آیا انقلاب تونس ربوده شد؟
اتفاقات تونس برای هر کسی که جریان بهار عربی را پیگیری می کرد جالب و درس آموز است. وقتی که بهار عربی از تونس آغاز شد، افراد زیادی در جهان عرب و سایر کشور خوشحال شدند که این منطقه نیز وارد مرحله یی از تحولات شده که بالاخره استبداد و حکومت های بسته یی که از طریق نظامیان اداره می شود به پایان عمر خود رسیده اند. ولی این خوش بینی چندان نپایید، چرا که این کشورها با بحران مواجه شدند. بدتر از همه وضع سوریه و لیبی بود. اوضاع مصر و یمن هم بر ناامیدی افزود.
تنها شعله یی که اندکی سو داشت و چشم انداز امید را همچنان زنده نگه می داشت تونس بود. تا اینکه دو انتخابات مجلس و ریاست جمهوری با فاصله کوتاهی در سه ماه گذشته برگزار شد و نتیجه آن شکست دو جناح اصلی جنبش تونس یعنی نیروی اسلام گرا و سکولار حاضر در انتخابات به دست یکی از فعالان سیاسی قدیمی شد که در رژیم بورقیبه و بن علی نیز حضور داشته است و در نهایت این تصور پیش آمد که انقلاب تونس نیز ربوده شد. احتمالا گزاره های مشهور دیگری از جمله اینکه می گویند انقلاب فرزندان خود را می خورد نیز برای این وضعیت قابلیت کاربرد داشته است و به همین دلیل برخی از ارزیابی ها از بهار عربی تغییر کرده و ناامیدی نیز به ویژه میان جوانان عرب پدیده یی شایع شده است.
پرسش مهم این است که آیا می توان گفت انقلاب تونس شکست خورده است؟ اگرچه پاسخ قطعی دادن به این پرسش نیازمند زمان است ولی آنچه الان می توان گفت این است که «نه لزوما»، بلکه برعکس شاید بتوان گفت بهترین موفقیت را داشته است. چرا؟ همیشه در ارزیابی یک جنبش اجتماعی یا انقلاب باید میان دو هدف ثبوتی یا اثباتی این مساله تمایز گذاشت و آنها را به یکدیگر تقلیل نداد. بهتر است برای سادگی و فهم بهتر، از دو اصطلاح مضمون و شیوه نام ببریم و باز هم برای درک دقیق تر از انقلاب خودمان استفاده کرده و تفاوت این دو هدف را درباره انقلاب ایران توضیح دهیم. انقلاب اسلامی دو هدف روشی و مضمونی داشت که وجه مضمونی آن فرع بر وجه روشی اش بود. انقلاب در اصل علیه استبداد بود. علیه نادیده گرفتن نقش و حق حاکمیت مردم بود. علیه نبودن انتخابات آزاد بود. علیه سانسور و فقدان آزادی بیان و احزاب و... بود.
انقلابیون هرکدام گرایش هایی حتی متضاد داشتند، اعم از مذهبی (با انواع گرایش)، ملی گرا، چپ غیرمذهبی و... ولی این افکار متعارض در ذیل مبارزه برای رسیدن به شیوه سیاسی بی طرف و مورد قبول مبارزه می کردند. مشکل فقدان شیوه های دموکراتیک در گردش قدرت سیاسی بود. طبیعی است پس از این مرحله هر کس باید سعی کند براساس این قواعد و روش مشترک سیاسی، ارزش ها و ایده های خود را پیش ببرد. ولی اگر قرار باشد که یک گروه جانشین گروه حاکم قبلی شود، حتی اگر ارزش های آن دو گروه متفاوت باشد ولی همچنان از شیوه های قبلی مثل استبدادورزی و عدم مشارکت سود جوید، این را نمی توان انقلاب نامید.
این جابه جایی قدرت است، بدون تغییرات انقلابی. از این منظر اگر نگاه کنیم، هرگونه تغییراتی که براساس رقابت دموکراتیک و مبتنی بر صندوق رای باشد، فارغ از اینکه چه نتیجه یی از آن بیرون آید، تداوم و موفقیت انقلاب را نشان می دهد و تا وقتی که این سازوکار رقابت منصفانه و مسالمت آمیز برقرار باشد به معنای آن است که انقلاب به هدف خود رسیده است و اگر نیروهای مذهبی یا سکولاری که در انتخابات شکست خوردند توانستند خود را بازسازی کنند، مجددا به جایگاه قدرت بازخواهند گشت. جنبش مردمی تونس وقتی شکست خواهد خورد که رقابت دموکراتیک و منصفانه و آزاد از آنجا رخت بربندد. چه به دست رییس جمهور جدید (السبسی) و چه به دست رییس جمهور قبلی (المرزوقی) و چه به دست نیروهای اسلام گرا (النهضه). اشتباهی که ژنرال های مصری مرتکب شدند این بود که خواست خود را (حتی اگر اکثریت داشتند) با دور زدن اصل رقابت منصفانه به کرسی نشاندند. کاری که در تونس نشد.
وقتی که رهبری اسلام گراها به سرعت رییس جمهور جدید را به رسمیت شناخته و از آن حمایت می کند و حتی سکولارهای مخالف را هم به تبعیت وامی دارد، نشان می دهد که پایه های رقابت تاحدی قوی شده است. نکته مهم این است که حتی اگر رییس جمهور جدید (السبسی) از مقامات اصلی رژیم قبل از انقلاب بوده باشد، باز هم به معنای شکست انقلاب نیست. تغییرات انقلابی را نباید به تغییرات افراد محدود کرد. همچنان که آمدن افراد جدید و مخالف رژیم گذشته نیز به معنای پیروزی انقلاب نباید تلقی شود، آمدن افراد زمان بن علی هم شکست انقلاب نیست. زیرا چگونه آمدن مهم است. کسی که براساس رای مردم و رقابت می آید، حتی اگر بن علی هم بود، فرق می کند با کسی که براساس زور اسلحه و کودتا بیاید.
انقلاب واقعی به معنای تغییر روش های به قدرت رسیدن و مبتنی شدن آن بر رقابت دموکراتیک است. عملکرد هر فردی که از طریق این شیوه ها به قدرت برسد با عملکرد فردی که از طریق کودتا بر سر کار آید به طور کلی فرق می کند، حتی اگر هر دو یک نفر باشند. در هر حال آینده نه چندان دور نشان خواهد داد که موازنه قوای اجتماعی و سیاسی در تونس به گونه یی هست که بتواند ساختار دموکراتیک و مبتنی بر رقابت آزاد و منصفانه را حفظ کند و انقلاب را تداوم دهد یا خیر؟ ولی تا آن موقع به صرف پیروزی انتخاباتی نیروهای فعال در رژیم قبل، نمی توان از شکست انقلاب یا جنبش سخن گفت.
منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما