معمای سقوط مرگبار از پنجره خانه یک زن
زن جوانی که در سقوط مرگبار مرد آشنایی از پنجره خانهاش در طبقه چهار ساختمانی تحت تعقیب است اصرار بر بیگناهی میکند.
مردادماه سال 90 پدر نگرانی به دادسرای شهید محلاتی تهران رفت و از دختر جوانی که زندگی پسرش را تا یک قدمی مرگ کشانده بود شکایت کرد.
این پدر به بازپرس پروندهاش گفت: چندی پیش پسرم امیر ب دختری که در همسایگیمان است آشنا شد. مریم دختری تنها و معتاد بود که خانهاش پاتوق شده بود آخرین بار که پسرم به خانه مریم رفت خبری از او نشد تا اینکه فردای آن روز 15 مردادماه از همسایهها شنیدم که مریم ساعت 10 صبح پسرم را از طبقه 4 خانهاش به پایین پرتاب کرده و او را به بیمارستان سینا انتقال دادهاند. با این ادعاها، مأموران دست به کار شدند و هنوز اقدامی عملیاتی صورت نگرفته بود که روز 6 شهریور ماه سال 90 پلیس گزارشی از مرگ امیر در بیمارستان دریافت کرد.
مأموران زمانی که برای دستگیری زن جوان اقدام کردند متوجه شدند وی مدتی است که فراری شده و به خانهاش بازنگشته است. تا اینکه مأموران روز 18 آذرماه سال گذشته پی بردند که زن جوان به خانهاش در منطقه 17 شهریور بازگشته است. مأموران در این شاخه از تحقیقات در عملیاتی غافلگیرانه به مخفیگاه مریم رفته و وی را پیش از فرار دستگیر کردند.
در دادگاه
ساعت 11 ظهر دیروز 18 بهمن جلسه رسیدگی به پرونده سقوط مرگبار در شعبه 113 دادگاه کیفری استان تهران به ریاست قاضی باقری برگزار شد.
پدر امیر ابتدا پشت تریبون قرار گرفت و گفت: مریم قاتل پسرم است و خواستار قصاص وی هستم.
سپس مریم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: مدتی بود که با امیر آشنا شده بودم تا اینکه یک روز متوجه دستبرد از خانهام شدم ابتدا اصلاً به امیر شک نداشتم.
وی افزود: بعد از مدتی به امیر شک پیدا کردم وتصمیم به دستگیری وی گرفتم.
مریم ادامه داد: شب بود که به بهانه خراب شدن کلید خانهام از امیر خواستم تا به کمکم بیاید و زمانی که وارد خانه شدیم سه میهمان دیگر در خانهام بودند که با امیر درگیر شدم و گفتم در خانهام میمانی تا پلیس بیاید.
درها را بستم و امیر را داخل خانهام زندانی کردم تا اینکه صبح برای تهیه مواد از خانه خارج شدم و همه درها را بستم تا راهی برای فرار نداشته باشد. ساعت 10 صبح بود که به خانه برگشتم ولی خبری از امیر نبود و میهمانان خانهام گفتند که امیر از پنجره خانه فرار کرده است. ابتدا فکر میکردم دروغ میگویند و زمانی که به پشت پنجره رسیدم دیدم که امیر روی زمین افتاده است.
وی در پایان گفت: من هیچ نقشی در مرگ امیر نداشتم.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما