(طنز) قضیه جدی مورچه و کلهپاچه
پوریا عالمی در شرق نوشت:
سر چهارراه، ١٢هزارنفر ایستاده بودند و داشتند با زیپ کاپشنشان بازیبازی میکردند. اول فکر کردم این ١٢هزارنفر جزو کارگران ساده و اوستا و بنا و نقاشی هستند که هرروز میبینم سر چهارراهها ایستادهاند و منتظر کار و منتظر تحقق وعدههای همه دولتهای همه تاریخ در همه جهان به افق چشم دوختهاند. اما آن کارگرانی که هرروز میبینم یک فرقی با این ١٢هزارنفری که دیدم داشتند. از حالت ایستادن و چشمهای آن کارگران معلوم است که میخواهند کار کنند، اما از حالت لباسپوشیدن و نگاه این ١٢هزارنفر معلوم بود که منتظرند ساعت ناهار برسد. زدم روی ترمز آمبولانس و گفتم: آهاااای ١٢هزارنفر، شما بیکار هستید؟
١٢هزارنفر گفتند: اول اجازه بده بپرسیم. بعد برگشتند و در گوش ٢١٥٠نفری که پشتسرشان بودند چیزی گفتند. آن ٢١٥٠نفر هم چیزی را پای یقه این ١٢هزارنفر پاراف کردند. بعد ١٢هزارنفر گفتند: ما ١٢هزار نیروی بینیروی صداوسیما هستیم که داریم تعدیل میشویم.
گفتم: باید توی آن سازمانی که ١٢هزارنفرش را تعدیل کند و آب از آبش تکان نخورد کاکتوس کاشت. ١٢هزارنفر گفتند: اول اجازه بده بپرسیم. بعد برگشتند و در گوش ٢١٥٠نفری که پشتسرشان بودند چیزی گفتند. آن ٢١٥٠ نفر هم چیزی را پای یقه این ١٢هزارنفر پاراف کردند. بعد ١٢هزارنفر برگشتند سمت من و گفتند: نه نه. کاکتوس تیغ دارد و «کد» پخش از آنتن را هم نمیگیرد.
گفتم: ببخشید پهلوانان خدوم صداوسیما، آن ٢١٥٠نفر چیکارهحسنبک هستند؟
٢١٥٠نفر گفتند: ما توی صداوسیما پست مدیریتی داریم ولی دقیقا معلوم نیست مدیر چی هستیم. الان هم عقلشان را ریختند رویهم و ٤٠تا از ما ٢١٥٠تا مدیر را حذف کردند.
گفتم: عذر میخوام شما دقیقا کجا کار میکنید؟
١٢هزارنفر گفتند: اول اجازه بده بپرسیم. بعد برگشتند و در گوش ٢١٥٠نفری که پشتسرشان بودند چیزی گفتند. آن ٢١٥٠نفر هم چیزی را پای یقه این ١٢هزارنفر پاراف کردند. بعد ١٢هزارنفر برگشتند سمت من و گفتند: سازمان صداوسیما.
گفتم: اوووووووووه... همین تلویزیونه؟ همینطوری هستیم دیگه. تیم ملی فوتبال هم چهارتا روپایی نمیتوانند بزنند اما ٤٠٠نفر خودشان را رییس تیمملی میدانند. به قول شاعر مورچه چیست که باهاش برویم کلهپاچه بخوریم؟ شما همان با زیپ کاپشنتان بازی کنید خوش باشید و در افق گم شدم.
نظر شما