سنت احمدینژاد در شهر ری زنده شد/ مردم به دنبال سلطان نامهها
«میخواهد بیاید چه بگوید؟»، «برای چه میآید؟»، «انگار قرار است چند کامیون سیبزمینی هم با خودش بیاورد»؛ اینها اظهارنظرهایی است که در مسیر رسیدن به مسجد المهدی واقع در دولتآباد شهرری شنیده میشد؛ مسجدی که شب گذشته، محل سخنرانی احمدینژاد بود. این مراسم قرار بود پس از نماز مغرب و عشا در شبستان مسجد برگزار شود. اما دلیل برگزاری آن - که به مراسم نامهنویسان تبدیل شد- بزرگداشت دهه فجر عنوان شده بود. چندصدنفر از مردم داخل شبستان و حیاط مسجد، نماز جماعت را برگزار کردند. پس از آن عدهای محل سخنرانی را ترک کردند و عدهای که بیرون منتظر بودند وارد مسجد شدند.
پیش از ورود احمدینژاد، یک جوان همراه یک فیلمبردار بین جمعیت مشغول ثبت تصاویر بودند. جوان کتوشلوارپوش که انگار کارگردان فیلم بود مدام زوایای محل فیلمبرداری را پیشنهاد میکرد: «از جمعیت بگیر»، «صدای جمعیت بیشتر باشه، خوبه»، «از این زاویه بگیر». زاویه فیلمبرداری را با چنان دقتی برای مرد دوربینبهدست تشریح میکرد که گویا خبرهایی است؛ خبرهایی از جنس ستاد انتخاباتی و فیلمهای انتخاباتی. فیلمبردار بیرون مسجد مشغول بود و عدهای درون مسجد با شعاردادن به هواداری از احمدینژاد مشغول بودند. محور شعارها رییس دولت سابق و «بهار» بود: «شعار هر چی مردِه؛ احمدی برمیگرده»؛ «بهار برمیگرده، احمدی برمیگرده». بیرون محوطه مسجد، میزی برای نوشتن نامه برای مراجعهکنندگان فراهم شده بود که عده زیادی هم مشغول به کار بودند. افرادی هم از دفتر او، در حال دریافت نامهها. یک خانم هم که نامهای برای احمدینژاد داشت، وقتی درخواستش برای دیدار با او و ارایه نامهاش ناکام ماند، با فریاد شروع به اعتراض کرد. احمدینژاد دیگر خط قرمز و معاوناولش یعنی «محمدرضا رحیمی» را در حلقه نزدیکانش ندارد. حالا بدون حضور کسی که به پنجسال حبس و چندینمیلیاردتومان جریمه نقدی و ردمال محکوم شده، به مراسم میرود. حالا به جای رفیق سابق و محکومش، «غلامحسین الهام»، «مرتضی تمدن» و «مجتبی ثمرههاشمی» و «علیاکبر جوانفکر» در کنارش هستند. «الهام» زودتر از بقیه به مسجد میرسد. داخل یک کانکس در محوطه مسجد میرود و نماز میخواند. پشت داربستی که در کنار محل عبور احمدینژاد به شبستان مسجد زده شده، عدهای کودک و نوجوان ایستادهاند و مشغول شیطنت ککانهشان هستند و بعضا با شعارهای آبی و قرمز برای همدیگر کُری میخوانند. عدهای هم به سنت احمدینژاد و هوادارانش نامه به دست منتظر سلطان نامهها هستند. پس از چند دقیقه که از ورود الهام گذشت، پژو پارس شیشهدودی حامل احمدینژاد وارد محوطه پشتی مسجد شد. او از خودرو پیاده میشود و مردمی که بیشتر از خبرنگاران هستند، به دنبال او راه میافتند تا نامه به دستش بدهند.
احمدینژاد چندین نامه را شخصا دریافت میکند، اما جوابی به سوالهای خبرنگاران در مورد ارتباط پاکدستی دولتش با محکومیت معاوناولش نمیدهد. احمدینژاد از دری که در کنار تریبون قرار دارد وارد مسجد میشود. هوادارنش شعار «نه سازش،نه تسلیم؛انرژی هستهای» سر میدهند. پس از ورود رییس سابق «رحیمی» به مسجد، تعدادی هم میخواهند به شیوه برخی رانندگان در اتوبانها، وارد شبستان مسجد شوند که تیم حفاظت مانع از این کار میشود. همین برای ایجاد درگیری و زدوخورد کافی بود. فشار آنقدر زیاد بود که تعدادی از شیشههای در مشبک ورودی مسجد شکسته شد و پای یکی از اعضای تیم حفاظت را پاره کرد. یک نفر هم که قصد ورود داشت با هلدادن یکی از افراد حفاظت نقش زمین شد. یکی دیگر از هواداران که به داخل راه نیافته و درگیر شده بود، شروع به زدن حرفهایی کرد که عدهای جلوی دهانش را میگرفتند. در حین سخنرانی، یک نفر در شبستان، عکس معروف مدالدادن احمدینژاد به رحیمی را بالا برد که با واکنش هوادارانش مواجه شد.
