روشنکسیاسی: اصلاحطلبان برای انتخابات آتی قطعا به ائتلاف می رسند
صدای ایران-روشنک سیاسی که چندی پیش از حزب کارگزاران سازندگی برای همیشه خداحافظی کرده بود اخیرآ در گفتوگویی به تشریح ناگفتههای خود پرداخته است.
روشنک سیاسی در این گفتوگو که علیرغم انتقاداتش از برخی اقدامات جزئی صورت گرفته در حزب کارگزاران تاکید کرده که اصلاحطلبان قطعا برای انتخابات مجلس آتی به ائتلاف و جمعبندی میزسند.
لطفا یک بیوگرافی از خودتان برای شناخت بهتر مخاطبان از خودتان بیان کنید.
من روشنک سیاسی مهندس شیمی پتروشیمی هستم. مهندسی شیمی جنرال و سوابق اجراییام در صنایع و معادن قدیم. در شرکتهای صنعتی فعالیت زیادی داشتم. مجری خارجی بودم. الان در بخش خصوصی فعال شدم و 7-6 سال سابقه کار در بخش خصوصی دارم و به بخش خصوصی و سهامی عام مشاوره میدهم.
در خصوص سوابق فرهنگی نیز من هم مؤلف دو تا کتاب با نامهای (راهنمای انتخابات مجلس) و (رفتار سیاسی و اجتماعی مردم ایران) هستم. کاندیدای شورای شهر تهران و هم لیست با خانم جمیله کدیور بودم. کاندیدای مجلس از رشت در مجلس ششم که با اختلاف 3000 نفر، رأی نیاوردم. عضو مجمع زنان اصلاحطلب و نزدیک به 20 سال عضو کارگزاران بودم به تعبیر دیگر از پائیز 74 کار سیاسیام را شروع کردم.
با توجه به سوابقی که در حزب کارگزاران داشتید اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که کارگزاران چگونه تشکیل شد؟
اصولاً من از پول بدم نمیآید و در برخی مذاهب نیز یک ارزش الهی تلقی میشود، چون کسی که پول داشته است میتواند افراد بسیاری را مشغول کار کند و اقتصاد مقاومتی نیز به این معنی است.
معتقدم که یک حزب نباید یک حزب دکوری باشد کارگزاران علیرغم برخی معایب، مزایایی هم داشت و آن اینکه میتوانست تامین مالی کند، کمک مردمی بخواهد و میتوانست اسپانسر جمع کند و هر کدام از ما نیز پولهایمان را وسط میآوردیم. من نیز بنا به اعتقاداتم، مقداری از درآمدم را خرج کارهای سیاسی میکنم.
پولم را خرج سیاست کردم، با سیاست پول درنیاوردم
برای کارگزاران چطور؟ هزینه مالی کردید؟
بله، دفتر گیلان حزب خرج زیادی داشت. من پولم را خرج سیاست کردم، با سیاست پول در نیاوردم.
همه در کارگزاران پولمان را خرج کردیم. قلک کلمه مناسبی نیست.
چرا علیرغم سابقه 20 سالهتان در حزب کارگزاران به این نتیجه رسیدید که از حزب کارگزاران استعفا دهید؟
من از دوران جوانی به محض اینکه وارد عرصه اجتماعی شدم فعالیت سیاسی خود را شروع کردم و از همان بدو نیز وارد حزب کارگزاران سازندگی ایران شدم، چرا که عقاید و تفکراتم به این حزب نزدیک بود. در واقع اصلاحطلبی من از پاییز 1374 شروع شد چون برای من جالب بود که یک حزب تازه تأسیس میشود و اعضای شورای مرکزی آن حزب نیز افراد ذینفوذ و صاحبنظر در عرصه اقتصادی هستند.
مگر حزب کارگزاران در آن مقطع زمانی چه تفکری داشت که احساس قرابت با آن کردید؟
تفکرات آن زمان نیز همان تفکری است که الان وجود دارد.
پس چه شد که از حزب خارج شدید؟
من پس از 19 سال از حزب کارگزاران استعفا دادم و تا به امروز هنوز با استعفای من موافقت نشده است. اینکه چرا استعفا دادم به این دلیل است که من از دوران جوانی وارد این حزب شدم و 20 سال در این حزب ماندم. من کلاً خوشم نمیآید که همه عمر در یک حزب فعالیت کنم و امروز این توان را در خودم دیدم که در آینده یک تشکل و حزب راهاندازی کنم. قرار نیست یکی تمام عمرش را در یک حزب سپری کند. چون حزب اداره نیست که شما بخواهید 30 سال فعالیت کنید و بعد بازنشسته بشوید.
من الان اگر کارمند دولت بودم میتوانستم با این 20 سال بازنشسته شوم.(با خنده)
به تفکر حاکم در حزب انتقاد داشتید که استعفا دادید؟
در حزب کارگزاران اختلاف نظر بود چرا که اگر اختلاف نظر در احزاب وجود نداشته باشد رشد و بلوغ سیاسی و فکری ایجاد نمیشود. الان این اختلافنظرها نیز در حال مرتفعشدن است چون حزب کارگزاران در حال برگزاری کنگره است و این خواسته من و دیگر اعضای حزب بود چرا که ما معتقد بودیم باید بسیاری از نیروهای حزب کارگزاران در استانها (REFRESH) تازه شود و کار تشکیلاتی انجام دهند که این در حال به وقوع پیوستن است.
اگر خواسته شما در حزب کارگزاران در حال مرتفع شدن است پس چرا به حزب برنمیگردید؟
چون معتقدم که 20 سال فعالیت در حزب کارگزاران برای من دیگر کافی است. خودم به دنبال ایجاد تشکیلات حزبی هستم.
اسم حزبتان را هم انتخاب کردهاید؟
بله؛ حزب بهار مردم ایران تمایل دارم با احزاب دیگر یک جبهه تشکیل دهم.
هدفتان از تاسیس حزب چیست؟
حرفی که من میزنم شاید قهقرایی باشد اما در آینده صورت میگیرد. حزب من باید از بدنه اجتماع باشد و به دنبال جذب چهرههای مشهور نیستم. هدفم هم فعال کردن جوانان است.
درخواستتان را به وزارت کشور فرستادهاید؟
هنوز نه.
برگردیم به بحث کارگزاران. شما گفتید که در حزب کارگزاران اختلاف نظر بود، دقیقاً توضیح بدهید که اختلاف نظر وجود داشت یا خودمحوری؟
در برخی از تصمیمگیریها دموکراتیک عمل نمیشد.
در کدام تصمیمگیریها؟
مثلاً ما انتظار داشتیم دبیرکل حزب مواضع مختلف نگیرد اما در انتخابات اکثریت اعضای شورای مرکزی تمکین کردیم که در ستاد آقای موسوی باشیم اما ایشان در ستاد آقای کروبی فعال شد که انشقاق آراء را به دنبال داشت. شورای مرکزی با بدنه حزب تا حدودی فاصله دارد و همچنین یارگیری و کار تشکیلاتی کمتری انجام میدهد.
منظورتان از این فاصله چیست؟
هنر هر حزب به این است که به بدنه جامعه نزدیک، یارگیری و کار تشکیلاتی کند و از اوضاع جامعه با خبر باشد. من خودم 5 سال رئیس حزب کارگزاران در گیلان بودم و این کارها را انجام دادم. توقع ما از شورای مرکزی این بود که بیشتر و بهتر با بدنه اعضا و تشکیلات و به متعاقب آن با بدنه اجتماع ارتباط بهتر داشته باشد.
اطلاع دارید که کنگره حزب کارگزاران کی برگزار میشود؟
دقیقاً نه اما نزدیک است چرا که الان در حال تعیین شورای مرکزی استانهایشان هستند و البته این موارد را باید سخنگو بگوید اما من نیز یکسری از اختیارات را دارم.
این انتقادات شما به حزب فقط به دلیل کنگره و پالایش نکردن نیروهای استانها بود؟
نه من هیچ انتقادی به حزب ندارم اگر بوده مرتفع شده است.
استعفا و خروج شما از حزب کارگزاران قبل از استعفای آقای محمد هاشمی بود؟
من قبل از آقای هاشمی یعنی در اردیبهشت ماه اعلام استعفا کردم و آقای هاشمی فکر کنم پاییز بود.
بله اعلام عمومی استعفای آقای هاشمی پاییز بود اما مثل اینکه زودتر استعفا دادند.
اما میدانم که آقای هاشمی اردیبهشت ماه و قبل از استعفای من استعفا ندادهاند.
عدهای میگویند استعفای آقای هاشمی به دلیل پوستاندازی حزب کارگزاران بوده که افراد جدید وارد مجموعه شدند و ایشان انتقاداتی به آنها داشته است؟
منظور شما شورای مرکزی حزب کارگزاران است؟
بله.
بر اساس مرامنامه و اساسنامه حزب رئیس شورای مرکزی حزب میتواند مجددا دبیر کل را تعیین کند که این خلاف اساسنامه و مقررات ما نبوده است بنابراین آقای جهانگیری به عنوان رئیس شورای مرکزی حزب میتوانستند مجددا به دبیر کل فعلی یعنی آقای کرباسچی حکم ابقا بزند. اما اینکه کنگره تشکیل شود و دبیرکل بخواهد تغییر کند که به معنی وجود دموکراسی در حزب است. بحث جدا است که این نیز باید از استانها رأی بگیرند و آنها باید نظرشان را بگویند. من اعتراضی به شورای مرکزی نداشتم چون این شورا مقدمه این کنگره هستند.
یکی از انتقادات و شبهههایی که در مورد شورای مرکزی جدید مطرح است این است که گفته میشود برخی از اعضای این شورا از منتقدان قدیمی آقای هاشمیرفسنجانی هستند و البته یکی از علل اصلی جدایی آقای هاشمی همین بود. شما انتقادی به حضور منتقدان سابق کارگزاران و آیتالله در حزبتان ندارید.
من هیچ صحبتی با هیچ یک از اعضای شورای مرکزی تاکنون نداشتم. من حتی آقای کرباسچی را هم ندیدم. اینها نوعی حاشیه سازی است. حالا یک شورای مرکزی جدید آمدند شاید واقعا میخواهند کمک کنند و یا شاید تفکراتشان عوض شده و به این نقطه رسیدهاند که برای حفظ نظام باید با این سبک و سیاق باشند.
یعنی یک شخصی مثل آقای قوچانی که تا دیروز منتقد شدید آقای رفسنجانی بود تغییر کرده یا آقای رفسنجانی دچار تغییر شده است و یا ساختار کارگزاران قرار است عوض شود و به سمت و سوی دیگری برود؟
آقای هاشمی یکی از افرادی است که من به عنوان الگوی سیاسی قبول دارم چراکه ایشان با بزرگواری خود فراموش میکنند مقاطع مختلفی که تخریبشان کردند، صبرشان زیاد است من هم از این دید به ماجرا نگاه میکنم که شاید این افراد دچار تغییر شدند البته شاید، نمیگویم که قطعاً.
خود آقای هاشمی چطور؟ ایشان دچار تغییر نشدند؟
از لحاظ تفکر؟
بله، البته آنها ادعا میکنند که دلیل حمایتشان از آقای هاشمی به دلیل تغییری که داشته است؟
آقای هاشمی چه تغییری میتواند داشته باشد؟
اعضای جدید حزب کارگزاران میگویند که آقای هاشمی از آن سالهای کارگزاران عدول کرده و تفکرات لیبرالیستی در ایشان شکل گرفته است.
این را در جریان باشید که امروز زیاد نمیتوانیم کارگزاران را منتسب به آقای هاشمی بدانیم.
اما در ابتدایی که تأسیس شد...
در ابتدا بله آقای هاشمی دنبال این بود که یکسری افراد و چهرههای صاحبنام و چهرههای فرهنگی و اقتصادی وارد عرصه شوند و کار کنند اما اینگونه نیست که بگویم آقای هاشمی پدرخوانده حزب باشد. این را زمانی دوستان ما میگفتند تا آقای هاشمی را تخریب کنند اما الان اینگونه نیست که آقای هاشمی وارد جزئیات شود و در آن دخل و تصرف داشته باشد.
دخل و تصرف نه. اما بر اساس یکسری معادلات مشخص بود که حزب کارگزاران به آقای هاشمی رفسنجانی نزدیک است.
بله ولی قرار نبوده این همیشه باشد شاید همین تغییرات در اعضای شورای مرکزی حزب برای این است که بگویند ما به آقای هاشمی نزدیک نیستم.
یعنی حضور منتقدان در کارگزاران را بر این مبنا میدانید؟
حزب کارگزاران سالهاست که شورای مرکزی آن دست نخورده و همیشه هم میگفتند که این حزب منتسب به آقای هاشمی است حالا آمدند یک شورای مرکزی جدید تعیین کردند که این شورای مرکزی نشاندهنده این است که حزب کارگزاران میخواهد به مردم بفهماند که دنبال دموکراسی است و کاری که باید سالهای پیش انجام میداده الان انجام داد. در کل اینکه ما فکر کنیم آقای هاشمی تمام سیاستهای حزب را تعیین میکند چنین چیزی نیست.
یکی از دلایل جدایی آقای محمد هاشمی از حزب عبور اعضای شورای مرکزی حزب از آقای رفسنجانی بوده است و حتی نزدیک بودن حزب به خاتمی نیز یکی از دلایل نقد ایشان بوده است.
دو نوع تفکر وجود دارد . خود آقای محمد هاشمی که گفتند به این دلایل از حزب جدا شده و دیگر رئیس هیأت مؤسس نیستند. این دلایل را کامل، واضح و شفاف و صادقانه گفتند و اعلام کردند اما من اینکه شما بگویید این حزب مال شخص مورد نظری به نام آقای رفسنجانی است و الان شده برای منتقدان ایشان را قبول ندارم چون اینگونه نیست. اعضای شورای مرکزی حزب دنبال اسطوره نیستند. الان که طیف آقای خاتمی و یا مشارکتیهای سابق حزب اتحاد ملت ایرانیان را تشکیل میدهند بنابراین اینها که خودشان حزب دارند.
انتخاب شورای مرکزی کارگزاران دموکراتیک نبود/ انتصابات صورت گرفت
آقای محمد هاشمی گفته بود من نمیخواهم سرنوشت کارگزاران به سرنوشت مشارکت دچار شود از این جا یک گمانهزنی مطرح شد که با عضویت افراد جدید به حزب کارگزاران گرایشات مشارکتی فعالتر شده است.
من انتقاد اصلیام به کارگزاران این بود که چینش شورای مرکزی حزب دموکراتیک نبود و مثل یک اداره انتصابات صورت گرفت اما بعدها دوستان به من گفتند در مرامنامه وجود دارد که میشود یک شورای مرکزی تشکیل داد و رئیس شورای مرکزی جدید که الان آقای جهانگیری است میتواند آقای کرباسچی را دبیرکل اعلام کند تا بعد کنگره تشکیل شود.
وقتی ما شعارمان این است که میخواهیم دموکراتیک باشیم حق هم نداریم انتصابات صورت دهیم و من همیشه نسبت به این مسئله انتقاد داشتم. اما نوع انتقاد من به آقای هاشمی متفاوت است و معتقدم در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد.
پس در واقع قهر نبوده است انتقاد به چینش اعضای شورای مرکزی دلیل استعفای شما بوده است؟
بله. انتقادات در یک حزب منطقی است چون همه بگویند به به، چه چه که دیگر حزب نیست حتی در یک اداره نیز نباید چنین رویدادی متداول باشد. شما اگر از یک اصولگرا هم بپرسید وی نیز چنین چیزی را نمیپسندد چون کل دنیا نیز بر نمیتابد که انتخابات در یک حزب بدون کنگره صورت گرفته است.
دقیقا نگفتند کنگره چه زمانی برگزار میشود که حزب از این وضعیت نیز خارج و دموکراتیک شود.
به احتمال زیاد کنگره سال آینده برگزار میشود.
چندی پیش یک روزنامه اصلاحطلب یک مطلب تندی را نوشته بود که کارگزاران به دنبال محور قرار دادن خود برای اصلاحطلبان است و به نوعی بنا دارد حالت پدرخواندگی و پدرسالاری در بین احزاب اصلاحطلب داشته باشد. ارزیابیتان از اختلاف اصلاحطلبان و کارگزاران چیست؟
خیر اینگونه نیست چون اگر اینگونه بود در کشور دو حزب تشکیل میشد و مثل خیلی از کشورها فقط دو جریان وجود داشت. ما الان 240 حزب ثبت شده و حدود 240 تشکل غیر صنفی غیر سیاسی داریم و 546 تا هم تشکلهای مردمنهاد داریم. من نمیدانم در ایران چه خبر است که این همه حزب تشکیل شده اما در کشورهای توسعهیافته فقط دو تفکر وجود دارد.
کارگزاران نمیتواند محور اصلاحطلبان باشد
پس بنابراین کارگزاران نمیخواهد محور اصلاحطلبان باشد؟
کارگزاران اصلاً نمیتواند محور اصلاحطلبان باشد چون اگر قرار بود اینگونه باشد که دیگر این همه حزب تشکیل نمیشد و همه زیر پرچم یک حزب میرفتند. کارگزاران بر این باور است که توسعه اقتصادی زیربنای توسعه سیاسی و فرهنگی باشد اما حزب مشارکت تفکرش این است که توسعه سیاسی مصممتر است پس بنابراین افراد با این تفکرات مختلف در احزاب مختلف جای میگیرند پس ما نمیتوانیم بگوییم که تمام اصلاحطلبان را میتوانیم زیر پرچم خود نگه داریم کما اینکه میبینید یک عضو که رئیس هیأت موسس حزب است استعفا میدهد و میرود کنار. داخل حزب نیز ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد یک عده خاص نمیتوانند محور باشند وای به حال اینکه بخواهیم در کشور محور باشیم.
آیا به جز شما و آقای هاشمی کسان دیگری در حزب بودند که بخواهند از حزب کارگزاران استعفا بدهند؟
نه.
فائزه و محسن هاشمی قصد خروج از حزب کارگزاران ندارند/محمد هاشمی به دنبال راهاندازی حزب جدید نیست
چون مطرح است خانم فائزه هاشمی و آقای محسن هاشمی نیز میخواهند از حزب خارج شوند؟
نه. این دو محکم ایستادهاند.
چون شنیده شده آقای محمد هاشمی به دنبال راهاندازی یک حزب جدید است؟
آقای محمد هاشمی به گونهای اعلام کردند که پس از 50 سال کار سیاسی بنا ندارند بنابراین به دنبال کار سیاسی و راهاندازی حزب نیز نیستند. قاطعانه به شما میگویم که آقای محمد هاشمی به دنبال راه اندازی حزب خاصی نیست.
ارزیابی و تحلیل شما از استعفای آقای محمد هاشمی چیست؟
من برای آقای هاشمی خیلی احترام قائل هستم و اصولا برای کسانی که در عقاید خود (چه اصولگرا و چه اصلاحطلب) ثابتقدم هستند احترام زیادی قائل هستم آقای محمد هاشمی در مصاحبه های خود گفتند که من دلسوز نظام بودم و هستم و به امام خیلی نزدیک بودم اینها نکات مهم شخصیت سیاسی آقای محمد هاشمی است و آقای هاشمی اینگونه فکر کردند که اگر در حزب بمانند نظام به خطر بیفتد بروند این فکر خود ایشان است و با این استنباط از حزب جدا شدند.
محمد هاشمی به دلیل حضور رادیکالهای اصلاحطلب در کارگزاران استعفا داد
یعنی حزب بر خلاف مصالح نظام بود که آقای هاشمی خروج کردند؟
سیاسی: من نمیخواهم استعفای آقای محمد هاشمی را تحلیل کنم چون خود ایشان دلیل استعفایشان را کامل تفسیر کردند اما اگر نظر خودم را بپرسید من و آقای هاشمی با دو دیدگاه متفاوت جدا شدیم من به خاطر دموکراتیک نبودن شورای مرکزی و آقای هاشمی به خاطر پایبندی به نظام و حضور رادیکالهای اصلاحطلب در شورای مرکزی حزب، برای همین من نمیتوانم صحبتهای آقای هاشمی را تحلیل کنم چون به اندازه کافی توضیح دادند.
شما هم رادیکال شدن شورای مرکزی را قبول دارید؟
من از نزدیک که این افراد را نمیشناسم. در مورد آقای قوچانی هم باید بگویم بله آقای قوچانی در گذشته خیلی آقای رفسنجانی را تخریب میکرد و امیدوارم طرز فکرشان عوض شده باشد. اگر منظورتان بقیه اعضا است باید بگویم ...
نه منظور ما بقیه اعضا نیست. من مجددا سؤالم را مطرح میکنم. در بدنه کارگزاران پوستاندازی جدیدی صورت گرفت و با ورود برخی افراد به حزب و شورای مرکزی حزب را به سمت رادیکال شدن پیش برد. شما با این تجربه سیاسی خود برخی از افراد رادیکال مثل آقای قوچانی را میشناسید آیا این ارزیابی را قبول دارید که حزب کارگزاران رادیکال شده است یا خیر؟
به نظر من نه. چون اگر آقای قوچانی یک آدم سیاسی باشد ما چیزی به نام قهر نداریم بلکه گذشت هم داریم. به فرض الان آقای ناطقنوری با آقای خاتمی مینشینند هم فکری میکنند. البته آقای قوچانی با آقای ناطقنوری قابل مقایسه نیست. اگر آقای قوچانی طرز فکرشان اینگونه باشد که تخریب روش خوبی نیست و در سیاست یک شخص تخریب کننده برنده نیست و این طرز فکر عوض شده باشد بله ما میتوانیم بگوییم که این شورای مرکزی متعادل است باید در آینده دید که روند همان روند است اما اشخاص عوض شدند. یعنی در گذشته شما را تخریب میکردند اما الان یک شخص دیگری را تخریب میکند پس این فرد هیچ گاه عوض نمیشود و تفکرات آن نیز همان سبک و سیاق گذشته دارد. باید دید روزنامه و مجله حزب در آینده چگونه خواهد بود.
چرا بعضیها معتقدند که کارگزاران منحرف شده و از بیرون هدایت میشود؟
نه اینگونه نیست از بیرون حمایت نمیشود چون آقای کرباسچی چنین طرز تفکری ندارد.
به کرباسچی منتقدم چون به خرد جمعی تمکین نمیکند
اشارهای به نام آقای کرباسچی داشتید. شما در سال 88 طی مصاحبهای انتقادی به عملکرد آقای کرباسچی در جریان انتخابات داشتید. آیا انتقاد شما به ایشان در جریان استعفایتان از حزب موثر بود؟
من یک اصلاحطلب واقعنگر هستم. واقعنگر مطلق نه آرمانگرای مطلق. چون افراطیگری در اصل خوب نیست. من واقعنگری هستم که دوست دارم جامعه من به سمت آرمانهایم پیش برود. آرمانهایی که مورد قبول آحاد ملت ایران است. من سال 88 منتقد آقای کرباسچی بودم چون به کار و خرد جمعی به عنوان یک اصلاحطلب اعتقاد دارم یعنی اگر ما اصلاحطلبان نخواهیم یک مرامنامه بنویسیم بر روی چند مورد اشتراک نظر داریم. یکی از آن خرد جمعی است یعنی اگر در شورای مرکزی تصویب میشود که فلان کاندیدا در مجلس و یا خبرگان رهبری حمایت شود همه باید به رأی حداکثری تمکین کنیم که آقای کرباسچی این را رعایت نکردند و به ستاد آقای کروبی رفتند. من به این اقدام شدیدا معترض بودم و الان هم این را نمیپسندم. من میگویم آقای کرباسچی اگر به ستاد آقای کروبی رفتند در این چند سال هم هیچ موضعی در مقابل آقای کروبی چه خوب و چه بد نگرفتند. کرباسچی بعضی مسائل را شخصی میکند و از چهارچوب حزب خارج میشوند و چون این رویه تکرار شد من خسته شدم و استعفا دادم. چون من یک فرد سیاسیام و میتوانم یک حزب راه بیندازم دلیلی ندارد از فردی تمکین کنم که راه خودش را میرود و میخواهد هر تصمیمی که خودش میگیرد عملی شود.
منتقد رفتار سیاسی کرباسچی هستم
فرمودید شخصی کردن مسائل در آقای کرباسچی وجود دارد و باز هم این رویه در حال تکرار شدن است. آیا این تکرار شدن اشارهای به حمایت حزب کارگزاران از آقای خاتمی دارد؟
سیاسی: آقای کرباسچی به دلیل اینکه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 انفصال خدمت خوردند و به دادگاه معرفی شدند و از کار دولتی بیرون آمدند شاید توقع حمایت بیشتر اصلاحطلبان را داشتند اما وقتی یک فرد در عرصه سیاست وارد میشود هیچ گاه نباید منتظر حمایت این و آن باشد و باید خودش باشد و مسائلش را با افراد شخصی نکند. سیاست است و در آن «رد و بدل»، «مبادله» و «همگون کردن تضادها» به عنوان یک اصل در آن جریان دارد. سیاست هزار تا تعریف دارد. بنابراین ما اگر کار سیاسی میکنیم توقع هیچ چیز نداشته باشیم. من منتقد رفتار سیاسی آقای کرباسچی در بعضی مقاطع هستم. مسئله من با ایشان اصلاً شخصی نیست سال 88 نظر خودم در مورد عدم تمکین آقای کرباسچی به شورای مرکزی اعلام کردند و به نظرم انتقادم وارد است.
نباید با راستگو برخورد چکشی صورت میگرفت
ارزیابی شما در مورد اخراج خانم راستگو و اخراج ایشان از حزب چیست؟ به نظر شما کدام یک از این رفتارها اشتباه بود شیوه در حال انجام در کارگزاران و یا حزب کار؟
هر دو اشتباه است. فعالیت سیاسی در ایران یکسری نقاط ضعف دارد ما یک شبه میخواهیم حزب مطرح کنیم و یک شبه هم میخواهیم افراد را از حزب اخراج کنیم. من معتقدم یک حزب باید در انتخاب کاندیدایش دقت بیشتری داشته باشد. در مورد خانم راستگو باید ابتدا ارزیابی میکردیم که بقیه اعضای لیست ما چه عملکردی داشتهاند. چرا که شورا فقط ریاست شورا نیست چندین کمیسیون و مصوبه دارد. یعنی فقط خانم راستگو در همین یک مورد اشتباه کرد و بقیه درست عمل کردند؟ از اینکه شورا را سیاسی کردند آدم کمی دلخور میشود. من اینکه صورت جلسه شود و خانم راستگو از حزب اسلامی کار اخراج شد را اقدامی عجولانه میدانم چون علیرغم اشتباه خانم راستگو باید عملکرد بقیه را نیز مدنظر قرار میدادند، به تعبیر دیگر در مورد خانم راستگو دو مرحلهای عمل میشد نتیجه بهتری داشت. معتقدم نه باید رفتار غیر دموکراتیک یک شخص را به رویش نیاورد و نه اینکه با یک شخص چکشی رفتار کنیم.
اخراج راستگو از حزب اسلامی کار عجولانه بود
عملکرد چه شخصی را مد نظر میدادند؟
اعضای دیگر شورا نیز هستند. اینکه صورت جلسه تشکیل دادند و خانم راستگو از حزب رانده شد عجولانه بود چون ما یک جامعهای نیستیم که حزب مان خیلی دموکراتیک باشد و بگوییم فلانی اخراج.
این دیکتاتوری حزبی نیست؟
سیاسی: نه! دیکتاتوری حزبی نیست اما باید دنبال راهکار باشیم.
یکبار آقای کرباسچی از تصمیم جمعی و حزبی تبعیت نکرد اما کارگزاران با آن برخورد نکرد و این بار راستگو این قضیه را صورت داد و اخراج شد. دو اتفاق متفاوت است بنابراین شاید حزب کار به دلیل عدم برخورد حزب کارگزاران با کرباسچی در سال 88 این برخورد را با راستگو صورت داد تا اقدامات مشابه صورت نگیرد؟
حزب کارگزاران در سال 88 وقتی رئیس حزبش در ستاد کروبی رفت نگفتیم که وی اخراج است چون ما در شرایط انتخابات بودیم.
اما چند نفر اخراج آقای کرباسچی را پیگیری میکردند؟
بله چند نفر پیگیری میکردند. خانم راستگو فرمی پر کرده بود که به تعهدات شورا عمل کند اما باز هم معتقدم اخراج ایشان با عجله صورت گرفت ولی میتوانست با تأمل بیشتری باشد.
به بخش دوم سوال پاسخ ندادید. چون در سال 88 با آقای کرباسچی برخوردی صورت نگرفت حزب اسلامی کار برای اینکه رفتارهای شخصی متوقف شود خانم راستگو را اخراج کرد؟
اگر اینگونه باشد که حزب کارگزاران از حزب اسلامی کار پیروی نمیکند و خانم راستگو نیز از لحاظ سیاسی قابل مقایسه با آقای کرباسچی نیست.
از چه لحاظ قابل مقایسه نیست؟
چون در دو فضای حزبی متفاوت قرار دارند. حزب کار بیشتر با قشر کارگر، صنعت و کار مواجه هستند و ما این جا توسعه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی را دنبال میکنم و اگر ما یکی بودیم که دیگر حزب نمیشدیم. اخراج عجولانه باعث منفعل شدن جامعه میشود و جامعه نسبت به ما بیاعتماد میشود.
الان مطرح است که کارگزاران به آقای خاتمی برای بحث وحدت پیشنهاداتی داده و چرخشی به سمت ایشان داشته است.
چون من عضو شورای مرکزی حزب نیستم اطلاعی از این سیاست ندارم. اما در مورد وحدت باید بگویم اصلاحطلبان برای انتخابات آتی قطعا به وحدت میرسند.
تحلیلتان درباره آینده حزب کارگزاران چیست؟ آیا آینده آن را روشن ارزیابی میکنید؟
اگر این حزب بخواهد دوباره مثل گذشته عمل کند نه تنها موفق نمی شود بلکه بدتر هم میشود. چون اگر اعضای قدیمی بخواهند از حزب خارج شوند فکر نکنم آینده روشنی داشته باشد. اگر واقعا به فکر شفاف ساختن مواضع و یارگیری کردن از جامعه باشند احتمال دارد تا حدودی موفق شوند.
نظرتان در مورد حزب ندای ایرانیان چیست؟
اینها اصلاحطلب هستند. جوانان ما بلاتکلیف هستند چون دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین منحل شده بنابراین این قشر میخواهد فعالیت کند.
در مورد راهاندازی حزب اتحاد ملت ایران چه نظری دارید؟
اینکه درخواست برای راهاندازی کردهاند کار خیلی خوبی است؛ اگر جوانان نیز در قالب این احزاب فعالیت کنند هیچ اشکالی ندارد. از این بلاتکلیفی بهتر است.
اگر قرار بود به این شکل کار کنند که حزب مشارکت منحل نمیشد که؟
اگر حزب مشارکت منحل شده است بنابراین از وزارت کشور، معاون سیاسی وقت، دستاندرکاران و کمیسیون ماده 10 احزاب بپرسید که چرا مشارکت را منحل کردید.
هنوز که مجوز ندادهاند. به نظرتان اگر روند گذشته بخواهد بازتولید شود خوب است؟
بالاخره این افراد سیاسی میخواهند چه کار کنند؟ اگر ضد نظام بودند که به خارج از کشور میرفتند.
منظور من تندرویهایی که منجر به ماجرای 88 شد، است. به نظر شما درست است با یک اسم جدید همان تفکرات گذشته پیاده شود؟
نمیتوانیم این را برای همه اعضای مشارکت جمع ببندیم. چون در بین آنها نیروهای خوب، صادق و وفادار هم وجود دارد.
طیف رادیکال آنها چطور؟
رادیکالها سکوت میکنند.
ما اصلاحطلبان تصمیم گرفتهایم که رادیکالهایمان سکوت کنند
پس به نظر شما رادیکالها در مقطع زمان فعلی سکوت میکنند؟
همین کار را الان دارند انجام میدهند. چون ما اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدیم که بعضی از ما سکوت کنند شاید بهتر باشد. ما اصلاحطلب هستیم اما...
اما در چارچوب نظام؟
اگر در چارچوب نظام نبودیم خب میرفتیم آن سمت آب. ما اصلاحطلبیم به این دلیل که میخواهیم یکسری مسائل در قانون اساسی تغییر پیدا کند. تندروهای ما هم که تصمیمی ندارند و بنده خداها سکوت اختیار کردند.
سال 88 اصلاً به تقلب فکر نمیکردم
خانم سیاسی! خبر بازداشت و آزاد شدن شما در سال 88 جزو پیشنهاد گوگل بعد از سرچ نام شما در این موتور جستوجوگر است. آیا معتقدید که سال 88 تقلب شد؟
سیاسی: اینکه من در سال 88 بازداشت شدم یک بحث جداست. اولاً من هیچ اشتباهی را در آن سال انجام ندادم، خیلی کار خوبی انجام دادم که در ستاد آقای موسوی فعالیت کردم چرا که فعالیت انتخاباتی هیچ جرمی نیست. من اصلاً در مورد تقلب فکر نکردم. حتی وقتی آنها در ستاد میگفتند تقلب من به آنها میگفتم این خود شما هستید که دارید به تقلب دامن میزنید چون شما دارید به ما میگوئید که بگوئید تقلب شده است. این خودش دامن زدن است. اصلاً چرا دیگر دارید صندوقها را بازشماری کنند چون کل دنیا دارند ما را نگاه میکنند. سال 88 یک انتخاباتی با شور شکل گرفت اما اینکه کاندیدای مورد نظرت رأی نیاورد دلیلی بر تقلب نیست انسان اگر احساساتی فکر کند، ناراحت میشود.
پس چرا هی واژه تقلب مطرح شد که حوادث تلخی رقم بزند؟
سیاسی: آن آقایی هم که تشریف آورد، مملکت را اینگونه کرد. ما حالا باید بدبختیهایی که این شخص رقم زد را جمع کنیم. تقلب نشد و آقای احمدینژاد رأی آورد. قبول دارم رأی مردم مهم است و ما هم احترام میگذاریم. اما آقای احمدینژاد چه دستاوردی داشت؟
بنده نماینده آقای احمدینژاد نیستم که از عملکرد ایشان دفاع کنیم به جرات میتوانم بگویم اولین رسانه اصولگرایی هم بودیم که منتقد سیاسیتها و رفتارهای غلط دولت ایشان بودیم پس با اجازه شما برگردیم به موضوع گفتوگو؛ ریشه قصه تقلب در چه بود و چرا چنین فضایی رقم خورد؟
ما فکر میکردیم آقای موسوی رئیس جمهور است اما نشد. چون مردم به آقای احمدینژاد رأی دادند. در مورد تقلب نیز به نظرم اصلاً نباید بازشماری میشد چون دنیا داشت ما را نگاه میکرد و با خودشان به این شکل تحلیل میکنند که اینها انتخابات خود را قبول ندارند از اول میآیند رأیهایشان را میشمارند. مردم رأی دادند دیگر.
آقای روحانی قبل از پیروز شدن در رقابتهای انتخاباتی گفته بودند مسائل اقتصادی را در 100 روز مهار میکنند و همچنین الان ادعا میکنند تورم مهار شده است، نظر شما چیست؟
در مورد وعده 100 روزه، آقای روحانی و مجموعهشان همه تلاش خود را کردند که طبق برنامه پیش بردند اما اتفاقاتی افتاد که ...
یعنی در طول 100 روز میشود چنین کاری انجام داد؟
شاید در طول این 100 روز 100 درصد نشود همه کارها را انجام داد اما اتفاقاتی نیز مزید بر علت شد و موانع ایجاد کرد که این اتفاقات اختلاسها، طلبهایها کشور و غیره سبب شد کار آقای روحانی عقب بیفتد وگرنه وعده 100 روزه ایشان عملی میشد.
آقای روحانی که میدانستند شرایط کشور چگونه است. یعنی آقای روحانی بدون اطلاع گفته بود 100 روز؟
هر شخصی وقتی وارد فاز اجرایی میشود تازه میفهمد که چه خبر است. چرا که از دور دیدن با وارد کار شدن تفاوت زیادی وجود دارد. چرا که شخص تازه میبیند که خیلی دستانداز وجود دارد.
شما خودتان به عنوان یک شهروند قضاوت کنید! اگر تورم مهار شده شما این موضوع را در زندگی روزمره خود احساس میکنید؟
این یک چیز نسبی است. بعضی از مردم ممکن است ظاهر را نگاه کنند و قیمت نان و یا سبزیجات و میوهجات را مورد ارزیابی قرار دهند. اما من میبینم که قیمت مسکن افزایش نداشته است.
این بخاطر عدم بالا رفتن قدرت خرید مردم است.
اگر مسکن گران شود میگویند چرا گران شده اگر هم ارزان شود میگویند چرا ارزان شده است. قدرت خرید برای مالکیت یک مسکن کوچک در تهران با یک وام 50 الی 70میلیونی تومانی وجود دارد. این بستگی به معیارهای آن شخص دارد. بنابراین نباید تعمیم بدهید به همه چیز.بیاید جامعه را کلی در نظر بگیریم.
سؤال ما هم کلی است که آیا به دلیل عدم قدرت خرید مردم تورم ایجاد نمیشود یا اینکه مردم قدرت خرید دارند تورم نیست.
نسبت به دو سال پیش اگر بخواهیم وضعیت مردم را بسنجیم از لحاظ اقتصادی مردم تحت فشار قرار گرفتهاند اما در درازمدت حل میشود چرا که شوک وارد نشده است که همه چیز سه برابر شود و این شوکها قبلاً وارد شده است این تورم موجود نیز دولت درصدد است یا ثابت نگه دارد یا کاهش دهد. تورم بسیار آیتمهای مختلفی دارد.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
خواهش میکنم خوشحال شدم از همکلامی با شما
روشنک سیاسی در این گفتوگو که علیرغم انتقاداتش از برخی اقدامات جزئی صورت گرفته در حزب کارگزاران تاکید کرده که اصلاحطلبان قطعا برای انتخابات مجلس آتی به ائتلاف و جمعبندی میزسند.
لطفا یک بیوگرافی از خودتان برای شناخت بهتر مخاطبان از خودتان بیان کنید.
من روشنک سیاسی مهندس شیمی پتروشیمی هستم. مهندسی شیمی جنرال و سوابق اجراییام در صنایع و معادن قدیم. در شرکتهای صنعتی فعالیت زیادی داشتم. مجری خارجی بودم. الان در بخش خصوصی فعال شدم و 7-6 سال سابقه کار در بخش خصوصی دارم و به بخش خصوصی و سهامی عام مشاوره میدهم.
در خصوص سوابق فرهنگی نیز من هم مؤلف دو تا کتاب با نامهای (راهنمای انتخابات مجلس) و (رفتار سیاسی و اجتماعی مردم ایران) هستم. کاندیدای شورای شهر تهران و هم لیست با خانم جمیله کدیور بودم. کاندیدای مجلس از رشت در مجلس ششم که با اختلاف 3000 نفر، رأی نیاوردم. عضو مجمع زنان اصلاحطلب و نزدیک به 20 سال عضو کارگزاران بودم به تعبیر دیگر از پائیز 74 کار سیاسیام را شروع کردم.
با توجه به سوابقی که در حزب کارگزاران داشتید اولین سوالی که به ذهن میرسد این است که کارگزاران چگونه تشکیل شد؟
اصولاً من از پول بدم نمیآید و در برخی مذاهب نیز یک ارزش الهی تلقی میشود، چون کسی که پول داشته است میتواند افراد بسیاری را مشغول کار کند و اقتصاد مقاومتی نیز به این معنی است.
معتقدم که یک حزب نباید یک حزب دکوری باشد کارگزاران علیرغم برخی معایب، مزایایی هم داشت و آن اینکه میتوانست تامین مالی کند، کمک مردمی بخواهد و میتوانست اسپانسر جمع کند و هر کدام از ما نیز پولهایمان را وسط میآوردیم. من نیز بنا به اعتقاداتم، مقداری از درآمدم را خرج کارهای سیاسی میکنم.
پولم را خرج سیاست کردم، با سیاست پول درنیاوردم
برای کارگزاران چطور؟ هزینه مالی کردید؟
بله، دفتر گیلان حزب خرج زیادی داشت. من پولم را خرج سیاست کردم، با سیاست پول در نیاوردم.
همه در کارگزاران پولمان را خرج کردیم. قلک کلمه مناسبی نیست.
چرا علیرغم سابقه 20 سالهتان در حزب کارگزاران به این نتیجه رسیدید که از حزب کارگزاران استعفا دهید؟
من از دوران جوانی به محض اینکه وارد عرصه اجتماعی شدم فعالیت سیاسی خود را شروع کردم و از همان بدو نیز وارد حزب کارگزاران سازندگی ایران شدم، چرا که عقاید و تفکراتم به این حزب نزدیک بود. در واقع اصلاحطلبی من از پاییز 1374 شروع شد چون برای من جالب بود که یک حزب تازه تأسیس میشود و اعضای شورای مرکزی آن حزب نیز افراد ذینفوذ و صاحبنظر در عرصه اقتصادی هستند.
مگر حزب کارگزاران در آن مقطع زمانی چه تفکری داشت که احساس قرابت با آن کردید؟
تفکرات آن زمان نیز همان تفکری است که الان وجود دارد.
پس چه شد که از حزب خارج شدید؟
من پس از 19 سال از حزب کارگزاران استعفا دادم و تا به امروز هنوز با استعفای من موافقت نشده است. اینکه چرا استعفا دادم به این دلیل است که من از دوران جوانی وارد این حزب شدم و 20 سال در این حزب ماندم. من کلاً خوشم نمیآید که همه عمر در یک حزب فعالیت کنم و امروز این توان را در خودم دیدم که در آینده یک تشکل و حزب راهاندازی کنم. قرار نیست یکی تمام عمرش را در یک حزب سپری کند. چون حزب اداره نیست که شما بخواهید 30 سال فعالیت کنید و بعد بازنشسته بشوید.
من الان اگر کارمند دولت بودم میتوانستم با این 20 سال بازنشسته شوم.(با خنده)
به تفکر حاکم در حزب انتقاد داشتید که استعفا دادید؟
در حزب کارگزاران اختلاف نظر بود چرا که اگر اختلاف نظر در احزاب وجود نداشته باشد رشد و بلوغ سیاسی و فکری ایجاد نمیشود. الان این اختلافنظرها نیز در حال مرتفعشدن است چون حزب کارگزاران در حال برگزاری کنگره است و این خواسته من و دیگر اعضای حزب بود چرا که ما معتقد بودیم باید بسیاری از نیروهای حزب کارگزاران در استانها (REFRESH) تازه شود و کار تشکیلاتی انجام دهند که این در حال به وقوع پیوستن است.
اگر خواسته شما در حزب کارگزاران در حال مرتفع شدن است پس چرا به حزب برنمیگردید؟
چون معتقدم که 20 سال فعالیت در حزب کارگزاران برای من دیگر کافی است. خودم به دنبال ایجاد تشکیلات حزبی هستم.
اسم حزبتان را هم انتخاب کردهاید؟
بله؛ حزب بهار مردم ایران تمایل دارم با احزاب دیگر یک جبهه تشکیل دهم.
هدفتان از تاسیس حزب چیست؟
حرفی که من میزنم شاید قهقرایی باشد اما در آینده صورت میگیرد. حزب من باید از بدنه اجتماع باشد و به دنبال جذب چهرههای مشهور نیستم. هدفم هم فعال کردن جوانان است.
درخواستتان را به وزارت کشور فرستادهاید؟
هنوز نه.
برگردیم به بحث کارگزاران. شما گفتید که در حزب کارگزاران اختلاف نظر بود، دقیقاً توضیح بدهید که اختلاف نظر وجود داشت یا خودمحوری؟
در برخی از تصمیمگیریها دموکراتیک عمل نمیشد.
در کدام تصمیمگیریها؟
مثلاً ما انتظار داشتیم دبیرکل حزب مواضع مختلف نگیرد اما در انتخابات اکثریت اعضای شورای مرکزی تمکین کردیم که در ستاد آقای موسوی باشیم اما ایشان در ستاد آقای کروبی فعال شد که انشقاق آراء را به دنبال داشت. شورای مرکزی با بدنه حزب تا حدودی فاصله دارد و همچنین یارگیری و کار تشکیلاتی کمتری انجام میدهد.
منظورتان از این فاصله چیست؟
هنر هر حزب به این است که به بدنه جامعه نزدیک، یارگیری و کار تشکیلاتی کند و از اوضاع جامعه با خبر باشد. من خودم 5 سال رئیس حزب کارگزاران در گیلان بودم و این کارها را انجام دادم. توقع ما از شورای مرکزی این بود که بیشتر و بهتر با بدنه اعضا و تشکیلات و به متعاقب آن با بدنه اجتماع ارتباط بهتر داشته باشد.
اطلاع دارید که کنگره حزب کارگزاران کی برگزار میشود؟
دقیقاً نه اما نزدیک است چرا که الان در حال تعیین شورای مرکزی استانهایشان هستند و البته این موارد را باید سخنگو بگوید اما من نیز یکسری از اختیارات را دارم.
این انتقادات شما به حزب فقط به دلیل کنگره و پالایش نکردن نیروهای استانها بود؟
نه من هیچ انتقادی به حزب ندارم اگر بوده مرتفع شده است.
استعفا و خروج شما از حزب کارگزاران قبل از استعفای آقای محمد هاشمی بود؟
من قبل از آقای هاشمی یعنی در اردیبهشت ماه اعلام استعفا کردم و آقای هاشمی فکر کنم پاییز بود.
بله اعلام عمومی استعفای آقای هاشمی پاییز بود اما مثل اینکه زودتر استعفا دادند.
اما میدانم که آقای هاشمی اردیبهشت ماه و قبل از استعفای من استعفا ندادهاند.
عدهای میگویند استعفای آقای هاشمی به دلیل پوستاندازی حزب کارگزاران بوده که افراد جدید وارد مجموعه شدند و ایشان انتقاداتی به آنها داشته است؟
منظور شما شورای مرکزی حزب کارگزاران است؟
بله.
بر اساس مرامنامه و اساسنامه حزب رئیس شورای مرکزی حزب میتواند مجددا دبیر کل را تعیین کند که این خلاف اساسنامه و مقررات ما نبوده است بنابراین آقای جهانگیری به عنوان رئیس شورای مرکزی حزب میتوانستند مجددا به دبیر کل فعلی یعنی آقای کرباسچی حکم ابقا بزند. اما اینکه کنگره تشکیل شود و دبیرکل بخواهد تغییر کند که به معنی وجود دموکراسی در حزب است. بحث جدا است که این نیز باید از استانها رأی بگیرند و آنها باید نظرشان را بگویند. من اعتراضی به شورای مرکزی نداشتم چون این شورا مقدمه این کنگره هستند.
یکی از انتقادات و شبهههایی که در مورد شورای مرکزی جدید مطرح است این است که گفته میشود برخی از اعضای این شورا از منتقدان قدیمی آقای هاشمیرفسنجانی هستند و البته یکی از علل اصلی جدایی آقای هاشمی همین بود. شما انتقادی به حضور منتقدان سابق کارگزاران و آیتالله در حزبتان ندارید.
من هیچ صحبتی با هیچ یک از اعضای شورای مرکزی تاکنون نداشتم. من حتی آقای کرباسچی را هم ندیدم. اینها نوعی حاشیه سازی است. حالا یک شورای مرکزی جدید آمدند شاید واقعا میخواهند کمک کنند و یا شاید تفکراتشان عوض شده و به این نقطه رسیدهاند که برای حفظ نظام باید با این سبک و سیاق باشند.
یعنی یک شخصی مثل آقای قوچانی که تا دیروز منتقد شدید آقای رفسنجانی بود تغییر کرده یا آقای رفسنجانی دچار تغییر شده است و یا ساختار کارگزاران قرار است عوض شود و به سمت و سوی دیگری برود؟
آقای هاشمی یکی از افرادی است که من به عنوان الگوی سیاسی قبول دارم چراکه ایشان با بزرگواری خود فراموش میکنند مقاطع مختلفی که تخریبشان کردند، صبرشان زیاد است من هم از این دید به ماجرا نگاه میکنم که شاید این افراد دچار تغییر شدند البته شاید، نمیگویم که قطعاً.
خود آقای هاشمی چطور؟ ایشان دچار تغییر نشدند؟
از لحاظ تفکر؟
بله، البته آنها ادعا میکنند که دلیل حمایتشان از آقای هاشمی به دلیل تغییری که داشته است؟
آقای هاشمی چه تغییری میتواند داشته باشد؟
اعضای جدید حزب کارگزاران میگویند که آقای هاشمی از آن سالهای کارگزاران عدول کرده و تفکرات لیبرالیستی در ایشان شکل گرفته است.
این را در جریان باشید که امروز زیاد نمیتوانیم کارگزاران را منتسب به آقای هاشمی بدانیم.
اما در ابتدایی که تأسیس شد...
در ابتدا بله آقای هاشمی دنبال این بود که یکسری افراد و چهرههای صاحبنام و چهرههای فرهنگی و اقتصادی وارد عرصه شوند و کار کنند اما اینگونه نیست که بگویم آقای هاشمی پدرخوانده حزب باشد. این را زمانی دوستان ما میگفتند تا آقای هاشمی را تخریب کنند اما الان اینگونه نیست که آقای هاشمی وارد جزئیات شود و در آن دخل و تصرف داشته باشد.
دخل و تصرف نه. اما بر اساس یکسری معادلات مشخص بود که حزب کارگزاران به آقای هاشمی رفسنجانی نزدیک است.
بله ولی قرار نبوده این همیشه باشد شاید همین تغییرات در اعضای شورای مرکزی حزب برای این است که بگویند ما به آقای هاشمی نزدیک نیستم.
یعنی حضور منتقدان در کارگزاران را بر این مبنا میدانید؟
حزب کارگزاران سالهاست که شورای مرکزی آن دست نخورده و همیشه هم میگفتند که این حزب منتسب به آقای هاشمی است حالا آمدند یک شورای مرکزی جدید تعیین کردند که این شورای مرکزی نشاندهنده این است که حزب کارگزاران میخواهد به مردم بفهماند که دنبال دموکراسی است و کاری که باید سالهای پیش انجام میداده الان انجام داد. در کل اینکه ما فکر کنیم آقای هاشمی تمام سیاستهای حزب را تعیین میکند چنین چیزی نیست.
یکی از دلایل جدایی آقای محمد هاشمی از حزب عبور اعضای شورای مرکزی حزب از آقای رفسنجانی بوده است و حتی نزدیک بودن حزب به خاتمی نیز یکی از دلایل نقد ایشان بوده است.
دو نوع تفکر وجود دارد . خود آقای محمد هاشمی که گفتند به این دلایل از حزب جدا شده و دیگر رئیس هیأت مؤسس نیستند. این دلایل را کامل، واضح و شفاف و صادقانه گفتند و اعلام کردند اما من اینکه شما بگویید این حزب مال شخص مورد نظری به نام آقای رفسنجانی است و الان شده برای منتقدان ایشان را قبول ندارم چون اینگونه نیست. اعضای شورای مرکزی حزب دنبال اسطوره نیستند. الان که طیف آقای خاتمی و یا مشارکتیهای سابق حزب اتحاد ملت ایرانیان را تشکیل میدهند بنابراین اینها که خودشان حزب دارند.
انتخاب شورای مرکزی کارگزاران دموکراتیک نبود/ انتصابات صورت گرفت
آقای محمد هاشمی گفته بود من نمیخواهم سرنوشت کارگزاران به سرنوشت مشارکت دچار شود از این جا یک گمانهزنی مطرح شد که با عضویت افراد جدید به حزب کارگزاران گرایشات مشارکتی فعالتر شده است.
من انتقاد اصلیام به کارگزاران این بود که چینش شورای مرکزی حزب دموکراتیک نبود و مثل یک اداره انتصابات صورت گرفت اما بعدها دوستان به من گفتند در مرامنامه وجود دارد که میشود یک شورای مرکزی تشکیل داد و رئیس شورای مرکزی جدید که الان آقای جهانگیری است میتواند آقای کرباسچی را دبیرکل اعلام کند تا بعد کنگره تشکیل شود.
وقتی ما شعارمان این است که میخواهیم دموکراتیک باشیم حق هم نداریم انتصابات صورت دهیم و من همیشه نسبت به این مسئله انتقاد داشتم. اما نوع انتقاد من به آقای هاشمی متفاوت است و معتقدم در این زمینه دو دیدگاه وجود دارد.
پس در واقع قهر نبوده است انتقاد به چینش اعضای شورای مرکزی دلیل استعفای شما بوده است؟
بله. انتقادات در یک حزب منطقی است چون همه بگویند به به، چه چه که دیگر حزب نیست حتی در یک اداره نیز نباید چنین رویدادی متداول باشد. شما اگر از یک اصولگرا هم بپرسید وی نیز چنین چیزی را نمیپسندد چون کل دنیا نیز بر نمیتابد که انتخابات در یک حزب بدون کنگره صورت گرفته است.
دقیقا نگفتند کنگره چه زمانی برگزار میشود که حزب از این وضعیت نیز خارج و دموکراتیک شود.
به احتمال زیاد کنگره سال آینده برگزار میشود.
چندی پیش یک روزنامه اصلاحطلب یک مطلب تندی را نوشته بود که کارگزاران به دنبال محور قرار دادن خود برای اصلاحطلبان است و به نوعی بنا دارد حالت پدرخواندگی و پدرسالاری در بین احزاب اصلاحطلب داشته باشد. ارزیابیتان از اختلاف اصلاحطلبان و کارگزاران چیست؟
خیر اینگونه نیست چون اگر اینگونه بود در کشور دو حزب تشکیل میشد و مثل خیلی از کشورها فقط دو جریان وجود داشت. ما الان 240 حزب ثبت شده و حدود 240 تشکل غیر صنفی غیر سیاسی داریم و 546 تا هم تشکلهای مردمنهاد داریم. من نمیدانم در ایران چه خبر است که این همه حزب تشکیل شده اما در کشورهای توسعهیافته فقط دو تفکر وجود دارد.
کارگزاران نمیتواند محور اصلاحطلبان باشد
پس بنابراین کارگزاران نمیخواهد محور اصلاحطلبان باشد؟
کارگزاران اصلاً نمیتواند محور اصلاحطلبان باشد چون اگر قرار بود اینگونه باشد که دیگر این همه حزب تشکیل نمیشد و همه زیر پرچم یک حزب میرفتند. کارگزاران بر این باور است که توسعه اقتصادی زیربنای توسعه سیاسی و فرهنگی باشد اما حزب مشارکت تفکرش این است که توسعه سیاسی مصممتر است پس بنابراین افراد با این تفکرات مختلف در احزاب مختلف جای میگیرند پس ما نمیتوانیم بگوییم که تمام اصلاحطلبان را میتوانیم زیر پرچم خود نگه داریم کما اینکه میبینید یک عضو که رئیس هیأت موسس حزب است استعفا میدهد و میرود کنار. داخل حزب نیز ممکن است اختلاف نظر وجود داشته باشد یک عده خاص نمیتوانند محور باشند وای به حال اینکه بخواهیم در کشور محور باشیم.
آیا به جز شما و آقای هاشمی کسان دیگری در حزب بودند که بخواهند از حزب کارگزاران استعفا بدهند؟
نه.
فائزه و محسن هاشمی قصد خروج از حزب کارگزاران ندارند/محمد هاشمی به دنبال راهاندازی حزب جدید نیست
چون مطرح است خانم فائزه هاشمی و آقای محسن هاشمی نیز میخواهند از حزب خارج شوند؟
نه. این دو محکم ایستادهاند.
چون شنیده شده آقای محمد هاشمی به دنبال راهاندازی یک حزب جدید است؟
آقای محمد هاشمی به گونهای اعلام کردند که پس از 50 سال کار سیاسی بنا ندارند بنابراین به دنبال کار سیاسی و راهاندازی حزب نیز نیستند. قاطعانه به شما میگویم که آقای محمد هاشمی به دنبال راه اندازی حزب خاصی نیست.
ارزیابی و تحلیل شما از استعفای آقای محمد هاشمی چیست؟
من برای آقای هاشمی خیلی احترام قائل هستم و اصولا برای کسانی که در عقاید خود (چه اصولگرا و چه اصلاحطلب) ثابتقدم هستند احترام زیادی قائل هستم آقای محمد هاشمی در مصاحبه های خود گفتند که من دلسوز نظام بودم و هستم و به امام خیلی نزدیک بودم اینها نکات مهم شخصیت سیاسی آقای محمد هاشمی است و آقای هاشمی اینگونه فکر کردند که اگر در حزب بمانند نظام به خطر بیفتد بروند این فکر خود ایشان است و با این استنباط از حزب جدا شدند.
