ارسلان کامکار: هزینه ارکستر باید خرج ارکستر شود نه فعالیت جانبی!
چندی پیش با انتشار خبر تصویب بودجهای بالغ بر 4 میلیارد تومان برای احیای ارکستر سمفونیک موجی از شادی و امید دل های اهالی موسیقی و دغدغه مداران عرصه فرهنگ را درنوردید.خبر احیای قریب الوقوع ارکستر سمفونیک و احتمالاً آغاز فعالیت مجدد ارکستر ملی بهانهای شد تا با مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از بهترین نوازندگان عرصه موسیقی کلاسیک و سنتی گفتوگویی داشته باشیم و این چهره کسی نیست جز ارسلان کامکار.ارسلان کامکار متولد 1339 در سنندج است. او از اعضای گروه موسیقی کامکارها و همچنین یکی از چیره دستترین نوازندگان عود در ایران است. از او به عنوان یکی از بزرگترین نوازندگان ویلن کلاسیک هم یاد میشود. او پس از چندی به تهران سفر کرد و در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فراگیری موسیقی را ادامه داد. وی پس از تکمیل دروس موسیقی، به عنوان نوازنده ویلن، همکاریاش را با ارکستر سمفونیک تهران آغاز کرد. او هم اکنون یکی از اعضای ارزشمند این گروه و مایستر ارکستر سمفونیک تهران است.ارسلان علاوه بر نوازندگی ویولن کلاسیک در عود نوازی نیز بسیار چیرهدست است. وی آثار متعددی را پدید آوردهاست.از آثار وی میتوان به یاد علی اصغر کردستانی،زردی خزان،سوئیت سمفونیک افسانه سرزمین پدریام،سرود ایران،شوریده دل،سوئیت سمفونیک کردی،کنسرتو کمانچه (با همکاری اردشیر کامکار)،شباهنگام (با همکاری هوشنگ کامکار روی اشعار نیما یوشیج،جاده ابریشم ،موسیقی متن فیلم مادر (به کارگردانی علی حاتمی)،موسیقی متن فیلم آوازهای سرزمین مادریام (به کارگردانی بهمن قبادی،آلبوم خاک نغمه خراسانی،نغمه صلح و ....اشاره کرد. ارسلان همچنین در زمینه موسیقی کودکان نیز، موسیقی متن تئاترهای سبز در سبز شش جوجه کلاغ و روباه، کارآگاه 2، بابا بزرگ و ترب و موسیقی فیلم تنبل قهرمان (همه نمایشها به کارگردانی بهروز غریب پور اجرا شده است) را ساخته است. این هنرمند در گفتوگوی خود با نکته نظرهای بسیار جالب توجهی را بیان کرد. آنچه میخوانید حاصل این گفتوگو است.
به نظر شما اختصاص چنین بودجهای برای احیای ارکستر ملی و ارکستر سمفونیک کافی است؟
نمیدانم. چندان خود را در مسائل اقتصادی و مالی صاحب نظر نمیدانم. از اینکه مبنای چنین محاسباتی چگونه است خبر ندارم. پس ترجیح میدهم وارد این قبیل موضوعات نشوم اما بسیار خوشحالم که بالاخره برای احیای این ارکستر چارهای اندیشیده شد و به همین هم راضی هستیم و شاکر.
اهمیت وجود ارکسترها (کلاسیک و سمفونیک) برای کشور را چگونه ارزیابی میکنید؟
سمبل فرهنگی هر کشوری ارکسترهای آن کشور است و برای هر کشور پهناور صاحب فرهنگی ضروری است. این ارکسترها نماد پیشرفتهای فرهنگی هر ملتی هستند و یکی از بهترین راههای نشان دادن سطح فرهنگی هر کشور در عرصه بینالمللی است. در تمام کشورها یکی از برنامههای استقبال و پذیرایی از میهمانان خارجی و کنفرانسهااستفاده از این ارکسترهاست. به نظر من در این مورد نباید خود را با کشورهای همجوار مقایسه کرد. چرا نباید معیار مقایسه ما کشورهایی مانند اتریش، روسیه، آلمان و... باشد؟
آیا به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از با سابقهترین نوازندگان ایران با همکاری نوازندگان این ارکسترها با خوانندگان پاپ یا هنرمندان سایر سبکهای موسیقی موافق هستید؟
شخصاً شاید موافق نباشم اما نمیتوان چشم بر حقایق بست. قبول دارم که چنین فعالیتهایی در ذهنیت زیبایی شناسانه هنرمندان تأثیر خواهد داشت که همین تأثیر هم ارتباط مستقیم با شخصیت آن هنرمند دارد. اما به هر حال یک نوازنده باید بتواند امرار معاش کند. اگر میخواهیم تمام ذهنیت، تمرکز و وقت نوازنده را در خدمت ارکستر سمفونیک داشته باشیم موظف هستیم برای او امنیت مالی کافی ایجاد کنیم. مگر میتوان با چنین دستمزدهایی از نوازنده انتظاری هم داشت؟
فکر میکنید این امنیت مالی با چه میزان درآمد ماهانه ایجاد میشود؟
همان گونه که قبلاً گفتم در مسائل اقتصادی صاحب نظر نیستم اما میدانم با ماهانه 600 یا 700 هزار تومان هیچ امنیت مالی متوجه هیچ قشری از جامعه نیست.ضمن اینکه همین میزان پرداختهاهم عموما با تاخیر انجام میشود.
به نظر شما درخشان ترین دوره ارکستر سمفونیک را چه دورهای باید دانست؟
کافی است به تاریخ این ارکستر در همین دو دهه اخیر نگاه کنید. چندان تمایلی به بردن نام اشخاص ندارم.
چرا مانند دهههای گذشته شاهد ساخت تصنیف قطعات ماندگاری در عرصه موسیقی سنتی یا کلاسیک نیستیم؟
با نظر شما صد درصد مخالفم. اگر میبینید که مثلاً تو ای پری کجایی ماندگار شد، اگر مثلا به ملودی ساقینامه به عنوان قطعهای ماندگار نگاه میکنید علت اصلی آن حس نوستالژیکی است که گذشت زمان در شما یا هر مخاطب دیگری ایجاد کرده است. برای اینکه بدانیم کدامیک از قطعات امروز ماندگار میشوند چارهای نداریم جز اینکه صبر کنیم. به نظر من آن حس نوستالژیک جاری در آثار گذشته مهمترین علت جاودانگی آنهاست.
یعنی شما به عنوان مایستر ارکستر سمفونیک و یکی از صاحب نظرهای موسیقی ایران معتقد هستید که در عرصه موسیقی مثلا پاپ هم به تازگی اثر ماندگار و جاودانهای خلق شده؟
به جرأت میگویم در جریان تمامیاتفاقات موسیقی کشور هستم. در بین موسیقیدانهای پاپ چهرههای بسیار توانمندی را میشناسم. اما متأسفانه تمایلی به نام بردن از کسی ندارم. اما معتقدم آثار بسیار ارزشمندی در تمامیسبک های موسیقی در چند سال اخیر تصنیف شده است.
چندی است شاهدیم که چهرههای بین المللی موسیقی راه خود را به داخل کشور گشودهاند. چنین رویدادی را چگونه ارزیابی میکنید؟
بسیار نیکوست و اینکه این اتفاقات در شناخته شدن چهره ایران در مجامع بین المللی موثر خواهد بود بسیار خوشحالم.
حال که دعوت از چهرههای بینالمللی در ایران امکان پذیر شده آیا بهتر نمیدانید راه را برای موسیقیدانهای جدیدتر و شناخته شده تر باز کنیم؟ آیا موافق دعوت از چهرههایی که از دوران اوج خود سال هاست که دور شدهاند» هستید؟
فکر میکنم منظور شما از چهره های بینالمللی CHRIS DE BURG یا KITARO باشد.(با خنده) قبول دارم CHRIS DE BURG زمانی مطرح بود که اصطلاحاً دندان در دهان داشت و اکنون او یک چهره کاملاً بازنشسته است. KITARO بیگمان یکی از بزرگترین موسیقیدانهای عرصه موسیقی الکترونیک است. اما در روزگار معاصر باید او را به چشم پیشگام این عرصه دید نه پیشرو. ای کاش برای مثال در عرصه موسیقی الکترونیک از هنرمندان به روزتری دعوت میشد تا ضمن اینکه برای وجه بین المللی ایران کاری کردهایم برای به روز شدن ذهنیت زیبایی شناسانه هنرمندان کشور هم کاری میکردیم.
