اکونومیست: عصر جدید هستهای با توافق در مذاکرات
سرمقاله این هفته مجله اکونومیست به یکی از مسائل نوین روابط بین الملل به ویژه پس از جنگ سرد، یعنی فناوری هسته ای فرصت ها و چالش های پیش روی آن، اشاره دارد. در این سر مقاله ذکر شده است که با گذشت ربع قرن از پایان جنگ سرد همواره جهان با یک تهدید در حال رشد یعنی جنگ هسته ای مواجه بوده است.
امید هسته ای به نقل از اکونومیست مینویسد: در این مقاله عنوان شده که پرونده هسته ای ایران با توجه به ادعای مقامات ایرانی، مذاکرات اخیر و صلح آمیز بودن فعالیت های هسته ای ایران، در آستانه به ثمر نشستن است. اما در همین دوره جدید، برخی کشورها از جمله: رژیم صهیونیستی، آمریکا، چین، ژاپن، روسیه، فرانسه، کره شمالی، پاکستان در پی سلاح های هسته ای بوده یا هستند و همین می تواند آینده جهان را با چالش های اساسی رو به رو کند:
با گذشت چند سال، قرار است ایران در چارچوب توافقی جامع و در قبال رفع تحریم های اقتصادی، قبول کند فعالیت های هسته اش را در چهارچوب مورد توافق تا چند سال بعد دنبال کند. ایران مدعی است فعالیت های هسته ایش صلح آمیز است و بر همین منوال این چهارچوب را قبول می کند، اما برخی کشورها نمی خواهند این ادعای ایران را بپذیرند.
هفته گذشته و در سخنرانی بدخواهانه و کینه توزانه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی، در کنگره وی به چشم انداز توافق با ایران اعتراض کرد. او مدعی است با وجود ایران سایه جنگ هسته ای همواره بر روی کره زمین خواهد بود. اما آقای نتاییاهو کاملا در اشتباه است. زیرا این توافق، به زعم بسیاری از کشورها، بهترین توافقی است که تاکنون منعقد شده و رسیدن به آن، بهتر از فقدان توافق است، که درنهایت حل و فصل دیپلماتیک اختلافات را در پی خواهد داشت.
البته نظر وی در مورد تهدید هسته ای درست است ولی وی کشور اشتباهی را هدف قرار داده، در اصل نباید نگران ایران بود. جهان با گذشت 25 سال از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، درحال ورود به عصر جدید هستهای است. استراتژی های هسته ای برای برخی از رژیم های سرکش ، در معاملاتی شک برانگیز و آلوده با پنج قدرت اصلی سلاح هسته ای (امریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه) تهدیدی جدی برای آینده جهان است.
پس از پایان جنگ سرد، جهان گزینه نابودی سلاحهای مخرب هستهای را روی میز گذاشت.وقتی باراک اوباما که در سال 2009 میلادی، در اجلاس سران اتحادیه اروپا -در جمهوری چک - در پراگ سخنرانی می کرد گفت هدفش خلاص کردن جهان از شر سلاح هسته ای است. او نه بهعنوان یک مصلح بلکه بهعنوان یک سیاستمدار واقعی رفتار کرد. امروز بلندپروازی او بیشتر به توهم شبیه است. گرچه جهان، امروز خود را با این تصور آرام می کند که استفاده متقابل از سلاح هستهای در دوره کنونی بعید به نظر می رسد، اما این خطر که ممکن است کشوری در جای دیگری از سلاح هستهای استفاده کند، بی درنگ رو به فزونی است.
هرکدام از قدرتهای هستهای، با گشاده دستی هزینه های هنگفتی برای ارتقاء زرادخانه اتمی خود صرف می کنند. بودجه دفاعی روسیه با بیش از 50٪ از سال 2007 رشد کرده است که یک سوم این هزینه تقریبا به سلاحهای هستهای اختصاص یافته که این رقم دوبرابر سهم فرانسه از بودجه تسلیحاتی اش است.
