درسهای بزرگ پرونده هستهای ایران
کیهان برزگر نوشت:
هشتمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران با موضوع «دیپلماسی هستهای» در یازدهم آذر ۱۳۹۳ در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میشود. این کنفرانس ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی دیپلماسی هستهای ایران را به بحث میگذارد. برگزاری چنین همایشی از این لحاظ حائز اهمیت است که همزمان و میان رشتهای در حوزههای همچون علوم سیاسی و روابط بینالملل، تاریخ دیپلماسی، مسائل استراتژیک، جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی و حقوق بینالملل این موضوع را بررسی میکند.
از زمان آغاز مسأله هستهای ایران در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲)، دیدگاههای متضاد ایران و غرب در تداوم و گسترش فعالیتهای هستهای کشور سبب شده تا موضوع فراتر از یک موضوع ملی و مربوط به انرژی صلحآمیز با ابعاد توسعهای، به موضوعات امنیت منطقهای و بینالمللی ارتباط یابد. چالش ایران و غرب در این روند به سه دوره تقسیم میشود:
نخست، دوره بیاعتمادی (۲۰۰۶- ۲۰۰۲) که دو طرف با هدف شناسایی اهداف و خواستههای یکدیگر و دسترسی به یک راه حل وارد مذاکره شدند اما به نتیجهای نرسیدند.
دوم، دوره تقابل و تعامل (۲۰۱۳-۲۰۰۶) که البته خود به دو دوره تقسیم میشود. یکی تا ۲۰۰۹ که ارتباط چندانی بین دو طرف نبود، دیگری از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ که دو طرف وارد مذاکرات جدی شدند اما باز هم به نتیجهای نرسیدند. سوم، دوره تعامل (تاکنون- ۲۰۱۳) که دو طرف تلاش گستردهای را برای دستیابی به یک راه حل مورد توافق نسبی آغاز کردهاند که تا به امروز ادامه دارد.
روند دیپلماسی هستهای ایران با قدرتهای بزرگ از لحاظ موضوعی ابعاد مختلفی را شامل میشود: درسهای تاریخی، مسائل روابط قدرت، مسائل ارزشی و هویتی، معادلات سیاست داخلی، مسائل حقوقی و تکنیکی، مسائل اقتصاد سیاسی و تحریمها و نهایتاً ابعاد مربوط به تداوم منازعه، مدیریت بحران و احتمال جنگ و ... همگی در این روند قابل بررسی و تجزیه و تحلیل هستند.
دیپلماسی هستهای ایران در بستر سه ویژگی اصلی تداوم دارد. یکی اینکه این دیپلماسی در یک شرایط و تاریخ خاص یعنی دوران بعد از جنگ سرد و شکل گیری یک جهان چند جانبه اتفاق میافتد که خود بر پیچیدگیهای موضوع از لحاظ نقش بازیگران اصلی میافزاید. دوم اینکه در یک منطقه خاص یعنی خاورمیانه اتفاق میافتد که در آن هر موضوع ملی به نوعی به موضوعات منطقهای و بینالمللی با ابعاد ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک ارتباط مییابد. و سوم اینکه با یک کیفیت خاص و یک مدل جدید اتفاق میافتد که غنیسازی مستقل اورانیوم در یک کشور خارج از جریانهای اصلی غربی شکل میگیرد.
واقعیت این است که هر گونه فعالیت هستهای در این جهان فراتر از جنبه استفاده صلحآمیز در حوزه انرژی به نوعی به جنبه تسلیحاتی آن هم ارتباط مییابد. مسأله اصلی در اینجا برقراری نوعی تعادل بین این دو جنبه از فعالیتهای هستهای است که خود منجر به تضاد و رقابت بین کشورهای دارنده توانایی هستهای و کشورهای خواهان انرژی صلح آمیز میشود. چیزی که از آن به عنوان «آستانه» یا «گریز هستهای» یاد میشود و اینکه چگونه عنصر «زمان» بین یک فعالیت هستهای صلح آمیز و حرکت به سوی تسلیحاتی شدن در روند یک دیپلماسی هستهای حایز اهمیت میشود. در مورد ایران، طرف غربی از این عنصر به عنوان ابزاری برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای کشورمان استفاده میکند.
در اینجا رقابت اصلی بین دارندگان توانایی هستهای و قدرتهای بزرگ برای حفظ انحصار بر جریانهای حاکم در آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و NPT، شیوه بازرسی و اعمال قواعد آژانس، استفاده از قعطنامه شورای امنیت، بسیج افکار عمومی جهانی، فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و حتی احتمال استفاده از ابزار جنگ برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای یک کشور از یک سو و مقاومتهای یک کشور برای حفظ و تداوم فعالیتهای هستهای بر مبنای حقوق بینالمللی، واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی، استقلال کشور، هویت و پرستیژ و مهمتر از همه توسعه پایدار اقتصادی از سوی دیگر آغاز میشود. بر پیچیدگی و اهمیت موضوع وقتی افزوده میشود که مبنای یک دیپلماسی موفق باید بر مبنای رضایت سیاست داخلی دو طرف یا به عبارتی تامین منافع ملی شکل گیرد.
اینجاست که دیپلماسی هستهای یک کشور در مرزهای فوق آغاز میشود و پژوهشها، خلاقیتها و استراتژیها با یک نگاه رو به جلو برای مدیریت بحران و دستیابی دو طرف به یک راه حل مبتنی بر توافق نسبی دو طرف شکل میگیرد. در واقع، ماهیت موضوع هستهای و خطرات اشاعه بحران، دو طرف را مجبور به تعامل با یکدیگر میکند.
چند روز دیگر به ضرب الاجل هستهای ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ میرسیم. برگزاری کنفرانس دیپلماسی هستهای بعد از این تاریخ وقتی حایز اهمیت بیشتری میشود که یک دوره تاریخی دیگر را در این روند پشت سر میگذاریم. این خود کمک میکند که پژوهشگران این حوزه به نوعی تعادل در شناخت از بازیگران اصلی پرونده هستهای ایران و منافع و نیات واقعی آنها در این روند برسند.
کلام آخر اینکه صرف نظر از هر نتیجهای در ۲۴ نوامبر: توافق، عدم توافق یا تمدید مذاکرات، یک نکته در روند دیپلماسی هستهای ایران به تدریج برجسته میشود و آن اینکه حمایت ملی و حفظ انسجام داخلی مهمترین ابزار دولت در مذاکرات با قدرتهای بزرگ است. همایش دیپلماسی هستهای ایران سعی دارد تا این حمایت و وحدت را در حوزه دانشگاهی ایران برجستهتر کند.
هشتمین همایش سالانه انجمن علوم سیاسی ایران با موضوع «دیپلماسی هستهای» در یازدهم آذر ۱۳۹۳ در دانشگاه علامه طباطبایی برگزار میشود. این کنفرانس ابعاد داخلی، منطقهای و بینالمللی دیپلماسی هستهای ایران را به بحث میگذارد. برگزاری چنین همایشی از این لحاظ حائز اهمیت است که همزمان و میان رشتهای در حوزههای همچون علوم سیاسی و روابط بینالملل، تاریخ دیپلماسی، مسائل استراتژیک، جامعهشناسی، اقتصاد سیاسی و حقوق بینالملل این موضوع را بررسی میکند.
از زمان آغاز مسأله هستهای ایران در سال ۱۳۸۱ (۲۰۰۲)، دیدگاههای متضاد ایران و غرب در تداوم و گسترش فعالیتهای هستهای کشور سبب شده تا موضوع فراتر از یک موضوع ملی و مربوط به انرژی صلحآمیز با ابعاد توسعهای، به موضوعات امنیت منطقهای و بینالمللی ارتباط یابد. چالش ایران و غرب در این روند به سه دوره تقسیم میشود:
نخست، دوره بیاعتمادی (۲۰۰۶- ۲۰۰۲) که دو طرف با هدف شناسایی اهداف و خواستههای یکدیگر و دسترسی به یک راه حل وارد مذاکره شدند اما به نتیجهای نرسیدند.
دوم، دوره تقابل و تعامل (۲۰۱۳-۲۰۰۶) که البته خود به دو دوره تقسیم میشود. یکی تا ۲۰۰۹ که ارتباط چندانی بین دو طرف نبود، دیگری از ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۳ که دو طرف وارد مذاکرات جدی شدند اما باز هم به نتیجهای نرسیدند. سوم، دوره تعامل (تاکنون- ۲۰۱۳) که دو طرف تلاش گستردهای را برای دستیابی به یک راه حل مورد توافق نسبی آغاز کردهاند که تا به امروز ادامه دارد.
روند دیپلماسی هستهای ایران با قدرتهای بزرگ از لحاظ موضوعی ابعاد مختلفی را شامل میشود: درسهای تاریخی، مسائل روابط قدرت، مسائل ارزشی و هویتی، معادلات سیاست داخلی، مسائل حقوقی و تکنیکی، مسائل اقتصاد سیاسی و تحریمها و نهایتاً ابعاد مربوط به تداوم منازعه، مدیریت بحران و احتمال جنگ و ... همگی در این روند قابل بررسی و تجزیه و تحلیل هستند.
