مدیر پیشین بازرسان آژانس اتمی: توافق جامع هستهای؛ امکانپذیر اما دشوار است
پرونده هستهای ایران به موضوعی اختلافبرانگیز در سیاستهای چندین کشور دنیا تبدیل شده است. حالا علاوهبر ایران، سیاست داخلی آمریکا نیز بهشدت درگیر این موضوع شده؛ فشار همهجانبه بر مذاکرهکنندگان هستهای ایرانی و آمریکایی در هفتههای اخیر افزایش یافته است. خطونشان نمایندگان جمهوریخواه آمریکایی برای «اوباما» و تهدید او به وضع تحریمهای تازه علیه ایران و هراس دولت آمریکا از کارشکنیهای آنان در ادامه مسیر مذاکرات هستهای از سویی و فشار مخالفان توافق هستهای در ایران بر تیم مذاکرهکننده که واکنش گلایهآمیز «ظریف» را بههمراه داشت از سوی دیگر، همگی نشان از یک چیز دارند: عقربههای ساعت بهسرعت در حال حرکت هستند و مسیر بازگشتی وجود ندارد، زمان برای دستیابی به توافق جامع هستهای بسیار محدود است. در این بین «اویلی هاینونن»، مدیر پیشین بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی و معاون دبیرکل پیشین آژانس در امور حفاظت تاسیسات هستهای معتقد است که دستیابی به توافق امکانپذیر اما روند آن بهراحتی دور پیشین مذاکرات نخواهد بود. هاینونن فنلاندیالاصل، عضو ارشد مرکز بلفر در دانشگاه هاروارد است. او مدرک دکترای خود را در سال ١٩٨١ در رشته شیمی از دانشگاه هلسینکی گرفت و مدتی بهعنوان افسر ارشد تحقیقات در آزمایشگاه فنی رآکتور فنلاند کار کرد و سرانجام در سال ١٩٨٣ به آژانس بینالمللی انرژی اتمی پیوست. هاینونن قبلا در یک برنامه تلویزیونی گفته بود که توافق نهایی میان ایران و گروه ١+٥ باید موجب دسترسی کامل آژانس به تاسیسات هستهای این کشور شود. اگرچه هاینونن همواره نسبت به پرونده هستهای ایران بدبینی زیادی داشته است اما در این مصاحبه به نکات مثبتی اشاره میکند. در مصاحبه با او نظرش پیرامون مسایل فنی موجود در پرونده برنامه هستهای ایران و تجربیاتش در این خصوص را جویا شدم.
اولینباری که موضوع برنامه هستهای ایران مطرح شد، افشاگری یکی از گروههای مخالف جمهوریاسلامیایران در خارج از کشور بود که توجه آژانس را برانگیخت. تا چه اندازه مسایل سیاسی، موضوعات فنی و عملکرد آژانس را تحتتاثیر قرار داده است؟ آیا گزارش این گروه اپوزیسیون قابلاعتماد بوده است؟
زمانی که آن گروه موضوع فعالیت تاسیسات نطنز و فعالیتهای پژوهشی مرتبط با غنیسازی اورانیوم را مطرح کرد، آژانس بینالمللی انرژی اتمی از این موضوع آگاه بود که احتمال آن وجود دارد که ایران به تمامی تعهدات خود طبق توافق جامع آژانس درباره امنیت تاسیسات و فعالیتهای هستهای خود عمل نکرده باشد.
زمانی که گزارشهای اینچنینی به دست آژانس بینالمللی انرژی اتمی میرسد، بازرسان آژانس روند سختی را آغاز میکنند تا صحت و اعتبار اطلاعات منتشرشده را دریابند. در صورتی که طبق ارزیابیهای انجامشده صحت دادهها تایید شود، از دولت موردنظر خواسته میشود تا در اینباره شفافسازی کند. با این حال، در اینباره اطلاعات توسط یک گروه مخالف نظام ایران مطرح شده بود. این در حالی است که معمولا اطلاعات ارایهشده از سوی دولتها صحت دارند با این حال، در آن دست از گزارشها نیز میتوان عیوبی را یافت. بههمینخاطر برای آژانس انرژی اتمی بررسی اطلاعات اینچنینی اهمیت دارد.
درباره موضوع خاصی که شما نیز به آن اشاره کردید، آژانس بینالمللی انرژی در آگوست ٢٠٠٢ بهطور مکتوب خواستار پاسخگویی و شفافسازی دولت ایران درباره برنامه هستهای آن کشور شد.