در حین برگزاری مراسم، یکی از سایتهای حامی احمدینژاد خبری نوشت: «تعدادی از اجیرشدگان بنفش -حدود ٥٠ نفر- بیرون مسجد اقدام به شعارپراکنی علیه احمدینژاد کردند»؛ خبری که بیشتر به مظلومنمایی شبیه بود تا خبر، چراکه نه شعاری داده شد و نه نشانی از آنها بود، تعدادی از کودکان و نوجوانان در محوطه مسجد مشغول توپبازی بودند.
پیش از پایان سخنرانی احمدینژاد، برای جلوگیری از هجوم «نامهبهدستان» به سمت احمدینژاد، یک لندکروز سفید رنگ با شیشههای دودی به در خروجی مسجد چسبید. مردم نامهبهدست هم اطراف ماشین حلقه زده بودند. پس از خروج احمدینژاد یک عکاس سایتی نزدیک به احمدینژاد، رهبری شعارها را بر عهده گرفت. رییس دولت دهم، به سنت سفرهای استانیاش سوار ماشین شد و تعدادی روی سقف سوار شدند و عدهای هم روی لبههای ماشین ایستادند. «پژو پارس»ی که احمدینژاد را آورده بود، پشت سر لندکروز سفید در حرکت بود و تعدادی از مردم هم بهدنبال ماشین حامل او. احمدینژاد به شیوه خودش با مردم ارتباط برقرار میکرد، آن هم از پشت شیشه دودی خودرو با فرستادن «بوسههایی در هوا» برای هوادارنش. سرانجام خودرو حامل او، با سرعت از محل دور شد تا همگی به خودروهای قبلیشان بازگردند. الهام، تمدن و ثمرههاشمی از ماشین حامل احمدینژاد پیاده شدند؛ ماشینی که «رحیمی» مدتی پیش با ارسال نامه به رییس سابقش از آن پیاده شد.
--------------------------------
بخش هایی از سخنان احمدينژاد در مسجد دولتآباد
شما ميدانيد که بنده فعلا قصد صحبت کردن ندارم.
اين انقلاب بعد از بعثت پيامبر(ص) مهمترين رويداد بود و کسانيکه بنده را ميشناسند، ميدانند که در سخنانم اغراق و دروغ وجود ندارد.
بايد بگوييم که ما انقلاب نکردهايم که ظاهرها عوض شود يا اينکه بگوييم براي تغيير ادبيات و تغيير قيافهها انقلاب کردهايم.
انقلاب آمد تا مقدمهاي شود براي اصلاح مديريت فاسد و استکباري جهان و مقدمهاي براي برپايي توحيد به رهبري امام عصر(عج)
برخي مشکلات قابل تحمل نيست. اگر قرار باشد کسي نقدي انجام دهد، آن شخص من هستم؛ زيرا من جايجاي ايران و جهان را ديدهام و نسبت به مشکلات اطلاع دارم، اما اکنون جاي نقد نيست.
عدهاي در آن طرف دنيا ميخواهند براي ملت تصميم بگيرند، اما آن سبو بشکست و آن پيمانه بريخت.
بوش رييسجمهور اسبق آمريکا به عراق و افغانستان حمله کرد تا با انديشه مهدويت مقابله کند ،اما اين اتفاقات به نفع انديشه مهدويت تمام شد.
هوگو چاوز نيز به امام زمان(عج) باور داشت و منتظر ظهور امام عصر(عج) بود. در مراسم تدفين او نمايندگان کشورهاي مختلفي که حضور داشتند اظهار ميکردند که آنها با ما هستند. اين وضعيت در اروپا، آمريکا و آسيايشرقي هم وجود دارد.
مردم آمريکا با سياستهاي حکومت اين کشور موافق نيستند. من در سفري در شرقآسيا بودم، پس از سخنراني من، يک پيرمرد بودايي که از علماي آنها محسوب ميشد گفت من ٩٠ سال منتظر شنيدن چنين صحبتهايي بودم.
برخي مشکلات قابل تحمل نيست.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما