در مصر چه خبر است؟
مهدي خسروي در سرمقاله مردم سالاری نوشت:
هر چند حکم تبرئه شدن حسني مبارک ديکتاتور مخلوع مصر، افکار عمومي آن کشور و رسانهها را غافلگير کرد، اما رويدادي دور از انتظار نبود. باکودتاي نظامي ارتش که محمد مرسي رئيس جمهور قانوني مصر را از قدرت به زير کشيد و ارتش را دوباره به راس قدرت برگرداند، آزادي قريبالوقوع حسني مبارک از زندان پيش بيني مي شد.مردم مصر با حرکتي يکپارچه و عظيم توانستند در انقلاب سال2011 بر رژيم ديکتاتوري مبارک فايق آيند و مهمترين اپوزيسيون دولت مبارک که اخوان المسلمين بود، در اين انقلاب نقش پر رنگ ايفا کرد.
مردم به دنبال تغيير بودند و اين مهم در مصر اتفاق افتاد و دولتي با محوريت اخوانالمسلمين و با قدرت گرفتن محمد مرسي در انتخابات مردمي شکل گرفت.اما متاسفانه ديدگاه مذهبي خاص اخوانيها و موضعگيريهاي شتاب زده در مسائل داخلي و بين المللي خيلي زود موجب شکلگيري جبههگيريهايي در مقابل دولت مرسي و پشتيبان آن يعني اخوان المسلمين هم در داخل مصر و هم در خارج آن شد.اقدامات نسنجيده سياسي آرام آرام حس اتحاد و انسجامي که در پي انقلاب ژانويه در کشور شکل گرفته بود به يک دو قطبي شديد مابين انقلابيون در حمايت از مرسي و در مخالفت از او ختم شد.
اين اشتباهات که از برکناري دادستان کل مصر کليد خورد و مردم را در قالب جنبش تمرد دوباره به خيابانها کشاند شرايطي را براي دخالت ارتش مصر که توانسته بود با عدم دخالت در انقلاب ژانويه جايگاه مردمي خود را حفظ نمايد، در امور سياسي کشور فراهم کند تا با الغاي داشتن نقش منجي جهت پايان دادن به آشوبهاي خياباني ،زمينه را براي انجام کودتا مهيا سازد و مصر را از اين باتلاق نجات دهد. رشد تفکرات سلفي با به قدرت رسيدن اخوانيها موجب ايجاد کشمکشها و تنش مابين اقليتهاي ديني در مصر شد و تا حدي افزايش يافت که باعث قتل يکي از رهبران شيعيان مصر توسط وهابيون شد.
شهادت حسن شحاته که با طرز فجيعي انجام شد، احساسات اقليت تشيع را بر عليه دولت اخواني تحريک کرد و حتي موجب اعتراض شديد شيعيان ديگر کشورها نسبت به بي تدبيري و کوتاهي دولت مصر در حمايت از اقليتهاي مذهبي آن کشور شد. تاکيد زياد به قدرت گيري حزب اخوان المسلمين و عدم واگذاري پستهاي سياسي به ديگر گروهها موجب تنش سياسي در کشور مصر شد. در عرصه خارجي نيز از آنجايي که اخوانالمسلمين يک حرکت با تفکرات ايدئولوژيک مي باشد و به دنبال تغيير سيستم سياسي به خصوص در کشورهاي اسلامي و عربي است،اکثر کشورهاي عربي از سرنوشت مصر و مبارک هراس پيدا کردند و تلاش کردند در مسير دولت اخواني مصر کارشکني کنند تا اين دولت و جريان نتواند قدرت بيشتري پيدا کند و براي آنها مشکلات داخلي ايجاد کند.
در واقع بجز ترکيه که به نوعي حاکميت آن يعني حزب عدالت و توسعه که خود تفکرات اخواني دارد از اين دولت حمايت نکرد.حضور مرسي در اجلاس شانزدهم جنبش غير متعهدها درتهران مي توانست حمايت ايران را براي اين دولت پر دشمن جلب نمايد اما سخنراني مرسي که همانند يک مبلغ مذهبي ديدگاههاي خود را مطرح ساخت تا يک سياستمدار،اين اميد کوچک را هم از دست داد. دخالت و موضع گيريهاي آشکار بر ضد دولت بشار اسد، از بزرگترين اشتباهات محاسباتي دولت مرسي و اخوان المسلمين مصر بود. قطع ارتباط سياسي با سوريه مانور تبليغاتي که حتي مصرف داخلي هم نداشت، هيچ کمکي براي عبور از مشکلات داخلي و خارجي مصر نکرد.
سفر غير منتظره مرسي به چين نيز که در رقابت شديد اقتصادي و سياسي با غرب است، غربيها را هم نسبت به تغييير در مصر ترغيب ساخت. از مجموع اين حوادث و اتفاقات اينگونه مي توان نتيجه گرفت که دولت اخواني که امروز رهبرانشان در زندان هستند،در به وجود آمدن اين شرايط در مصر که دولتي کودتا چي بر هرم قدرت قرار گرفته است و ديکتاتور سابق مصر را تبرئه مي کند،مقصر هستند. رهبران اين تشکيلات که امروز سعي دارند دوباره مردم را به خيابانها بکشند و آنها را در مقابل گلولهها قرار دهند بهتر است از فرصت زندان استفاده نمايند و مباني فکري و سياسي خود را يکبار ديگر و براساس روح جمعي مصر فارغ از هر اعتقاد و منشي طرح ريزي کنند.آن زمان شايد شايد دوباره مردم مصر و جامعه جهاني به آنها روي خوش نشان دهند و بتوانند به هرم قدرت باز گردند.