شنبه ۲۱ مهر ۱۴۰۳ - 2024 October 12

آيا در روابط آمريكا و روسیه جنگ سرد ديگري در راه است

کد خبر: ۳۸۸۹۹
تاریخ انتشار: ۰۳ دی ۱۳۹۳ - ۲۰:۲۳
با وجود آزردگي تاريخي از رفتارهاي تجاوزكارانه روسيه طي دو امپراتوري تزاري و استاليني نسبت به ايران، نمي‌توانم منكر آن شوم كه غرب با توطئه‌يي حساب شده و با سودجويي از غفلت فساد و سوءمديريت رييس‌جمهور سابق اوكراين، عملا با دخالتي اشغالگرانه، با كمك ناسيوناليست‌هاي اوكرايني كه سابقه‌يي فاشيستي از دوران هيتلر در كارنامه دارند، كوشيد در دنياي پرآشوب غرق در بحران سوريه، با روي كار آوردن دولتي غرب‌گرا در آن كشور و با نشان دادن در باغ سبز اتحاديه اروپا و ناتو، عملا اوكراين را در اختيار بگيرد و حلقه محاصره روسيه را در اروپا تنگ‌تر كند. دولت اوكراين بعد از انقلاب مخملي نارنجي در اختيار اوكرايني‌تباران طرفدار غرب و منزجر از روس‌ها قرار گرفت. در انتخابات بعدي روس‌تباران كه رسميت زبان‌شان را هم از دست داده بودند، برنده شدند كه منجر به روي كار آمدن دولتي شد كه فساد داخلي و دخالت خارجي موجب فروپاشي آن شد. اما روس‌تباران زير بار نرفتند. نخست جمهوري خودمختار شبه‌جزيره كريمه كه از زمان خروشچف به اوكراين واگذار شده بود، با راي مجلس نمايندگان محلي بازگشت خود را به روسيه اعلام كرد و سپس دو بخش روس‌نشين ديگر اوكراين خواهان جدايي شدند. دولت جديد اوكراين با حمايت غرب درصدد براندازي شورش آن بخش‌ها برآمد و آنان نيز با حمايت روسيه مقاومتي كردند كه اوكراين از عهده آن بر نمي‌آمد و منجر به آتش بس شد. نه غرب در آن منطقه دورافتاده توان چالش با روسيه را دارد و نه روس‌ها اهل اين گونه شوخي‌ها هستند. از اين رو به نظر من اين خط آتش بس را بايد مرز و خطي دايمي تلقي كرد.

وقتي غرب متوسل به تحريم‌هايي شد، روسيه از وارد كردن سيب لهستان خودداري كرد و پول گاز ارسالي به اوكراين را نيز نقداً مطالبه كرد. در اخبار تلويزيون مصاحبه‌يي با بانويي روس را ديدم كه در پاسخ به كمبود سيب در اثر منع واردات از لهستان گفت، «چه بهتر! ما در همسايگي لهستان چندين برابر زمين قابل تبديل به باغ سيب داريم. بايد براي خودمان توليد كنيم!» موضوع اين است كه روسيه كشور كوچكي نيست. سرزمين بيكران، منابع طبيعي بيكران، تنوع آب و هوايي گسترده و مهم‌تر از همه داراي منابع انساني بيكران است! پس مشكل روسيه چيست؟ مشكل سوء مديريت است. فقط كافي است توصيه آن بانوي روس را در بيشتر زمينه‌ها به كار بندد. نياز به خودكفايي محدود‌كننده و شعار گونه هم نيست، اما براي روسيه شرم‌آور است كه مانند شيخ‌نشين‌هاي خليج فارس متكي به درآمد ارزي حاصل از صادرات نفت و گاز باشد!

منظور اين است كه كشور بزرگي مانند روسيه با هزاران كيلومتر مرز با كشورها و درياهاي بيكران و با آن امكانات و منابع را نمي‌توان با تحريم از پاي درآورد. روسيه هم مي‌تواند متقابلا تحريم كند! رابطه آينده با اوكراين، يعني بخش جداشده هم نژاد و هم مذهب و هم فرهنگ و هم تاريخ روسيه براي آن كشور مهم است، و اوكراين هم به‌شدت به گاز روسيه وابسته است و عجالتا مسيرهاي گازرساني جايگزين هم وجود ندارد. روسيه هم پس از اين قهر و غرب‌گرايي با اوكراين جدي‌تر رفتار خواهد كرد و هر زمان كه اوكراين بخواهد در هزينه‌هاي نظامي زياده‌روي كند، روس‌ها با نقد فروشي و بازي با قيمت گاز و مبادلات ديگر به آن كشور فشار وارد خواهند كرد. برنامه ارزان كردن بهاي نفت خام كه بيشترين زيان را به روسيه وارد خواهد كرد، همراه با تحريم اقتصادي، هرچند هنوز بسيار محدود و بيشتر تهديدآميز است، طبيعتا و قطعا روسيه را بيش از هميشه به اصلاح مديريت اقتصادي و صنعتي و كشاورزي و تنوع بخشيدن به بازرگاني خارجي خود وامي‌دارد، تا از آن نوع ارزآوري تك‌محصولي نجات يابد و به سادگي اسير تحريم‌ها و رقابت‌هاي غرب نشود.

حقيقت اين است كه در سال‌هاي اخير اروپا كه با كمبود منابع طبيعي مواجه شده و بازار انحصاري توليدات صنعتي خود را نيز در برابر غول‌هاي تازه برخاسته آسيايي از دست داده است، به شيوه‌هاي استعماري قرون بيستم و نوزدهم رفتارهاي دخالت‌جويانه‌يي در نقاط مختلف جهان درپيش گرفته است كه گويي خود را ناظم و آقابالاسر و به قول خودشان بيگ برادر كشورهاي ديگر جهان مي‌پندارد! غافل از آنكه آن دوران به سر آمده است و بايد خود را به عنوان قدرتي منطقه‌يي در ميان قدرت‌هاي گوناگون جهان بپذيرد. چند روز پيش يكي از تلويزيون‌هاي خارجي درباره اظهارنظر ضد ايراني فرانسوي‌ها در قضيه مذاكرات هسته‌يي، با كارشناسي ايراني مصاحبه مي‌كرد. ظاهرا فرانسوي‌ها از اينكه ايران و امريكا مسائل‌شان را با مذاكرات مستقيم حل وفصل كنند خشمگين هستند و آن كارشناس مثال ايراني جالبي زد، كه تكرار آن خالي از لطف نيست. ايشان گفت، در ايران زماني گفته مي‌شد كه ميان دو مدعي گردن كلفت درگيري و زدوخوردي شده بود و پاسبان آنها را به كلانتري مي‌برد، كه شاهدي لاغر و مردني كه نقشي در آن مرافعه نداشت خودش را ميان آن دو نفر رسانده و به پاسبان مي‌گفت: «ما سه نفر را كجا مي‌بري؟» مي‌خواهم بگويم كه نقش كشورهاي اروپايي تدريجاً به شاهد سوم كاهش مي‌يابد. به اين دلايل  و به دليل تعادل و ثبات ايران كه مي‌تواند به ثبات بيشتري در كشورهاي همسايه نيز منجر شود و همكاري اقتصادي را جايگزين چالش‌هاي سياسي كند، تصور نمي‌رود زمينه براي تشديد بحران در جهان پرآشوب و بازگشت دوران جنگ سرد مناسب باشد. خصوصا آنكه زمينه ايدئولوژيك و توسعه طلب كمونيستي آن جنگ سرد نيز وجود ندارد!
نظر شما