ماجرای مخالفت رهبری با معاون اولی مشایی از زبان وزیر احمدی نژاد
او بر خلاف برخی از وزرای احمدی نژاد، علاقهای به تخریب چهره رئیس دولتهای نهم و دهم ندارد. عبدالرضا مصری نماینده فعلی مردم کرمانشاه در مجلس و وزیر رفاه دولت نهم، اعتقاد دارد که احمدی نژاد سخت کوش و پرتلاش بوده اما در اواخر دولتش دچار تغییرات گستردهای شد.
مصری همچون بسیاری دیگر از طرفداران احمدی نژاد، مشایی را عامل جدایی او از جریان اصول گرایی میداند و به خاطر همین بعد از معرفی مشایی به معاون اولی و حکم کتبی مقام معظم رهبری، به دفتر حضرت آیتالله خامنهای میرود تا از ایشان در مورد دولت و شرایط آن کسب تکلیف کند.
وزیر سابق دولت نهم میگوید که اگر احمدی نژاد به احمدی نژاد سال 84 برگردد، حاضر است با او کار کند.
مشروح گفتوگوی با نامه نیوز مصری:
*شما پیش از این گفته بودید که مخالف مجلس ششم بودید و احتمالا هم مخالف آقای خاتمی، در انتخابات سال 84 از چه کسی حمایت کردید؟
در انتخابات سال 84 از آقای احمدینژاد حمایت میکردم .
*از همان اول از آقای احمدی نژاد حمایت میکردید؟
نه در ابتدا از آقای لاریجانی حمایت می کردیم. در دور دوم اما از اول اعتقاد بر این بود که به تصمیم جبهه عمل شود. تصمیم جبهه هم آقای لاریجانی بود. اما دوستان دو گروه شدند، قرار شد گروهی ستاد آقای احمدی نژاد در کرمانشاه را فعال کنند و گروهی هم ستاد آقای لاریجانی را فعال کنند و امید داشتیم که این دو به یکدیگر نزدیک شوند که متاسفانه همانند این دوره از انتخابات اینگونه نشد و در دوره دوم نیز به طور کامل از احمدی نژاد حمایت کردم.
*شما در آن زمان مخالف آقای هاشمی بودید؟
یک زمانی فقط بحث مخالفت است و وقتی بحث موافقت با کسی دیگر است؛ معتقد بودم ظرفیتی که آقای احمدی نژاد با توجه به دیدگاهها و تلاشی که داشتند می تواند برای کشور بسیار موثر و تاثیرگذار باشد. ضمن اینکه پس از انتخابات سال 88 با اظهاراتی که در نماز جمعه گفتند مخالف بودم و از این بابت نیز دلخور شده بودم. چرا که اظهارات ایشان در دوره انتخابات سال 76 هم موجب تغییراتی در اذهان عمومی شده بود.
البته آنها هم وقتی روی کار آمدند، پاسخ دادند و اولین مزدی که دادند، مزد آقای هاشمی رفسنجانی بود. آن هم با دادن القابی مثل عالیجانب سرخپوش و امثالهم! چرا که ایت الله هاشمی رفسنجانی را برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تهدیدی میدانستند. در صورتی که آقای هاشمی، آقای خاتمی را فرصتی برای دور دوم انتخابات میدانستند و به فردی رای دادند که از دیدگاه آنها، تنها یک دور می تواند در کرسی ریاست جمهوری باقی بماند و دور بعد شرایط برای ریاست جمهوری هاشمی فراهم خواهد شد. اتفاقی که رخ نداد و پیشبینی که بی نتیجه باقی ماند.
لذا در آن دوره صددرصد با آقای احمدی نژاد موافق بودیم و برای پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کردیم. حتی وقتی آقای هاشمی از ما به عنوان نماینده مجلس برای حضور در ضیافتی دعوت کردند و تعداد زیادی از همکاران ما دعوت ایشان را پذیرفتند، بسیاری از همکاران بسیار برای حضور من در این جمع نیز اصرار کردند. که البته من مخالفت کردم و گفتم که حضور و همراهی با آقای هاشمی، خدمت به ایشان نیست. اینکه نمایندگانی که به هاشمی رای نمیدهند اکنون دعوت ایشان را می پذیرند و به ضیافت وی می روند، هاشمی را به اشتباه می اندازند. چرا که وقتی اعتقاد نداریم نباید برویم.
*شناختی از آقای احمدی نژاد داشتید؟
آشنایی و دوستی از نزدیک با آقای احمدی نژاد نداشتم تنها به خاطر فعالیتهایی که به عنوان یک سیاستمدار داشتند دورادور، شناختی از وی داشتم.
*پس شما هم مثل بسیاری، فکر نمیکردید که آقای احمدی نژآد رئیس جمهور شود؟
بنده برخلاف دیگران تحلیل متفاوتی از این موضوع داشتم؛ معتقد بودم که هرکسی با آقای هاشمی به دور دوم رقابت های انتخابات ریاست جمهوری برود، باید تمام تلاش خود را برای پیروزی انجام دهد و در آن زمان پیروز هم خواهد شد.
*آقای هاشمی فکر نمیکردند که انتخابات به دور دوم میرود....
خب درباره اینکه چه کسی می توانست به دور دوم برود، نمیشود الان بحثی کرد، چرا که در زمان آقای خاتمی هم کسی فکر نمی کرد که آقای خاتمی به ریاست جمهوری برسد آن هم با حضور شخصیتی مثل آقای ناطق نوری که شخصیت برجسته و شناخته شده ای درعرصه سیاست بود. درباره رفتن آقای هاشمی و احمدی نژاد به دور دوم هم باید گفت که صددرصد اعتقاد داشتیم که آقای احمدی نژاد رای خواهد آورد و فعالیت های بسیاری برای پیروزی وی در این انتخابات انجام دادیم و اقبال عمومی هم با آقای احمدی نژاد بود.
*ولی شما در دور نخست انتخابات نهم ریاست جمهوری از آقای لاریجانی حمایت کردید.
بله، ابتدا از آقای لاریجانی حمایت کردیم.
* وارد بحث دولت آقای احمدی نژاد شویم. درابتدای دولت ایشان و در بحث رای اعتماد به وزرا، مجلس به 4 وزیر پیشنهادی ایشان اعتماد نکرد. چرا انتظاراتی که از همراهی مجلس اصولگرا با دولت آقای احمدی نژاد میرفت، محقق نشد؟
در همان ابتدا چهار نفر از وزرایی که آقای احمدی نژاد برای تصدی کرسی وزارت به مجلس معرفی کرده بود با اقبال نمایندگان مواجه نشد و فضای عمومی مجلس علیه آنها بود. آقای احمدی نژاد هم بسیار منعطف عمل کرد و حتی همان روز معرفی وزرا نیز نامزدهای خود را پس گرفت و افراد دیگری را به مجلس معرفی کرد. حتی برخی از نامزدها نیز پیش از روز موعود از سوی آقای احمدی نژاد از لیست وزرا حذف شدند.
*چه کسانی بودند؟
الان حضور ذهن ندارم...مجلس به آقای احمدی نژاد پیغام داد که این افراد به هیچ وجه رای مجلس را ندارند و آقای احمدی نژاد در این زمینه بسیار منعطف عمل کرد و افراد دیگری را با شهامت معرفی کرد و اصراری هم نکرد. در همان سال اول به نتیجه رسید که برخی را کنار بگذارد، تا حالا البته این اتفاق نیفتاده بود که شخص رئیس جمهور وزرایش را آن هم در سال اول ریاست جمهوری کنار بگذارد.
البته سال اول، آقای کاظمی به عنوان وزیر تعاون انتخاب، و حضور ایشان در این سمت نهایی شد. ساعت آخری که وزرا برای دریافت رای اعتماد به مجلس معرفی شدند، نظر آقای احمدی نژاد درباره حضور آقای کاظمی در این سمت عوض شد.
تا صبحی که قرار بود وزرا برای رای اعتماد به مجلس بیایند، و من هم در آن جلسه بودم و حتی آقای احمدی نژاد با من هم صحبت کردند و من هم موافقت کردم و تصمیم بر این شد که آقای کاظمی برای این سمت معرفی نشوند.
*آشنایی شما و آقای احمدی نژاد چگونه شکل گرفت؟
احمدی نژاد کمیته های تشکیل داده بود و در آن کمیته ها افرادی که برای وزارت خانه ها کاندیدا شده بودندبه این کمیته ها دعوت می شدند و اعضای کمیته نظرات خود را به آقای احمدی نژاد منتقل می کردند و آقای احمدی نژاد با فردی که مورد نظر کمیته بود جلسه برقرار می کرد و به همین خاطر لطف کردند و دو جلسه طولانی نیز با من برگزار کردند و اهداف آن وزارت خانه، برنامه ها و میثاق نامه ها مورد بررسی قرار گرفت و فردا صبح، زمانی که لیست نهایی شد، قرار بود دولت به همراه نامزدهای وزارت خانه ها برای معرفی به مجلس بیایند. همان زمان بود که نظر آقای احمدی نژآد درباره من تغییر کرد و به من اطلاع دادند.