از نظر تاریخی تجربیات شما درباره همکاری ایران با آژانس چگونه بوده است. ایران عضو انپیتی (پیمان منع گسترش سلاحهای کشتارجمعی) است و اجازه بازرسی بازرسان آژانس را داده در حالی که تعداد زیادی از کشورهای دارای انرژی هستهای عضو پیمان نیستند و اجازه بازرسی را ندادهاند. چرا تاکنون حس بیاعتمادی میان طرفین حاکم بوده است؟ مهمترین مانع بر سر راه توافق در مذاکرات هستهای چه بوده است؟
تنها چهار کشور به طور اساسی دارای برنامه هستهای هستند که عضو انپیتی نیستند (هندوستان، رژیم اسراییل، پاکستان و کرهشمالی). هند، رژیم اسراییل و پاکستان تاسیساتی نیز دارند که در آنها به تعهدات تحت نظارت آژانس عمل میشود و به طور منظم تحت بازرسی قرار میگیرند. با این حال، این واقعیت وجود دارد که کشورهای مذکور تاسیساتی نیز در اختیار دارند که از نظر امنیتی و حفاظتی ایمن نیستند و دور از چشم بازرسان آژانس در حال فعالیت هستند. فعالیتهای اینچنین تاسیساتی، فراتر از قوانین آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. آژانس تنها در شرایطی میتواند بر فعالیت این مراکز نظارت داشته باشد که یا کشورها خود معاهدات امنیتی و حفاظتی آژانس را امضا کنند یا به طور داوطلبانه به پیمان انپیتی بپیوندند.
درباره چرایی حاکمیت حس بیاعتمادی باید بگویم که در این میان، علل متعددی وجود دارد با این حال، در حوزه مشکلات موجود در مسیر حل پرونده برنامه هستهای ایران باید بگویم که مشکلات، از اقدامات ایران پس از آگوست سال ٢٠٠٢ آغاز شد.
ایران در آن برهه زمانی به جای آنکه گامهای اصلاحی در رابطه با فعالیتهای اعلامنشدهاش در عرصه غنیسازی اورانیوم و فعالیتهای تبدیل آن بردارد، برخی از فعالیتهای خود را علنی نکرد. در پاییز سال ٢٠٠٣، ایران تغییر رویه داد و درصدد اصلاح خط مشی قبلی برآمد اما متاسفانه این روند تکمیل نشد و گزارشهای جدید نشان میدهند که ایران در اجرای تعهدات خود درباره امنیت برنامه هستهای جدیت کافی نداشته است. این موضوع در کنار بیتوجهی ایران به قطعنامههای قانونی و الزامآور شورایامنیت سازمان ملل متحد درباره توقف برنامه غنیسازی اورانیوم و رآکتور آب سنگین اراک ابهاماتی را درباره برنامه هستهای جاری ایران ایجاد کرده است.
پرونده هستهای ایران طی چه فرآیندی به آژانس انرژی اتمی منتقل شد؟
آژانس بینالمللی انرژی اتمی از دبیرخانه و هیات تصمیمگیری تشکیل شده که وظیفه سیاستگذاری در بدنه اجرایی آن نهاد را برعهده دارند. برپایه گزارشهای فنی دبیرخانه و تمایل ایران به اصلاح وضعیت، هیات اجرایی تصمیم گرفت تا موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل متحد ارجاع دهد. زمانی که شما به آرای دادهشده درباره قطعنامه صادرشده در مورد گزارش مربوط به آژانس در شورای امنیت نگاه میکنید، متوجه میشوید که به طور کامل نظری متفقالقول در میان دولتهای رایدهنده وجود دارد و آن حس نگرانی جدی مشترک درباره برنامه هستهای ایران است.
آژانس در گزارشهای خود گفته که شواهدی مبنی بر تلاش ایران برای ساخت تسلیحات وجود ندارد. در نتیجه، چرا پرونده ایران از آژانس به شورای امنیت سازمانمللمتحد انتقال یافت؟ آیا این موضوعی سیاسی نبود در حالی که وظیفه آژانس بررسی ماهیت فنی برنامه هستهای ایران بود؟ ارجاع پرونده با چه بهانهای انجام شد؟ چه کشورهایی در این میان اعمال فشار کردند؟
در اینباره که چرا آژانس تاکنون به هیچگونه نتیجه قطعی درباره ماهیت برنامه هستهای ایران دست نیافته باید بگویم علت اصلی آن به دلیل همان مسایلی بوده که در بالا ذکر شد. آژانس بینالمللی انرژی اتمی قادر به تکمیل تحقیقات خود درباره فعالیتهای هستهای ایران نبوده است. آژانس تاکنون پاسخ قانعکنندهای به پرسشهایش از ایران درباره جنبههای مختلف برنامه هستهای آن کشور که میتوانند در ارتباط با اهداف نظامی باشند دریافت نکرده است.
