هوشنگ امیراحمدی: بحران "کریمه" به ضرر ایران است
مداخله نظامی روسیه در مسائل داخلی اوکراین و نهایتاً پیوستن شبه جزیره کریمه به روسیه در رفراندوم 16 مارس، بحران اوکراین را به مرحله تحریم روسیه از سوی جهان غرب سوق داده است.
اینکه از حیث مشروعیت چه تفاوتی بین دخالت نظامی خفیف روسیه در اوکراین با مداخله نظامی شدید آمریکا در عراق و افغانستان و لیبی وجود دارد، رفراندوم 16 مارس در شبه جزیره کریمه دموکراتیک و قانونی بود یا نه، تحریم روسیه و مخدوش شدن روابط مسکو و جهان غرب چه تاثیری بر مساله مذاکرات هستهای ایران 1+5 بر جای خواهد گذاشت، سوالاتی است که این روزها به ذهن ناظران ایرانی بحران اوکراین میرسد.
هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه راتگرز (دانشگاه ایالتی نیوجرسی) و مدیر مرکز مطالعات خاورمیانه این دانشگاه، در این گفت و گو به سوالات مذکور پاسخ داده است.
دولت آمریکا در حالی با هر گونه مداخله نظامی روسیه در اوکراین مخالف است که خودش در دهه اخیر، در افغانستان و عراق و لیبی مداخله نظامی کرده است.
شما چه تفاوتی بین مداخله نظامی روسیه در اوکراین (به فرض تحقق کامل) با مداخلات نظامی آمریکا در عراق و افغانستان و لیبی میبینید؟
من البته با هر دو نوع دخالت نظامی مخالفم. اما مداخله نظامی روسیه در اوکراین را بیشتر موجه می دانم تا مداخله نظامی امریکا در عراق و افغانستان و لیبی و غیره را.
اولا، اوکراین قرنها جزئی از روسیه بوده و بیش از 90 درصد کریمه ایها، روس تبار هستند. روسیه و اوکراین، مخصوصا کریمه، تاریخ و فرهنگ و مذهب مشترک دارند. جغرافیای آنها هم مشترک است و تا بیست سال پیش هم با هم در یک جمهوری زندگی میکردند.
کریمه تا 1954 جزء روسیه بود. از نظر امنیتی و استراتژیک هم روسیه و اوکراین جدا پذیر نیستند.
امریکا هیچ یک از این ویژگی ها را با عراق و افغانستان و لیبی و غیره مشترک ندارد.
ثانیا، بازی سیاسی اخیر در اوکراین را اروپائیها و بخشی از اوکراینیهای غربی شروع کردند نه روسیه. امریکا هم از دور مداخله نامناسب کرد و یک کودتا در آنجا علیه دولت انتخابی ویکتور یانوکوویچ راه انداخت. به اضافه، فشار روی اوکراین که به ناتو و اتحادیه اروپا بپیوندد معقول نیست.
روسها با توجه به تاریخی که پشت سر دارند نمیتوانند امریکائیها و اروپائیها را در "حیات خلوت" خود آن هم سرزده بپذیرند. به عبارت دیگر، روسیه اوکراین را به عنوان بخشی از امنیت ملی خود میبیند و برای مداخله خود اهداف استثماری ندارد.
در مورد حمله نظامی امریکا و اروپا به کشورهای مسلمان خاورمیانه موضوع کلا فرق میکند. این کشورها هدف اصلی دخالت نظامی شان تضعیف کشورهای مورد حمله و استثمار منابع آنهاست.
شاید بشود گفت افغانستان در زمان طالبان مشکل امنیتی برای امریکا و اروپا داشت اما یادمان باشد که امریکا و متحدان آن، القاعده و طالبان را ساختند.
در باره عراق و لیبی مشکل امنیت امریکا و اروپا مطرح نبود و کلا انتقامکشی، تضعیف این کشورها و غارت منابع آنها مد نظر بود.
البته غربیها همیشه دخالت های خودشان را از زمان کلنیالیسم به عنوان دخالت های "بشردوستانه" توجیه کرده اند. این را هم اضافه کنم که امریکائیها اصلا در اوکراین حقی برای مداخله ندارند ولی دخالت اروپا تا حدی قابل توجیه است چون اوکراین به هر حال در این قاره قرار دارد.
روسیه هم به شدت با مداخله نظامی آمریکا در عراق مخالف بود ولی نتوانست مانع از تحقق برنامه آمریکا در عراق شود. آیا فکر میکنید آمریکا نیز در ماجرای اوکراین، نمیتواند مانع از تحقق امور مطابق خواست روسیه، شود؟
امریکا و روسیه دو قدرت بزرگ اتمی هستند و هرگز به خاطر کشورهای کوچک تری که برای امنیت آنها جداً حیاتی نباشند وارد یک دعوای بزرگ نمیشوند.
