گزارش بازجوییهای سیا، کابوس سیاست خارجی آمریکا
کاخ سفید، کنگره و اداره بازرسی کل سیا تنها بخش هایی هستند که درباره بازداشت های سیا و گزارش بازجویی های فشرده این سازمان با توجه به متن منتشر شده سنا در ۹ نوامبر، در تاریکی نگه داشته شده بودند. اما با توجه به جزئیات گسترده ای که می تواند بطور بالقوه در سطح بین المللی سر و صدا درست کند، این شیوه بازجویی بعد از حملات ۱۱ سپتامبر شروع شده بود. نکته جالب اینکه، بعد از روی کار آمدن اوباما در ۲۰۰۹، وزارت خارجه تقریبا این گزارش ها را در خفا نگهداشته بوده است.
هدف برنامه بازداشت های سیا انتقال مظنونان حملات تروریستی به محل هایی بوده است که بتوان آن ها را در اختفای مطلق و بیرون از حوزه حقوقی قوانین امریکا بازجویی کرد. این برنامه به افسران سیا اجازه می داد تا از بازجویی های شدید که منتقدان آن را شکنجه عنوان می کنند و به لحاظ قانونی برخلاف قوانین ایالات متحده است، بهره گیرند.
همانطور که در گزارش ها با شرح جزئیات آمده: «سیا، وزارت خارجه را از محل بازداشتگاه های این سازمان با وجود پیامدهای مهمی که برای سیاست خارجی داشته، مطلع نکرده بود. رهبران سیاسی کشورهای دیگر عموما درباره وجود مراکزی مشابه مطلع هستند.»
مقامات سیا به سفرای امریکا توصیه کرده بودند حتی با همکارانشان در وزارت خارجه هم در این باره بحث نکنند. در گزارش منتشر شده آمده، مقامات دولتی امریکا در دو کشور حتی از طرح احداث بازداشتگاه توسط سیا مطلع نبوده اند. تهیه کنندگان گزارش دریافته اند که سیا به مقامات دولتی گفته بود که سفرای مشغول خدمت نیز نباید مطلع شوند.
وزرای خارجه و دفاع تا سپتامبر ۲۰۰۳ از برنامه مطلع نشده بودند. گزارش عنوان می کند که اگر وزیر خارجه از آنچه در حال وقوع بود مطلع می شد، در واقع ضربه محکمی بود به موقعیت خودش.
سیا به نحوی عمل می کرد که در واقع می توانست مانع از عملکرد دیپلماسی آرام امریکایی شود. سیا در واقع باعث مخفی کردن اطلاعات حساس درباره فعالیت های امریکا در خارج از کشور از دستگاه سیاست خارجی شد. این گزارش تاکید می کند که این سیاست هزینه هایی را برای امریکا بوجود آورده است. سیا برنامه بازداشتگاه های خود را مخفی نگهداشته است، برنامه ای که نتایج چندان روشنی به همراه نداشته است.
بخشی از این گزارش توضیح می دهد که در سال ۲۰۰۳ امریکا به دنبال کشوری بود که بتواند در آن رمزی بن الشبیه، عضو یمنی شبکه محمد عطا، یکی از سلول های القاعده در هامبورگ را بازداشت و مورد بازجویی قرار دهد. مظنونی که هم اکنون در بازداشتگاه خلیج گوانتانامو است.
در بخشی از این گزارش آمده است سیا با اختصاص میلیون ها دلار از کشورهایی (حذف نام) حمایت کرده است. گزارش به تلاش های طبقه بندی شده محرمانه ای می پردازد که برای متقاعد کردن بعضی کشور ها برای نگهداشتن و بازجویی الشبیه صورت گرفته است.
در بعضی از جملات این گزارش (قلم گرفته شده) کاملا مشخص است که سیا لیست بلند بالایی را از انواع تطمیع ها برای متقاعد کردن کشورهای خارجی برای پیدا کردن محلی جهت بازداشت افراد بلندپایه مظنون به اقدامات تروریستی آماده کرده بود. هنوز مشخص نیست که وزارت خارجه با توجه به پیامدهای ممکن برای سیاست خارجی، تا چه میزان در این اقدامات مباشرت و توافق داشته است.
در یکی از پی نوشت های این گزارش، مشخص است که چگونه بحث اولویت بازداشتگاه های خارجی بیشتر برای سیا مطرح بوده است. در بخش مرتبط با این توضیح آمده است که چگونه سیا در نهایت نتوانسته است انگیزه های کافی برای مشارکت یک دولت خارجی (بدون نام) را ایجاد کند. مرکز فرماندهی سیا از ستاد محلی درخواست کرده بود که مذاکرات را همچنان با دولت متبوع ادامه دهد: «ما نمی توانیم به اندازه کافی بازداشتگاه های مخفی محلی داشته باشیم، از دست دادن حتی یک مرکز هم تنفرانگیز است.»
این گزارش به پیامدهای مخرب این برنامه سیا برای روابط امنیتی کنونی امریکا می پردازد. بطور مثال در یکی از این اتفاق ها سیا با کشور میزبان یکی از بازداشتی ها بر سر پذیرش مجدد مظنونین دچار اختلاف می شود و اختلافات وارد مراحل حساسی می شود.
این گزارش تاکید می کند این اختلاف ها زمانی بروز می کند که بازداشت شدگان فریادهای ناشی از درد را در همه جا می شنیدند. با این حال به واسطه بازنویسی های چندباره در متن گزارش، مشخص نیست که این دولت ایالات متحده یا دولت دیگری بوده که از مسئله فریاد زندانی ها ناراضی بوده است. در متن گزارش نامی از کشور یا دولتی نیست اما فرد مظنون درگیر این ماجرا ابن شیخ اللیبی بوده است. او مظنونی وابسته به شبکه القاعده بود که بنابر اظهارات جیمز ریزن گزارشگر نیویورک تایمز به مصر بازگردانده شد.
بعد از ماجرای فریادهای زندانیان، یک مقام دولتی از کشورهای مشارکت کننده در این طرح، ترس تلخی را در روابط دو جانبه شان با امریکا مطرح می کند که با برنامه بازداشتگاه های مخفی به آزمون گذاشته شده است. در سال ۲۰۰۴ از سیا خواسته شد تا همه بازداشتگاهای مخفی خود را در این کشور تعطیل کند.
در کشور دیگری که آن هم بدون نام آمده است، تنش ها بر سر بازداشتگاه های مخفی باعث شد تا سیا به عنوان شریکی زود رنج و ناسپاس در مقابل دریافت همکاری تعبیر شود. تا پایان سال ۲۰۰۴ روابط میان دولت و سیا هر روز بد تر می شد به ویژه در زمینه همکاری های اطلاعاتی.
سیا برنامه ای را راه انداخته بوده است که نیازمند سیاستگذاری مستمر برای انگیزه بخشی به شرکای همکار بود، در حالی که ممکن بود بطور بالقوه این برنامه به روابط امریکا با کشورهای غیرهمکار آسیب زند. در فرآیند ادامه همکاری ها، سیا دست به تهیه لیستی از کشورهای خارجی می زند، در پروژه ای بسیار حساس که نام این کشور ها حتی بعد از دهسال از شروع این همکاری فاش نخواهد شد. به رغم همه این تلاش ها، ظاهرا دیپلمات های امریکا تقریبا و بطور کلی از وجود این برنامه آگاه نبوده اند.
این مسئله برای ما مجددا مشکل تعریف نشدن نقش های دپارتمان مختلف فدرال آن هم از بالا را یادآوری می کند و البته فقدان نظارت و نوعی سهل انگاری. سال های زیادی سیا در حوزه سیاست خارجی همانند میدان مین رفتار می کرد، بدون هیچ گونه دریافت و حتی شناختی از مسئولان دولتی که در سیاست خارجی مسئول بودند.
منبع: دیپلماسی ایرانی
نظر شما