پريروز و پس فردای آيتالله هاشمي
آيتا... هاشمي در كجاي پازل انقلاب قرار ميگيرد؟چرا هاشمي در هر مقطع زماني يكي از مهمترين و تاثيرگذارترين چهرههاي سياسي ايران است؟چرا هر كسي كه قصد عرضاندام سياسي داشته باشد هاشمي را در سيبل تخريب خود قرار ميدهد؟ هاشمي داراي چه جنبههاي شخصيتي است كه همواره مقابل تندرويها صبوري نشان ميدهد و هيچگاه در برابر سختيها و مشكلات كمر خم نكرده است؟ براي پاسخ به اين سوالات بايد جنبههاي شخصيتي آيتا... هاشمي را به دو بخش كلي سياسي و تاريخي تقسيمبندي كرد؛ شخصيت سياسي هاشمي نيز به دو جنبه اجرايي و سياستورزي و شخصيت تاريخي وي به دو جنبه تاريخ پيش از انقلاب و تاريخ جمهوري اسلامي قابل تفكيك از يكديگرند.
جنبههاي تاريخي و اجرايي هاشمي براي كسي پوشيده نيست و با توجه به سابقه كمنظير وي در مسئوليتهاي مختلف و كليدي در تاريخ انقلاب نياز به بازگويي مجدد ندارد. وجه بارز و قابل تحليل شخصيت آيتا... هاشمي كه برگ برنده وي در بحرانهاي سياسي بوده است، همانا جنبه «سياستورزي» وي است. هاشمي بيش از آنكه يك روحاني، انقلابي يا يك ليدر سياسي باشد، يك سياستورز كمنظير است كه دنياي سياست را به خوبي ميشناسد و در صحنه بازي يك بازيگر بيهمتاست. وي برخلاف اغلب سياستمداران امروزي كه ابتدا عمل ميكنند و بعد فكر ميكنند، همواره ابتدا فكر كرده و سپس دست به اقدام عملي زده است. همين عامل باعث شده كه وي زماني دست به اقدم عملي بزند كه مخالفان زودتر به صحنه آمدهاند و نيتشان براي همگان افشا شده است. وجه بارز تمايز هاشمي با بقيه سياستمداران ايراني اما سياست «سهل و ممتنع» وي در برابر مسائل سياسي است. در سياستورزي «سهل و ممتنع» يك سياستمدار با تعقل و سكوت تنها به مديريت صحنه بازي ميپردازد. اين سكوت اما زماني خاتمه پيدا ميكند كه بازيگران كمتجربه كه از سياست سهل و ممتنع خسته شدهاند با بيحوصلگي تلاش ميكنند بازي را به هم بزنند و رقيب را به نابلدي متهم كنند. در چنين وضعيتي وي وارد صحنه بازي ميشود و بيتفاوت نسبت به غوغاسالاريها تنها به نجات صحنه بازي ميپردازد و بازي را نجات ميدهد. در نتيجه سياستورز سهل و ممتنع، با وجود ميل باطنياش، نزد افكار عمومي بهعنوان برنده بازي معرفي ميشود. نكتهاي كه وي هيچگاه به دنبال آن نبوده است.
هاشمي ديروز
هاشمي ديروز بيش از آنكه سياسي باشد، تاريخي است. وي يكي از محدود شخصيتهاي سياسي است كه تاريخ انقلاب را در «سينه» دارد و در حساسترين مقاطع انقلاب حضور فعال داشته است. هاشمي تاريخي اما داراي دو جنبه بوده است. نخست، هاشمي تاريخساز و دوم، هاشمي بهعنوان بازيگر تاريخ. هاشمي در سه مقطع مهم انقلاب نقش تاريخسازي داشته است. مقطع اول زماني است كه وي رئيس مجلسي بود كه نخستين رئيسجمهور انقلاب را استيضاح كرد و باعث شد ابوالحسن بنيصدر «عطاي» سياست را به «لقايش» ببخشد و از كشور فرار كند. مقطع دوم اما به رهبري حضرت آيتا... خامنهاي بازميگردد. در اين مقطع زماني برخلاف ادعاي جديد سيدمحمد خامنهاي، هاشمي تمام تلاش خود را انجام داد تا بهترين گزينه پس از رحلت حضرت امام(ره) بهعنوان «رهبر» انتخاب شود. برخلاف سخنان سيدمحمد خامنهاي، هاشمي هيچگاه بهدنبال رهبري نبوده و يكي از اهرمهاي مهم انتخاب رهبري نظام بوده است. هاشمي اما در سال 92 و با ثبتنام در انتخابات رياستجمهوري يكبار ديگر جنبه تاريخسازي خود را نشان داد. انتخابات رياستجمهوري سال92 زماني بود كه اغلب نيروهاي دلسوز انقلاب از وضعيت هشت سال گذشته گله داشتند و وي تنها گزينهاي بود كه ميتوانست اين وضعيت نابسامان را سامان بدهد. هاشمي با بيان اينكه «آمدهام كه آبرويم را براي اسلام و مردم فدا كنم» در لحظات پاياني مهلت ثبتنام وارد وزارت كشور شد و موجي از اميد را به مردم كشور هديه داد. هاشمي همچنین در دو مقطع مهم انقلاب نقش «بازيگر تاريخ» را ايفا كرده است. مقطع نخست در زمان جنگ هشت ساله تحميلي بود كه وي بهعنوان جانشين فرمانده كلقوا، بر امور جنگ نظارت داشت و مقطع دوم پس از جنگ است كه وي بهعنوان «سردارسازندگي» تلاش كرد خرابيهاي باقيمانده از جنگ را مرتفع كند و كشور را در مسير پيشرفت قرار دهد.
هاشمي امروز
شايد مهمترين مقطع زندگي آيتا... هاشمي امروز باشد. وجه سياسي امروز هاشمي به سه دليل مهم با بقيه زندگي وي متفاوت است؛ اول اينكه هاشمي امروز بازيگر صحنه سياسي نيست و در مسابقه قدرت قرار نگرفته است. درنتيجه وي فارغالبال به وظيفه مهم آگاهيرساني و روشنگري خود ميپردازد. جايي كه مردم و بهويژه نسل جوان با توجه به شور و اشتياقي كه پس از حضور وي در انتخابات رياستجمهوري به وجود آورد بيش از هر زمان سخنان وي را نصبالعين خود قرار ميدهند. هاشمي امروز نه به دنبال رياست مجلس است، نه رياستجمهوري و نه ضرورتي براي رياست بر مجلس خبرگان ميبيند. هرچند كه شائبههايي مبني بر حضور وي براي مجلس خبرگان مطرح شده اما اين شائبهها ايجابي نيست و بلكه جنبه سلبي دارد. يعني هاشمي قصد رياست را بر مجلس خبرگان ندارد مگر اينكه به گفته خودش«عدهاي» كانديدا شوند كه از نظر وي تمام ويژگيهاي لازم را ندارند. جنبه دوم و مهمترين وجه هاشمي امروز، قرارگرفتن در ميانه افراط و تفريط سياسي در كشور است. امروز هاشمي عيار شناخت ماهيت افراط گرايي سياسي است. هاشمي امروز سره را از ناسره انقلاب جدا كرده است. برخي كه وي را در آماج حملات خود در تريبونهاي عمومي قرار ميدهند بيش از آنكه با آبروي وي بازي كنند خود را انگشتنما ميكنند. مخالفان هاشمي از سر غفلت دچار يك اشتباه استراتژيك ميشوند. آنها نميدانند كه با مخالفت با هاشمي روزبهروز وي را شخصيتي صبورتر و موجهتر نزد افكار عمومي نشان ميدهند. به هر حال افكار عمومي از خود ميپرسد هاشمي مگر چه كار كرده است كه اين همه مخالفان در بوق و كرنا ميكنند. پاسخ اين سوال ساده و در عين حال تعجببرانگيز است. هاشمي هيچ كار نميكند او تنها «افراط نميكند». جنبه سوم شخصيت امروز هاشمي اما اين است كه وي امروز همچنان و بيش از هر زماني با «دوست و همسنگر» ساليان دور خود يعني مقام معظم رهبري صميمي و همرأي است.
هاشمي فردا
آيندگان درباره آيتا... هاشميرفسنجاني چه قضاوتي خواهند كرد؟ اين را بايد به قضاوت تاريخ گذاشت و از غلتيدن در دام مجيز و تمجيد پرهيز كرد. در اين زمينه تنها ميتوان به چند نكته براي تحليل آيندگان اشاره كرد؛ اول اينكه هاشمي تمام خصوصيات يك سياستمدار كلاسيك را در خود داشته است و همواره شخصيتي توسعهگرا و رو به پيشرفت بوده است. دوم اينكه هاشمي حفظ نظام و وحدت نظام را همواره بر هر چيزي ترجيح داده و سوم اينكه از سخناني كه شخصيتهاي مختلف درباره وي عنوان كردهاند ميتوان به اهميت حضور وي در نظام جمهوري اسلامي بيش از پيش پي برد. برخي وي را «كيسينجر خاورميانه» نامگذاري كردهاند، برخي هاشمي را «مرد بحرانها» لقب دادهاند و برخي با يادآوري اين جمله حضرت امام(ره) كه «هاشمي زنده است چون نهضت زنده است» وي را نزديكترين فرد به حضرت امام(ره) بر شمردهاند.
پريروز و پسفردا هاشمي
كمتر كسي را ميتوان در عرصه سياسي پيدا كرد كه هم گذشته داشته باشد، هم امروز و هم فردا. اما آيتا... هاشمي از زمره اين افراد است. اينكه تاريخ درباره وي چه قضاوتي خواهد كرد را بايد «مادر تاريخ» پاسخ بدهد و ازعهده نسل امروز خارج است. نسل امروز تنها ميتواند نظارهگر هنرنمايي وي در عرصه سياسي باشد. «سياستمدار هنرمندي» كه هنر را به سياست و سياست را به هنر گره زده است.
منبع: روزنامه آرمان
نظر شما