عدهای از منتقدان معتقدند که پرونده هستهای ایران رنگ و بوی سیاسی گرفته و آژانس نقش مهم فنی خود را ایفا نمیکند و کارکردش در اولویتهای بعدی قرار گرفته است. ارزیابی شما در اینباره چیست؟
متاسفم که بگویم ایران گامهای بیشتری را در فاصله زمانی سالهای ٢٠٠٤-٢٠٠٣ برای ارایه گزارشهای تکمیلی و جامع درباره گذشته و حال برنامه هستهای خود برنداشت. من مشکل اساسی را از این ناحیه میبینم. خب، در گذشته چنین امری روی نداد، اکنون وضعیت چگونه است؟ من فکر میکنم که دو موضوع وجود دارد که ایران باید به انجام آنها متعهد باشد. نخست ایران باید با گروه ١+٥ درباره موضوع برنامه هستهای به توافق برسد و در مقابل نیازهای منطقی آن کشور در عرصه هستهای مورد توجه قرار گیرد.
شاید بپرسید این موضوع شامل چه مواردی میشود؟ این موضوع مواردی چون ساخت نیروگاههای برق هستهای بیشتر برای تولید برق را در بازه زمانی یک یا دو دههای دربرمیگیرد.
ایران همچنین دارای منابع نسبی اورانیوم است و در نتیجه نیاز به واردات اورانیوم خواهد داشت. غنیسازی اورانیوم نیازمند پوششدادن واردات اورانیوم از بازار جهانی است و این موضوع در رقابت بینالمللی بر سر قیمتهای موجود قابل دستیابی است. ایران در این میان فاقد فناوری ساختهشده تامین سوخت است و نیاز به دسترسی به خدمات پایدار و صنایع قابل اعتماد و امن و مقرونبهصرفه برای تامین نیازهایش دارد.
در حوزه پژوهشهای هستهای ایران نیازمند یک رآکتور تحقیقاتی مدرن است که از آن برای غنیسازی اورانیوم با درصد خلوص پایین استفاده کند. برای کاربرد صلحآمیز انرژی هستهای و همچنین برای کسب مهارت مهندسان هستهای، ایران نیازمند دسترسی به آزمایشگاه علمی مدرن به منظور تولید مواد لازم در اصفهان است. این آزمایشگاهها دانش و فناوری لازم در جنبههای گوناگون چرخه سوخت هستهای را فراهم خواهند کرد. به صلاح ایران است که گزارش جامعی را درباره برنامه هستهای خود ارایه کند و در آن به نقش نیروگاه برق هستهای در ساختار انرژی ایران که بخش اعظم آن را منابع نفتی و گازی تشکیل میدهند، پرداخته شود.
اکنون طرفین مذاکرهکننده از تفکیک مسایل سیاسی و فنی و پیششرط دستیابی به توافق سیاسی و سپس توافق فنی میگویند. این تفکیک تا چه اندازه به پیشرفت مذاکرات کمک میکند؟
در برنامه اقدام مشترک قید شده است که تا پیش از توافق بر سر همه مسایل هیچگونه توافق نهایی حاصل نخواهد شد. این موضوع ممکن است به پیشرفت مذاکرات کمک کند؛ اگرچه میتواند به موضوعی برای بهتاخیرافتادن توافق نیز تبدیل شود.
نظر شما درباره طرح انتقال سوخت از ایران به خارج از کشور چیست؟ این موضوع چه ضرورتی دارد، در صورتی که ایران اجازه بازرسی بازرسان را داده و تاسیسات هستهای ایران تحت نظارت آژانس قرار دارند؟
هیچگونه دلیل قانعکننده فنی برای غنیسازی اورانیوم در ایران وجود ندارد. ایران دارای فناوری ساخت سوخت در دهههای پیش رو نخواهد بود. در نتیجه، بهترین گزینه ممکن از دیدگاه من استفاده از سوخت ساختهشده خارجی به منظور تامین سوخت نیروگاه بوشهر خواهد بود.
پیشبینی شما از نتیجه این دور از مذاکرات چیست؟ آیا دستیابی به توافق جامع و نهایی در مدت زمان تعیینشده را امکانپذیر میدانید؟
در گام کنونی به نظرم پیشرفتهایی در زمینه دستیابی به توافق در مدتزمان دو ماه باقیمانده ایجاد شده است. با این حال، باید بگویم این موضوع به راحتی دو بار تمدید برنامه اقدام مشترک که پیش از این صورت گرفته، نخواهد بود.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما