اصغرزاده:روحانی جامعه مدنی و نظام های صنفی را تقویت کند
حسن روحاني همچنان شجاعانه حرف ميزند، از احياي همهپرسي و لزوم
پرداخت ماليات توسط نهادهاي خاص اقتصادي ميگويد. او روز گذشته در كنفرانس
اقتصاد ايران صراحتا اعلام كرد كه «نميشود يك نهاد كار اقتصادي بكند و
ماليات ندهد اما تا ميگوييم فلان نهاد بايد ماليات بدهد بساطي درست
ميشود. اما اين دولت در هر موضوعي كه بداند مصالح مردم است بدون واهمه از
هيچ كس و هيچ نهادي موضوع را به مردم خواهد گفت». از قضا فعالان سياسي
اصلاحطلب نيز خواستهشان از رييسجمهوري همين است كه مراقب حراست از
پايگاه اجتماعياش باشد و نگذارد اين محبوبيت و مقبوليت دچار آسيب شود.
ابراهيم
اصغرزاده در گفتوگو با «اعتماد» در این باره ميگويد: پاشنه آشيل دولت
آقاي روحاني يأس مردم است و معتقد است دولت روحاني جز احترام به افكار
عمومي راه ديگري ندارد. بخش مهمي از افكار عمومي را روشنفكران، نخبگان،
فرهيختگان جامعه و اليت جامعه ميسازند.
دغدغههاي دولت روحاني چقدر با استمرار دولت او ارتباط دارد؟
به
عقيده من آقاي روحاني دغدغههاي جدي پيش رو دارد و مهمترين آن از دست
ندادن مشروعيت اخلاقي دولت است. مشروعيت اخلاقي دولت آقاي روحاني به معناي
وفاداري به شعارها و احترام به كساني است كه به او راي دادهاند.
آيا او تا امروز به شعارهايش وفادار بوده است؟
اگر
دولت روحاني تئوري بقا را در پيش بگيرد به اين معني كه سعي كند به هر
دليلي باقي بماند و توجهي به هواداران و كساني كه به او راي دادهاند
نداشته باشد، فرصتهاي آينده را نيز از دست خواهد داد. بنابراين مهمترين
دغدغه دولت روحاني حفظ اميد در مردم و نگه داشتن پايگاه اجتماعي و راي او
است. او نهتنها بايد پايگاه اجتماعي خود را حفظ كند بلكه بايد در تقويت آن
پايگاه اجتماعي نيز بكوشد. اگر دولت روحاني براي حفظ پايگاه اجتماعي دست
به كارهايي بزند كه نماد و نمود رويههاي پوپوليستي باشد، زمينه را براي
دولت بعدي نيز از بين خواهد برد.
اما با توجه به ميراثي كه احمدينژاد برايش باقي گذاشته تحقق آن شعارها چقدر امكانپذير است؟
بايد
توجه داشته باشيم كه دولت آقاي احمدينژاد زمين سوخته را تحويل آقاي
روحاني داد. دولت پيشين تلاش ميكرد به هر طريقي از امكانات موجود استفاده
كند و چه در توزيع منابع ملي و چه در بذل و بخششهاي نگاه پوپوليستي خود و
ماجراجوييها در تريبونهاي بينالمللي منجر به ايجاد شرايطي در كشور شد كه
كاملا نمود تحويل يك زمين سوخته به دولت بعدي بود. آقاي روحاني بايد بداند
كه پايبندي به اصول كاملا ضروري است. اين اصول شامل همان مواردي است كه
آقاي روحاني در نقد دولت احمدينژاد به كار برد و در سخنرانيهاي انتخاباتي
خود به آنها اشاره كرد. به عقيده من اگر آقاي روحاني براي افكار عمومي و
حفظ پايگاه اجتماعي خود برنامهريزي مناسبي در طول دو تا سه سال آينده
داشته باشد باعث اميدواري مردم به او و دولت او خواهد شد و اين فرصتهاي
خوبي را براي برنامهريزي آينده دولت نيز ايجاد خواهد كرد. در واقع ايجاد
اميد در مردم راه دولت روحاني را براي ادامه مسير خود بازتر خواهد كرد.
