حرکت خزنده ترکیه در ایران
همیشه دغدغه هایم برای ایران بوده و همچنان خواهد بود. این دغدغه ها ناشی از ناکامی های حاصل از تجزیه کشورمان و تاثیرات آن نه فقط بر حافظه تاریخی بلکه بر روح و روان هر ایرانی است که امروز هم به بزرگی ایران می اندیشد. تدبیر، دوراندیشی، شناخت دقیق از توانمندی های خویش، درک شرایط بین المللی و منطقه ای، نحوه تعامل با جهان، شناخت نسبت به اهداف پنهان کشورها در نگاه به ایران و ... می تواند به اتخاذ سیاستی منجر گردد که تبلور سه اصل عزت، مصلحت و حکمت است.
با مرور و نظری به روابط ایران و ترکیه در طی ده سال گذشته، می توان ادعا نمود مدیریت و منافع حاصله از روابط، بیش از آنکه تامین کننده منافع متقابل دو کشور باشد در سطوح مختلف سیاسی، امنیتی و اقتصادی تامین کننده منافع ترکیه بوده است.
متاسفانه چپ و راست و به تعبیر دیگر اصلاح طلب و اصولگرا هر دو در برداشت از دولت حزب عدالت و توسعه دچار خطای راهبردی شدند و این برداشت فارغ از منافعی که برای اردوغان و دولتش داشت سبب شد ما دانسته و ندانسته در سیاست خارجی و داخلی بعضا هموارکننده منافع آنان گردیدیم. تحلیل اشتباه از عملکرد اردوغان در نمایش داووس عامل کمک کننده ما در سیاست خارجی به رقیب شده و در روابط دوجانبه نیز این رویکرد و بهانه تحریم در ابعاد مختلف تامین کننده منافع ترکیه گردید.
در حال حاضر اوضاع نابسامان عراق و سوریه در بخش مهمی حاصل عملکرد ترکیه بوده و بطور مشخص در ضدیت و رقابت علیه ایران می باشد. در حالی که ترکیه در سوریه و عراق برای تغییر شرایط علیه ایران تلاشی بی وقفه می نماید، مشکلات ناشی از تحریم ها بهانه ای برای توجیه بسیاری از اقدامات نسنجیده شده تا کشور و منافع آن محل ترکتازی آنکارا قرار گیرد.
فرش قرمز پهن شده به زیر پای ترک ها در ده سال گذشته اگر حاصل کم توجهی به منافع ملی نبوده باشد، حداقل بخاطر کاستی های ناشی از نحوه مدیریت کلان و خرد کشور بوده که توانسته شرایطی فراهم نماید که آنکارا با استفاده از این بستر، در حرکتی خزنده به تنظیم روابطی یکطرفه با ایران بپردازد. امروز و دیروز ترکیه، هم در مرزهای پیرامونی و هم در درون کشورمان بطور محسوس و غیرمحسوس علیه ایران تلاش نموده و غفلت از آن می تواند خسارتی جبران ناپذیر به کشور وارد نماید. تا دیروز ایران در همه عراق حضور داشت و سوریه جبهه اصلی مقاومت بود و امروز ترک ها نه تنها شرایط را تغییر داده اند بلکه شرایطی را ایجاد کرده اند که حفظ تمامیت ارضی به یک هدف دور این دو کشور تبدیل شده است.
ترکیه در سیاست پنهان خود در ارتباط با ایران، سال هاست تلاش می نماید با ایجاد، مدیریت و تقویت عوامل و کانون های گریز از مرکز شرایطی فراهم نماید که بتواند در هنگام بروز بحران های احتمالی از آنها بهره برداری نماید. در میان این دستور کارها تقویت و تحریک پان ترکیسم جایگاه ویژه و محوری داشته و دارد.
در روابط دوجانبه نیز ترکیه همیشه سعی داشته و دارد که روابط را بگونه ای تنظیم نماید که بجای تامین منافع دوطرفه و متقابل، بیشتر منافع آنکارا تامین گردد. در این راستا نگاهی به توافق صورت گرفته چندی پیش بین ایران و ترکیه در ارتباط با مابه التفاوت نرخ سوخت و ارایه سوخت به کامیون های ترک به نرخ پائین در حالی که این سوخت با نرخ بالاتر به کشور وارد می شود و برد-برد اعلام نمودن این توافق از سوی مقام ایرانی، اگر تبلور عینی عوام فریبی نباشد، کم توجهی به منافع ملی است. موافقتنامه تعرفه تجارت ترجیحی نیز خود حکایتی در همین راستاست که دقت در اظهارات مدافعان آن، ما را از مراجعه به منتقدان این توافق بی نیاز می نماید.
روابط یکطرفه میان ایران و ترکیه در حالی شکل گرفته است که اردوغان در موضوع سوریه علیه عالی ترین مقام کشور چندین بار موضع گرفته و آنکارا بطور علنی علیه ما در محافل منطقه ای و بین المللی تلاش می نماید. متاسفانه تسلط نگرش بخشی و محدود، با بیان اینکه وظیفه دیپلماسی حفظ و گسترش روابط است به این درک نرسیده است که روابط با هر کشوری، در نگاه کلان، در زیرمجموعه ای بنام منافع ملی تعریف می گردد.
عدم دور اندیشی و یا به تعبیری عدم احساس مسئولیت سیاست بازان و لابی برخی عناصر در روابط با ترکیه، در گذشته سبب غفلت از خطر استقرار سپر موشکی بر امنیت ملی ایران گردید. امروز ادامه این روند، فارغ از اینکه همچنان هموارکننده منافع ترکیه در عرصه های مختلف است، می تواند در آینده سبب خطرات جدی شده که نباید نسبت به آن غافل شد.
