چالشهای مصر تمامی ندارد
بسیاری درباره انقلاب مصر یکپیشبینی عمومی داشتند؛ پیشبینی خاصی که مبتنیبر زمان و مکان باشد. من قبل از انقلاب مصر پرسشی را از «حسنین هیکل»، اندیشمند مصری پرسیدم که جهان به چه سمتی میرود؟ او گفت: «من فقط میتوانم بگویم جهان آماده یک زایمان جدید است اما اینکه این مولود چیست، نمیدانم.» بعد از انقلاب مصر در فرصتی از او درباره آینده تحولات سوال کردم که گفت: «من در برابر یک موجود درحالخلقشدن هستم. نمیدانم این موجود چگونه خواهد بود.» انقلابهای عربی، انقلابهایی نبودند که کسی بتواند آنها را پیشبینی کند و کسی هم نمیتواند ادعا کند که آنها را هدایت کرده یا بهوجود آورده است. ما در دورهای هستیم که دیکتاتورها ساقط شدند اما نظامهای آنان همچنان پابرجا هستند. در مصر نیز عوامل نظام سابق همچنان عهدهدار مسوولیتها هستند. اکنون ما شاهد انقلابهای ناتمامی هستیم که هنوز به مرحلهای که مردم میخواستند پا نگذاشتهاند، چراکه روند بعد از انقلاب مصر، روندی نبوده که براساس نهادهای انقلابی شکل بگیرد. تاکنون چند دولت عوض شده است اما نمیتوانیم بگوییم که نهادهای انتخابی سیاستهای موردنظر که برخاسته از خواسته مردم است را اعمال میکنند. این نکته را نیز نباید فراموش کرد که هرقدر دخالت مردم و رای آنها از طریق نهادهای انتخاباتی به تصمیمسازیها منجر شود، در سیاست خارجی نیز موثرتر است. اما هنوز چنین اتفاقی نهتنها در مصر بلکه در تمام انقلابهای منطقه که چندین خصوصیت مشترک داشتند، روی نداده است. نقطه اشتراک این انقلابها در حقیقت برمبنای مبارزه با ظلم و استبداد و رسیدن به عزت و کرامت استوار شده بود.
از سوی دیگر، همانطور که در طول تاریخ بارها شاهد آن بودیم، اگر مردم قدرت پیدا کنند، این قدرت را به سمت صلاح جامعه خواهند برد و برای جامعه مفید است. در این شرایط و با تغییر خطمشی و استراتژیهای داخلی، سیاست خارجی آن نیز همچون سابق نخواهد بود. در کشورهای خاورمیانه نیز شاهد بودیم که موجی از خواستههای مردم مانند مبارزه با ظلم و استبداد و دیکتاتوری مطلق به وجود آمد؛ این موج که از تونس آغاز شد کمکم در اکثر کشورهای منطقه دیده شد اما به دلیل ماهیت و شرایط متفاوت، سرنوشت اعتراضات نیز متفاوت بود و همگی به خزان رسیدند. در این میان، شرایط استراتژیک کشورها نیز باعث شد که نگاه کشورهای دیگر بهویژه کشورهای غربی به کشورها نیز متفاوت باشد.
در این موج دموکراسیخواهی، سرنوشت کشوری مانند مصر در میان باقی کشورها از اهمیت بیشتری برخوردار بود. از یکسو این کشور الگوی دیگر کشورهای عرب است و از سوی دیگر، در صحنه بینالملل جایگاه ویژهای دارد. ارتش مصر در روزهای نخست بهخوبی عمل کرد و در پشتپرده «حسنیمبارک»؛ رییسجمهور وقت را مجبور کرد که کنار برود. ارتش مصر رودرروی مردم نایستاد و هیچ گلولهای به سمت مردم شلیک نکرد. اما موضوعی وجود دارد که نگرانی ایجاد میکند و آن اینکه ۶۰سال است نظامیان و ارتش بر مردم مصر حکومت میکنند و اینکه ارتشیها نه تنها قصد خروج از حکومت را ندارند بلکه دولت را قبضه کردهاند؛ اینکه ارتشی که در ابتدا ناجی بوده، اکنون بخواهد بر اوج بماند، از جمله چالشهای کنونی مصر است. اکنون در مصر، همه بهدنبال آن هستند که ببینند ارتش چه خوابی برای آنان دیده است.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما