پنجشنبه ۲۴ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 14

يک نمره ارفاق به ديکتاتور

کد خبر: ۳۴۹۵۲
تاریخ انتشار: ۰۹ آذر ۱۳۹۳ - ۰۸:۲۵

فضل الله ياري در سرمقاله ابتکار نوشت:

مصر فقط سرزمين عجايب اهرام ثلاثه و پيکرهاي موميايي شده فرعون هاي باستاني نيست. کرانه هاي نيل، براي مردم، تنها راوي هزاره هاي پيش از ميلاد نيست، که رخدادهاي همين سه سال پيشِ آن نيز دست کمي از شگفتي هاي ابوالهول نداشته است.

تا همين سه سال پيش مردي بر تخت حکومتش نشسته بود که سي سال تمام هيچ کاري به جز حکومت نکرده بود. او اگر چه در هيئت يک قهرمان ملي به کاخ رياست جمهوري پاي گذاشته بود، اما سي سال بعد جز شبحي از آن قهرمان با خود نداشت که آن را برداشت و با بالگردهاي ارتشي که هنوز روساي آن به وي وفادار بودند از شهر پررمزوراز قاهره گريخت.

داستان "محمد حسني سيد مبارک" تا اينجاي کار شبيه داستان همه ديکتاتورها بوده است. اينکه بر شانه هاي مردم کشورت پا بگذاري و در کاخ آمال و آرزوهايشان فرود بيايي و جواني و ميانسالي و پيري را در روزهاي آفتابي و شب هاي رويايي کاخت سپري کني، رسم بسياري از ديکتاتورهاي يک قرن اخير بوده است. اين که آن قدر در آن کاخ بماني و فرمان براني و مخالفان را با داغ و درفش مجازات کني، هم رسم همه مقتدران تاريخ بوده است. چه محمدرضا پهلوي باشي، چه صدام حسين، چه معمر قذافي و چه حسني مبارک.

مخالفت ها و اعتراضات را با آتش پاسخ دادن نيز نقشي است که تاريخ براي همه ديکتاتورها نوشته است و حسني مبارک نيز، اگر چه عنوان رئيس جمهور را با خود يدک مي‌کشيد و نامش را با لطايف الحيل از صندوق آراي انتخابات بيرون مي‌کشيد، در برابر اعتراضات مردم اش همان نقش را برعهده گرفت. از يک طرف فرمان داد تا ارتش با پيشرفته ترين امکاناتِ آدم کشي به خيابان بيايد و از سوي ديگر گروهي از مواجب گيران را سامان داد تا سوار بر شتر نماينده بدويتِ عربي سرزمين نيل باشند و معترضان به ساحت سيدالرئيس را به خاک و خون بکشند. تا اينجا نيز هيچ تفاوتي با ديکتاتورهاي همه تاريخ نداشته است.

مردم مصر اما 17 شبانه روز تمام در خيابان ماندند و در ميدان ها چادر زدند تا دوره جديدي را فارغ از سايه ديکتاتوري تجربه کنند. او هم مانند همه داستان هاي اين چنيني وقتي "صداي انقلاب " مردم کشورش را شنيد که ديگر دير شده بود.

ديکتاتور پير مصر اما گويي تصميم گرفته بود آخرين سکانس فيلم ديکتاتورها را به گونه اي ديگر بازي کند. او نه مثل شاه ايران به غرب پناه برد و نه مانند ديکتاتور تونس شرق را انتخاب کرد، نه مانند قذافي و صدام حسين به سوراخ ها و کانال هاي زيرزميني پناه برد. او تصميم گرفت که در کشورش بماند؛ کشوري که در آن سي سال تمام هيچ سخن مخالفي را از سوي مردم اش تاب نياورد، کشوري که آن را در همه اين سال ها ملک شخصي خود مي‌دانست و مردمان را مستاجراني که به لطف تدبير او (!) ناني مي‌خوردند و هوايي تنفس مي‌کردند.

***
او روز گذشته از اتهام کشتار مردم مصر تبرئه شد و اولين رئيس جمهور بعد از سرنگوني او، اين روزها در معرض صدور حکم اعدام قرار دارد. اين هم از عجايب ديگر اين سرزمين پر رمزوراز است که در حکومتي که ديگر حکومت ديکتاتور نيست، ديکتاتور تبرئه و انقلابي مخالفِ او حبس مي‌شود. اين نوشته قصد ارزيابي اين تناقض را ندارد. اما گويي حسني مبارک در آخرين حرکت شطرنج خود اشتباه همه ديکتاتورها را تکرار نکرد. او نه مانند شاه ايران در غربت خواهد مرد، نه مانند صدام حسين تصوير مردي کثيف، پشمالو و ذليل در عمق گودالي از خود به جا خواهد گذاشت و نه همچون دوستش قذافي آخرين لحظات زندگيش به جوانکي التماس خواهد کرد که تنش را به نيش چاقو پاره پاره نکند. او تصميم گرفت در کشورش محاکمه شود و بميرد. شايد تاريخ به همين خاطر يک نمره به او ارفاق کرده است.اگرچه هيچ گاه نخواهد توانست نامش را از فصل ديکتاتورها در کتاب تاريخ پاک کند.

نظر شما