محمد هاشمی به دلیل حضور رادیکالهای اصلاحطلب در کارگزاران استعفا داد
یعنی حزب بر خلاف مصالح نظام بود که آقای هاشمی خروج کردند؟
سیاسی: من نمیخواهم استعفای آقای محمد هاشمی را تحلیل کنم چون خود ایشان دلیل استعفایشان را کامل تفسیر کردند اما اگر نظر خودم را بپرسید من و آقای هاشمی با دو دیدگاه متفاوت جدا شدیم من به خاطر دموکراتیک نبودن شورای مرکزی و آقای هاشمی به خاطر پایبندی به نظام و حضور رادیکالهای اصلاحطلب در شورای مرکزی حزب، برای همین من نمیتوانم صحبتهای آقای هاشمی را تحلیل کنم چون به اندازه کافی توضیح دادند.
شما هم رادیکال شدن شورای مرکزی را قبول دارید؟
من از نزدیک که این افراد را نمیشناسم. در مورد آقای قوچانی هم باید بگویم بله آقای قوچانی در گذشته خیلی آقای رفسنجانی را تخریب میکرد و امیدوارم طرز فکرشان عوض شده باشد. اگر منظورتان بقیه اعضا است باید بگویم ...
نه منظور ما بقیه اعضا نیست. من مجددا سؤالم را مطرح میکنم. در بدنه کارگزاران پوستاندازی جدیدی صورت گرفت و با ورود برخی افراد به حزب و شورای مرکزی حزب را به سمت رادیکال شدن پیش برد. شما با این تجربه سیاسی خود برخی از افراد رادیکال مثل آقای قوچانی را میشناسید آیا این ارزیابی را قبول دارید که حزب کارگزاران رادیکال شده است یا خیر؟
به نظر من نه. چون اگر آقای قوچانی یک آدم سیاسی باشد ما چیزی به نام قهر نداریم بلکه گذشت هم داریم. به فرض الان آقای ناطقنوری با آقای خاتمی مینشینند هم فکری میکنند. البته آقای قوچانی با آقای ناطقنوری قابل مقایسه نیست. اگر آقای قوچانی طرز فکرشان اینگونه باشد که تخریب روش خوبی نیست و در سیاست یک شخص تخریب کننده برنده نیست و این طرز فکر عوض شده باشد بله ما میتوانیم بگوییم که این شورای مرکزی متعادل است باید در آینده دید که روند همان روند است اما اشخاص عوض شدند. یعنی در گذشته شما را تخریب میکردند اما الان یک شخص دیگری را تخریب میکند پس این فرد هیچ گاه عوض نمیشود و تفکرات آن نیز همان سبک و سیاق گذشته دارد. باید دید روزنامه و مجله حزب در آینده چگونه خواهد بود.
چرا بعضیها معتقدند که کارگزاران منحرف شده و از بیرون هدایت میشود؟
نه اینگونه نیست از بیرون حمایت نمیشود چون آقای کرباسچی چنین طرز تفکری ندارد.
به کرباسچی منتقدم چون به خرد جمعی تمکین نمیکند
اشارهای به نام آقای کرباسچی داشتید. شما در سال 88 طی مصاحبهای انتقادی به عملکرد آقای کرباسچی در جریان انتخابات داشتید. آیا انتقاد شما به ایشان در جریان استعفایتان از حزب موثر بود؟
من یک اصلاحطلب واقعنگر هستم. واقعنگر مطلق نه آرمانگرای مطلق. چون افراطیگری در اصل خوب نیست. من واقعنگری هستم که دوست دارم جامعه من به سمت آرمانهایم پیش برود. آرمانهایی که مورد قبول آحاد ملت ایران است. من سال 88 منتقد آقای کرباسچی بودم چون به کار و خرد جمعی به عنوان یک اصلاحطلب اعتقاد دارم یعنی اگر ما اصلاحطلبان نخواهیم یک مرامنامه بنویسیم بر روی چند مورد اشتراک نظر داریم. یکی از آن خرد جمعی است یعنی اگر در شورای مرکزی تصویب میشود که فلان کاندیدا در مجلس و یا خبرگان رهبری حمایت شود همه باید به رأی حداکثری تمکین کنیم که آقای کرباسچی این را رعایت نکردند و به ستاد آقای کروبی رفتند. من به این اقدام شدیدا معترض بودم و الان هم این را نمیپسندم. من میگویم آقای کرباسچی اگر به ستاد آقای کروبی رفتند در این چند سال هم هیچ موضعی در مقابل آقای کروبی چه خوب و چه بد نگرفتند. کرباسچی بعضی مسائل را شخصی میکند و از چهارچوب حزب خارج میشوند و چون این رویه تکرار شد من خسته شدم و استعفا دادم. چون من یک فرد سیاسیام و میتوانم یک حزب راه بیندازم دلیلی ندارد از فردی تمکین کنم که راه خودش را میرود و میخواهد هر تصمیمی که خودش میگیرد عملی شود.
منتقد رفتار سیاسی کرباسچی هستم
فرمودید شخصی کردن مسائل در آقای کرباسچی وجود دارد و باز هم این رویه در حال تکرار شدن است. آیا این تکرار شدن اشارهای به حمایت حزب کارگزاران از آقای خاتمی دارد؟
سیاسی: آقای کرباسچی به دلیل اینکه پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 76 انفصال خدمت خوردند و به دادگاه معرفی شدند و از کار دولتی بیرون آمدند شاید توقع حمایت بیشتر اصلاحطلبان را داشتند اما وقتی یک فرد در عرصه سیاست وارد میشود هیچ گاه نباید منتظر حمایت این و آن باشد و باید خودش باشد و مسائلش را با افراد شخصی نکند. سیاست است و در آن «رد و بدل»، «مبادله» و «همگون کردن تضادها» به عنوان یک اصل در آن جریان دارد. سیاست هزار تا تعریف دارد. بنابراین ما اگر کار سیاسی میکنیم توقع هیچ چیز نداشته باشیم. من منتقد رفتار سیاسی آقای کرباسچی در بعضی مقاطع هستم. مسئله من با ایشان اصلاً شخصی نیست سال 88 نظر خودم در مورد عدم تمکین آقای کرباسچی به شورای مرکزی اعلام کردند و به نظرم انتقادم وارد است.
نباید با راستگو برخورد چکشی صورت میگرفت
ارزیابی شما در مورد اخراج خانم راستگو و اخراج ایشان از حزب چیست؟ به نظر شما کدام یک از این رفتارها اشتباه بود شیوه در حال انجام در کارگزاران و یا حزب کار؟
هر دو اشتباه است. فعالیت سیاسی در ایران یکسری نقاط ضعف دارد ما یک شبه میخواهیم حزب مطرح کنیم و یک شبه هم میخواهیم افراد را از حزب اخراج کنیم. من معتقدم یک حزب باید در انتخاب کاندیدایش دقت بیشتری داشته باشد. در مورد خانم راستگو باید ابتدا ارزیابی میکردیم که بقیه اعضای لیست ما چه عملکردی داشتهاند. چرا که شورا فقط ریاست شورا نیست چندین کمیسیون و مصوبه دارد. یعنی فقط خانم راستگو در همین یک مورد اشتباه کرد و بقیه درست عمل کردند؟ از اینکه شورا را سیاسی کردند آدم کمی دلخور میشود. من اینکه صورت جلسه شود و خانم راستگو از حزب اسلامی کار اخراج شد را اقدامی عجولانه میدانم چون علیرغم اشتباه خانم راستگو باید عملکرد بقیه را نیز مدنظر قرار میدادند، به تعبیر دیگر در مورد خانم راستگو دو مرحلهای عمل میشد نتیجه بهتری داشت. معتقدم نه باید رفتار غیر دموکراتیک یک شخص را به رویش نیاورد و نه اینکه با یک شخص چکشی رفتار کنیم.
اخراج راستگو از حزب اسلامی کار عجولانه بود
عملکرد چه شخصی را مد نظر میدادند؟
اعضای دیگر شورا نیز هستند. اینکه صورت جلسه تشکیل دادند و خانم راستگو از حزب رانده شد عجولانه بود چون ما یک جامعهای نیستیم که حزب مان خیلی دموکراتیک باشد و بگوییم فلانی اخراج.
این دیکتاتوری حزبی نیست؟
سیاسی: نه! دیکتاتوری حزبی نیست اما باید دنبال راهکار باشیم.
یکبار آقای کرباسچی از تصمیم جمعی و حزبی تبعیت نکرد اما کارگزاران با آن برخورد نکرد و این بار راستگو این قضیه را صورت داد و اخراج شد. دو اتفاق متفاوت است بنابراین شاید حزب کار به دلیل عدم برخورد حزب کارگزاران با کرباسچی در سال 88 این برخورد را با راستگو صورت داد تا اقدامات مشابه صورت نگیرد؟
حزب کارگزاران در سال 88 وقتی رئیس حزبش در ستاد کروبی رفت نگفتیم که وی اخراج است چون ما در شرایط انتخابات بودیم.
اما چند نفر اخراج آقای کرباسچی را پیگیری میکردند؟
بله چند نفر پیگیری میکردند. خانم راستگو فرمی پر کرده بود که به تعهدات شورا عمل کند اما باز هم معتقدم اخراج ایشان با عجله صورت گرفت ولی میتوانست با تأمل بیشتری باشد.
