهتوزانه ندارد و سياستمداران را هم سياه و سفيد نميبيند و انسانها، فارغ از مسلك و مرام و انديشه و تفكرشان، زير تيغ جراحي وزير ميروند و به تبع همان فكر، چيدمان سوالات از وزير، حول پيشينه احوالش در روزهايي كه پاي ثابت جبههها بود در كمك به بازسازي بازماندههاي جنگ هشت ساله و روزهاي بعد از جنگ كه مسووليتهايي بي ارتباط با طبابت به گردن گرفت تا چگونگي رسيدنش به صندلي وزارت و دقيقههايي كه در اين يك سال و اندي گذرانده شكل گرفت.
وزير در اين گفتوگو كه در يك صبح بارانزده بهمن ماه انجام شد با محدوديتي حساب شده دايره خاطراتش را گشود. خاطراتي كه تا حد اندكي از دوران كودكي رنگ گرفته بود و دامنهاش در روزگار جواني و دانشجويي و طبابت و رياست و وزارت گستردهتر ميشد. حكايت آشنايياش با حسن روحاني را گفت و هر چند كه بنا بر حرمتها و ملاحظات شخصي، از ذكر برخي جزييات و برخي نامها پرهيز كرد اما آنچه به دست آمد، آيينهاي بي خش از سيماي سيد حسن قاضيزاده هاشمي، فريمانزاده ٥٦ ساله فوقتخصص جراحي قرنيه بود. «شرايطي هم كه براي كشور پيش آمد قبل از حماسه ٢٤ خرداد، من را به اين جمعبندي رسانده بود كه كشور در شرايط خطرناكي است.»
تلاش بود كه در اين گفتوگو از احوال طرح تحول سلامت و قيمت دارو و رضايتمندي بيماران در بيمارستانهاي دولتي و دسترسي عادلانه به خدمات سلامت سوالي پرسيده نشود. حتي آنها كه روزنامهخوان نيستند و پيچ تلويزيونشان سالهاست كه زنگ زده هم در ١٨ ماه گذشته به چشم ديدهاند كه قيمت داروهاي گران قيمت مورد استفاده بيماران نيازمند و مبتلا به دردهاي صعبالعلاج تا چه حد كاهش يافته است.
به چشم هم ديدهاند كه در مراجعه به بيمارستانهاي دولتي در اقصي نقاط كشور، هزينهاي كه بابت بستري بيماران مطالبه شده، ١٠ درصد كل هزينه بستري و جراحي بيمار بوده است و همين مردم از ياد نبردهاند كه دو سال قبل، همين روزها، قفسه داروخانههاي خصوصي خالي از دارو بود و نيمكت انتظار داروخانههاي دولتي لبالب از مراجعاني بود كه آرزوي شنيدن جواب «اين دارو موجود نيست» را نداشتند و بيمارستانها مانند اتاقهاي مرگ، خالي از هر امكان و تجهيزات در خور وظايفشان بودند و زنده ماندن براي بسياري از مبتلايان دردهاي بي علاج به بهاي از دست دادن اندوخته يك عمر تمام ميشد.
قطعا اتفاقات مثبتي كه در حوزه سلامت
رخ داد محصول يك شب نبود. شايد امروز، هنوز در برخي مطبها و بيمارستانهاي خصوصي، دور از چشم وزير بهداشت رقمهايي رد و بدل ميشود كه به قوانين مصوب و ابلاغ شده چندان نزديك نيست اما بازار وسيع «زيرميزي» امروز به يك دكه كوچك بيرونق تبديل شده كه صاحبانش در حال ورشكستگياند.
يك سال و شش ماه طول كشيد تا وزير بهداشت با سختگيري بر همكارانش بتواند دامنه گسترده بيانضباطي مراكز درماني، ابداعات برخي اعضاي جامعه پزشكي در دريافتهاي خارج از تعرفههاي مصوب و نارضايتي گسترده بيماران از كيفيت نازل خدماتي كه تحت عنوان «خدمت درماني» به آنها ارايه ميشد را محدود كند.
اما اين محدود سازي چنان توانفرسا بود كه وزير در گفتوگو با «اعتماد» از روز شماري به پايان رسيدن ايام وزارت و بازگشت به دوران خوش پژوهش و طبابت و تدريس و سراغ گرفتن از مشغوليات محبوب ذهن گفت.
جراح چشم علاقهمند به تئاتر كه در برخي محافل هم نقل شاگردي او در كلاسهاي برخي بازيگران مشهور تئاتر زمزمه شده، در اين يك سال و اندي وزارت، فرصتهاي كوتاهي داشته براي همراهي با خانواده. «همسرم اصرار كرد كه فرض كن چهار سال كمتر عمر كردي. برو، بايست و براي مردم كار كن.»
گلهمند نيست از خدمت به مردم و آن را مغتنم ميداند و البته كارنامه وزارتش هم خالي از همراهي با سادهترين مردم كوچه و خيابان نيست. حداقل كه عكسها گواه روشني است بر اينكه سيد حسن قاضيزاده هاشمي در طول وزارتش تفاوتي در اهميت عيادت از علي مطهري و شوخان و كودكان قرباني مين و قربانيان اسيد پاشي نديده كه در برخي موارد و به تبع تخصصش، مداواي بيماران را هم بر عهده گرفته است.
فضاي گفتوگوي «اعتماد» با وزير بهداشت دولت يازدهم سبك بود. كوتاهي وقت وزير، تحميل نشد و اصراري بر محاكمه وزير نبود. پس از پايان گفتوگو هم عيبي نداشت كه محبوبيت وزير بين عامه مردم، همانها كه او آنها را بري از خط بنديهاي سياست زده ميدانست به او يادآوري شود. با اين اميد كه شايد مددي باشد براي آنكه خستگي بازگشت از شهر ريزگردها كمي فرو بنشيند.
نظر شما