صدام حسين؛ از آغاز تا انزوا و اعدام
دیده بان نوشت:
هر چند بهانهي صدام براي تجاوز به ايران تصرف غير قانوني ايران بر سرزمين هاي عربي در خوزستان بود اما غالب تحليل گران مسائل سياسي به خوبي ميدانستند که هدف از اين آتش افروزي نه اختلافات ارضي و مرزي که احساس خطر حکومتهاي استبدادي حاشيه ي خليج فارس از انقلاب نوپاي ايرانيان است.
صدام حسين نامي آشنا براي مردم منطقه و رسانههاي بين المللي است که در طول 35 سال حکم راني حزب بعث بر عراق يعني از سال 1968 تا 2003م بر تحولات سياسي-نظامي خاورميانه سايه افکنده بود. 9دي ماه 1385 روزي بود که صدام بر اساس حکم دادگاه ويژه ي رسيدگي به جرائم سران عراق به دار مجازات آويخته شد و دفتر حيات يکي از سفاکترين ديکتاتورهاي قرن و بلکه تاريخ بشريت به برگ آخر خود رسيد و اکنون 8سال از آن روز ميگذرد.
از تکريت تا بغداد
صدام حسين عبدالمجيد تکريتي در سال 1937م در تکريت-يکي از شهرهاي مرکزي و سني نشين عراق- متولد شد و در کودتاي سال1968م حزب بعث که به دوران دوساله ي رياست جمهوري عبدالرحمن عارف پايان داد شرکت فعال داشت. در دولت پس از کودتا احمد حسن البکر دايي صدام رييس جمهور و خود او معاون رييس جمهور بود و پايه هاي حکومت تک حزبي در عراق توسط آنان تحکيم گشت تا آنکه در سال 1979م صدام عليه البکر نيز دست به کودتا زد و با اخراج رييس جمهور مخلوع خود بر جايگاه حاکم مطلق العنان عراق نشست.
رابطه با رژيم پهلوي
تنها ديدار صدام با محمدرضا پهلوي در سال1975م و در حاشيه ي اجلاس سران کشورهاي عضو اوپک به ميزباني الجزاير صورت گرفت و از آن پس نه شاه به عراق سفر کرد و نه صدام عازم ايران شد. تعامل نه چندان دوستانه ي ايران و عراق در اين دوران از سردي روابط ميان هيئت حاکمه ي دو کشور همسايه حکايت داشت چرا که از سويي بعثي ها با کنار زدن حکومت سلطنتي ملک فيصل که هم پيمان منطقه اي شاه در پيمان چهارجانبه ي بغداد–به عضويت ايران، عراق، پاکستان وانگليس- بود به قدرت رسيده بودند و از سوي ديگر اختلافات مرزي به ويژه بر سر اروندرود که در مطبوعات عراقي شط العرب ناميده ميشد مانع نزديکي دو کشور به يکديگر شده بود تا جايي که در ارديبهشت سال1348 دولت عراق طي اطلاعيه اي رسمي عبور و مرور کشتي هاي ايراني در اروند را ممنوع اعلام کرد، اما کشتي ابن سينا که متعلق به ايران بود از بندر خرمشهر وارد اروندرود شده و تا خليج فارس مسير را طي مي کند بدون آنکه نيروهاي عراقي بتوانند اقدامي عليه آن انجام دهند. سرانجام در حاشيهي اجلاس الجزاير دو طرف در چارچوب قراردادي حقوقي عميقترين نقطهي رود خانه يا خط تالوگ را به عنوان شاخص خط مرزي دو کشور به رسميت ميشناسند و اين توافق به قرارداد 1975 الجزاير موسوم ميگردد.
رويارويي با انقلاب
امام خميني(ره) نيز در مهر 1357 زماني مجبور به ترک عراق ميشود که شوراي انقلاب عراق به رياست صدام حسين حضور يک مرجع تقليد انقلابي در عتبات عاليات را برنمي تابد و علي رغم مخالفت رژيم پهلوي به 13سال اقامت امام(ره) در نجف اشرف خاتمه ميدهد. انقلاب اسلامي همچون صاعقهاي ناگهاني بر سپهر سياست در قرن بيستم ظاهر شد و حاکمان عرب حاشيهي خليج فارس را به واهمه انداخت لذا صدام که هميشه در پي فرصتي براي ارتقاء جايگاه خود در معادلات منطقهاي و جهاني بود با بهرهبرداري از توهم ايران هراسي که گريبانگير شيوخ عرب منطقه شده بود جرقهي جنگي را زد که 8سال به درازا کشيد و جز کوهي از خسارت و شکست براي ملت عراق ارمغاني نداشت.
هر چند بهانهي صدام براي تجاوز به ايران تصرف غير قانوني ايران بر سرزمين هاي عربي در خوزستان بود اما غالب تحليل گران مسائل سياسي به خوبي ميدانستند که هدف از اين آتش افروزي نه اختلافات ارضي و مرزي که احساس خطر حکومتهاي استبدادي حاشيه ي خليج فارس از انقلاب نوپاي ايرانيان است لذا ارتش بعث جنگي نيابتي عليه ايران به راه انداخته بود تا شيوخ عرب منطقه از کابوس تکرار انقلاب در کشورهاي خود رهايي يابند. صدام در نبرد با ارزش هاي شيعي و انقلابي ايرانيان به شعارها و نمادهايي پرجاذبه نياز داشت تا در رويارويي ايدئولوژيک و تبليغاتي نيز با رزمندگان ايراني پنجه در پنجه شود. لذا با تاکيد بر عنصر پان عربيسم و قادسيه خواندن جنگ خود با مردمان مجوس، جنگ اعراب مسلمان با ارتش ساساني در صدر اسلام را يادآور ميشد که به فتح ايران و ورود اسلام به اين کشور منجر شد. جنگي که از31 شهريور1359 تا تابستان1367 به طول انجاميد و هيچ يک از اهداف سردمداران حزب بعث را تحقق نبخشيد بلکه ثروت ملي عراق را براي ويراني زيرساخت هاي دو کشور با اکثريت شيعي منطقه يعني ايران و عراق هدر داد.
