سه‌شنبه ۱۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 05

(طنز) کوه بخوریم!

کد خبر: ۵۰۵۱۹
تاریخ انتشار: ۲۳ اسفند ۱۳۹۳ - ۲۲:۰۵
رضا ساکی- امروز همسایه‌مان فیلسوف شده بود. گفت: مهندس به نظرت این روزهای آخر سال چه می‌شود؟ گفتم: از چه نظر؟ گفت: می‌دانی این روزهای آخر مثل دقیقه‌های آخر فوتبال است. در یک ثانیه ممکن است همه چیز تغییر کند. مثلا رکورد اختلاس جابه‌جا بشود. گفتم: الان رکورد اختلاس الان چقدر است؟ گفت: الان یا الان. لحظه به لحظه ممکن است رکورد جدیدی ثبت بشود. راستی می‌دانی سالانه چند پرونده‌ی زمین‌خواری در کشور تشکیل می‌شود؟ گفتم: هزار تا. گفت: برو بالا. گفتم: چهارهزار تا؟ گفت: ۳۰ هزار پرونده زمین‌خواری. باور می‌کنی؟ گفتم: 30 هزار تا؟ خب بگو مملکت را خوردند. گفت: البته مچ خیلی‌ها را می‌گیرند ولی برخی در می‌روند.

راستی می‌دانی بسیاری از جنگل‌ها و سواحل مازندران را اشخاص قدرتمند محصور کرده‌اند؟ گفتم: قدرتمند؟ از نظر بدنی؟ گفت: نه، از نظر قانونی. زمین‌خواری و اختلاس که بازوی کلفت نمی‌خواهد پارتی کلفت می‌خواهد. اتفاقا اغلب زمین‌خواران و اختلاس‌گران بزرگ، خیلی لاغر و ترکه‌ای هستند. گفت: حالا آخر سالی خودتان را با این چیزها مشغول نکنید. افسرده می‌شوید.

حرف که به اینجا همسایه من را کنار کشید و آرام گفت: ببین مهندس، به نظرت اگر ما هم یه مقداری کوه بخوریم طوری می‌شود؟ گفتم: از شما بعید است. گفت: کوهی پهن شده است بیا یه کمی بخوریم. گفتم: شوخی می‌کنید. گفت: به جان مهندس به قدر یک ویلا می‌خوریم. برای قلیان آخر هفته با بچه‌ها. گفتم: اذیت نکنید.

گفت: فقط یک هکتار می‌خوریم. مردم دارند صد هکتار هکتار می‌خورند. گفتم: واقعا خندیدم. گفت: ما نخوریم دیگران می‌خورند. گفتم: پناه بر خدا. گفت: یک طوری حرف می‌زنی انگار می‌خواهم مال مردم را بخورم. بیا تا کوه هست و من هم چند تا فامیل مسوول دارم یک هکتار بخوریم. یکی‌شان هر شب زنگ می‌زند، می‌گوید یک کوه برایت کنار گذاشته‌ام بیا بخور. حیف است. از دست‌مان می‌رود. عاقبت گفتم: فقط یک هکتار؟ گفت: قول می‌دهم یک هکتار. اسم خودمان را هم می‌گذاریم حلقه‌ی یک هکتاری.

باقی بقای‌تان
منبع: ایسنا
نظر شما