چندی است در خبرها شنیدهایم که قرار است YANNIS CHRYSSOMALIS یا همان یانی نیز به زودی در ایران کنسرت داشته باشد. دعوت از این چهره را چگونه ارزیابی میکنید؟
باز هم گلی به جمال کریس دی برگ و کیتارو. به نظر من یانی یک چهره کاملاً بی سواد و عوام فریب است.
بی سواد و عوام فریب؟
بله. بزرگترین اتفاق زندگی هنری یانی کنسرت آکروپلیس بود که در همان موقع هم معتقد بودم نگارنده چنین ملودیهایی بی سوادتر از آن است که بتواند چنین تنظیماتی را انجام دهد. با شنیدن آن قطعات بلافاصله متوجه شدم تمامیاین اتفاقات توسط هنرمند با کفایت شهداد روحانی انجام شده است. پس از مراجعت شهداد به ایران او نیز به این امر اعتراف کرد که تنظیمات کنسرت آکروپلیس توسط او انجام شده است. استفاده از واژه بیسواد برای یانی عقیده شخصی من نیست. این کلمه را شهداد روحانی برای یانی استفاده کرد.
هر چند شخصا معتقدم بزرگترین دلیل جذابیت قطعات موسیقایی یانی بداهه نوازی هایی است که توسط بهترین موسیقیدانان صاحب سبک در این کنسرتهاصورت گرفته، چهره هایی مانند Karen briggs ، semval yervinyan ، hossein jeffry یا pedro eustache که از نوازندگان صاحب سبک و شناخته شده عرصه موسیقی هستند، اما چگونه است که چنین چهرههایی با هنرمندی از نظر شما بی سواد همکاری میکنند؟
بله. با نظر شما کاملا موافقم. قبول دارم که موفقیت کنسرت آکروپلیس ضمن اینکه مدیون تنظیمات هنرمندان بود بسیار به توانمندی آرشهکشی خانم کارن بریجز نیز مدیون است اما اشتباه نکنید آنچه را که کارن بریجز در کنسرت آکروپلیس یا ساموئل یروینیان در کنسرتهایی دیگر با ویولون نواختهاند یا هر آنچه پدرو اوساچه یا سایر نوازندگانی که نام بردید در این کنسرتها خلق کردند همه و همه بداهه نوازی هایی بود که این هنرمندان توانمند با بهره گیری از توانمندی و خلاقیت خود خلق کردند.حال چرا این هنرمندان با یانی همکاری میکنند فقط یک دلیل دارد توانمندی فوق العاده زیاد مالی یانی هنرمندی است که از ساپورت مالی بسیار بسیار قدرتمندی برخوردار است. او تنها کاری که میکند این است که فضایی را برای بداهه نوازی هنرمندان بزرگی که در کنار خود دارد فراهم میکند.و این دقیقا یعنی عوامفریبی.
پس به نظر شما از چه هنرمندانی باید برای اجرا در تهران یا ایران دعوت کرد؟
به نظر من حتی اگر از ارکسترهای بزرگی مثل وین، برلین، مسکو هم دعوت کنیم هیچ کمکی به موسیقی ایران نکرده ایم. چون اصلا ارکستری نداریم. به نظر من در ابتدا باید این ارکسترها را احیا کرد. ای کاش این هزینههاصرف احیای ارکستر خودمان میشد.
آقای کامکار آیا برنامهای برای اجرای کنسرت (گروه کامکارها) دارید؟
در حال حاضر برنامه مان سالی یک اجراست. امیدوارم این شرایط برای کنسرت سال بعد مان مهیا باشد.
آیا اثر جدیدی هم ساختهاید؟
در حال حاضر ساخت و ضبط کنسرتو برای عود و ارکستر را به پایان رساندم. امیدوارم شرایط برای اجرای کنسرت این برنامه مهیا باشد اما متأسفانه بازگشت مالی اکثر موسیقی های بی کلام تقریبا صفر است و هیچ تهیهکنندهای چنین ریسکی را نمیکند.
منبع: روزنامه آرمان
نظر شما