1+5 در حوزه محوری آمریكا
تلاش كارشناسانه و معقولانهای در ژنو درجهت برداشتن گامهای نهایی در مسیر دستیابی به توافق جامع هستهای در جریان است. آنچه از درون مذاكرات به گوش میرسد، نشاندهنده فضای مثبت درجهت مدیریت چالشهای فرارو برای رسیدن به یك توافق نهایی است. اگرچه این دور از مذاكرات در فضای رسانهای پس از افزایش توقعات فزاینده از دور دهم جهت رسیدن به یك توافق نهایی صورت میپذیرد و بالطبع در فضای ناشی از مسائل موجود از دور قبل قرار میگیرد و سایه سنگین نگرشهای گوناگون ناشی از عبور از وین10 هنوز بر مذاكرات سایه افكنده است، اما منطق پیشرانها نشان میدهد كه مذاكرات سمتوسوی بسیار منطقی و درهمان حال مدیریتشده برای رسیدن به توافقی كه در آن رهیافت برد-برد مورد توجه باشد را طی میكند. اصولا مذاكرات كارشناسی و فنی بازتاب رسانهای كمتری پیدا میكنند، اما بازتاب عملیاتی آن در مذاكرات 1+5 با ایران در سطح وزیران امورخارجه خود را نشان میدهد.
هرچه این مذاكرات فنی جدیتر، شفافتر و در چارچوب دیپلماسی فعال هستهای در اصول میز مذاكره دنبال شود، پژواك آنها در نشستهای وزرای امورخارجه جهت رسیدن به توافق نهایی مورد عنایت و توجه بیشتر قرار میگیرد. آنچه در مذاكرات 2روز گذشته از اهمیت ویژهای برخوردار بود، مذاكرات مستقیم دو كنشگر مركزی پرونده هستهای یعنی ایران و آمریكا درجهت برداشتن گامهای نهایی برای حلوفصل اختلافات است. نشست نخست نزدیك به 5ساعت بین نمایندگان ایران و دیپلماتهای آمریكا صورت گرفته و بعضی از مسائل پیشرو از منظر فنی برداشته شده است. نشستهای دیگری كه در این مسیر استمرار پیدا كرده و با دیگر اعضای 1+5 نیزجلساتی فنی برگزار شده است و نشان میدهد كه عزمی جدی در دو سوی میز مذاكره برای حلوفصل مساله هستهای در مدت كوتاهتر وجود دارد. اما باید پذیرفت كه این پرونده از مهمترین پروندههای تاریخ سیاست خارجی در ایران و پروندههای موجود نظام بینالملل در حال حاضر محسوب میشود و بالطبع هرچه اهمیت آن افزون میشود ریزهكاریهای بیشتری نیز به خود اختصاص داده و زمان بیشتری نیز میطلبد. در كنار این معنا و قبول این منطق باید پذیرفت كه زمان نیز چندان به نفع مذاكرات نخواهد بود، چراكه با روی كارآمدن جمهوریخواهان در سنای آمریكا امكان اختلال بیشتری از سنا به سمت ژنو و در واقع مقر مذاكرات هستهای ایران با 1+5 در جغرافیاهای مكانی متفاوت وجود دارد. لذا باید بپذیریم كه از منظر منطق سیاسی نگاه به 1+5 در دو بعد در سطح تحلیل كلان شكل میگیرد.
در یك بعد یك نگاه مبتنی بر اصالت جمع وجود دارد به این معنی كه میگوییم 1+5، شش قدرت بزرگ جهانی هستند كه مجموع آرای آنها درواقع یك شخصیت هفتم را ایجاد میكند كه رای تعدیل شده و نهایی 6عضو موجود در 1+5 را مشخص میكند. این نگرش از دریچه نظریههایی بیان میشود كه به اصالت اجتماعی در حوزه تصمیمگیریهای سیاسی تكیه میكند. نظریههای اصالت فردی درحوزه تصمیمگیریهای اجتماعی اینگونه برداشت ندارد. در نظریههای اصالت فردی درحوزه تصمیمگیریهای اجتماعی یا جمعی گفته میشود كه اگرچه یك گروه وجود دارد یا در واقع در مجمعی مانند1+5، شش كشور حضور دارند، در میان این شش كشور یك كشور یا دولت بهواسطه قدرت و توان تاثیرگذاری بیشتری كه بر اعضای دیگر دارد در واقع نظر خود را بیان كرده و آن نظر بهعنوان نظر نهایی با اندكی تعدیل در شكل و محتوا به عنوان خروجی نشست 1+5 خود را به نمایش میگذارد. باید این واقعیت را بپذیریم كه مكتب اصالت فرد و تاثیر آن در حوزه تصمیمگیریهای جمعی را از منظر تجربی عملیاتیتر ببینیم. به این معنا آمریكا اگرچه یك عضو از اعضای 1+5 تلقی میشود اما عضو بسیار موثری است كه تصمیمگیریهایش روی تصمیمسازیها و تصمیمگیریهای كشورهای پیرامونی این كشور مركزی تاثیرگذار است. لذا مذاكرات مستقیم ایران و آمریكا در دور جدید حلوفصل پرونده هستهای توانست شدتبخش جریان رسیدن به یك توافق باشد و از سوی دیگر قبول این واقعیت را دنبال كند كه اساسا 1+5 در حوزه محوری آمریكا قرار دارد و اگر شخصی به نام كاترین اشتون بهعنوان هماهنگكننده گروه 1+5 شناخته میشود تنها نقش هماهنگی و مدیریت جلسات را بهعهده دارد درحالی كه مدیریت تصمیمگیری درنهایت به آمریكا برمیگردد و این واقعیتی است كه نمیتوان آن را نادیده گرفت. لذا هرچه مذاكرات ایران و آمریكا در باب پرونده هستهای بدون واسطه و بهصورت مستقیم صورت بپذیرد امكان بهرهبرداری بیشتری نیز در جهت آگاهی از مواضع دو طرف حاصل و سپس بر اساس این آگاهی امكان تصمیمگیریهای بهتر نیز فراهم خواهد شد.
منبع: روزنامه آرمان
نظر شما