ماجراجويي در خليج فارس
صدام پس از آتش بس با جمهوري اسلامي مشکلات و کاستيهاي عديده اي را پيش روي کشور خود ميديد که ناشي از جنگ خانمان سوز با ايران بود چرا که اقتصاد عراق در بدترين وضعيت خود قرار داشت و بدهکاري خارجي بغداد قابل قياس با ديگر کشورهاي همجوار نبود. لذا وي از از کشورهاي عربي توقع مساعدت و همکاري داشت چرا که به زعم خود هزينه ي جنگ با ايران را صرفاً عراق متقبل شده بود در حالي که همه ي اعراب از اين جنگ منتفع شده بودند. کويت کشوري کوچک با جمعيت حدود 2ميليون نفر بود که در برخورداري از ذخاير نفت با عراق –با 25ميليون نفر جمعيت- برابري مي کرد به علاوه آنکه دولت صدام حسين 30ميليارد دلار به اين کشور بدهکار بود و کويتيها نيز حاضر به چشم پوشي از اين مبلغ نبودند. از آنجا که صدام براي جبران آسيبهاي جنگ و اداره ي کشور به افزايش بهاي نفت چشم دوخته بود از توليدکنندگان نفت خواست با کاهش توليد نفت زمينهي صعود قيمت آن را فراهم کنند اما کويت يکي از مخالفان سرسخت ايدهي صدام بود و با سرعت بخشيدن به روند استخراج و فروش نفت خام مانع افزايش بهاي آن شد. صدام که از جنگ طولاني مدت خود با همسايهي پهناور شرقي خود ايران راه به جايي نبرده بود اين بار ماجراجويي جديدي را آغاز کرد که طي يک حمله ي کوتاه مدت همسايهي کوچک جنوبي خود کويت را به خاک عراق منضم نمايد.
او براي مشروع جلوه دادن لشگرکشي به کويت اين کشور را استان نوزدهم عراق خواند که توسط استعمار گران انگليسي تجزيه شده بود و بايد مجددا به عراق ملحق ميگشت. حضور نظامي ارتش بعث در کويت ، ضرب الاجل شش ماهه ي شوراي امنيت سازمان ملل را در پيداشت اما با بي تفاوتي بغداد نسبت به اولتيماتوم شوراي امنيت مبني بر عقب نشيني از خاک کويت، نيروهاي ائتلاف بين المللي به رهبري ايالات متحدهي آمريکا در جنگي که به جنگ خليج فارس مشهور شد ارتش عراق را مجبور به ترک کويت نمودند.
سال هاي انزوا
صدام در سال هاي بعد از دو جنگ ايران و کويت به انزواي تحميلي فرو رفت و با تحريمهاي اقتصادي شديد جامعهي جهاني روبرو شد به طوري که نفت عراق تنها در برابر غذا و دارو داد و ستد ميشد و اين کشور سالهايي توأم با فقر و عقب ماندگي را پشت سر گذاشت. در همين برهه که صدام به رييس جمهوري شکست خورده و ضعيف تبديل شده بود شيعيان عراق فرصت را مغتنم شمرده، بر ضد رژيم خودکامهي او دست به قيام زده و انتفاضهاي را رقم زدند که به دليل تقارن با ماه شعبان انتفاضهي شعبانيه نام گرفت. از سوي ديگر کردهاي عراق که طعم سالها مظلوميت و نابرابري را چشيده بودند شمال عراق را از چنگال حکومت بعث خارج کردند. هر چند در ابتداي امر شيعيان در جنوب و اکراد در شمال عراق نيروهاي صدام را خلع يد نمودند و به مرحله اي از نهضت رسيدند که فقط سه استان مرکزي عراق در اختيار صدام مانده بوداما با قطع فشارهاي آمريکا بر صدام و خيانت برخي از عناصر خودفروخته اي که ميان انقلابيون نفوذ کرده بودند انتفاضه ي شيعيان عراق توسط ارتش بعث به طرز فجيعي سرکوب شد و بيداري اسلامي ملت عراق به خاک و خون کشيده شد.
نقطه پايان
در سال 2003م نيروهاي ائتلاف بين المللي اين بار نيز به سرکردگي آمريکا و نقش آفريني انگليس و فرانسه به بهانه ي مقابله با تسليحات کشتار جمعي صدام به عراق هجوم بردند و او را از قدرت سرنگون ساختند. صدام از فروردين 1382 تا 23آذر همين سال که توسط تفنگ داران آمريکايي در اطراف زادگاه خود شهر تکريت دستگير شد مخفيانه زندگي مي کرد و در نهايت در سال 2006 به اتهام کشتار اهالي روستاي الدجيل در حومه ي بغداد در سال 1982م به اعدام با طناب دار محکوم شد و در تاريخ 9دي 1385 در بامداد عيد قربان ( مصادف با 30دسامبر 2006م) در اردوگاه عدالت شهر کاظمين که زماني محل شکنجه ي مخالفين حکومت خود بود به دار آويخته شد و 69سال زندگي همراه با قتل و غارت او به نقطه ي پايان خود رسيد.
نظر شما