*چه کسی به شما اطلاع داد؟
آقای الهام اطلاع دادند. خیلی استقبال کردم از این تصمیم و همان موقع به مجلس آمدم،
*محتوای جلسه شما با آقای احمدی نژاد چه بود؟
برنامه های مد نظر را به ایشان دادم و در این باره صحبت کردیم. اما چندساعت به معرفی وزرا مانده بود نظر وی درباره من تغییر کرد؛ حقیقتا برای من هم مجلس و دولت فرقی نداشت چرا که خوشحال بودم دولتی سرکارآمده است که معتقد به نظام است. معتقد به ولایت است و دغدغه محرومین و مستضعفین را دارد چرا که از قبل با روحیات آقای احمدی نژاد آشنا شده بودیم و دیگر برای ما فرقی نداشت که چه کسی وزیر شود.
*چه کسی شما را به آقای احمدی نژاد معرفی کرده بود؟
نمیدونم. آرمان ها برای ما از اینکه چه کسی وزیر شود مهمتر بود. یعنی آرمان ها و موضع گیری های ایشان و رابطه بسیار خوبی که در زمان تنفیذ و احترام و ادبی که ایشان رعایت کردند بسیار مهم بود. و فرقی نداشت که حالا من وزیر شوم یا کسی دیگر. اینکه در مجلس بیشتر می توانم به دولت کمک کنم بسیار برایم حائز اهمیت بود و معتقد بودم که دولت اختیار دارد که همکاران خودش را انتخاب کند و من ذره ای واکنشی نشان ندادم و برای من بودن و یا نبودن در دولت مهم نبود بلکه کمک به دولت مهم بود.
*در آن زمان فضای همدلی خوبی ایجاد شده بود...
بله خداروشکر، همینطور است. من وقتی روز معرفی وزرا به مجلس آمدم در مسیر بسیار دعا کردم برای دولت و از خدا خواستم تا این دولت در اموراتش موفق باشد.انصافا زمان برگشت کمی سبک تر بودم چرا که دغدغه خدمت بود و وقتی حضور من در دولت منتفی شد خدارا شکر کردم چرا که دیگر نماینده مجلس باقی می ماندم و در عرصه دیگری خدمت رسانی ادامه داشت.
تا سال بعد که یک شب آقای احمدی نژاد از من دعوت کردند و همین روند طی شد و من عنوان کردم که برای من حضور در دولت و یا مجلس فرقی نمی کند.
*شما نگران پیوستن به دولتی نبودید که آقای کاظمی از آن کنار گذاشته شده بود؟
نه نگرانی که نداشت، من نهایت کمک را در زمان وزارت آقای کاظمی هم انجام دادم، باهم رفاقت هم داشتیم. آقای کاظمی زمانی که هیئتی را مشخص کرد برای کمیته استقبال من به عنوان هیئت رئیسه این کمیته انتخاب شدم. برای من حضور آقای کاظمی یا حضور دیگری فرقی نداشت. مهم خدمت بود.
*بالاخره حضور در وزارت خانه به عنوان وزیر جایگاه مهمی داشت و چشیدن طعم وزارت شیرین ....
اینطور هم نیست، وقتی شما نماینده مجلس هستید می توانید درباره تمامی امورات اظهار نظر کنید. ولی وقتی به وزارت خانه می روید، باید پاسخگو باشید، چرا که انتظارات مجلس، اجتماع، دولت و مردم و ...هستند و باید پاسخگو باشید و اختیارات محدود است و مسئولیت بالاتر است. در مجلس اما اختیارات گسترده تر و پاسخگویی کمتر است.
اما عشق به خدمت همیشه در من بوده است و هیچ وقت نشد که دیرتر از ساعت 6 از خانه خارج شوم. حتی در روزهای جمعه هم کارهای معوقه هفته را انجام میدادم.
*آقای کاظمی به شما نگفتند که نمیتوانید با آقای احمدی نژاد کار کنید؟
نه اصلا این حرف را نزدند.
*در زمان وزارت آقای کاظمی مسائلی چون حضور آقای مددی و درگیری های بین آقای کاظمی و آقای مددی و آقای احمدی نژآد پیش آمد...
نه آقای مددی درگیری با آقای احمدی نژاد نداشت و انتظار داشت که از سوی آقای احمدی نژاد برای وزارت معرفی شود که نشد...ما دغدغه هایی را از وزارت رفاه در مجلس ترسیم کرده بودیم. دغدغه هایی چون نظام بیمه و خودم در این باره برنامه ای را تدوین کردم که بتوانیم هر 3 تا 6 ماه یکی از گروه های سنی و معیشتی در کشور بیمه شوند. آقای احمدی نژآد هم خیلی استقبال و همکاری کرد.
در مرحله اول راننده ها را مورد بیمه قرار دادیم. راننده های تاکسی، وانت، اتوبوس. وقتی این پیشنهاد را به دولت بردیم بسیار مورد استقبال رئیس جمهور و اعضای دولت قرار گرفت. و در مدت زمان کمی دیدیم که بیش از یک میلیون نفر در کشور بیمه شدند. موضوعی که بسیار جایگزین خوبی برای یارانه ها بود و دولت بیش از 50 درصد هزینه بیمه را پرداخت کرد.
در مرحله بعدی به سراغ اقشار بعدی جامعه رفتیم. مثل باربرها در میادین، صیادها...و بیمه تامین اجتماعی روستایی و عشایر که بیمه نداشتند. دولت با اعلام اینکه یک سوم هزینه ها از سوی افراد پرداخت شود، بیمه آنها را پرداخت کرد.
مرحله بعدی کارگران روز مزد بود. که بسیاری در این زمینه هم مطالعه انجام شد. کارگر روزمزد مظلوم ترین قشر جامعه هستند و بسیار آسیب پذیر. ما طرح مورد نظر درباره اینکه درصدی از مابه تفاوت ساخت ساختمان ها و فروش آن در بازار مسکن به کارگران تعلق بگیرد را به دولت بردیم. اگرچه انتظار می رفت که با مخالفت شدیدی مواجه شود. ما این طرح را به مجلس هم بردیم و همکارانمان در مجلس بسیار همکاری کردند و قرار شد که کسی که پروانه ساخت و ساز میگیرد درصدی را به حساب تامین اجتماعی واریز کند و از سوی دیگر، هرکارگری که هفت درصد خود را به تامین اجتماعی پرداخت میکرد، تحت پوشش بیمه قرار میگرفت. البته بعدها تغییراتی در این زمینه ایجاد شد که من مخالف بودم اما خوشبختانه انجام شد.
*از تعاملات خود با آقای احمدی نژاد بگویید، با مشکل و اختلاف نظر هم برخورد میکردید؟
بالاخره در آن شدت کار شبانه روزی، سفرهای استانی و انتظارات بالای وزرا مشکلاتی پیش میآمد. شاید برخی احساس میکردند که رئیس جمهور به شخص خاصی توجه بیشتری دارد به نظر اما این موضوع طبیعی بود و احمدی نژاد باید میان گزینه هایش کسی را انتخاب می کرد. اما در حوزه بیمه فکر نمی کنم کسی در تاریخ قبل و بعد از انقلاب تا به این حد به بیمه شدن افراد توجه داشته است و همین اندازه هم من بسیار از دولت ممنون بودم.
*هیچ درگیری میان شما و احمدی نژاد پیش نیامد؟
درگیری به آن معنا که پیش نیامد بالاخره ایشان رئیس جمهوری بودند و من وزیر.
*ما با چندین تن از وزرای آقای احمدی نژاد گفت وگوی تفصیلی داشتیم، برخی معتقد بودند که یک گروهی در دولت مثل آقای ثمره هاشمی، مشایی و ... نفرات درجه اول هستند و آنها کارها را پیش می بردند و تصمیم گیری میکردند و ما در درجه دوم بودیم...
این تصورات برای بسیاری به وجود میآمد اما شخصا برای من اهداف بسیار مهم بود و نه اشخاص. من درباره اهدافی که ترسیم کرده بودم به ویژه درباره بیمه، شاهد بالاترین همراهی و همکاری از طرف آقای احمدی نژاد بودم. در آن دوره، قانون نظام هماهنگ بازنشسته ها را اجرا کردیم که بسیار سنگین بود، چرا که یک مرتبه افزایش تا 40 درصدی حقوق بازنشته ها را داشتیم و بعد از مصاحبه ای که من با صدا و سیما داشتم و این موضوع را اعلام کردم و گفتم که تا یک ماه دیگر، حقوق بازنشسته گان تا 40 درصد افزایش پیدا خواهد کرد، خاطرم هست که مجری از من پرسید ما یک ماه دیگر به سر اغ شما خواهیم آمد.
یک روز پیش از موعد یک ماهه، احکام آن صادر و ابلاغ شد و برای بیش از یک میلیون و 700 هزار نفر حکم افزایش حقوق صادر شد و صدور حکم این موضوع به تنهایی اقدام سنگینی بود و صندوق بازنشستگی شبانه روزی این مهم را انجام داد. خداروشکر تیم بسیار قدرتمندی در وزارت خانه نصیب ما شده بود تا به اهدافمان برسیم.
*شما فرد موفقی بودید و کارهای بزرگی هم در زمان حضور در وزارت خانه انجام دادید، چه شد که در دولت باقی نماندید؟
در امور اجرایی اختلافی با دولت و آقای رئیس جمهور نداشتیم. آقای احمدی نژاد هم به محرومین و اقشار کم درآمد علاقه داشتند، ما برای اولین بار مکان های ویژه ای ساختیم مثلا در پارک ها خانه ی مهر ساختیم برای بازنشستگان عزیز. که زمستان ها هنگام برف روی نیمکت ننشینند و به این مکان بروند و از اینترنت و رستوران و روزنامه استفاده کنند. و آقای احمدی نژاد هیچ وقت به من نه نگفتند.
اینکه عنوان داشتید عده ای به آقای احمدی نژاد نزدیک تر بودند و در تصمیم گیری ها موثر بودند هم باید بگویم که من دو مرتبه در این باره با آقای احمدی نژاد صحبت کردم. به آقای احمدی نژاد گفتم که من فقط یک رئیس جمهور می شناسم و اگر کارهای من پیش نرود و انجام نگیرد دلیل این است که من دیگران را رئیس جمهور نمی دانم و به حرفشان گوش نمیدهم.
*منظورتان چه کسانی بود؟
منظورم کلی بود، شخص خاصی مد نظرم نبود. اما خودشان می دانست و برداشت خودشان را می کردند. چون در حوزه ای هرکسی اظهار نظر می کرد و دخالت می کرد و ما قبول نمی کردیم.
* مثل آقای سعید لو و مشایی؟
نه آقای سعید لو بیشترین کمک را به ما کردند و من ذره ای از آقای مشایی مستقیم و یا غیرمستقیم دخالت در وزارت خانه رفاه ندیدم.آقای مشایی هیچ وقت چه مستقیم و چه غیرمستقیم، چه به خود من و چه به همکاران من حتی یک بار دخالت، توصیه و یا تاکید نکرد. درست است که آقای احمدی نژاد تحت تاثیر آقای مشایی بود اما هیچ وقت از طرف آقای مشایی در حوزه وزارت خانه رفاه دخالتی به هر طریقی صورت نگرفت.
یک بار از آقای مشایی امر غیراخلاقی ندیدم. اما اینکه می فرمایید از کجا شروع شد، آقای مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهوری انتخاب شد و ما متوجه شده بودیم که نظر مقام معظم رهبری مغایر با این موضوع است. آن هم به خاطر مصلحت کشور، ما که زاویه ای با ایشان نداشتیم چرا که دخالتی از طرف ایشان ندیده بودیم.
تا اینکه آقای احمدی نژاد به همراه آقای مشایی به دولت آمدند و همانطور که می دانید معمولا معاون اول جلسه دولت را برگزار می کند. در این هنگام بود که دوستان به صورت گروه گروه شروع به بحث کردند که اگر جلسه به ریاست آقای احمدی نژاد شروع شود و ادامه آن به آقای مشایی محول شود با توجه به نظر رهبری، چاره کار ما چیست؟
برای اولین بار در میانه جلسه یک وقفه اعلام شد و آقای احمدی نژاد به همراه آقای مشایی از جلسه خارج شدند و به اتاق مجاور رفتند. در این بین، اعضای دولت در حال صحبت با هم بودند، برخی که نزدیکتر به آقای احمدی نژاد بودند، گفتند که آقا در نظر خود تجدیدنظر کرده است و برخی هم گفتند که یک مساله میان رهبر و رئیس جمهوری است و خودشان حل می کنند و برخی هم می گفتند که حکم و نظر رهبری باید اجرا شود و آن جلسه تا ساعت 11 به بحث گذشت. آقای احمدی نژاد و مشایی هم به جلسه هیئت دولت بازنگشتند و اعضای دولت جلسه را ترک کردند.
همان روز من به دوستان گفتم چرا روزه شک دار بگیریم؟ بریم و این موضوع را از خود مقام معظم رهبری سوال کنیم. دوستان نپذیرفتند. من برای اینکه تکلیف خودم را بدانم، به آقای وحید زنگ زدم و گفتم که می خواهم خدمت آقا برسم. ایشان گفتند که اگر در این باره باشد شاید لازم نباشد و من تاکید کردم که میخواهم تکلیف خودم را بدانم.
آقای وحید گفتند اگر مثلا تا فلان ساعت برسید دیدار محقق خواهد شد و من هم به سرعت خود را به دفتر مقام معظم رهبری رساندم.
بعد از اینکه توفیق شد به محضر مقام معظم رهبری برسم و توفیق حاصل شد و عرض ادب کردم، سوال خودم را در این باره پرسیدم و گفتم که در حاشیه دولت برخی از دوستان از تجدیدنظر جنابعالی در این خصوص گفتند آیا صحت دارد یا نه که رهبری اعلام داشتند نه نظر بنده همان است که بود.
در ادامه گفتم که اگر این موضوع اینگونه باشد ما مشروعیتی برای دولت قائل نخواهیم بود، چرا که اگر ولی فقیه حکمی دهد و در دولت اجرا نشود، مشروعیت دولت زیر سوال میرود که آقا گفتند که خودتان می دانید.
هنگام برگشت هم دیدم که وزرا تماس میگیرند و از موضوع می پرسند و قرار شد که شب در دفتر آقای اژه ای جلسه ای برگزار شود و دوستان جمع شوند.
*در این جلسه چه کسانی بودند؟
آقایان صفار، اژهای، نوذری وزیر نفت، زاهدی علوم، سعیدی کیا، جهرمی، لنکرانی و خانوم جوادی تشریف داشتند و بحثهای مختلفی مطرح شد و من هم موضوع را تعریف کردم. بعد متنی 3 صفحه ای علیه آقای مشایی تدوین شد اما ما پیشنهاد دادیم و گفتیم که موضوع ما فرد نیست و ما مشکلی با آقای مشایی نداریم و موضوع مهم مد نظر ما حکم رهبری است.
نهایتا این نامه حذف شد و نامه جدیدی تدوین شد که بر اساس آن گفته شد که اگر حکم ولی وفقیه انجام نشود ما مخالف هستیم و کناره گیری میکنبم و هشت نفر از وزرا آن را امضا کردند.
*کسی بود که در آن جلسه حضور داشته باشد اما آن نامه را امضا نکرده باشد؟
حضور خاطر ندارم اما خب هرکسی که در آن جلسه حضور یافته بود از محتوای بحثی که قرار است در آن مطرح شود نیز با خبر بود و بنابراین کسانی که نیامده بودند نمیخواستند وارد این موضوع شوند، در حالی که تلفنی موضوع را از من جویا شده بودند. موضوع مد نظر ما این بود که در تاریخ ثبت شود که حکم مقام معظم رهبری لازم الاجرا است ولو اینکه مخالف نظر ما باشد. این نامه تقدیم رهبری شد.
قبل از اینکه این جلسه تشکیل شود، اما من با دفتر آقای احمدی نژاد تماس گرفتم تا با ایشان صحبت کنم و آقای احمدی نژاد را در جریان نظر رهبری قرار دهم، چندین بار تماس گرفتم که ایشان نبودند، در نهایت ساعت 10 شب تماس گرفتم گفتند مشغول دیدار با یک هیئت خارجی هستند و در نهایت وقتی آخر شب تماس گرفتم گفتند که آقای احمدی نژاد بسیار خسته بودند و به منزل رفتند و قرار است فرداصبح ساعت 7 و نیم به فرودگاه و به مازندران بروند.
فردا صبح به فرودگاه رفتم و در همان جای همیشگی هنگام سفرهای استانی نشستم که دیدم خبری نیست، خبر دادند که آقای احمدی نژاد از یک در دیگر رفته اند و وارد هواپیما شده اند. به سرعت خود را به هواپیما رساندم و وارد شدم و به آقای احمدی نژاد گفتم که نظر رهبر در این باره تغییر نکرده است و من خدمت حضرت آقا رسیدم، در همین هنگام در هواپیما بسته شد و برخی از وزرا گفتند که ما را در این سفر همراهی کن و به مازندران برویم که گفتم من چند قرار مهم کاری دارم و کارها از قبل برنامه ریزی شده است. به سمت در رفتم و از هواپیما خارج شدم.
*واکنش آقای احمدی نژاد به خبر شما چه بود، ناراحت یا عصبانی شدند؟
نه هیچ واکنش خاصی نداشتند، نه خوب برخورد کردند و نه بد.فردا شب جلسه هیئت دولت بود که ما رفتیم. آقای رحیمی به سمت معاون اولی انتخاب شده بود، البته یادم نیست که اعلام شده بود یا نه. من و آقای جهرمی و زاهدی ایستاده بودیم که آقای رحیمی به من گفتند تا دیشب وزیر بودی. منم گفتم خبرش به شما اشتباه رسیده، تا دیشب نه، تا پریشب. بالاخره ما از روحیات آقای احمدی نژاد خبر داشتیم.
چند روز بعد، آقای احمدی نژاد محبت کردند و از من دعوت کردند و یک ساعت و نیم با من صحبت کردند و بسیار با محبت درباره نظام و آینده و برنامه های دولت و اینکه باید در خارج از کشور فعالیت هایی را انجام دهیم اعلام کردند و سمت هایی در سازمان تامین اجتماعی و بیمه ولی به من پیشنهاد کردند اما تاکیدشان برای سفارت ونزوئلا بود. ونزوئلا برای آقای احمدی نژاد بسیار اهمیت داشت.
*آقای احمدی نژاد چه تصوری درباره ونزوئلا داشتند؟
ایشان برداشتی کاملا درست و منطبق با واقعیات درباره ونزوئلا داشتند، اولین کشور که پس از جنگ غزه سفارت اسرائیل را تعطیل کرد ونزوئلا بود و یا در همه قطعنامه هایی که علیه ایران تصویب می شود این ونزوئلا بود که رای منفی می داد و در تمام قطعنامههای حقوق بشری این ونزوئلا بود که حتی رای دیگر کشورهای آمریکای لاتین را به نفع ایران تغییر میداد.
آقای چاوز در یک کلام مرد بود و این در حالی بود که هیچ احتیاجی به ما نداشت، درآمد نفتیاش از ایران بیشتر بود و از نظر اقتصادی نیازی به ما نداشت. چند پروژهای هم که در ونزوئلا به شرکتهای ایرانی رسید با دستور چاوز بود و گرنه چنین امکانی فراهم نبود.
انصافا لطف کرده بود به ما، چرا که ونزوئلا نه تحریم بود و در دنیا هم به رویش باز بود. یعنی آقای احمدی نژاد درباره آقای چاوز صددرصد درست فکر میکرد. علاقه بسیاری به رهبری داشتند. ایشان در مجلسی که صددرصد مسیحی بود اعلام کرد که حضرت مهدی و حضرت عیسی باهمدیگر ظهور خواهند کرد. بسیار مرد معتقدی بود و نگاه ویژه ای به مستضعفین داشت.
*پس نگاه چاوز مثل نگاه آقای احمدی نژاد بود؟
نه نگاه آقای احمدی نژاد نگاه ارزشی اسلامی بود اما نگاه آقای چاوز به بی عدالتی های استکبار به مردم مستضعف بود و علاقهمند به مردم محروم بود.
بعد از طرح پیشنهاد سفارت ونزوئلا قرار شد استخاره بگیرم. چون من به استخاره اعتقاد داشتم. وقتی استخاره کردم آیه ای آمد که بی نظیر بود و در نهایت راهی ونزوئلا شدم.
آن سال های حضور من در سفارت ونزوئلا هم بسیار خوب و تاثیرگذار بر روابط دو کشور بود. علی رغم اینکه چاوز در زمینه مسکن با هیچ کشوری قرار داد نبست قرار داد ما را برای 17 هزار مسکن دیگر، تمدید کرد و بیش از 2 میلیارد دلار قرار داد مسکن بستیم.
*پیش بینی شما از مسیر دولت چه بود؟
دولت نهم انصافا دولت پرکار و بی حاشیه ای بود. برخی اوقات آقای احمدی نژاد از کار زیاد حالشان بد میشد و پزشک بالای سرشان میآمد. فقط کار بود و کار. تمام تعهداتی که من در سفرهای استانی ارائه کرده بودم بالای 90 درصد اجرا شدند.
در جلساتی که قبل از هر سفر برگزار می شد همه چیز بررسی می شد و دوباره چند جلسه با وزرا برگزار می شد و وعدههای عملیاتی پیگیری می شد و دولت هیچ وقت ما را برای انجام کاری مجبور نمی کرد.
*آقای کاظمی می گفت این جلسات استانی هیچ خروجی نداشت و کاری انجام نمی شد؟
از وقتی که من بودم مسائلی که ما نمیپذیرفتیم وارد دستور کار نمی شد. در دولت دهم دیگر من نبودم که ببینم چه اتفاقاتی افتاد.
*دولت حاشیه زیاد داشت، چرا دولت دهم در چهار سال دوم به حاشیه رفت؟
نمیدانم، ما در دولت نهم حاشیه نداشتیم، فقط کار بود، در دولت دهم که نبودم و سه سال هم که اصلا ایران نبودم ولی اخبار را که پیگیری می کردیم میدیدم که پیچیدگی هایی به وجود آمده است ولی خب نمیدانم از طرف دولت بود یا از خارج از دولت.
من واقعا در آن زمان حضور در دولت چیزی به جز خدمت ندیدم.
*اینکه میگفتند آقای مشایی جلو میایستادن و نماز میخواندند و جایی برای امام زمان در نظر گرفته می شود و ...این حواشی بود اصلا؟
من هیچ وقت ندیدم که همچین اتفاقی بیوفتد و هیچ وقت آقای مشایی پیش نماز نبودند. حتی یک بار هم از این صحنه ها ندیدم.
*آقای تقی پور میگفتند که آقای مشایی نگاه ویژه ای به امام زمان داشتند؟
ممکن است که بعضی ها موضوعات خصوصی داشتند و بحث من درباره دولت نهم بود که اصلا از این بحث ها در آن وجود نداشت. البته باید بگم که پیشنهادات ایشان بیشتر مورد توجه رئیس جمهور بود. مثلا آقای مشایی پیشنهادی درباره احداث سرویس های بهداشتی های بین راهی به جلسه دولت آورده بودند که آقای احمدی نژاد وقت طولانی برای بررسی و بحث بر سر این پیشنهاد گذاشتند و در نهایت هم آن را تایید می کرد در صورتی که ما اگر پیشنهادی داشتیم فقط جواب آری یا نه می دادند.
*آقای احمدی نژاد شخص خودرایی بودند؟
اولا که در دولت هر پیشنهادی که مطرح می شد باید رای می آورد حالا اگر برخی به پیشنهاد رای می دادند تقصیر خودشان بود که باوجود مخالفت به پیشنهاد ایشان رای مثبت می دادند. ولی آقای احمدی نژاد هیچ وقت نمیگفت باید رای بدهید. قاعدتا هر رئیس جمهوری دوست داشت حرفش به کرسی بنشیند.
*بعد از سفارت هم با آقای احمدی نژاد تعامل داشتید؟
روزهای پایانی حضورم در ونزوئلا، به ایران آمدم برای انتخابات ثبت نام کردم و بعد هم انتخابات برگزار شد و من فردای انتخابات به ونزوئلا بازگشتم. وقتی هم که دوران سفارت تمام شد به مجلس آمدم.
*الان با ایشان ارتباط دارید؟
نه، ولی یک شب ماه رمضان دعوت کردند منزل آقای دانشجو افطاری دادند به صرف اشکنه و از دوستان قدیمی دعوت کردند.
*الان آقای احمدی نژاد را چگونه می بینید؟
انرژی آقای احمدی نژاد تمام شدنی نیست. بسیاری در کشور اکنون آقای احمدی نژاد را قبول دارند و اثرات کارهای ایشان همچنان برای مردم مانده است. اما متاسفانه مردمی هستیم که وقتی از کسی خطایی می بینیم همه خوبیهایش را هم پاک میکنیم.
*فکر میکنید آقای احمدی نژاد به سیاست برگردد؟
بعید می دانم آقای احمدی نژاد به مجلس فکر کند ولی برای انتخابات ریاست جمهوری ممکن است.
*حاضرید بازهم با آقای احمدی نژاد همکار شوید؟
اگر آقای احمدی نژاد همان احمدی نژاد مجلس و دولت نهم باشد، بله.
*احمدی نژاد منهای آقای مشایی؟
احمدی نژاد منهای اواخر دولت نهم. با همان اعتقادات فرهنگی و مذهبی و ...
*اعتقادات فرهنگی آقای احمدی نژاد هم تغییر کرد؟
نمیدانم، در دولت نهم و اواخر این دولت برداشتهایی میکردم البته شاید شخصی باشد. اما خب یک سری خودراییها دیده میشد.
*به موضوع یکشنبه سیاه برسیم و جدل علنی احمدی نژاد و لاریجانی.
وقتی آقای احمدی نژاد به مجلس آمد، بنده شخصا قصد داشتم در مخالفت با استیضاح صحبت کنم ولی حرف هایی زده شد و مسائلی مطرح کردند که اصلا جای آن نبود و علی رغم پیغام هایی که دادیم، ایشان کار خودشان را کردند.
*شما از چه زمانی خبر داشتید که آقای احمدی نژاد قرار است این مباحث را مطرح کنند؟
از 2 روز قبل. خبر دادیم به دوستان که این کار را نکنند. گفتیم که آقای شیخ الاسلام استیضاح نمی شود. گوش نکردند و آن قائله رو به راه انداختند که نه در شان رئیس جمهور بود و نه در شان مجلس. می شد در یک جلسه خصوصی این مسائل طرح شود. روز بدی برای کشور بود. هم برای دولت هم احمدی نژاد هم و مجلس و مردم.
*با کسی هم صحبت کردید که این مساله مطرح نشود؟
بله من خودم با آقای شیخ الاسلام صحبت کردم و گفتم که به صلاح نیست. حتی به ما گفتند این سی دی که میآورند صدا ندارد و خودشان می خواهند بخوانند. سناریو بود و اصلا قابل لب خوانی هم نبود.
چرا باید آدم به دنبال این باشد که به هر طریقی رقیبش را بزند. به هر ترتیب خروجی این جلسه نارضایتی رهبر و مردم بود هم رفتار رئیس جمهوری بد بود و هم رئیس مجلس. شاید بهتر بود در آغاز این مساله نمایندگان بلند می شدند و از جلسه خارج می شدند.
مصری همچون بسیاری دیگر از طرفداران احمدی نژاد، مشایی را عامل جدایی او از جریان اصول گرایی میداند و به خاطر همین بعد از معرفی مشایی به معاون اولی و حکم کتبی مقام معظم رهبری، به دفتر حضرت آیتالله خامنهای میرود تا از ایشان در مورد دولت و شرایط آن کسب تکلیف کند.
وزیر سابق دولت نهم میگوید که اگر احمدی نژاد به احمدی نژاد سال 84 برگردد، حاضر است با او کار کند.
مشروح گفتوگوی با نامه نیوز مصری:
*شما پیش از این گفته بودید که مخالف مجلس ششم بودید و احتمالا هم مخالف آقای خاتمی، در انتخابات سال 84 از چه کسی حمایت کردید؟
در انتخابات سال 84 از آقای احمدینژاد حمایت میکردم .
*از همان اول از آقای احمدی نژاد حمایت میکردید؟
نه در ابتدا از آقای لاریجانی حمایت می کردیم. در دور دوم اما از اول اعتقاد بر این بود که به تصمیم جبهه عمل شود. تصمیم جبهه هم آقای لاریجانی بود. اما دوستان دو گروه شدند، قرار شد گروهی ستاد آقای احمدی نژاد در کرمانشاه را فعال کنند و گروهی هم ستاد آقای لاریجانی را فعال کنند و امید داشتیم که این دو به یکدیگر نزدیک شوند که متاسفانه همانند این دوره از انتخابات اینگونه نشد و در دوره دوم نیز به طور کامل از احمدی نژاد حمایت کردم.
*شما در آن زمان مخالف آقای هاشمی بودید؟
یک زمانی فقط بحث مخالفت است و وقتی بحث موافقت با کسی دیگر است؛ معتقد بودم ظرفیتی که آقای احمدی نژاد با توجه به دیدگاهها و تلاشی که داشتند می تواند برای کشور بسیار موثر و تاثیرگذار باشد. ضمن اینکه پس از انتخابات سال 88 با اظهاراتی که در نماز جمعه گفتند مخالف بودم و از این بابت نیز دلخور شده بودم. چرا که اظهارات ایشان در دوره انتخابات سال 76 هم موجب تغییراتی در اذهان عمومی شده بود.
البته آنها هم وقتی روی کار آمدند، پاسخ دادند و اولین مزدی که دادند، مزد آقای هاشمی رفسنجانی بود. آن هم با دادن القابی مثل عالیجانب سرخپوش و امثالهم! چرا که ایت الله هاشمی رفسنجانی را برای دور دوم انتخابات ریاست جمهوری تهدیدی میدانستند. در صورتی که آقای هاشمی، آقای خاتمی را فرصتی برای دور دوم انتخابات میدانستند و به فردی رای دادند که از دیدگاه آنها، تنها یک دور می تواند در کرسی ریاست جمهوری باقی بماند و دور بعد شرایط برای ریاست جمهوری هاشمی فراهم خواهد شد. اتفاقی که رخ نداد و پیشبینی که بی نتیجه باقی ماند.
لذا در آن دوره صددرصد با آقای احمدی نژاد موافق بودیم و برای پیروزی وی در انتخابات ریاست جمهوری تلاش کردیم. حتی وقتی آقای هاشمی از ما به عنوان نماینده مجلس برای حضور در ضیافتی دعوت کردند و تعداد زیادی از همکاران ما دعوت ایشان را پذیرفتند، بسیاری از همکاران بسیار برای حضور من در این جمع نیز اصرار کردند. که البته من مخالفت کردم و گفتم که حضور و همراهی با آقای هاشمی، خدمت به ایشان نیست. اینکه نمایندگانی که به هاشمی رای نمیدهند اکنون دعوت ایشان را می پذیرند و به ضیافت وی می روند، هاشمی را به اشتباه می اندازند. چرا که وقتی اعتقاد نداریم نباید برویم.
*شناختی از آقای احمدی نژاد داشتید؟
آشنایی و دوستی از نزدیک با آقای احمدی نژاد نداشتم تنها به خاطر فعالیتهایی که به عنوان یک سیاستمدار داشتند دورادور، شناختی از وی داشتم.
*پس شما هم مثل بسیاری، فکر نمیکردید که آقای احمدی نژآد رئیس جمهور شود؟
بنده برخلاف دیگران تحلیل متفاوتی از این موضوع داشتم؛ معتقد بودم که هرکسی با آقای هاشمی به دور دوم رقابت های انتخابات ریاست جمهوری برود، باید تمام تلاش خود را برای پیروزی انجام دهد و در آن زمان پیروز هم خواهد شد.
*آقای هاشمی فکر نمیکردند که انتخابات به دور دوم میرود....
خب درباره اینکه چه کسی می توانست به دور دوم برود، نمیشود الان بحثی کرد، چرا که در زمان آقای خاتمی هم کسی فکر نمی کرد که آقای خاتمی به ریاست جمهوری برسد آن هم با حضور شخصیتی مثل آقای ناطق نوری که شخصیت برجسته و شناخته شده ای درعرصه سیاست بود. درباره رفتن آقای هاشمی و احمدی نژاد به دور دوم هم باید گفت که صددرصد اعتقاد داشتیم که آقای احمدی نژاد رای خواهد آورد و فعالیت های بسیاری برای پیروزی وی در این انتخابات انجام دادیم و اقبال عمومی هم با آقای احمدی نژاد بود.
*ولی شما در دور نخست انتخابات نهم ریاست جمهوری از آقای لاریجانی حمایت کردید.
بله، ابتدا از آقای لاریجانی حمایت کردیم.
* وارد بحث دولت آقای احمدی نژاد شویم. درابتدای دولت ایشان و در بحث رای اعتماد به وزرا، مجلس به 4 وزیر پیشنهادی ایشان اعتماد نکرد. چرا انتظاراتی که از همراهی مجلس اصولگرا با دولت آقای احمدی نژاد میرفت، محقق نشد؟
در همان ابتدا چهار نفر از وزرایی که آقای احمدی نژاد برای تصدی کرسی وزارت به مجلس معرفی کرده بود با اقبال نمایندگان مواجه نشد و فضای عمومی مجلس علیه آنها بود. آقای احمدی نژاد هم بسیار منعطف عمل کرد و حتی همان روز معرفی وزرا نیز نامزدهای خود را پس گرفت و افراد دیگری را به مجلس معرفی کرد. حتی برخی از نامزدها نیز پیش از روز موعود از سوی آقای احمدی نژاد از لیست وزرا حذف شدند.
*چه کسانی بودند؟
الان حضور ذهن ندارم...مجلس به آقای احمدی نژاد پیغام داد که این افراد به هیچ وجه رای مجلس را ندارند و آقای احمدی نژاد در این زمینه بسیار منعطف عمل کرد و افراد دیگری را با شهامت معرفی کرد و اصراری هم نکرد. در همان سال اول به نتیجه رسید که برخی را کنار بگذارد، تا حالا البته این اتفاق نیفتاده بود که شخص رئیس جمهور وزرایش را آن هم در سال اول ریاست جمهوری کنار بگذارد.
البته سال اول، آقای کاظمی به عنوان وزیر تعاون انتخاب، و حضور ایشان در این سمت نهایی شد. ساعت آخری که وزرا برای دریافت رای اعتماد به مجلس معرفی شدند، نظر آقای احمدی نژاد درباره حضور آقای کاظمی در این سمت عوض شد.
تا صبحی که قرار بود وزرا برای رای اعتماد به مجلس بیایند، و من هم در آن جلسه بودم و حتی آقای احمدی نژاد با من هم صحبت کردند و من هم موافقت کردم و تصمیم بر این شد که آقای کاظمی برای این سمت معرفی نشوند.
*آشنایی شما و آقای احمدی نژاد چگونه شکل گرفت؟
احمدی نژاد کمیته های تشکیل داده بود و در آن کمیته ها افرادی که برای وزارت خانه ها کاندیدا شده بودندبه این کمیته ها دعوت می شدند و اعضای کمیته نظرات خود را به آقای احمدی نژاد منتقل می کردند و آقای احمدی نژاد با فردی که مورد نظر کمیته بود جلسه برقرار می کرد و به همین خاطر لطف کردند و دو جلسه طولانی نیز با من برگزار کردند و اهداف آن وزارت خانه، برنامه ها و میثاق نامه ها مورد بررسی قرار گرفت و فردا صبح، زمانی که لیست نهایی شد، قرار بود دولت به همراه نامزدهای وزارت خانه ها برای معرفی به مجلس بیایند. همان زمان بود که نظر آقای احمدی نژآد درباره من تغییر کرد و به من اطلاع دادند.
*چه کسی به شما اطلاع داد؟
آقای الهام اطلاع دادند. خیلی استقبال کردم از این تصمیم و همان موقع به مجلس آمدم،
*محتوای جلسه شما با آقای احمدی نژاد چه بود؟
برنامه های مد نظر را به ایشان دادم و در این باره صحبت کردیم. اما چندساعت به معرفی وزرا مانده بود نظر وی درباره من تغییر کرد؛ حقیقتا برای من هم مجلس و دولت فرقی نداشت چرا که خوشحال بودم دولتی سرکارآمده است که معتقد به نظام است. معتقد به ولایت است و دغدغه محرومین و مستضعفین را دارد چرا که از قبل با روحیات آقای احمدی نژاد آشنا شده بودیم و دیگر برای ما فرقی نداشت که چه کسی وزیر شود.
*چه کسی شما را به آقای احمدی نژاد معرفی کرده بود؟
نمیدونم. آرمان ها برای ما از اینکه چه کسی وزیر شود مهمتر بود. یعنی آرمان ها و موضع گیری های ایشان و رابطه بسیار خوبی که در زمان تنفیذ و احترام و ادبی که ایشان رعایت کردند بسیار مهم بود. و فرقی نداشت که حالا من وزیر شوم یا کسی دیگر. اینکه در مجلس بیشتر می توانم به دولت کمک کنم بسیار برایم حائز اهمیت بود و معتقد بودم که دولت اختیار دارد که همکاران خودش را انتخاب کند و من ذره ای واکنشی نشان ندادم و برای من بودن و یا نبودن در دولت مهم نبود بلکه کمک به دولت مهم بود.
*در آن زمان فضای همدلی خوبی ایجاد شده بود...
بله خداروشکر، همینطور است. من وقتی روز معرفی وزرا به مجلس آمدم در مسیر بسیار دعا کردم برای دولت و از خدا خواستم تا این دولت در اموراتش موفق باشد.انصافا زمان برگشت کمی سبک تر بودم چرا که دغدغه خدمت بود و وقتی حضور من در دولت منتفی شد خدارا شکر کردم چرا که دیگر نماینده مجلس باقی می ماندم و در عرصه دیگری خدمت رسانی ادامه داشت.
تا سال بعد که یک شب آقای احمدی نژاد از من دعوت کردند و همین روند طی شد و من عنوان کردم که برای من حضور در دولت و یا مجلس فرقی نمی کند.
*شما نگران پیوستن به دولتی نبودید که آقای کاظمی از آن کنار گذاشته شده بود؟
نه نگرانی که نداشت، من نهایت کمک را در زمان وزارت آقای کاظمی هم انجام دادم، باهم رفاقت هم داشتیم. آقای کاظمی زمانی که هیئتی را مشخص کرد برای کمیته استقبال من به عنوان هیئت رئیسه این کمیته انتخاب شدم. برای من حضور آقای کاظمی یا حضور دیگری فرقی نداشت. مهم خدمت بود.
*بالاخره حضور در وزارت خانه به عنوان وزیر جایگاه مهمی داشت و چشیدن طعم وزارت شیرین ....
اینطور هم نیست، وقتی شما نماینده مجلس هستید می توانید درباره تمامی امورات اظهار نظر کنید. ولی وقتی به وزارت خانه می روید، باید پاسخگو باشید، چرا که انتظارات مجلس، اجتماع، دولت و مردم و ...هستند و باید پاسخگو باشید و اختیارات محدود است و مسئولیت بالاتر است. در مجلس اما اختیارات گسترده تر و پاسخگویی کمتر است.
اما عشق به خدمت همیشه در من بوده است و هیچ وقت نشد که دیرتر از ساعت 6 از خانه خارج شوم. حتی در روزهای جمعه هم کارهای معوقه هفته را انجام میدادم.
*آقای کاظمی به شما نگفتند که نمیتوانید با آقای احمدی نژاد کار کنید؟
نه اصلا این حرف را نزدند.
*در زمان وزارت آقای کاظمی مسائلی چون حضور آقای مددی و درگیری های بین آقای کاظمی و آقای مددی و آقای احمدی نژآد پیش آمد...
نه آقای مددی درگیری با آقای احمدی نژاد نداشت و انتظار داشت که از سوی آقای احمدی نژاد برای وزارت معرفی شود که نشد...ما دغدغه هایی را از وزارت رفاه در مجلس ترسیم کرده بودیم. دغدغه هایی چون نظام بیمه و خودم در این باره برنامه ای را تدوین کردم که بتوانیم هر 3 تا 6 ماه یکی از گروه های سنی و معیشتی در کشور بیمه شوند. آقای احمدی نژآد هم خیلی استقبال و همکاری کرد.
در مرحله اول راننده ها را مورد بیمه قرار دادیم. راننده های تاکسی، وانت، اتوبوس. وقتی این پیشنهاد را به دولت بردیم بسیار مورد استقبال رئیس جمهور و اعضای دولت قرار گرفت. و در مدت زمان کمی دیدیم که بیش از یک میلیون نفر در کشور بیمه شدند. موضوعی که بسیار جایگزین خوبی برای یارانه ها بود و دولت بیش از 50 درصد هزینه بیمه را پرداخت کرد.
در مرحله بعدی به سراغ اقشار بعدی جامعه رفتیم. مثل باربرها در میادین، صیادها...و بیمه تامین اجتماعی روستایی و عشایر که بیمه نداشتند. دولت با اعلام اینکه یک سوم هزینه ها از سوی افراد پرداخت شود، بیمه آنها را پرداخت کرد.
مرحله بعدی کارگران روز مزد بود. که بسیاری در این زمینه هم مطالعه انجام شد. کارگر روزمزد مظلوم ترین قشر جامعه هستند و بسیار آسیب پذیر. ما طرح مورد نظر درباره اینکه درصدی از مابه تفاوت ساخت ساختمان ها و فروش آن در بازار مسکن به کارگران تعلق بگیرد را به دولت بردیم. اگرچه انتظار می رفت که با مخالفت شدیدی مواجه شود. ما این طرح را به مجلس هم بردیم و همکارانمان در مجلس بسیار همکاری کردند و قرار شد که کسی که پروانه ساخت و ساز میگیرد درصدی را به حساب تامین اجتماعی واریز کند و از سوی دیگر، هرکارگری که هفت درصد خود را به تامین اجتماعی پرداخت میکرد، تحت پوشش بیمه قرار میگرفت. البته بعدها تغییراتی در این زمینه ایجاد شد که من مخالف بودم اما خوشبختانه انجام شد.
*از تعاملات خود با آقای احمدی نژاد بگویید، با مشکل و اختلاف نظر هم برخورد میکردید؟
بالاخره در آن شدت کار شبانه روزی، سفرهای استانی و انتظارات بالای وزرا مشکلاتی پیش میآمد. شاید برخی احساس میکردند که رئیس جمهور به شخص خاصی توجه بیشتری دارد به نظر اما این موضوع طبیعی بود و احمدی نژاد باید میان گزینه هایش کسی را انتخاب می کرد. اما در حوزه بیمه فکر نمی کنم کسی در تاریخ قبل و بعد از انقلاب تا به این حد به بیمه شدن افراد توجه داشته است و همین اندازه هم من بسیار از دولت ممنون بودم.
*هیچ درگیری میان شما و احمدی نژاد پیش نیامد؟
درگیری به آن معنا که پیش نیامد بالاخره ایشان رئیس جمهوری بودند و من وزیر.
*ما با چندین تن از وزرای آقای احمدی نژاد گفت وگوی تفصیلی داشتیم، برخی معتقد بودند که یک گروهی در دولت مثل آقای ثمره هاشمی، مشایی و ... نفرات درجه اول هستند و آنها کارها را پیش می بردند و تصمیم گیری میکردند و ما در درجه دوم بودیم...
این تصورات برای بسیاری به وجود میآمد اما شخصا برای من اهداف بسیار مهم بود و نه اشخاص. من درباره اهدافی که ترسیم کرده بودم به ویژه درباره بیمه، شاهد بالاترین همراهی و همکاری از طرف آقای احمدی نژاد بودم. در آن دوره، قانون نظام هماهنگ بازنشسته ها را اجرا کردیم که بسیار سنگین بود، چرا که یک مرتبه افزایش تا 40 درصدی حقوق بازنشته ها را داشتیم و بعد از مصاحبه ای که من با صدا و سیما داشتم و این موضوع را اعلام کردم و گفتم که تا یک ماه دیگر، حقوق بازنشسته گان تا 40 درصد افزایش پیدا خواهد کرد، خاطرم هست که مجری از من پرسید ما یک ماه دیگر به سر اغ شما خواهیم آمد.
یک روز پیش از موعد یک ماهه، احکام آن صادر و ابلاغ شد و برای بیش از یک میلیون و 700 هزار نفر حکم افزایش حقوق صادر شد و صدور حکم این موضوع به تنهایی اقدام سنگینی بود و صندوق بازنشستگی شبانه روزی این مهم را انجام داد. خداروشکر تیم بسیار قدرتمندی در وزارت خانه نصیب ما شده بود تا به اهدافمان برسیم.
*شما فرد موفقی بودید و کارهای بزرگی هم در زمان حضور در وزارت خانه انجام دادید، چه شد که در دولت باقی نماندید؟
در امور اجرایی اختلافی با دولت و آقای رئیس جمهور نداشتیم. آقای احمدی نژاد هم به محرومین و اقشار کم درآمد علاقه داشتند، ما برای اولین بار مکان های ویژه ای ساختیم مثلا در پارک ها خانه ی مهر ساختیم برای بازنشستگان عزیز. که زمستان ها هنگام برف روی نیمکت ننشینند و به این مکان بروند و از اینترنت و رستوران و روزنامه استفاده کنند. و آقای احمدی نژاد هیچ وقت به من نه نگفتند.
اینکه عنوان داشتید عده ای به آقای احمدی نژاد نزدیک تر بودند و در تصمیم گیری ها موثر بودند هم باید بگویم که من دو مرتبه در این باره با آقای احمدی نژاد صحبت کردم. به آقای احمدی نژاد گفتم که من فقط یک رئیس جمهور می شناسم و اگر کارهای من پیش نرود و انجام نگیرد دلیل این است که من دیگران را رئیس جمهور نمی دانم و به حرفشان گوش نمیدهم.
*منظورتان چه کسانی بود؟
منظورم کلی بود، شخص خاصی مد نظرم نبود. اما خودشان می دانست و برداشت خودشان را می کردند. چون در حوزه ای هرکسی اظهار نظر می کرد و دخالت می کرد و ما قبول نمی کردیم.
* مثل آقای سعید لو و مشایی؟
نه آقای سعید لو بیشترین کمک را به ما کردند و من ذره ای از آقای مشایی مستقیم و یا غیرمستقیم دخالت در وزارت خانه رفاه ندیدم.آقای مشایی هیچ وقت چه مستقیم و چه غیرمستقیم، چه به خود من و چه به همکاران من حتی یک بار دخالت، توصیه و یا تاکید نکرد. درست است که آقای احمدی نژاد تحت تاثیر آقای مشایی بود اما هیچ وقت از طرف آقای مشایی در حوزه وزارت خانه رفاه دخالتی به هر طریقی صورت نگرفت.
یک بار از آقای مشایی امر غیراخلاقی ندیدم. اما اینکه می فرمایید از کجا شروع شد، آقای مشایی به عنوان معاون اول رئیس جمهوری انتخاب شد و ما متوجه شده بودیم که نظر مقام معظم رهبری مغایر با این موضوع است. آن هم به خاطر مصلحت کشور، ما که زاویه ای با ایشان نداشتیم چرا که دخالتی از طرف ایشان ندیده بودیم.
تا اینکه آقای احمدی نژاد به همراه آقای مشایی به دولت آمدند و همانطور که می دانید معمولا معاون اول جلسه دولت را برگزار می کند. در این هنگام بود که دوستان به صورت گروه گروه شروع به بحث کردند که اگر جلسه به ریاست آقای احمدی نژاد شروع شود و ادامه آن به آقای مشایی محول شود با توجه به نظر رهبری، چاره کار ما چیست؟
برای اولین بار در میانه جلسه یک وقفه اعلام شد و آقای احمدی نژاد به همراه آقای مشایی از جلسه خارج شدند و به اتاق مجاور رفتند. در این بین، اعضای دولت در حال صحبت با هم بودند، برخی که نزدیکتر به آقای احمدی نژاد بودند، گفتند که آقا در نظر خود تجدیدنظر کرده است و برخی هم گفتند که یک مساله میان رهبر و رئیس جمهوری است و خودشان حل می کنند و برخی هم می گفتند که حکم و نظر رهبری باید اجرا شود و آن جلسه تا ساعت 11 به بحث گذشت. آقای احمدی نژاد و مشایی هم به جلسه هیئت دولت بازنگشتند و اعضای دولت جلسه را ترک کردند.
همان روز من به دوستان گفتم چرا روزه شک دار بگیریم؟ بریم و این موضوع را از خود مقام معظم رهبری سوال کنیم. دوستان نپذیرفتند. من برای اینکه تکلیف خودم را بدانم، به آقای وحید زنگ زدم و گفتم که می خواهم خدمت آقا برسم. ایشان گفتند که اگر در این باره باشد شاید لازم نباشد و من تاکید کردم که میخواهم تکلیف خودم را بدانم.
آقای وحید گفتند اگر مثلا تا فلان ساعت برسید دیدار محقق خواهد شد و من هم به سرعت خود را به دفتر مقام معظم رهبری رساندم.
بعد از اینکه توفیق شد به محضر مقام معظم رهبری برسم و توفیق حاصل شد و عرض ادب کردم، سوال خودم را در این باره پرسیدم و گفتم که در حاشیه دولت برخی از دوستان از تجدیدنظر جنابعالی در این خصوص گفتند آیا صحت دارد یا نه که رهبری اعلام داشتند نه نظر بنده همان است که بود.
در ادامه گفتم که اگر این موضوع اینگونه باشد ما مشروعیتی برای دولت قائل نخواهیم بود، چرا که اگر ولی فقیه حکمی دهد و در دولت اجرا نشود، مشروعیت دولت زیر سوال میرود که آقا گفتند که خودتان می دانید.
هنگام برگشت هم دیدم که وزرا تماس میگیرند و از موضوع می پرسند و قرار شد که شب در دفتر آقای اژه ای جلسه ای برگزار شود و دوستان جمع شوند.
*در این جلسه چه کسانی بودند؟
آقایان صفار، اژهای، نوذری وزیر نفت، زاهدی علوم، سعیدی کیا، جهرمی، لنکرانی و خانوم جوادی تشریف داشتند و بحثهای مختلفی مطرح شد و من هم موضوع را تعریف کردم. بعد متنی 3 صفحه ای علیه آقای مشایی تدوین شد اما ما پیشنهاد دادیم و گفتیم که موضوع ما فرد نیست و ما مشکلی با آقای مشایی نداریم و موضوع مهم مد نظر ما حکم رهبری است.
نهایتا این نامه حذف شد و نامه جدیدی تدوین شد که بر اساس آن گفته شد که اگر حکم ولی وفقیه انجام نشود ما مخالف هستیم و کناره گیری میکنبم و هشت نفر از وزرا آن را امضا کردند.
*کسی بود که در آن جلسه حضور داشته باشد اما آن نامه را امضا نکرده باشد؟
حضور خاطر ندارم اما خب هرکسی که در آن جلسه حضور یافته بود از محتوای بحثی که قرار است در آن مطرح شود نیز با خبر بود و بنابراین کسانی که نیامده بودند نمیخواستند وارد این موضوع شوند، در حالی که تلفنی موضوع را از من جویا شده بودند. موضوع مد نظر ما این بود که در تاریخ ثبت شود که حکم مقام معظم رهبری لازم الاجرا است ولو اینکه مخالف نظر ما باشد. این نامه تقدیم رهبری شد.
قبل از اینکه این جلسه تشکیل شود، اما من با دفتر آقای احمدی نژاد تماس گرفتم تا با ایشان صحبت کنم و آقای احمدی نژاد را در جریان نظر رهبری قرار دهم، چندین بار تماس گرفتم که ایشان نبودند، در نهایت ساعت 10 شب تماس گرفتم گفتند مشغول دیدار با یک هیئت خارجی هستند و در نهایت وقتی آخر شب تماس گرفتم گفتند که آقای احمدی نژاد بسیار خسته بودند و به منزل رفتند و قرار است فرداصبح ساعت 7 و نیم به فرودگاه و به مازندران بروند.
فردا صبح به فرودگاه رفتم و در همان جای همیشگی هنگام سفرهای استانی نشستم که دیدم خبری نیست، خبر دادند که آقای احمدی نژاد از یک در دیگر رفته اند و وارد هواپیما شده اند. به سرعت خود را به هواپیما رساندم و وارد شدم و به آقای احمدی نژاد گفتم که نظر رهبر در این باره تغییر نکرده است و من خدمت حضرت آقا رسیدم، در همین هنگام در هواپیما بسته شد و برخی از وزرا گفتند که ما را در این سفر همراهی کن و به مازندران برویم که گفتم من چند قرار مهم کاری دارم و کارها از قبل برنامه ریزی شده است. به سمت در رفتم و از هواپیما خارج شدم.
*واکنش آقای احمدی نژاد به خبر شما چه بود، ناراحت یا عصبانی شدند؟
نه هیچ واکنش خاصی نداشتند، نه خوب برخورد کردند و نه بد.فردا شب جلسه هیئت دولت بود که ما رفتیم. آقای رحیمی به سمت معاون اولی انتخاب شده بود، البته یادم نیست که اعلام شده بود یا نه. من و آقای جهرمی و زاهدی ایستاده بودیم که آقای رحیمی به من گفتند تا دیشب وزیر بودی. منم گفتم خبرش به شما اشتباه رسیده، تا دیشب نه، تا پریشب. بالاخره ما از روحیات آقای احمدی نژاد خبر داشتیم.
چند روز بعد، آقای احمدی نژاد محبت کردند و از من دعوت کردند و یک ساعت و نیم با من صحبت کردند و بسیار با محبت درباره نظام و آینده و برنامه های دولت و اینکه باید در خارج از کشور فعالیت هایی را انجام دهیم اعلام کردند و سمت هایی در سازمان تامین اجتماعی و بیمه ولی به من پیشنهاد کردند اما تاکیدشان برای سفارت ونزوئلا بود. ونزوئلا برای آقای احمدی نژاد بسیار اهمیت داشت.
*آقای احمدی نژاد چه تصوری درباره ونزوئلا داشتند؟
ایشان برداشتی کاملا درست و منطبق با واقعیات درباره ونزوئلا داشتند، اولین کشور که پس از جنگ غزه سفارت اسرائیل را تعطیل کرد ونزوئلا بود و یا در همه قطعنامه هایی که علیه ایران تصویب می شود این ونزوئلا بود که رای منفی می داد و در تمام قطعنامههای حقوق بشری این ونزوئلا بود که حتی رای دیگر کشورهای آمریکای لاتین را به نفع ایران تغییر میداد.
آقای چاوز در یک کلام مرد بود و این در حالی بود که هیچ احتیاجی به ما نداشت، درآمد نفتیاش از ایران بیشتر بود و از نظر اقتصادی نیازی به ما نداشت. چند پروژهای هم که در ونزوئلا به شرکتهای ایرانی رسید با دستور چاوز بود و گرنه چنین امکانی فراهم نبود.
انصافا لطف کرده بود به ما، چرا که ونزوئلا نه تحریم بود و در دنیا هم به رویش باز بود. یعنی آقای احمدی نژاد درباره آقای چاوز صددرصد درست فکر میکرد. علاقه بسیاری به رهبری داشتند. ایشان در مجلسی که صددرصد مسیحی بود اعلام کرد که حضرت مهدی و حضرت عیسی باهمدیگر ظهور خواهند کرد. بسیار مرد معتقدی بود و نگاه ویژه ای به مستضعفین داشت.
*پس نگاه چاوز مثل نگاه آقای احمدی نژاد بود؟
نه نگاه آقای احمدی نژاد نگاه ارزشی اسلامی بود اما نگاه آقای چاوز به بی عدالتی های استکبار به مردم مستضعف بود و علاقهمند به مردم محروم بود.
بعد از طرح پیشنهاد سفارت ونزوئلا قرار شد استخاره بگیرم. چون من به استخاره اعتقاد داشتم. وقتی استخاره کردم آیه ای آمد که بی نظیر بود و در نهایت راهی ونزوئلا شدم.
آن سال های حضور من در سفارت ونزوئلا هم بسیار خوب و تاثیرگذار بر روابط دو کشور بود. علی رغم اینکه چاوز در زمینه مسکن با هیچ کشوری قرار داد نبست قرار داد ما را برای 17 هزار مسکن دیگر، تمدید کرد و بیش از 2 میلیارد دلار قرار داد مسکن بستیم.
*پیش بینی شما از مسیر دولت چه بود؟
دولت نهم انصافا دولت پرکار و بی حاشیه ای بود. برخی اوقات آقای احمدی نژاد از کار زیاد حالشان بد میشد و پزشک بالای سرشان میآمد. فقط کار بود و کار. تمام تعهداتی که من در سفرهای استانی ارائه کرده بودم بالای 90 درصد اجرا شدند.
در جلساتی که قبل از هر سفر برگزار می شد همه چیز بررسی می شد و دوباره چند جلسه با وزرا برگزار می شد و وعدههای عملیاتی پیگیری می شد و دولت هیچ وقت ما را برای انجام کاری مجبور نمی کرد.
*آقای کاظمی می گفت این جلسات استانی هیچ خروجی نداشت و کاری انجام نمی شد؟
از وقتی که من بودم مسائلی که ما نمیپذیرفتیم وارد دستور کار نمی شد. در دولت دهم دیگر من نبودم که ببینم چه اتفاقاتی افتاد.
*دولت حاشیه زیاد داشت، چرا دولت دهم در چهار سال دوم به حاشیه رفت؟
نمیدانم، ما در دولت نهم حاشیه نداشتیم، فقط کار بود، در دولت دهم که نبودم و سه سال هم که اصلا ایران نبودم ولی اخبار را که پیگیری می کردیم میدیدم که پیچیدگی هایی به وجود آمده است ولی خب نمیدانم از طرف دولت بود یا از خارج از دولت.
من واقعا در آن زمان حضور در دولت چیزی به جز خدمت ندیدم.
*اینکه میگفتند آقای مشایی جلو میایستادن و نماز میخواندند و جایی برای امام زمان در نظر گرفته می شود و ...این حواشی بود اصلا؟
من هیچ وقت ندیدم که همچین اتفاقی بیوفتد و هیچ وقت آقای مشایی پیش نماز نبودند. حتی یک بار هم از این صحنه ها ندیدم.
*آقای تقی پور میگفتند که آقای مشایی نگاه ویژه ای به امام زمان داشتند؟
ممکن است که بعضی ها موضوعات خصوصی داشتند و بحث من درباره دولت نهم بود که اصلا از این بحث ها در آن وجود نداشت. البته باید بگم که پیشنهادات ایشان بیشتر مورد توجه رئیس جمهور بود. مثلا آقای مشایی پیشنهادی درباره احداث سرویس های بهداشتی های بین راهی به جلسه دولت آورده بودند که آقای احمدی نژاد وقت طولانی برای بررسی و بحث بر سر این پیشنهاد گذاشتند و در نهایت هم آن را تایید می کرد در صورتی که ما اگر پیشنهادی داشتیم فقط جواب آری یا نه می دادند.
*آقای احمدی نژاد شخص خودرایی بودند؟
اولا که در دولت هر پیشنهادی که مطرح می شد باید رای می آورد حالا اگر برخی به پیشنهاد رای می دادند تقصیر خودشان بود که باوجود مخالفت به پیشنهاد ایشان رای مثبت می دادند. ولی آقای احمدی نژاد هیچ وقت نمیگفت باید رای بدهید. قاعدتا هر رئیس جمهوری دوست داشت حرفش به کرسی بنشیند.
*بعد از سفارت هم با آقای احمدی نژاد تعامل داشتید؟
روزهای پایانی حضورم در ونزوئلا، به ایران آمدم برای انتخابات ثبت نام کردم و بعد هم انتخابات برگزار شد و من فردای انتخابات به ونزوئلا بازگشتم. وقتی هم که دوران سفارت تمام شد به مجلس آمدم.
*الان با ایشان ارتباط دارید؟
نه، ولی یک شب ماه رمضان دعوت کردند منزل آقای دانشجو افطاری دادند به صرف اشکنه و از دوستان قدیمی دعوت کردند.
*الان آقای احمدی نژاد را چگونه می بینید؟
انرژی آقای احمدی نژاد تمام شدنی نیست. بسیاری در کشور اکنون آقای احمدی نژاد را قبول دارند و اثرات کارهای ایشان همچنان برای مردم مانده است. اما متاسفانه مردمی هستیم که وقتی از کسی خطایی می بینیم همه خوبیهایش را هم پاک میکنیم.
*فکر میکنید آقای احمدی نژاد به سیاست برگردد؟
بعید می دانم آقای احمدی نژاد به مجلس فکر کند ولی برای انتخابات ریاست جمهوری ممکن است.
*حاضرید بازهم با آقای احمدی نژاد همکار شوید؟
اگر آقای احمدی نژاد همان احمدی نژاد مجلس و دولت نهم باشد، بله.
*احمدی نژاد منهای آقای مشایی؟
احمدی نژاد منهای اواخر دولت نهم. با همان اعتقادات فرهنگی و مذهبی و ...
*اعتقادات فرهنگی آقای احمدی نژاد هم تغییر کرد؟
نمیدانم، در دولت نهم و اواخر این دولت برداشتهایی میکردم البته شاید شخصی باشد. اما خب یک سری خودراییها دیده میشد.
*به موضوع یکشنبه سیاه برسیم و جدل علنی احمدی نژاد و لاریجانی.
وقتی آقای احمدی نژاد به مجلس آمد، بنده شخصا قصد داشتم در مخالفت با استیضاح صحبت کنم ولی حرف هایی زده شد و مسائلی مطرح کردند که اصلا جای آن نبود و علی رغم پیغام هایی که دادیم، ایشان کار خودشان را کردند.
*شما از چه زمانی خبر داشتید که آقای احمدی نژاد قرار است این مباحث را مطرح کنند؟
از 2 روز قبل. خبر دادیم به دوستان که این کار را نکنند. گفتیم که آقای شیخ الاسلام استیضاح نمی شود. گوش نکردند و آن قائله رو به راه انداختند که نه در شان رئیس جمهور بود و نه در شان مجلس. می شد در یک جلسه خصوصی این مسائل طرح شود. روز بدی برای کشور بود. هم برای دولت هم احمدی نژاد هم و مجلس و مردم.
*با کسی هم صحبت کردید که این مساله مطرح نشود؟
بله من خودم با آقای شیخ الاسلام صحبت کردم و گفتم که به صلاح نیست. حتی به ما گفتند این سی دی که میآورند صدا ندارد و خودشان می خواهند بخوانند. سناریو بود و اصلا قابل لب خوانی هم نبود.
چرا باید آدم به دنبال این باشد که به هر طریقی رقیبش را بزند. به هر ترتیب خروجی این جلسه نارضایتی رهبر و مردم بود هم رفتار رئیس جمهوری بد بود و هم رئیس مجلس. شاید بهتر بود در آغاز این مساله نمایندگان بلند می شدند و از جلسه خارج می شدند.
منبع: خبرآنلاین
نظر شما