در تاریخ معاصر ایران، انگلیسی ها به داشتن قویترین لابی در ایران مشهور بوده و همواره با مدنظر قرار دادن شرایط از آن سود برده اند. در حال حاضر به نظر می رسد با توجه به حضور قوی ترکیه در ایران، باید چرایی و چگونگی لابی سازی ترک ها و تاثیرگذاری جهشی آن بر روابط ایران و ترکیه، محل پرسش جدی باشد. مسلما نباید شرایط حاصله از تحریم ایران که برای ترکیه و دولت اردوغان عامل تحکیم قدرت و گسترش تاثیرگذاری بر محیط سیاست داخلی و خارجی بوده، عامل توجیه این روند باشد.
حرکت خزنده ترکیه در تامین یکطرفه منافع سیاسی و یا اقتصادی شاید به واسطه مشکلات ناشی از تحریم و بخاطر تحقق و پیگیری هدف بزرگتر، از منظر برخی قابل توجیه باشد، اما بنظر می رسد حامیان این نگاه، از خطر بزرگتر و پنهانی که ترکیه در ایران تعقیب می نماید غفلت می نمایند. این گروه غافل از این نکته هستند که ترکیه سیاست هایش را در قالبی پیوسته و برنامه ای بلندمدت طرح ریزی و پیگیری می نماید. برای ترکیه جغرافیای وسیع ایران، دولتمداری دیرینه، منابع متنوع خصوصا در بخش انرژی، توان هسته ای، تاثیرگذاری ژئوپلتیکی بر نقاط پیرامونی و... در نگرش مثبت، همواره عامل غبطه بوده است. آنکارا در بهترین نگاه خود نسبت به ایران، به تهران به عنوان یک رقیب می نگریسته و می نگرد. مدافعان یکسویه روابط مسلما از این یادداشت مکدر خواهند شد، اما به آنانی که دغدغه ایران را دارند باید گفت که بهترین شرایط در روابط ایران و ترکیه، آن است که این دو کشور، نقشی که آلمان و فرانسه در اروپا دارند را در خاورمیانه ایفا نمایند، اما آرزوهای دور نباید ما را از واقعیت های نزدیک، دور بدارد.
باید توجه داشت ترکیه در راهبرد خود در ارتباط با کشورها و چگونگی تنظیم روابط دارای نظام و مدیریت متمرکز و هدفدار در سطوح مختلف می باشد. در ارتباط با ایران و از منظر منافع آنکارا، اولویت اول و ویژه ترکیه سرمایه گذاری در مناطق آذری کشورمان می باشد که این خود توضیحی خارج از حوصله این یادداشت می خواهد. بطور کلی در تنظیم روابط ترکیه با ایران، پان ترکیسم از سوی آنکارا نقش محوری و راهبردی داشته و دارد. ترکیه برای تحریک و تقویت پان ترکیسم در ایران از همه ابزارهای نرم و سخت استفاده نموده و در میان این ابزارها، نفوذ فرهنگی و اقتصادی جایگاه ویژه دارد.
در حال حاضر سیاست چالشی آنکارا با تهران در منطقه به ویژه در عراق و سوریه علنی شده و به نظر می رسد این روند در آینده در سطوح مختلف روابط دوجانبه نیز بیشتر خود را نمایش دهد. عدم مداخله در اصلاح روند روابط با ترکیه، در فردای پیش رو می تواند هزینه های سنگین بر ایران و امنیت ملی وارد نماید.
آنکارا در تنظیم روابط خود با همسایگان خود به جز ایران، از موضع قدرت عمل می نمایند و این موضع ترکیه در ارتباط با ایران، بیش از آنکه ناشی از نگاه ترکیه باشد، حاصل بزرگی و رفتار ایران بوده است. کوتاه آمدن در برابر خواسته هایی چون مابه التفاوت سوخت و دادن امتیازات در روابط دوجانبه و تحولاتی چون کنار کشیدن مالکی از قدرت در عراق، می تواند سبب توهمی در نزد آنکارا گردد تا ترکیه به طرح درخواست های خارج از ظرفیت خود بپردازند.
ترکیه امروز صاحب و میراثدار اندیشه نئوعثمان گرایی است. در حالی که زخم های تجاوز دیروز ترکیه عثمانی به مرزهای غربی ایران، همچنان تازه است این کشور به خود این جسارت را داده است که برای سربازان متجاوز خود خواهان احداث بنای یادبود گردد. آنها از کجا و چگونه جسارت یافته اند که بجای پرداخت خسارت به ایران، به طرح موضوعی بپردازند که به هیچ وجه قابلیت طرح نداشته و مصداق بی حرمتی به ایران است؟
به نظر می رسد در این مقطع تعامل سازنده دولت یازدهم با جهان بتواند با افزایش توانمندی های ایران در عرصه های مختلف، کشورهای منطقه از جمله ترکیه را به بازنگری در سیاست خارجی خود در قبال ایران وادار نماید. ایران بزرگ بوده و فرزندان راستین آن بیدارند و حافظ بزرگی آن خواهند بود. جنگ هشت ساله با عراق بلکه با جهان و پیروزی در آن اثبات این ادعا بوده و در آینده نیز خروج موفق از بحران هسته ای، سبب خواهد شد بسیاری به بزرگی ایران اعتراف کرده و به بازبینی روابط مجبور گردند.
منبع: دیپلماسی ایرانی
نظر شما