جمعه ۲۵ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 15

دكتر انوری: جامعه پزشکی قربانی اسیدپاشی است

کد خبر: ۳۵۴۴۰
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۵

پزشکی که به‌دلیل اختلاف کاری با مدیر بیمارستان پای برادرزاده‌اش را به این جنایت اسیدی باز کرده بود صبح روز سه‌شنبه در دادسرای جنایی تهران تحت بازجویی قرار گرفت. این درحالی است که برادرزاده پزشک متهم، که تحت‌تأثیر عمویش وارد این ماجرا شد برای جلوگیری از آسیب جدی به طعمه‌شان مایع لوله‌بازکنی را با آب رقیق کرد.

به گزارش شهروند، با دستگیری پزشک جراح گوارش و برادرزاده دانشجویش پرده از راز اسیدپاشی در ده‌ونک برداشته شد. متهمانی که تنها چند ساعت بعد از ارتکاب جرم با دستور بازپرس پرونده تحت تعقیب قرار گرفتند، هرگز تصور نمی‌کردند خیلی زود در برابر قانون قرار بگیرند.

 پزشک کینه‌جو
صبح روز سه‌شنبه، درحالی‌که خانواده‌های نگران متهمان پرونده اسیدپاشی اخیر تهران، در راهروی دادسرای جنایی چشم‌انتظار دیدن آنها بودند، متهمان با دست‌های دستبند‌خورده وارد اتاق قاضی حسین‌پور بازپرس شعبه پنجم دادسرا شدند. به دلیل حساسیت موضوع به دستور بازپرس پرونده متهمان به صورت جداگانه تحت بازجویی قرار گرفتند.

اعترافات پزشکی که حالا به‌عنوان طراح و مجری سناریوی اسیدپاشی در جایگاه متهم قرار گرفت، تکان‌دهنده بود. این پزشک جوان درحالی‌که همسر و دختر ٢ساله‌اش هم به دادسرا آمده بودند، پشت درهای بسته بازجویی شد.

این متهم ٤٠ساله به بازپرس پرونده گفت: «اکثر افراد کارگزینی و بخش درمان بیمارستان از اختلاف من و آقای دکتر انوری خبر داشتند. من هم چندین بار موضوع اختلافم با ایشان را به نهادهای اداری بیمارستان گزارش کردم، اما هیچ نتیجه‌ای نداشت. احساس می‌کردم مورد ظلم واقع شده‌ام. به همین خاطر وقتی به نتیجه‌ای که می‌خواستم، نرسیدم، تصمیم گرفتم او را بترسانم و در واقع به نوعی گوشمالی‌اش بدهم. برای اجرای این کار هم نیاز به همدست داشتم، به همین خاطر موضوع را با برادرزاده‌ام در میان گذاشتم و از او خواستم تا آن شب با من همراه شود.»

اشتباه بزرگ
با اعترافات این پزشک جوان، متهم دیگر پرونده که برادرزاده او نیز بود تحت بازجویی قرار گرفت. این پسر ٢١ساله که دانشجوی ترم آخر رشته مهندسی در یکی از دانشگاه‌های معتبر تهران است به بازپرس حسین‌پور گفت: «قرار نبود من وارد این ماجرا شوم. از مدتی قبل عمویم من را در جریان اختلاف‌های صنفی‌اش با مدیر بیمارستانشان قرار داد. او صحبت از انتقام‌گیری می‌کرد اما من مدام می‌گفتم، شما زن و بچه ‌داری، این کار درست نیست. اما باز هم قرار نبود من وارد این کار شوم تا این‌که عمویم که از مدتی قبل خودروی ماکسیما‌یش را فروخته بود به من گفت می‌خواهد موتورسیکلت بخرد و از من خواست تا رانندگی با آن را به او آموزش بدهم. در این مدت هم عمویم مدام بحث انتقام‌گیری از همکارش را در گوشم زمزمه می‌کرد. من هم که تا آن شب آن‌قدر به او و حرف‌هایش اطمینان داشتم و او را انسانی پاک تصور می‌کردم ناخواسته تسلیم حرف‌هایش شدم. به سفارش عمویم به یکی از مغازه‌های مصالح ساختمانی رفتم و حدود نیم‌لیتر مایع لوله‌بازکنی ضعیف خریداری کردم و قبل از این‌که برای اجرایی کردن نقشه عمویم راهی شویم من نصف مایع را داخل چاه فاضلاب ریختم و برای این‌که عمویم شک نکند که مقدارش کم شده به او گفتم وقتی در ظرف نوشابه ریختمش ظرف ذوب شد و مقداری از آن در دستشویی ریخت. بقیه آن را به‌خاطر این‌که آسیب جدی به همکار عمویم نزند با مقدار زیادی آب مخلوط کردم. آن شب من پشت موتورسیکلت نشسته بودم و وقتی درکنار خودروی دکتر انوری توقف کردم، عمویم به سمت او حمله‌ور شد. با یکدیگر درگیر شده بودند و من متوجه نشدم که چگونه اسید پاشیده شد.»

این پسر جوان در رابطه با سوال بازپرس پرونده مبنی بر این‌که آیا اخبار را دنبال می‌کنی و می‌دانستی بعد از حوادث اسیدپاشی اصفهان چقدر جامعه و قوه‌قضائیه نسبت به اینگونه جرایم حساس است، گفت: «این اخبار را شنیده‌ام اما قرار نبود من وارد این ماجرا شوم، از طرفی هم احساس می‌کردم نباید پشت عمویم را خالی کنم.» این متهم در رابطه با این‌که هنوز هم به حرف‌های عمویت اعتماد و اعتقاد داری، گفت: «تا یک شب قبل خیلی به او اعتماد داشتم اما الان متوجه شدم اشتباه کردم. از این مسأله خوشحالم که اسید نخریدم بلکه مایع لوله‌بازکنی ضعیف خریداری کردم و برای جلوگیری از صدمات جبران‌ناپذیری که می‌توانست برای قربانی حادثه داشته باشد این مایع را با آب رقیق کردم.»

با اعترافات متهمان تحقیقات برای روشن شدن زوایای مبهم پرونده ادامه دارد.

حال چشم‌های دکتر خوب است
دکتر «سیامند انوری» مدیر بیمارستان ضیائیان که همه زندگی‌اش را وقف سلامتی بیمارانش کرده است حالا به‌عنوان قربانی اسیدپاشی کینه‌جویانه یک پزشک دیگر، روی تخت بیمارستان بستری است.

او که از‌ سال ٧٩ تا ٨٥ ریاست هلال‌احمر کردستان را برعهده داشته از‌ سال ٨٩ به مدیریت بیمارستان ضیائیان منصوب شد. این پزشک قربانی که روز سه‌شنبه به دلیل سرما‌خوردگی دچار عفونت شده و ممنوع‌الملاقات بود در تماس تلفنی به «شهروند» گفت: «حالم خوب است. چشم چپم درحال ترمیم است. روز چهارشنبه هم تحت عمل جراحی قرار خواهم گرفت و امیدوارم هرچه زودتر بهبود پیدا کنم. با این حال هنوز از شب حادثه شوکه هستم. واقعا نمی‌دانم چه چیزی باعث شد اینگونه زندگی‌ام به دست یک پزشک دیگر نابود شود.»

دکتر انوری در رابطه با این جمله خبرنگار ما، که به‌عنوان یک قربانی اسیدپاشی چه حرفی دارید گفت: «من قربانی نیستم. قربانی خانواده من، همسر، مادر و ٣ دختر من هستند. قربانی جامعه پزشکی است که با اخلاق غیرحرفه‌ای و خودسرانه یک پزشک آبرویش رفت.»

نظر شما