به عقيده شما مهمترين برنامه دولت براي سال آينده چه ميتواند باشد؟
مهمترين
برنامه دولت در يك سال آينده انتخابات مجلس است و اين انتخابات محصول
زحمات دولت آقاي روحاني در ماههاي باقيمانده به انتخابات خواهد بود.
بنابراين مهمترين برنامه دولت آقاي روحاني در داخل كشور ايجاد سازو كار
لازم براي يك انتخابات منصفانه، رقابتي و دموكراتيك براي مجلس دهم است. اگر
دولت بتواند اين برنامه را عملي كند و دستگاههاي اجرايي و فرمانداريها
از دخالت سياسي در امور انتخابات باز دارد و جلوي دخالت نيروهاي غيرسياسي
در انتخابات را بگيرد، در اين صورت مجلسي كه تشكيل ميشود مجلس مقتدري
خواهد بود كه در برنامه دولت نيز وقفه ايجاد نخواهد كرد. بنابراين يكي از
برنامههاي مهم دولت انتخابات پيش رو و ايجاد زمينه براي برگزاري يك
انتخابات رقابتي و سالم است. آزادي مطبوعات، فعاليت احزاب و ايجاد شرايط و
بستر مناسب براي افراد داراي صلاحيت در انتخابات مجلس از وظايف مبرم دولت
آقاي روحاني است. به خصوص جلوگيري از مداخلات دستگاههايي كه الان با قدرت
مالي كه پيدا كردهاند به راحتي ميتوانند تاثيرگذار باشند بسيار مهم است.
به عقيده من پاشنه آشيل دولت آقاي روحاني يأس مردم و ناتواني دولت در
برگزاري انتخابات نسبتا دموكراتيك است. اينكه ميگويم نسبتا دموكراتيك به
اين معنا نيست كه انتخابات ايران دموكراتيك نيست اما به خاطر دخالت برخي
نيروها و وجود نظارت استصوابي معمولا بخشي از جامعه از انتخاب كانديداي
واقعي خود در انتخابات محروم ميشوند.
شما اشاره كرديد كه يكي از چالشهاي اساسي دولت روحاني ايجاد يأس بين مردم
است. روحاني چگونه ميتواند راه خود را از ميدان مينگذاري شده برخي
گروهها باز كند؟
به عقيده من اعتدال به
معناي انفعال يا ندانمكاري يا ناكارآمدي نيست. اعتدال به معناي استفاده از
تمام فرصتها براي جلبتوجه مردم و افكار عمومي به سرنوشت كشور است. آقاي
روحاني خود محصول نگاه اهميت دادن به افكار عمومي است. شعارهاي روحاني در
انتخابات نيز جز احترام به خواست و مطالبات افكار عمومي چيز ديگري نبود.
دولت روحاني كه نميخواست شقالقمر كند او در سخنرانيهاي خود از مطالبات
عمومي مردم دفاع كرد بنابراين اكنون هم دولت روحاني جز احترام به افكار
عمومي راه ديگري ندارد. بخش مهمي از افكار عمومي را روشنفكران، نخبگان،
فرهيختگان جامعه و اليت جامعه ميسازد. بخش ديگري از حاميان اصلي روحاني
اصلاحطلبان هستند. آقاي روحاني از وجود هنرمندان، فرهيختگان، نيروهاي
اصلاحطلب و نيروهاي تحولخواه جامعه بايد به عنوان يك فرصت استفاده كند.
نگاه او بايد طوري باشد كه آنان را از خود نراند. اگر پشتيباني و حمايت
آنان را از دست بدهد بر افكار عمومي نيز نميتواند تاثير بگذارد و نيروهاي
تندرو و افراطي راست فرصت پيدا ميكنند تا افكار عمومي را عليه دولت روحاني
تحريك و آنها را از دولت آقاي روحاني نااميد كنند. آقاي روحاني با كمك به
نيروهاي اصلاحطلب به بهبود اوضاع در افكار عمومي ياري رسانده است.
