مرعشی:هدف روحاني از همهپرسي، صحبت با مردم است
«فتنه» كليدواژه پنج سالهيي است كه با تاكيد اصولگرايان جدا از مخدوش
كردن عقبه سياسي بسياري از فعالان سياسي اصلاحطلب همچنان به كشمكشها و
نزاعهاي جناحي دامن ميزند. نزاعهايي كه حاصل همين سوءتفاهمات و
بدبينيهاي موجود ميان احزاب شناسنامهدار اصلاحطلب و اصولگرا ست. در اين
ميان اما گروههايي كه منفعتشان در ادامه اين كشمكشها ست همواره براي
تداوم اين نزاع در تلاشاند. گروههاي افراطي كه تلاشهايشان در درازمدت
ميتواند اتحاد و انسجام ملي را هدف بگيرد و سد راه دستيابي به منافع ملي
باشد.
حسين مرعشي، سخنگوي حزب كارگزاران در
گفتوگو با اعتماد در اين مورد ميگويد «آنچه با توجه به فضاي سياسي كشور
از اولويت بيشتري برخوردار است مديريت رفع آثار احمدينژاد است». مرعشي
همچنين اختلاف نظرات ميان جناحهاي سياسي در صورتي كه قواعد بازي سياسي در
آن رعايت شود را امري طبيعي ميداند و ميگويد مشكل از جايي شروع ميشود كه
نزاعهاي جناحي و اختلاف نظرهاي سياسي به مقابله با نظام تعبير ميشود. او
گرچه صحبت در مورد انتخابات مجلس را زودهنگام ميداند اما معتقد است
روحاني ميتواند در كنار زدن موانع پيش روي اصلاحطلبان در انتخابات مجلس
تاثيرگذار باشد. گزارش شرايط امروز جامعه و خواستهها و مطالبات مردم به
رهبري پيشنهاد مرعشي است كه ميگويد راهكار مناسبي براي ايجاد فضاي رقابتي و
حل موانع پيش روي اصلاحطلبان است.
ارزيابي شما از مطرح كردن بحث رفراندوم از سوي رييسجمهوري چيست؟ فكر
ميكنيد آقاي روحاني براي تحقق وعدههاي انتخاباتي و مطالبات مردم با
فشارهاي جناحي و قدرتهاي پنهاني روبهرو است كه براي كنترل اين فشارها
ميخواهد از اهرم مردم استفاده كند؟
آقاي
روحاني به صورت مشخص مطرح نكردند كه مقصودشان از مطرح كردن رفراندوم براي
چه حوزهيي است و اينكه آيا در مورد موضوع هستهيي كه محل مناقشات است
ميخواهند از رفراندوم استفاده كنند يا نه اما به هر حال استفاده از
همهپرسي يكي از ظرفيتهاي قانون اساسي ما است. اگر در مورد موضوع مهمي
مجموعه نظام به اين جمعبندي برسد كه خوب است براي شكست بنبستي به آراي
عمومي مراجعه شود اين ظرفيت در قانون اساسي پيشبيني شده است اما اين
ظرفيتي نيست كه بتوان در مناقشات داخلي نظام استفاده جناحي از آن كرد.
استفاده از همهپرسي به دوسوم راي نمايندگان احتياج دارد و بعد از آن هم
نياز به ابلاغ مستقيم رهبري دارد. اگر بين مجلس و دولت اختلاف نظري وجود
داشته باشد كمااينكه اين اختلاف نظر وجود دارد از اين ظرفيت قانون اساسي
نميتوان استفاده كرد. استفاده از همهپرسي زماني اتفاق ميافتد كه مجموعه
حاكميت به جمعبندي رسيدهاند و حالا براي ايجاد قدرت برتر در مواجهه با
جهان خارج از ايران يا براي انجام جراحيهاي بزرگ اقتصادي يا سياسي در درون
كشور و براي بيمه كردن اين جراحيها تصميم ميگيرند از همهپرسي استفاده
كنند. بنابراين اين ابزاري است كه در اختيار كليت نظام قرار دارد. اما
موضوعي كه آقاي روحاني مطرح كرد جنبه ديگري دارد.
روحاني
با مطرح كردن موضوع همهپرسي به نوعي با مردم صحبت ميكنند يعني ميخواهد
با گرفتن موضع انتقادي در سخنرانيها به مردم بگويد كه دولت با مشكلات و
بعضا حتي با بنبستهايي رو به رو است. مقصود روحاني بيشتر بيان مشكلات،
فشارها و موانعي است كه وجود دارد نه اينكه به واقع بخواهد از اين ابزار
استفاده كنند. از سويي از نظر من موضوع اساسي در راهبردهاي اصلي كشور موضوع
اساسي وجود دارد. ما بايد مشخص كنيم كه ميخواهيم همچنان يك دولت انقلابي
داشته باشيم يا به دنبال دولتي مستقل هستيم كه ميخواهيم به مسائل داخلي
بپردازيم و ايران و جمهوري اسلامي را تقويت كنيم. به نظر من اين موضوع يكي
از كليديترين راهبردهاست.
اگر بخواهيم انقلابي
بمانيم و انقلابي رفتار كنيم بايد از يك نوع ابزارهاي خاص استفاده كنيم
بايد سازمانهايي مثل بسيج و سپاه را تقويت كنيم، بايد يارگيريهايي در
منطقه از نهضتهاي سياسي و اجتماعي داشته باشيم بايد حوزه نفوذمان را در
خاورميانه افزايش دهيم اما اگر راهبرد اصلي ما اين باشد كه به عنوان كشوري
كه حامل ارزشهاي اصيل است از درون كشور و نظام را تقويت كنيم ابزارهاي
متفاوتي احتياج دارد براي پيشبرد اين راهبرد بايد تعاملات خارجي را افزايش
بدهيم سرمايهگذاريهاي خارجي را تقويت كنيم، نظامهاي اداري توسعه را مورد
توجه قرار دهيم و فكر و ذكرمان رشد اقتصادي وتعامل با دنيا باشد. من فكر
ميكنم اين كليديترين سوالي است كه اگر قرار باشد روزي رفراندومي انجام
شود بايد از مردم ايران پرسيده شود. مردم بايد تصميم بگيرند كه ميخواهند
دولت و نظام پيشتاز در منطقه و جهان داشته باشند يا ترجيح ميدهند نظام و
دولت شان مستقر و در خدمت توسعه و آباداني كشور و نظام باشد.
البته
كه فقط بحث اصلاحطلبان نيست به نظر تمام قدرت آقاي روحاني از مردمي است
كه به او راي دادهاند. اين مردم را طبيعتا اصلاحطلبان و دوستان و متحدان
روحاني در انتخابات به صحنه آوردهاند. بنابراين روحاني راهي جز اين براي
انتخاب ندارد. او نبايد مردم و جبهه متحدانش را از دست بدهد و از ظرفيتهاي
آنها استفاده كنند. به هر حال اگر دولت اين پشتوانه را نداشته باشد قطعا
ضعيف خواهد شد.
با توجه به شرايط وزارت كشور فكر ميكنيد دولت روحاني با چه نقاط قوت و
ضعفي در برگزاري انتخابات مجلس رو به رو خواهد شد و همچنين دولت و شخص
روحاني در برداشتن موانع پيش روي اصلاحطلبان براي انتخابات چقدر ميتواند
نقش موثري داشته باشد؟
در حال حاضر
مهمترين موضوعي كه در مورد انتخابات مجلس بايد مدنظر قرارداد موضوع رد
صلاحيتها و آرايشهاي سياسي است. در واقع بايد بيش از اينكه به چگونگي
اجرا و مقدمات اجرايي برگزاري انتخابات توسط وزارت كشور توجه كرد، بايد به
فراهم كردن مقدمات سياسي آن پرداخت. آقاي روحاني بايد در سطح نظام موقعيتي
را به وجود بياورد كه در درجه اول انتخاباتي رقابتي و بعد از آن رقابتي
پرشور اتفاق بيفتد. در فراهم كردن اين شرايط قطعا وزارت كشور موثر است
البته اين تاثيرگذاري در بخش اجرايي است اما روحاني بايد از لحاظ سياسي هم
اين فضا را تقويت كند. موضوع مهمي كه در مورد انتخابات مجلس در حال حاضر
پيش روي اصلاحطلبان قرار دارد موضوع رد صلاحيتها و تصميمات نهادهاي
نظارتي است. اين مشكل ميتواند از طريق رايزنيهاي دولت با مقامات تا حدي
برطرف شود و اجماع صورت گيرد. در واقع آقاي روحاني بايد گزارشهايي از
وضعيت موجود جامعه و خواستههاي مردم را به رهبري ارايه كند و قبل از ورود
به بحث اجرايي و چگونگي برگزاري انتخابات بايد مقدمات سياسي انتخابات را از
اين طريق و با اين رايزنيها فراهم كند.
