تروریسم به کجا می رود؟
روزنامه «آرمان» در سرمقاله امروز -شنبه- خود به قلم «سیدعلی خرم» با طرح این سووال که « تروریسم به کجا می رود؟» نوشته است: اسلام رابطه ای با تندروی و خشونت ندارد و برعکس اهل اعتدال، سلم و صفا و صلح و دوستی است. اینکه چند نفر پس از طی آموزش هایی در کشورهای عربی به فرانسه برگردند و بی دلیل یا با دلیل به این و آن حمله کنند و آنها را به قتل برسانند در هیچ مکتب انسانی و هیچ مذهب الهی توجیه پذیر نیست و محکوم است.
چنانچه احساسات مذهبی، انگیزه چنین اقداماتی باشد، اینها ترور های کور است. ما درک می کنیم که مردم فرانسه در موقعیتی بحرانی قرار گرفته اند که ممکن است به دگرگونی اجتماعی و سیاست های افراطی سوق پیدا کنند. اما دولت و مردم فرانسه باید احساسات خود را کنترل و مهار نمایند و اجازه ندهند مسلمانان این کشور به حاشیه رانده شوند و جامعه ای دوقطبی به وجود آید. یقینا مسلمانان فرانسه هم این اعمال تروریستی و خشونتبار را محکوم می کنند و رابطه ای با آن ندارند. چنانچه مختصرا به ریشه یابی این حوادث پرداخته شود، می توان گفت از یکسو 10 درصد مردم فرانسه غیربومی و عمدتا الجزایری هستند که سال هاست برای حقوق اجتماعی- سیاسی خود در فرانسه می جنگند و از سوی دیگر فرانسه بعد از انقلاب معروف خود، به عنوان مهد آزادی شناخته شده و به اصول دموکراسی پایبند است. از سوی سوم، فرانسه همواره در سیاست خارجی، تهاجمی عمل کرده و با عملکرد خود برخی از کشورها یا ملت ها را ناراضی ساخته که الجزایری ها در صدر قرار دارند.
به عبارت دیگر اصول آزادی و دموکراسی در سیاست خارجی فرانسه کمتر تبلور یافته است و مردم فرانسه نقش کمی در این انتخاب دارند. شاید این معادله چندپارامتری را به سادگی نتوان تفسیر و تحلیل کرد ولی تبعات آن بعضا چنین است: راست های افراطی فرانسه به دنبال موقعیتی هستند که اصول خود را در شرایط بحرانی تبلیغ و به پیش برند که ازجمله سیاست های ضدمهاجرت آنهاست که در این شرایط فرصت تبلور پیدا می کند و نتیجه آن آزار و اذیت و ایجاد محدودیت علیه مسلمان های غیربومی فرانسه است. چنانچه کمی به عقب برگردیم با شروع بهار عربی، از چهارسال پیش که دگرگونی اجتماعی- سیاسی در سوریه شروع شد، چند کشور منطقه و در راس آنها عربستان و ترکیه درصدد برآمدند از تظاهرات آرام مردم سوریه، گروه هایی جهادی بسازند که به سرنگونی بشاراسد پرداخته و این گروه های جهادی ابزاری برای این قبیل کشورها جهت پیاده کردن سیاست های منطقه ای آنان شدند. همین مدل در دهه های 1360 و 1370 در افغانستان پیاده شد و از دامان آنان طالبان و القاعده متولد شدند که مظهر خشونت و تروریسم شناخته شدند. اما قدرت های جهانی چون آمریکا و فرانسه بدون توجه به آثار و تبعات این قبیل اقدامات، به حمایت از این تندروی ها پرداخته و با ارائه اسلحه، پول و آموزش نظامی، نسل سوم از افراط گرایان را در سوریه به وجود آوردند به ترتیبی که داعش و القاعده شروع به سربازگیری از جوامع غربی و ازجمله فرانسه نمودند و چون نتوانستند با بشاراسد مقابله کنند، راهی خارج از مرزها شده و به بی ثبات نمودن عراق، یمن و دیگر نقاط پرداختند. تروریسم هیچ وقت حد و مرز نمی شناسد و صاحب خاصی ندارد.
عربستان و ترکیه از کشورهای منطقه و آمریکا و فرانسه از قدرت های بین المللی که خود به وجود آورنده این گروه های تروریستی بوده اند، اکنون تاوان حمایت های خود را می دهند ولی چه حیف که مردم بیگناه فرانسه در این راه کشته می شوند و عموما نمی دانند چرا و به چه دلیل؟ آنها فکر می کنند اسلام و مسلمانان از راه رسیده و جامعه آنها را دچار تلاطم و بی ثباتی و وحشت و ترور نموده است. درحالی که مشاهده می شود حمایت های اشتباه دولت فرانسه از گروه های تکفیری موجب این تبعات شده است. به هر حال جمهوری اسلامی ایران از ابتدا هشدار داده بود که برخورد با تروریسم نباید گزینشی باشد بلکه تروریسم در هر زمان و مکان و توسط هر گروه و مکتب باید محکوم شود تا افراط گرایان روزنه امیدی پیدا نکنند که به اعمال تروریستی دست زنند. امروز مردم ایران در کنار مردم فرانسه قرار دارند و در احساسات آنها شریک هستند و امید می رود دولت های ایران و فرانسه هم فصل مشترک هایی پیدا کنند که با تحلیل درست از حوادث و وقایع خاورمیانه به همکاری مشترک علیه گروه های تروریستی بپردازند. ایران از پیشقراولان مبارزه با تروریسم داعش در سوریه و عراق بوده درحالی که اجلاس پاریس برای مقابله با تروریسم داعش بدون حضور ایران برگزار شد و هرکدام راه خود را جداگانه طی کردند.
نظر شما