آنها در بهترین شرایط دعواهای غیر نظامی و غیر مستقیم میکنند مثلا در سازمان ملل و با به کارگیری تحریم. روسیه اگر بخواهد کریمه را به خودش ملحق کند حتما میتواند، و امریکا و اروپا کاری جز غر زدن و اعمال تحریم های بی اثر، نمیتوانند بکنند و کاری هم نمیکنند چون میدانند که روسها برای اوکراین و کریمه هر هزینه ای را میپردازند. اوکراین و کریمه برای روسها ارزش حیاتی دارند در حالی که ارزش آنها برای اروپا بسیار کمتر و غیر حیاتی است.
با توجه به جدی شدن بحث تحریم روسیه از سوی آمریکا و اتحادیه اروپا، فکر میکنید این تحریمها میتوانند موجب تجدیدنظر مسکو در قبال "مساله اوکراین" شود؟
البته که نه. روس ها برای اوکراین و کریمه هر هزینه ای را میپردازند. البته امریکا و اروپا هم این را خوب میدانند و به همین دلیل هم دارند سعی میکنند روس ها را بترسانند که یعنی در صورت چنین حرکتی "هزینه" مسکو خیلی بزرگ تر از آن خواهد بود که بتواند تحمل کند.
ولی روس ها هم میدانند که هزینه مذکور، که عمدتا اقتصادی خواهد بود، قابل تحمل و مدیریت است؛ مثل تحریم های اقتصادی و اخراج از گروه 8. به علاوه، روس ها هم اهرم های بزرگی علیه امریکا، مخصوصا اروپا، دارند. مثل وابستگی اروپا به گاز روسیه.
فواید مهم الحاق شبه جزیره کریمه به روسیه، برای دولت روسیه چیست؟
اولین و مهم ترین فایده، استراتژیک است. کریمه دریای سیاه را کنترل میکند و دریای سیاه هم برای کنترل و ثبات قفقاز، بخشی از اروپای شرقی و همچنین دریای خزر مهم است.
بی دلیل نیست که یکی از بزرگترین ناوگان های دریایی روسیه در کریمه، قرار دارد.
دومین فایده، تاریخی است. یالتا در تاریخ جنگ جهانی دوم جایگاه خاصی دارد. در اینجا بود که روسای جمهوری امریکا، شوروی و انگلستان برای سرنوشت بعد از جنگ اروپا و چگونگی بازسازی آن به گفتگو نشستند و پشت سر آن "جنگ سرد" شروع شد.
به اضافه، در کریمه بود که روس ها در قرن نوزدهم با انگلیسی ها و فرانسوی ها و عثمانی ها درگیر بودند و پیروزی های تاریخی کسب کردند.
و سومین فایده، تلفیق روس های کریمه با روس های روسیه است. این دو یک ملت و نژاد هستند و روس ها با تلفیق روس های کریمه موجب دل گرمی روس ها در بقیه مناطق اوکراین و کشورهای دیگر منطقه میشوند و این اعتبار روسیه و آقای پوتین را نزد این ملت ها بالا می برد.
در صورتی که وقایعی پیشبینینشده رخ دهد و کنترل بحران اوکراین از دست روسیه خارج شود و کار به درگیری نظامی بکشد، آیا ایالات متحده آمریکا وارد فاز واکنش نظامی به قصد دفاع از دولت اوکراین خواهد شد؟
نه، به هیچ وجه امریکا برای اوکراین با روس ها وارد یک دعوای نظامی نخواهد شد. واقعیت این است که اوکراین برای امنیت سیاسی و یا اقتصادی امریکا اهمیت چندانی ندارد. حتی اروپا هم که به اوکراین نزدیک تر است با روس ها سر آن دعوای نظامی نخواهد کرد.
در بدترین شرایط این دعوا شکل تحریم های اقتصادی به خود خواهد گرفت و یک جدال سیاسی هم در سازمان ملل ودیگر سازمان های بین المللی من جمله گروه 8 اتفاق خواهد افتاد.
دولت اوباما، همهپرسی منجر به الحاق کریمه به روسیه را غیر قانونی و غیر مشروع قلمداد کرده است. آیا واقعا این همهپرسی نامشروع و غیر قانونی است؟
نه، نیست. امریکائیها گاهی هم خدا را میخواهند و هم خرما را. خودشان ملت ها را تشویق میکنند که به دنبال حق تعیین سرنوشت بروند و برای آن مبارزه کنند ولی وقتی چنین حرکتهایی در جهت منافع کوتاهمدت شان نباشد دبه در میآورند!
تعیین حق سرنوشت ملتها جزء لاینفک فرهنگ های دمکراتیک است و یا باید باشد. مردم کریمه حق دارند درباره سرنوشت خودشان تصمیم بگیرند و تصمیم آنها هم چه امریکا بخواهد و چه نخواهد مشروع خواهد بود.
این را هم فراموش نکنیم که کریمیه در سال 1954 توسط نکیتا خروشچف (که خود اوکراینی بود) به اوکراین داده شد و کریمهایها واقعا روسی هستند و در هر رفراندومی با اکثریت بسیار بالائی رای به پیوستن به روسیه خواهند داد.