دیپلماسی هستهای ایران در بستر سه ویژگی اصلی تداوم دارد. یکی اینکه این دیپلماسی در یک شرایط و تاریخ خاص یعنی دوران بعد از جنگ سرد و شکل گیری یک جهان چند جانبه اتفاق میافتد که خود بر پیچیدگیهای موضوع از لحاظ نقش بازیگران اصلی میافزاید. دوم اینکه در یک منطقه خاص یعنی خاورمیانه اتفاق میافتد که در آن هر موضوع ملی به نوعی به موضوعات منطقهای و بینالمللی با ابعاد ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک ارتباط مییابد. و سوم اینکه با یک کیفیت خاص و یک مدل جدید اتفاق میافتد که غنیسازی مستقل اورانیوم در یک کشور خارج از جریانهای اصلی غربی شکل میگیرد.
واقعیت این است که هر گونه فعالیت هستهای در این جهان فراتر از جنبه استفاده صلحآمیز در حوزه انرژی به نوعی به جنبه تسلیحاتی آن هم ارتباط مییابد. مسأله اصلی در اینجا برقراری نوعی تعادل بین این دو جنبه از فعالیتهای هستهای است که خود منجر به تضاد و رقابت بین کشورهای دارنده توانایی هستهای و کشورهای خواهان انرژی صلح آمیز میشود. چیزی که از آن به عنوان «آستانه» یا «گریز هستهای» یاد میشود و اینکه چگونه عنصر «زمان» بین یک فعالیت هستهای صلح آمیز و حرکت به سوی تسلیحاتی شدن در روند یک دیپلماسی هستهای حایز اهمیت میشود. در مورد ایران، طرف غربی از این عنصر به عنوان ابزاری برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای کشورمان استفاده میکند.
در اینجا رقابت اصلی بین دارندگان توانایی هستهای و قدرتهای بزرگ برای حفظ انحصار بر جریانهای حاکم در آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) و NPT، شیوه بازرسی و اعمال قواعد آژانس، استفاده از قعطنامه شورای امنیت، بسیج افکار عمومی جهانی، فشارهای سیاسی، تحریمهای اقتصادی و حتی احتمال استفاده از ابزار جنگ برای محدود کردن دامنه فعالیتهای هستهای یک کشور از یک سو و مقاومتهای یک کشور برای حفظ و تداوم فعالیتهای هستهای بر مبنای حقوق بینالمللی، واقعیتهای تاریخی، جغرافیایی، استقلال کشور، هویت و پرستیژ و مهمتر از همه توسعه پایدار اقتصادی از سوی دیگر آغاز میشود. بر پیچیدگی و اهمیت موضوع وقتی افزوده میشود که مبنای یک دیپلماسی موفق باید بر مبنای رضایت سیاست داخلی دو طرف یا به عبارتی تامین منافع ملی شکل گیرد.
اینجاست که دیپلماسی هستهای یک کشور در مرزهای فوق آغاز میشود و پژوهشها، خلاقیتها و استراتژیها با یک نگاه رو به جلو برای مدیریت بحران و دستیابی دو طرف به یک راه حل مبتنی بر توافق نسبی دو طرف شکل میگیرد. در واقع، ماهیت موضوع هستهای و خطرات اشاعه بحران، دو طرف را مجبور به تعامل با یکدیگر میکند.
چند روز دیگر به ضرب الاجل هستهای ۲۴ نوامبر ۲۰۱۴ میرسیم. برگزاری کنفرانس دیپلماسی هستهای بعد از این تاریخ وقتی حایز اهمیت بیشتری میشود که یک دوره تاریخی دیگر را در این روند پشت سر میگذاریم. این خود کمک میکند که پژوهشگران این حوزه به نوعی تعادل در شناخت از بازیگران اصلی پرونده هستهای ایران و منافع و نیات واقعی آنها در این روند برسند.
کلام آخر اینکه صرف نظر از هر نتیجهای در ۲۴ نوامبر: توافق، عدم توافق یا تمدید مذاکرات، یک نکته در روند دیپلماسی هستهای ایران به تدریج برجسته میشود و آن اینکه حمایت ملی و حفظ انسجام داخلی مهمترین ابزار دولت در مذاکرات با قدرتهای بزرگ است. همایش دیپلماسی هستهای ایران سعی دارد تا این حمایت و وحدت را در حوزه دانشگاهی ایران برجستهتر کند.
منبع: تابناک
نظر شما