فكر ميكنيد تاثير نخبگان و روشنفكران جامعه در افكار عمومي چيست؟ نظر مردم نسبت به دولت روحاني چطور تحت تاثير نخبگان جامعه است؟
طبيعتا
افكار عمومي يا حوزههاي مربوط به جامعه مدني مانند مطبوعات، احزاب، ان جي
اوها يا شبكههاي اجتماعي اگر آگاه و قدرتمند باشند و بتوانند حرف بزنند و
تقويت شوند و از دولت روحاني دفاع كنند، شاهد بسيج مردم به نفع دولت او
خواهيم بود. اما اگر آقاي روحاني پاي ميز بده بستانهاي كاسبكارانه با جناح
اصولگراي تندرو يا گروههاي راست افراطي بنشيند، حمايت نيروهاي خود را از
دست ميدهد و ديگر افكار عمومي هم به سمت او جذب و جلب نخواهند شد. در حال
حاضر ميبينيم كه در اين دوره كوتاه دولت آقاي روحاني با وجود اينكه راديو و
تلويزيون را در اختيار نداشته و آنها هم به صورت مداوم نقد دولت او را
ميكردهاند اما هنوز مردم به دولت روحاني اعتماد دارند، هنوز افكار عمومي
اميد دارند كه او تغييراتي را ايجاد كند. بنابراين با وجود اينكه راديو و
تلويزيون مخالف دولت روحاني است ولي ميبينيم كه دولت او افكار عمومي را در
اختيار دارد. دليل آن اين است كه اليت و نخبگان جامعه و گروههاي
اصلاحطلب را هنوز به عنوان حامي خود دارد. بنابراين جلب اعتماد نخبگان و
روشنفكران و اليت جامعه به دولت آقاي روحاني به جلب رضايت افكاري عمومي از
دولت او كمك كرده است و حمايت مردم را نيز براي دولت او ايجاد كرده است اما
اگر در ماههاي آينده اين حمايت كم شود و اصلاحطلبان يا گروههاي
تحولخواه جامعه احساس كنند كه دولت و استانداريها و فرمانداريها قادر به
ايجاد انتخابات خوب و سالم براي مجلس آينده نيستند و حمايت خود را از دولت
كم كنند، افكار عمومي به ضرر آقاي روحاني خواهد شد.
به عقيده شما دولت روحاني با چه مشكلاتي رو به رو است؟ و چه برنامههايي را براي جلب افكار عمومي بايد داشته باشد؟
دولت
آقاي روحاني در سال ٩٤ و در واقع سال آينده ميلادي با مشكلات جديتري
روبهرو است. يكي از اين مشكلات كسري بودجه است. به هر حال اين دولت در
بودجه خود كسري دارد. قيمت نفت پايين آمده و هنوز تحريمها برداشته نشده
است و بنابراين در پرداخت يارانه به دهكها تحت فشار قرار ميگيرد و مجبور
به محروم كردن دهكهاي بالا ميشود. حذف دهكهاي بالا نسبت به دهكهاي
مياني چالش اجتماعي بزرگي به وجود خواهد آورد. همچنين تفكيك دهكهاي بالا
نيز براي دولت كار سنگيني است اما آقاي روحاني ناچار است كه آن را عملي
كند. مساله ديگر فساد است كه او هم چند بار به آن اشاره كرده است. فساد تا
به حال متوجه دولت قبل بود. افكار عمومي هم معتقد بودند كه دولت احمدينژاد
باعث ايجاد فسادهاي زيادي بوده است و آقاي روحاني هم در صحبتهاي خود به
آن اشاره ميكرد اما اخيرا ميبينيم كه آقاي روحاني به فاش كردن بخش ديگري
از فساد ميپردازد. او بيان ميكند كه فساد در دستگاهها و دخالت برخي
نيروهاي غير اقتصادي در اقتصاد و رانتها در كشور به وجود آمده است. اين
طور نيست كه تبعيض و فساد و اقتصاد زيرزميني را تماما به دولت قبل منسوب
كنيم. اكنون دولت روحاني براي از بين بردن اقتصاد زيرزميني بايد برنامه
ارايه دهد.
اين كار چگونه بايد انجام شود؟
آقاي
روحاني براي اينكه اين شعارها را تقويت كند و شفاف سازد بايد جامعه مدني و
نظامهاي مدني را تقويت كند. بودجهيي كه مردم از جيب خود به برخي نيروها
ميدهند نبايد صرف كارهايي شود كه مردم خواهان آن نيستند.
دولت تمركز ويژهيي بر سياست خارجي دارد آيا در اين حوزه ميتواند وعدههايش را عملياتي كند؟
در
حوزه سياست خارجي مهمترين كار دولت خارج كردن پرونده ايران از شوراي
امنيت است كه به عقيده من بزرگترين مشكلي است كه دولت احمدينژاد در دوره
خود به بار آورد و به كشور و منافع ملي ايران ضربه زد. بعد از خارج شدن
پرونده ايران از شوراي امنيت مساله تحريمها، گفتوگو با امريكا و پرونده
هستهيي و مذاكرات با ١+٥ داراي اهميت است كه دولت روحاني بايد آنان را
پيگيري كند. به عقيده من فرصتهاي خوبي براي دولت روحاني در عرصه خارجي
ايجاد شده است كه دولت روحاني بايد از آن استفاده كند و آن مساله داعش است.
پيدايش نيروهاي تكفيري در جهان اهل سنت و در كشورهاي منطقه موقعيت ممتازي
را در ايران براي مبارزه با تروريسم ايجاد كرده است. امريكا و كشورهاي غربي
نياز به همكاري ايران دارند و ميدانند كه هيچ يك از دولتهاي منطقه نظير
دولت تركيه، عربستان، مصر و پاكستان براي مبارزه با جنبش بنيادگرايي تكفيري
كه رو به گسترش است و بخشهايي از آفريقا و خاورميانه را دربرگرفته، مناسب
نيستند اما ايران به اين دليل كه خود قرباني تروريسم بوده و به اين دليل
كه شيعه اساسا با تروريسم مخالف است و در هيچ يك از عمليات انتحاري و
تروريستي هيچگاه شيعه دخالت نداشته است، كشور قابل اعتمادي است و دولت
روحاني از اين فرصت ميتواند استفاده كند.
در حوزه سياست داخلي گويي نوعي تغافل وجود دارد. در اين خصوص نظر شما چيست؟
البته
پيدا كردن راهحلهاي منطقي و آشتيجويانه براي آزاد كردن زندانيان سياسي و
پايان دادن به حصر نيز مهم است. اين مساله هم يكي از دستور كارهاي مهم
دولت روحاني است. آقاي روحاني رييسجمهور كشور است و نميتواند خود را به
نديدن بزند و اعلام كند كه مسوول اين موضوعات نيست. بالاخره رييسجمهور
رييس شوراي عالي امنيت ملي هم هست. دولت روحاني با چالشهاي ديگري هم
روبهرو است. مثلا تندروها و محافظهكاران سعي ميكنند مردم را تحريك كنند و
خصوصا شرايط اقتصادي امكان دارد كه با كاهش قيمت نفت در ماههاي آينده
سختتر شود. بنابراين عدهيي از افراطيون مردم را تحريك خواهند كرد و دولت
روحاني را زير سوال ميبرند اما اين چالشها به عقيده من در مراحل بعدي
قرار دارد. چالشهاي اصلي همان است كه اشاره كردم.
برخي اصلاحطلبان اشاره كردند كه دولت روحاني مناسب براي دوران گذار از
دورهيي است كه كشور قبلا با آن مواجه بوده است. به عقيده شما اين دوره
گذار چهار ساله است يا ٨ ساله؟
آقاي
روحاني بايد بداند كه زمين سوخته را تحويل گرفته است و جامعه مدني ايران
توسط دولت احمدينژاد در هم شكسته شده است. تيراژ مطبوعات پايين آمده و
نهادهاي مدني با بحران روبه رو بودهاند، فعاليت احزاب مختل شده است و
تفكرات پوپوليستي و خرافهگرايي رواج پيدا كرده است. نوعي پوپوليسم رشد
كرده است. پوپوليسم اقتصادي كه مبتني بر توزيع منابع ملي بوده به وجود آمده
است. دولت آقاي روحاني در وضعيت آشفته و بحراني در حوزه اجتماعي دولت را
تحويل گرفته است. بنابراين دولت روحاني اگر در آينده كمك به تقويت جامعه
مدني كند و انتخابات خوبي را براي مجلس برگزار كند قطعا دولت تداوم پيدا
خواهد كرد اما اگر قادر به ايجاد اين شرايط نباشد و موجي از بدبيني و
دلخوري و نااميدي، بياعتمادي و دلزدگي جامعه را فرا بگيرد دولت آقاي
روحاني نميتواند به راحتي به چهار سال دوم برسد.
دولتي كه با حمايت اصلاحطلبان به قدرت رسيد با كارشكني تندروها مواجه
است. چگونه بايد ميان مطالبات مردم و كارشكني تندروها به يك تعادل رسيد كه
هم مردم راضي باشند و هم افراطيها موفق نشوند؟
دولت
آقاي روحاني محصول اميدواري مردم توسط اصلاحطلبان بود. اصلاحطلبان مردم
را به صندوق راي اميدوار كردند. در دولت آقاي روحاني، فرمانداران و وزارت
كشور بايد به گونهيي عمل كنند كه در انتخابات مجلس آينده كساني را كه
نااميدند و رايي كه به روحاني دادند اشتباه ميدانند، دست بالا را نداشته
باشند. من اطمينان دارم كه اگر دولت آقاي روحاني قادر نباشد در حوزههاي
داخلي و خارجي برنامههاي خود را جلو ببرد، دست كساني بالا خواهد بود كه
ميگفتند راي دادن به روحاني در سال ٩٢ اشتباه خواهد بود چون ما دچار
بنبست سياسي هستيم و تكليف حصر مشخص نخواهد شد و تا تكليف دولت احمدينژاد
و خطاهاي او در انتخابات ٨٨ روشن نشود نبايد به صندوق راي رجوع كرد. ديديم
كه اصلاحطلبان با تصديق مردم از انتخابات ٨٨ عبور و كمك كردند مردم پاي
صندوق راي بيايند و آقاي روحاني را انتخاب كردند. نبايد بگذاريم انتخابات
مجلس آينده دوباره با رد صلاحيتها و جوسازي كه رسانههاي همگاني و مراجعي
كه از بيت المال تغذيه ميكنند شروع به تبليغ جناح و افراد خاصي كنند اين
مساله همان بحرانها و مشكلاتي را به وجود ميآورد كه در گذشته ايجاد كرد و
متاسفانه در آن دوران كشور ما بسيار ضربه خورده است. بايد كساني كه
دستشان به قدرت ميرسد و مقامي دارند بيطرفي خود را در انتخابات اعلام
كنند. به خصوص شوراي نگهبان نبايد اشتباهي را كه در سال ٨٨ مرتكب شد، تكرار
كند. در آن سال ديديم كه برخي اعضاي شوراي نگهبان رسما و به صورت آشكارا
از بعضي كانديداها حمايت و براي آنها تبليغات كردند. قداست نهاد شوراي
نگهبان با بيطرفي بايد حفظ شود و تمامي نيروهاي نظامي و امنيتي، بايد از
فعاليت سياسي باز داشته شوند و اين وصيت رهبر فقيد انقلاب است. دولت روحاني
مسوول است كه شرايط را براي يك انتخابات سالم و رقابتي مهيا كند و هرچه او
در اين زمينه تلاش بيشتري داشته باشد اميد مردم و اعتماد مردم را به خود
بيشتر خواهد كرد. اعتماد و اميد مردم سرمايه اجتماعي بسيار گرانقدري است كه
ارزش آن به مراتب از منابع نفتي و منابع اقتصادي كشور بالاتر است. اين
سرمايه اجتماعي نبايد دچار فروپاشي شود. جامعه ما از شكاف دولت و ملت رنج
ميبرد. الان كه اين شكاف ميان دولت و ملت تا حدودي ترميم شده است بايد
كاري كنيم كه اين شكاف به حداقل خود برسد.
نظر شما