کریمه یک ایالت خودمختار کامل بود و رابطه تنگاتنگی با سرزمین اصلی اوکراین نداشت.
به نظر شما، در صورت تداوم "مساله اوکراین" در سالهای آینده، نهایتاً اوکراین به دو بخش شرقی و غربی تقسیم خواهد شد؟
این امر محتمل است. شرقیها و غربیها با هم مشکل سیاسی و نژادی و زبانی دارند (شرقیها روسی و غربیها اوکراینی حرف میزنند) و از نظر جغرافیائی هم مسیر دوگانه ای را برای خود متصورند. شرقیها بیشتر به روسیه نگاه میکنند و غربیها به اروپا. در همین حال هم شرقیها فکر میکنند که از نظر اقتصادی، بعد از استقلال اوکراین از روسیه شوروی، به آنها اجحاف میشود.
به عبارت دیگر، عوامل زیادی وجود دارند که میتوانند باعث این جدائی بشوند. با این حال، به نظر من، نه روسیه و نه غرب در این مقطع به تجزیه اوکراین فکر نمیکنند و از آن حمایت هم نخواهند کرد.
ظاهراً ایالات متحده آمریکا، مداخله نظامی برای برانداختن رژیمهای غیردموکراتیک را مشروع میداند و به همین دلیل بین مداخله ناتو در لیبی و مداخله نظامی روسیه در اوکراین، تفاوت قائل است؟ آیا چنین دیدگاهی در واشنگتن وجود دارد؟
این نظریه در سیاست خارجی درباره دخالت نظامی، که از زمان بوش مطرح شد و اوباما هم به آن وفادار ماند، کماکان نه فقط در واشینگتن که در سازمان ملل هم طرفدار دارد.
اما اعمال این نظریه منوط به شرایط ویژه ای بوده است که در اوکراین وجود ندارد. مثلا، روسها ادعا میکنند که اروپا و امریکا به اوکراینیهای مخالف دولت یانوکوویچ عملا علیه دولت قانونی و منتخب او کودتا کردند. پس آن کس که غیر دمکراتیک به قدرت رسیده است این مخالفین هستند.
از طرف دیگر، بخشی از این مخالفین نیروهای فاشیست و نازی هستند و نقش آنها در براندازی دولت اوکراین بسیار عمده بود. به عبارت دیگر، اگر چه روسها به آن نظریه اعتقادی ندارند اما میتوانند از منطق آن در جهت عکس استفاده کنند و دارند این کار را هم میکنند.
تحریم روسیه از جانب غرب، در صورتی که بالا بگیرد، آیا به همگرایی بیشتر روسیه با ایران و احتمال ناپایبندی روسیه به تحریمهای گوناگون وضع شده علیه ایران، منجر نمیشود؟ در مجموع، تحریم روسیه از سوی جهان غرب، به سود ایران است نیست؟
متاسفانه بحران اوکراین در هیچ جهتی به نفع ایران نخواهد بود چرا که ایران نمیتواند و یا نخواهد خواست بر سر آن موضع مشخصی بگیرد. موضع حاضر ایران خنثی ماندن در ماجرا است؛ یعنی نه طرف روسیه را گرفته و نه طرف امریکا و اروپا را.
ایران با هر دو طرف این دعوا، هم مشکل دارد و هم نیاز به همکاری. ایران میخواهد با امریکا و اروپا بر سر مساله هستهای به نتیجهای برسد و از شرّ تحریم ها راحت شود.
از طرف دیگر ایران به روسیه وابستگی اقتصادی-سیاسی دارد و نمیتواند علیه این کشور چیزی بگوید ویا عملی انجام دهد. در همین حال امریکا و اروپا هم میخواهند که ایران علیه دخالت روسیه در اوکراین موضع بگیرد اما اگر ایران چنین موضعی اتخاذ کند روسها برایش کلی دردسر درست میکنند.
اصولا سیاست روسیه در قبال ایران در این دو سه دهه گذشته حفظ وضع موجود بین ایران و امریکا بوده است. روسها هم مثل امریکا نمیخواهند که ایران بمب بسازد و یا حتی غنیسازی بکند و از این دیدگاه از تحریم ها حمایت کردهاند و خواهند کرد.
از طرف دیگر، روسها نمیخواهند ایران و امریکا (و اروپا) به توافقی برسند که بر اساس آن روابط ایران با غرب عادی بشود. پس این احتمال وجود دارد که روسها اگر تحت فشار امریکا و اروپا قرار بگیرند، از آن فشار بهانهای برای کارشکنی در مذاکرات هسته ای بکنند که نتیجهاش ادامه تحریمها علیه ایران خواهد بود.
البته تحریم امریکا و اروپا علیه روسیه میتوانست به نفع ایران باشد اگر ایران میتوانست از موقعیت استفاده کند. اما با توجه به همه شرایطی که وجود دارد، ایران این کار را نمیتواند بکند و از بحران کریمه، مخصوصا اگر وسیع تر بشود، بیشتر ضرر خواهد برد تا سود.