به بخش دوم سوال پاسخ ندادید. چون در سال 88 با آقای کرباسچی برخوردی صورت نگرفت حزب اسلامی کار برای اینکه رفتارهای شخصی متوقف شود خانم راستگو را اخراج کرد؟
اگر اینگونه باشد که حزب کارگزاران از حزب اسلامی کار پیروی نمیکند و خانم راستگو نیز از لحاظ سیاسی قابل مقایسه با آقای کرباسچی نیست.
از چه لحاظ قابل مقایسه نیست؟
چون در دو فضای حزبی متفاوت قرار دارند. حزب کار بیشتر با قشر کارگر، صنعت و کار مواجه هستند و ما این جا توسعه اقتصادی و فرهنگی و سیاسی را دنبال میکنم و اگر ما یکی بودیم که دیگر حزب نمیشدیم. اخراج عجولانه باعث منفعل شدن جامعه میشود و جامعه نسبت به ما بیاعتماد میشود.
الان مطرح است که کارگزاران به آقای خاتمی برای بحث وحدت پیشنهاداتی داده و چرخشی به سمت ایشان داشته است.
چون من عضو شورای مرکزی حزب نیستم اطلاعی از این سیاست ندارم. اما در مورد وحدت باید بگویم اصلاحطلبان برای انتخابات آتی قطعا به وحدت میرسند.
تحلیلتان درباره آینده حزب کارگزاران چیست؟ آیا آینده آن را روشن ارزیابی میکنید؟
اگر این حزب بخواهد دوباره مثل گذشته عمل کند نه تنها موفق نمی شود بلکه بدتر هم میشود. چون اگر اعضای قدیمی بخواهند از حزب خارج شوند فکر نکنم آینده روشنی داشته باشد. اگر واقعا به فکر شفاف ساختن مواضع و یارگیری کردن از جامعه باشند احتمال دارد تا حدودی موفق شوند.
نظرتان در مورد حزب ندای ایرانیان چیست؟
اینها اصلاحطلب هستند. جوانان ما بلاتکلیف هستند چون دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین منحل شده بنابراین این قشر میخواهد فعالیت کند.
در مورد راهاندازی حزب اتحاد ملت ایران چه نظری دارید؟
اینکه درخواست برای راهاندازی کردهاند کار خیلی خوبی است؛ اگر جوانان نیز در قالب این احزاب فعالیت کنند هیچ اشکالی ندارد. از این بلاتکلیفی بهتر است.
اگر قرار بود به این شکل کار کنند که حزب مشارکت منحل نمیشد که؟
اگر حزب مشارکت منحل شده است بنابراین از وزارت کشور، معاون سیاسی وقت، دستاندرکاران و کمیسیون ماده 10 احزاب بپرسید که چرا مشارکت را منحل کردید.
هنوز که مجوز ندادهاند. به نظرتان اگر روند گذشته بخواهد بازتولید شود خوب است؟
بالاخره این افراد سیاسی میخواهند چه کار کنند؟ اگر ضد نظام بودند که به خارج از کشور میرفتند.
منظور من تندرویهایی که منجر به ماجرای 88 شد، است. به نظر شما درست است با یک اسم جدید همان تفکرات گذشته پیاده شود؟
نمیتوانیم این را برای همه اعضای مشارکت جمع ببندیم. چون در بین آنها نیروهای خوب، صادق و وفادار هم وجود دارد.
طیف رادیکال آنها چطور؟
رادیکالها سکوت میکنند.
ما اصلاحطلبان تصمیم گرفتهایم که رادیکالهایمان سکوت کنند
پس به نظر شما رادیکالها در مقطع زمان فعلی سکوت میکنند؟
همین کار را الان دارند انجام میدهند. چون ما اصلاحطلبان به این نتیجه رسیدیم که بعضی از ما سکوت کنند شاید بهتر باشد. ما اصلاحطلب هستیم اما...
اما در چارچوب نظام؟
اگر در چارچوب نظام نبودیم خب میرفتیم آن سمت آب. ما اصلاحطلبیم به این دلیل که میخواهیم یکسری مسائل در قانون اساسی تغییر پیدا کند. تندروهای ما هم که تصمیمی ندارند و بنده خداها سکوت اختیار کردند.
سال 88 اصلاً به تقلب فکر نمیکردم
خانم سیاسی! خبر بازداشت و آزاد شدن شما در سال 88 جزو پیشنهاد گوگل بعد از سرچ نام شما در این موتور جستوجوگر است. آیا معتقدید که سال 88 تقلب شد؟
سیاسی: اینکه من در سال 88 بازداشت شدم یک بحث جداست. اولاً من هیچ اشتباهی را در آن سال انجام ندادم، خیلی کار خوبی انجام دادم که در ستاد آقای موسوی فعالیت کردم چرا که فعالیت انتخاباتی هیچ جرمی نیست. من اصلاً در مورد تقلب فکر نکردم. حتی وقتی آنها در ستاد میگفتند تقلب من به آنها میگفتم این خود شما هستید که دارید به تقلب دامن میزنید چون شما دارید به ما میگوئید که بگوئید تقلب شده است. این خودش دامن زدن است. اصلاً چرا دیگر دارید صندوقها را بازشماری کنند چون کل دنیا دارند ما را نگاه میکنند. سال 88 یک انتخاباتی با شور شکل گرفت اما اینکه کاندیدای مورد نظرت رأی نیاورد دلیلی بر تقلب نیست انسان اگر احساساتی فکر کند، ناراحت میشود.
پس چرا هی واژه تقلب مطرح شد که حوادث تلخی رقم بزند؟
سیاسی: آن آقایی هم که تشریف آورد، مملکت را اینگونه کرد. ما حالا باید بدبختیهایی که این شخص رقم زد را جمع کنیم. تقلب نشد و آقای احمدینژاد رأی آورد. قبول دارم رأی مردم مهم است و ما هم احترام میگذاریم. اما آقای احمدینژاد چه دستاوردی داشت؟
بنده نماینده آقای احمدینژاد نیستم که از عملکرد ایشان دفاع کنیم به جرات میتوانم بگویم اولین رسانه اصولگرایی هم بودیم که منتقد سیاسیتها و رفتارهای غلط دولت ایشان بودیم پس با اجازه شما برگردیم به موضوع گفتوگو؛ ریشه قصه تقلب در چه بود و چرا چنین فضایی رقم خورد؟
ما فکر میکردیم آقای موسوی رئیس جمهور است اما نشد. چون مردم به آقای احمدینژاد رأی دادند. در مورد تقلب نیز به نظرم اصلاً نباید بازشماری میشد چون دنیا داشت ما را نگاه میکرد و با خودشان به این شکل تحلیل میکنند که اینها انتخابات خود را قبول ندارند از اول میآیند رأیهایشان را میشمارند. مردم رأی دادند دیگر.
آقای روحانی قبل از پیروز شدن در رقابتهای انتخاباتی گفته بودند مسائل اقتصادی را در 100 روز مهار میکنند و همچنین الان ادعا میکنند تورم مهار شده است، نظر شما چیست؟
در مورد وعده 100 روزه، آقای روحانی و مجموعهشان همه تلاش خود را کردند که طبق برنامه پیش بردند اما اتفاقاتی افتاد که ...
یعنی در طول 100 روز میشود چنین کاری انجام داد؟
شاید در طول این 100 روز 100 درصد نشود همه کارها را انجام داد اما اتفاقاتی نیز مزید بر علت شد و موانع ایجاد کرد که این اتفاقات اختلاسها، طلبهایها کشور و غیره سبب شد کار آقای روحانی عقب بیفتد وگرنه وعده 100 روزه ایشان عملی میشد.
آقای روحانی که میدانستند شرایط کشور چگونه است. یعنی آقای روحانی بدون اطلاع گفته بود 100 روز؟
هر شخصی وقتی وارد فاز اجرایی میشود تازه میفهمد که چه خبر است. چرا که از دور دیدن با وارد کار شدن تفاوت زیادی وجود دارد. چرا که شخص تازه میبیند که خیلی دستانداز وجود دارد.
شما خودتان به عنوان یک شهروند قضاوت کنید! اگر تورم مهار شده شما این موضوع را در زندگی روزمره خود احساس میکنید؟
این یک چیز نسبی است. بعضی از مردم ممکن است ظاهر را نگاه کنند و قیمت نان و یا سبزیجات و میوهجات را مورد ارزیابی قرار دهند. اما من میبینم که قیمت مسکن افزایش نداشته است.
این بخاطر عدم بالا رفتن قدرت خرید مردم است.
اگر مسکن گران شود میگویند چرا گران شده اگر هم ارزان شود میگویند چرا ارزان شده است. قدرت خرید برای مالکیت یک مسکن کوچک در تهران با یک وام 50 الی 70میلیونی تومانی وجود دارد. این بستگی به معیارهای آن شخص دارد. بنابراین نباید تعمیم بدهید به همه چیز.بیاید جامعه را کلی در نظر بگیریم.
سؤال ما هم کلی است که آیا به دلیل عدم قدرت خرید مردم تورم ایجاد نمیشود یا اینکه مردم قدرت خرید دارند تورم نیست.
نسبت به دو سال پیش اگر بخواهیم وضعیت مردم را بسنجیم از لحاظ اقتصادی مردم تحت فشار قرار گرفتهاند اما در درازمدت حل میشود چرا که شوک وارد نشده است که همه چیز سه برابر شود و این شوکها قبلاً وارد شده است این تورم موجود نیز دولت درصدد است یا ثابت نگه دارد یا کاهش دهد. تورم بسیار آیتمهای مختلفی دارد.
با تشکر از فرصتی که در اختیار ما قرار دادید.
خواهش میکنم خوشحال شدم از همکلامی با شما
منبع: فارس
نظر شما