بحث درباره تحریمها علیه ایران در هفتههای پیشرو داغتر خواهد شد چنانچه «جان بینر»، رییس اقلیت مجلس نمایندگان از «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم اسراییل بهطور رسمی دعوت کرده تا پیش از برگزاری نشست مشترک کنگره سخنرانیای را در آن محل ایراد کند. نتانیاهو احتمالا همان هیاهو و شیپورزنیهایی را که در سخنرانی خود پیش از برگزاری نشست مجمععمومی سازمانمللمتحد به صدا درآورده بود، اینبار نیز تکرار خواهد کرد. او در سخنرانی سال٢٠١١ خود در کنگره نیز همین خطمشی را دنبال کرد. تنها تفاوت سخنرانی پیشرو شاید تاکید بیشتر او بر ضرورت توجه غرب به این موضوع باشد که تا دیر نشده و ایران به سلاح هستهای مورد ادعای او دست نیافته، باید کاری کرد. پیشتر اما کاخسفید با رفتاری که از خود نشان میداد موافقتش با اظهارات نخستوزیر رژیم اسراییل را نشان داده بود. با این حال، اینک آقای اوباما تصمیم گرفته تا در زمان سخنرانی رهبر رژیم اسراییل در ماه مارس حاضر نشود و سخنان او را گوش نکند. تلخی روابط میان این دو رهبر سیاسی هرروز بیش از گذشته در حال افزایش است. زمانی که مساله به ایران و تهدیدات نهفته در بستر منطقه خاورمیانه میرسد، دو رهبر نهتنها خوانشی متفاوت از نتهای مشابه دارند بلکه بهطور کلی موسیقی کاملا متفاوتی از یکدیگر را مینوازند.
فقدان هماهنگی میان آنان در اظهارات اخیر پرزیدنت اوباما نیز مشخص بود. اگر کسی به دقت به اظهارات او توجه کرده باشد نمیتواند بهگونهای اشتباه اینگونه برداشت کند که از نظر رییسجمهوری آمریکا مذاکرات اخیر با ایران کاملا مفید بوده و احتمالا به یک توافق خواهد انجامید. تنها مانع در این مسیر فشار کنگره آمریکا برای تصویب تحریمهای تازه علیه ایران است. در صورتی که مذاکرات شکست بخورد، کاخسفید انگشت اتهام را بهسوی کنگره و رژیم اسراییل خواهد گرفت و آنان را بهدلیل طرح موضوع تشدید تحریمها علیه ایران مقصر عدم حصول توافق هستهای خواهد دانست.
حملات اخیر صورتگرفته در پاریس از سوی عناصر داعش و القاعده، تمرکز افکار عمومی بینالمللی را به خود جلب کرده است. آقای اوباما نیز داعش را مشکل اصلی خاورمیانه میداند. او پیشتر مدعی شده بود که نیروهای القاعده تلفات زیادی دادهاند. در نتیجه این وضعیت موضوع اهداف هستهای ایران در اولویتهای بعدی فهرست مسایل مهم قرار گرفته است و شاید همین موضوع فرصتی مناسب برای سیاست خارجی اوباما بوده است.
در چنین شرایطی که به باتلاق شباهت دارد، رهبر رژیم اسراییل قصد دارد به واشنگتن بیاید. این موضوع نشان میدهد که چرا او سازی مخالف در مقابل اوباما میزند. نتانیاهو ایران و تلاشهای هستهای و موشکی این کشور را تهدیدی بهمراتب بزرگتر در مقایسه با داعش، القاعده و جبهه النصره یا دیگر گروههای افراطی سلفی میداند. به نظر میرسد دولت اوباما مایل به توافق با ایران است، توافقی که ایران را از مسیر دستیابی به سلاح هستهای دور کند. این سناریو، اسراییلیها و اکثر رهبران کشورهای عربی را بیخواب کرده است. آنان از این موضوع میهراسند که پرزیدنت اوباما توافق هستهای با ایران را جشن بگیرد بدون آنکه راهی برای اقناع رژیم اسراییل و اکثر کشورهای میانهروی سنی عربی درباره دغدغههای امنیتیشان یافته باشد.
اکنون نتانیاهو باید با احتیاط گام بردارد. باوجود آنکه او علاقهمند به ارایه سخنرانی بیپرده است با این حال، باید هزینهها و نفع احتمالی ناشی از این اقدام را در نظر بگیرد. از نظر تاریخی، ایراد سخنرانی توسط رهبری اسراییلی در نشست مشترک کنگره یک افتخار و فرصت برای تایید دوباره این موضوع است که آمریکا و رژیم اسراییل ارزشهایی مشترک دارند و دارای روابط قوی فیمابین هستند. در فاصله دوره شکوفایی گفتوگوهای صلح میان فلسطینیان و رژیم اسراییل در دهه٩٠ میلادی، «اسحاق رابین»، «شیمون پرز» و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیران پیشین رژیم اسراییل در سالهای ١٩٩٤، ١٩٩٥ و ١٩٩٦ در کنگره به ایراد سخنرانی پرداخته بودند. نتانیاهو نیز بار دیگر در سال٢٠١١ به آمریکا رفت و به بیان نظراتش درباره برنامه هستهای ایران از نگاه رژیم اسراییل پرداخت.
اکنون چندصدایی میان رهبران آمریکا و رژیم اسراییل به میزانی هست که سومین حضور «نتانیاهو» در کنگره باعث افزایش شکاف استراتژیک میان او با آمریکا شود. نشانههای چنددستگی را در عرصه سیاست داخلی و خارجی آمریکا و رژیم اسراییل نیز میتوان مشاهده کرد. به نظر میرسد شکافهای فیمابین بهقدری است که به این زودیها پر نخواهند شد.
منبع: روزنامه شرق
نظر شما