فكر ميكنيد علاوه بر موانع پيش روي اصلاحطلبان براي انتخابات مجلس،
محافظهكاران از چه راهبردي براي جلوگيري از ورود حداكثري اصلاحطلبان به
مجلس استفاده خواهند كرد و اگر به هر دليلي مجلس آينده با اكثريت
اصلاحطلبان و معتدلين تشكيل نشود به نظر شما رابطه دولت و مجلس در زمان
باقيمانده براي دولت يازدهم چگونه پيش خواهد رفت؟
اصولگرايان
كه هميشه از شيوهها و راهكارهاي حذفي در مورد رقباي اصلاحطلب خود
استفاده كردهاند اميدواريم در اين انتخابات همچنان بر شيوههاي حذف خود
تاكيد نداشته باشند و بگذارند فضاي رقابتي واقعي در كشور شكل بگيرد تا مردم
بتوانند انتخاب كنند اما آنچه براي ما اهميت دارد انتخاب مردم است. از
سويي ما به هر حال بايد تفاوتي با اصولگرايان داشته باشيم، نميتوان گفت كه
مردم بايد به اصلاحطلبان يا متحدان دولت راي دهند يا الزاما اين اتفاق
خواهد افتاد تنها موضوعي كه اهميت دارد اين است كه بايد به قدرت مردم
احترام گذاشت و بايد اجازه بدهيم در يك فضاي رقابتي و نه حذفي خودشان
انتخاب كنند. درست است كه تجربه تاريخي نشان داده كه مردم معمولا همان
انتخاب رياستجمهوري را در انتخابات مجلس تكرار ميكنند اما حتي اگر اشتباه
هم انتخاب كنند بايد به آن احترام گذاشت و منتظر نتيجه آن بود اما موضوعي
كه مطرح است موانع پيشرو است كه نبايد اين موانع انتخاب مردم را مختل و
مخدوش كند و اين قدرت انتخاب را از آنها بگيرد. در مورد رابطه دولت و مجلس
هم بايد بدانيم كه اين رابطه را قانون اساسي تعيين ميكند؛ درست است كه
مردم در شكلگيري اين رابطه موثر هستند اما رابطه دولت و مجلس وابسته به
قانون است و در نهايت اين قانون است كه مشخص ميكند رابطه اين دو قوه چگونه
پيش برود.
فكر ميكنيد با توجه به فضاي سياسي حركت به سمت وحدت و انسجام ملي چقدر ضرورت دارد؟
من
فكر نميكنم با توجه به فضاي سياسي امروز مشكلي در وحدت و انسجام ملي
داشته باشيم. به هر حال كشور ما كشور آرامي است و حتي اصلاحطلبان هم با
وجود رنجشهايي كه ممكن است داشته باشند حسشان اين نيست كه جداي از نظام و
كشور هستند ولي شايد بايد اين موضوع را به شكل ديگري مطرح كرد. به نظر من
در حال حاضر مشكل فضاي سياسي كشور كمرنگ شدن مشاركت عمومي است. من مشكلي در
وحدت ملي در فضاي امروز كشور نميبينم. اكثريت مردم ايران نظام جمهوري
اسلامي را نظام مفيدي براي كشور ميدانند و نسبت به نظام دلبستگي دارند
همين طور براي رهبري احترام قايل هستند هرچند كه ممكن است رنجشهايي داشته
باشند اما به هر حال من وحدت ملي را مخدوش شده نميدانم.
پس شما فكر ميكنيد ما در فضاي سياسي كشور با فقدان وحدت و اتحاد ملي
مواجه نيستيم، پس عامل نزاعها وكشمكشهاي جناحهاي سياسي در كشور را چه
ميدانيد؟
فضاي سياسي كشور در حال حاضر
وحدت و انسجام لازم را دارد اما اين فضا با سه مشكل اساسي مواجه است كه
بايد اين سه مشكل حل شود؛ نخستين مشكل در فضاي سياسي امروز كه نگراني و
رنجش ايجاد كرده اين است كه جمعي از فعالان سياسي به بهانههايي در حصر
هستند و بايد دلسوزان كشور براي حل آن چارهانديشي كنند. معضل دوم اين است
كه بخشي از فعالان جامعه به بهانهيي به نام فتنه كنار گذاشته شدند امروز
به بهانه ناهنجاريهاي سال ٨٨ جمعي از نيروهاي فعال در عرصههاي مختلف
فرهنگ، سياست، اقتصاد و... با برخورد حذفي رو به رو ميشوند. اين موضوع هم
براي كشوري كه نيروي انساني كم دارد و اگر همه هم فعال باشيم بازهم با مشكل
نيروي انساني لايق مواجه هستيم و اين معضلي است كه كمكم تبديل به عقده
بستهيي ميشود كه اگر سرباز كند ممكن است در درازمدت مشكلات و زحمت بيشتري
را براي كشور ايجاد كند. سومين معضل هم اين است كه عدهيي كه دسترسي به
نهادهاي حكومتي دارند، عدهيي به قوه قضاييه، اطلاعات و سپاه به عنوان يك
نهاد موثر و بسيج به عنوان نيرويهاي موثر براي ذخيره نيروي سياسي كشور و
شوراي نگهبان به عنوان يك نهاد نظارتي به اين نهادها دسترسي دارند و قاعده
بازي سياسي را به هم ميزنند و به جاي اينكه با مردم رابطه خوبي برقرار
كنند و هنرهاي مديريتيشان و تواناييهاي خودشان را نشان دهند تا از مردم
راي بگيرند سعي ميكنند با استفاده ازقدرت اين نهادها رقباي خودشان را حذف
كنند و همين امر باعث ميشود كفايت در نهادهايي مثل مجلس و بعضا دولت و
همين نهادهاي موثر به خاطر اين سياه وسفيد كردن جامعه ضعيف بشود. بر اساس
همين دلايل من فكر ميكنم در صورتي كه اين مشكلات و معضلات در فضاي سياسي
كشور برطرف شود قطعا صفوف وحدت ملي هم فشردهتر و قويتر ميشود.
شما اشاره كرديد كه در بطن جامعه ما با مشكل وحدت و انسجام ملي روبهرو
نيستيم اما ما همچنان در فضاي سياسي كشور شاهد نزاعها و تخاصمات سياسي
هستيم كه ميتواند در نهايت در وحدت و انسجام ملي موثر باشد. فكر ميكنيد
چه گروهها و باندهاي سياسي از اين بدبينيهاي به وجود آمده و
اختلافافكنيها و نزاعهاي سياسي سود ميبرند؟
از
نظر من اين نزاعها و كشمكشهاي سياسي در ذات خود مذموم نيستند. اينكه
عدهيي فكر كنند نزاع سياسي درون نظام به معناي نزاع با نظام است مشكلساز
ميشود و تلقي بدي است. اصلاحطلبان شايد با علي لاريجاني يا با جبهه
پايداري اختلافنظر داشته باشند و اين نزاع كه بر سر اختلافنظرها اتفاق
ميافتد اساسا بد نيست و مردم هم خودشان قضاوت ميكنند. حالا اگر علي
لاريجاني يا جبهه پايداري پشت شوراي نگهبان بروند و ما را از صحنه
رقابتهاي سياسي حذف كنند اين موضوع است كه مشكل و معضل در هماهنگي و وحدت
ايجاد ميكند. ما بايد بگذاريم اين نزاعهاي سياسي و اختلاف نظرها به قضاوت
مردم گذاشته شود و موضوع براي يك دوره چهار ساله تمام شود. اينكه
رييسجمهوري منتخب مردم است و انواع و اقسام مقاومتها در برابرش وجود
داشته باشد و برخي نهادها به خودشان اجازه بدهند هر رفتاري با او بكنند
درست نيست البته منظورم كليت آن نهاد خاص نيست، بلكه افرادي منتسب به آن
هستند كه برخوردهاي شان مايه تاسف است.
بنابراين
اساسا اصل نزاع ميان جناحهاي سياسي مشكلي ايجاد نميكند اينكه اين نزاع را
تقابل با رهبري و نظام جلوه بدهند در جامعه مشكل ايجاد ميكند. اينكه برخي
توان رقابت در جامعه را ندارند جناح رقيب را متهم به بيديني و ضد انقلاب و
فتنهگري بكنند معضل ايجاد ميكند. كشمكش ميان جناحهاي سياسي در صورتي كه
قواعد بازي سياسي در آن رعايت شود و با قضاوت مردم براي يك دوره چهار ساله
تعيين تكليف بشود لازمه رشد كشور است. نزاعي كه با رهبري و كل نظام باشد
ايجاد مشكل ميكند. عدهيي اكثريت، دولت تشكيل ميدهند و اقليتي هم نقد
ميكنند و اين كاملا طبيعي است و اگر اتفاق نيفتد فساد شكل ميگيرد.
بيكفايتي بر كشور حاكم ميشود. عدهيي چون دسترسي به قدرت و اصل حاكميت
دارند سعي ميكنند رقيب را از صحنه حذف كنند كه اساسا اشتباه است.
فكر ميكنيد رعايت قواعد بازي و رقابت صحيح سياسي چقدر ميتواند در پررنگ شدن مقوله وحدت ملي تاثيرگذار باشد؟
جناحهاي
سياسي بايد همكاريهايي با هم داشته باشند به طور طبيعي براي حفظ كليت
نظام و دفاع از منافع ملي در مقابل بيگانگان، اما در غير از اين دو مقوله
در هر موضوع داخلي با هم رقابت و كشمكش داشته باشند به شرط آنكه اين
كشمكشها به برگزاري انتخابات سالم و آزاد منجر و به قضاوت مردم گذاشته شود
حتي ميتواند مفيد باشد.
بارها از سوي شخصيتهاي سياسي موضوع آشتي ملي يا به تعبيري آشتي ميان
جناحها و گروههاي سياسي در كشور مطرح شده است. به نظر شما فضاي امروز
كشور براي اجرايي شدن اين طرح آمادگي لازم را دارد و اساسا ابزار و بسترهاي
لازم براي ايجاد آشتي ملي چيست؟
من فكر
نميكنم در حال حاضر در شرايطي قرار داريم كه نياز به آشتي ملي وجود داشته
باشد و مسائلي هم كه وجود دارد با آرامتر شدن فضاي كشور بهتر ميشود در
واقع از نظر من جناحهاي سياسي با هم مشكلي ندارند و ميتوانند با هم
همكاري منطقي و خوبي هم داشته باشند، گرچه در هر جناحي ممكن است
افراطيهايي وجود داشته باشند كه اين موازنه را به هم بزنند اما موضوع
مهمتر اين است كه نظام بايد همه جريانهاي سياسي را به رسميت بشناسد. اما
در مورد افراطيها بايد بگويم كه اين گروهها نميتوانند تاثير چنداني
داشته باشند اينكه فعلا برخي نهادها را در دست دارند دليل بر اين نيست كه
بتوانند تاثير بسزايي داشته باشند.
دولت آقاي روحاني و شخص ايشان چقدر ظرفيت كليد زدن پروژه آشتي ملي را
دارد و فكر ميكنيد موانع پيش روي اين اتحاد و انسجام ملي چيست؟
ماموريت
آقاي روحاني همين است كه فضاي سياسي كشور را به شكلي سامان دهي بكند كه
جابهجايي قدرت با راي مردم نهادينه و معضلاتي كه به آن اشاره كردم حل شود.
در واقع اين جزو نخستين و ابتداييترين وظايفي است كه رييسجمهور دارد.
موانع هم كه به طور طبيعي وجود دارد اما رييسجمهور نبايد از موانع هراس
داشته باشد. رييسجمهور منتخب مردم راي و قدرت مردم را پشت سر دارد، بايد
ورود پيدا كند و مشكلات را حل كند، اين موانع براي من و شما وجود دارد اما
نبايد براي رييسجمهور هم مانع باشد. رييسجمهور وقتي قدرت مردم را پشت سر
دارد نبايد از موانع هراس داشته باشد. ما انتظارمان از رييسجمهور اين است
كه بعد از فراغت نسبي از مساله هستهيي و سياست خارجي در عرصه سياسي داخلي
امكان بازگشت همه سياسيون وفادار به نظام را به عرصه سياست باز و با تعاملي
با مجموعه نهادهاي حاكميتي بستر را براي برگزاري پيدرپي انتخابات رقابتي
فراهم كند.
نظر شما