چین نیز ماهی درشت برکه هسته ای است، این کشور بودجه سنگینی را صرف تجهیز خود به زیر دریاییهای مجهز به کلاهک هستهای و همچنین سکوهای سیار پرتاب موشک کردهاست. پاکستان نیز با گردآوری دهها کلاهک هستهای در تلاش است تا از دشمن دیرینهاش، هند، عقب نماند. همچنین، تصور کرهشمالی بر این است که سالانه یک کلاهک هستهای به سهام هستهای خود که 10 کلاهک است، بیافزاید. این کشور درحال طراحی موشکهایی است که بتواند تا سواحل غربی آمریکا را هدف قرار دهد.
حتی برنده جایزه صلح نوبل، یعنی آقای اوباما ، از کنگره آمریکا تقاضای 350 میلیارد دلار برای اتمام برنامه 10 ساله نوسازی زرادخانه هستهای ایالات متحده کردهاست.
بازیگران جدید حوزه فناوری هستهای، با سلاحهای متنوع، دکترین هستهای را به حدس و گمان تبدیل کردهاند. حتی در طول جنگ سرد، باوجود نظریه بازی و قدرت، آمریکا و شوروی سابق بارها درباره یکدیگر دچار سوء فهم شدند. هند و پاکستان، با تجربه اندک و حداقل تماس، در صورت وقوع بحران بی اعتماد و بدبین به یکدیگر هستند.
از همه اینها بدتر، فضای بیثبات جهانی است. در طول جنگ سرد آمریکا و شوروی سابق، حاضر به تحمل وضعیت موجود بودند چون استفاده از سلاح هسته ای به وسیله هر کدام شاید پایان زمین را نزدیک می کرد، اما امروز زمین زیر پای همه مردمان جهان لرزان است. برخی کشورهابه سلاح هستهای برای سرپا نگهداشتن دولتهای متزلزل خود محتاج هستند. پاکستان اصرار دارد سلاح های هسته ای این کشور در امنیت کامل هستند، اما جهان پیرامون این کشور نمیتواند با این ترس که مبادا سلاحهای هستهای این کشور به دست گروههای تروریستی و گروهک های نظامی بیافتد، کنار بیاید. همین مشکل در مورد کره شمالی نیز صدق می کند. اگر دیر یا زود حکومت کیم جونگ اون در این کشور سرنگون شود، این ترس جهانی وجود دارد که چه بر سر سلاحهای هستهای این کشور خواهد آمد. ایا این سلاحها نابود خواهند شد؟ منفجر خواهند شد؟ ازسوی حاکمان جدید به ارث برده می شوند؟ یا به فروش خواهند رسید؟
چین گرچه یک تهدیدی دور است اما این تهدیدغیرقابل چشمپوشی نیست. گرچه به سختی می توان روابط چین و آمریکا را به جنگ سرد تعبیر کرد اما بنظر میرسد چین برتری ایالات متحده در بسیاری از بخشهای آسیا را به چالش خواهد کشیدبرای همین منظور هم هست، این کشور سالانه بودجه نظامی خود را 10 درصد یا بیشتر افزایش میدهد. گسترش هسته ای، به چین فرصت تلافی و "حمله دوم" را می دهد.
از طرفی دیگر، ژاپن نیز که شاهد افزایش قدرت چین است، شاید بزودی به این نتیجه برسد که دیگر نمیتواند برای تامین امنیت خود متکی به ایالات متحده باشد، پس این کشور همراه با کرهجنوبی این حق را برای خود قائل میشوند تا به سمت دستیابی به سلاح هستهای پیش بروند که با وجود کره شمالی، منطقهای سراسر بحرانی شکل می گیرد.
حال سوال اینجاست که چهکار باید کرد؟ پاسخ ساده است. ضروریترین نیاز امروز جهان، احیای دیپلماسی هستهای است. یکی از این اولویتها، دفاع از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای ( NPT) است، که این پیمان از گسترش سلاحهای هستهای توسط کشورهایی که همسایگان آنها سلاح هستهای ندارند، ممانعت به عمل می آورد.
نظر شما