يکشنبه ۲۵ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 15

حقایق آماری برتری دموکرات‌ها

کد خبر: ۳۲۶۶۳
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۱۹:۴۳

زمانی بود که مرام حزبی واقعا مهم بود. رای‌دهندگان نامزدها را انتخاب نمی‌کردند بلکه سیاست‌های برنامه‌ریزی شده حزب را مرور می‌کردند. آن زمان سیاست‌ها بود که بیش از هر چیزی مورد توجه بودند، نه نامزدها. حالا هم با عمیق تر شدن و گذشتن از تیترهای سطحی، تفاوت‌های قابل توجهی را در سیاست گذاری‌های اقتصادی دو حزب عمده آمریکا می‌بینیم. دیدگاه‌های کلی جمهوری‌خواهان برای کسب‌و‌کار و در نتیجه برای اقتصاد خوب است. انتظار این است که سیاست‌گذاری‌های جمهوری‌خواهان- سیاست‌های آدام اسمیتی، دست نامرئی و تنظیم محدود- اقتصادی در حال رشد، سالم و قوی ایجاد کند. از سوی دیگر سیاست‌های کلی دموکرات‌ها که حامی تنظیم شدید و افزایش مالیات‌ها است باید کشنده اقتصاد سالم باشد.

اما حالا وقت آن است که کسانی که این‌گونه فکر می‌کنند ۸۰ سال تاریخ اقتصادی را مرور کنند. باب دیتریک و لو گادفارب در کتاب فوق‌العاده و آسان فهم «صعود، سقوط و صندوق رای» این کار را کرده‌اند. متن کتاب آنها که با تحقیقات بسیار فراهم آمده و پانویس‌های بسیار زیادی دارد تمایزی جدی میان دیدگاه‌های کلی احزاب عمده آمریکا را نشان می‌دهد. این کتاب به این واقعیت رسیدگی می‌کند که اقتصاد ایالات متحده از زمان رکود بزرگ چه عملکردی داشته است.

«گری‌هارت» اخیرا در مقاله‌ای در‌هافینگتون پست نوشته است: «منطق و واقعیات قربانی نظرها و افسانه‌ها می‌شوند. سخنان دروغ دهان به دهان می‌چرخند و به عنوان واقعیت جا زده می‌شوند. دیدگاه تنگ نظرانه از تفکر و تحلیل دوری می‌گزیند. حالا رویدادهای بسیاری در معرض مجموعه تفاسیر از پیش‌ساخته که معمولا توسط منابع رسانه‌ای جهت دار فراهم می‌شود، قرار می‌گیرند. باور افسانه از تحقیق برای واقعیت راحت‌تر است.» «سناتور دنیل پاتریک موینیهان» می‌گوید: «همه نظر دارند، اما مستنداتی ارائه نمی‌کنند.» پس گرچه ما ممکن است نظراتی قوی‌ درباره احزاب و سیاست‌ها داشته باشیم، نگاه کردن به واقعیات تاریخی ارزشمند است.

نویسندگان این کتاب باید برای صرف چندین سال و کمک گرفتن از هزاران کمک‌پژوهشگر برای جدا کردن داده‌های اقتصادی از دیدگاه‌های عمومی مورد ستایش قرار بگیرند. تلخیص آنها از واقعیات اقتصادی روشن‌ترین سند درباره سیاست‌ها و عملکرد اقتصادی در دولت‌های مختلف است.

نویسندگان این کتاب به بازه‌ای از معیارهای اقتصادی شامل تورم، بیکاری، رشد سود شرکت‌ها، عملکرد بازار سهام، رشد درآمد خانوار، رشد اقتصاد، ماه‌های رکود و... نگاه کرده‌اند . آنها با تعجب متوجه شدند که سیاست‌های اقتصاد آزاد چنان که باید جواب نداده و در واقع نتایج منفی‌ای در اقتصاد برای کشور داشته است. از این کتاب مملو از واقعیات آماری به چند نکته اشاره می‌کنم که باعث شد من بفهمم که علاقه دیرپایم به نوشته‌های «میلتون فریدمن» و سیاست‌های مورد توصیه «انتخاب آزاد» بیشتر بر اساس نظریه ای بوده که حالا افسانه از کار در آمده است!

۱- درآمد قابل عرضه شخصی در دوره روسای‌جمهور دموکرات حدود ۶ برابر بیشتر رشد کرده است.
۲- تولید ناخالص داخلی در دولت‌های روسای‌جمهور دموکرات ۷ برابر بیشتر رشد کرده است.
۳- سود شرکت‌ها در دوره در قدرت بودن روسای‌جمهور دموکرات سالانه بیش از ۱۶ درصد رشد کرده است. (در واقع این سود در دوره در قدرت بودن روسای‌جمهور جمهوری‌خواه سالانه ۵۳/۴ درصد افت داشته است.)
۴- بازگشت میانگین سالانه سرمایه بازار سهام در دولت‌های روسای‌جمهور دموکرات ۱۸ برابر بیشتر بوده است. (اگر شما در دولت‌های جمهوری‌خواه ۱۰۰ هزار دلار را ۴۰ سال سرمایه‌گذاری می‌کردید، در پایان ۱۲۶ هزار دلار داشتید، اما اگر همین کار را در دوره دموکرات‌ها انجام می‌دادید در پایان ۴۰ سال ۹/۳ میلیون دلار داشتید.)
۵- روسای‌جمهور جمهوری‌خواه ۵/۲ برابر روسای‌جمهور دموکرات به بدهی ملی افزوده‌اند.
۶- هر دو باری که اقتصاد آمریکا گرفتار بحران شده (بحران سال ۱۹۲۹ و ۲۰۰۸) در دوره حکومت جمهوری‌خواهان بوده است.
چرایی و چگونگی ثبت چنین نتایجی در این کتاب توضیح داده شده است، کتابی که برای دیدن ورای افسانه‌های اقتصادی امروز عالی است. این کتاب از واقعیاتی که مدت‌ها است فراموش شده‌اند استفاده می‌کند. برای مثال در توضیح احیای اقتصادی دوره ریگان در دهه ۱۹۸۰ اغلب به تاثیر محرک کاهش مالیات‌ها اشاره می‌شود، اما در واقعیت کاهش مالیات سال ۱۹۸۱ اثری معکوس داشته که به کسری بودجه عظیم و تضعیف اقتصاد و افزایش بیکاری منجر شده است. ریگان در سال ۱۹۸۲ بیشترین افزایش مالیات در زمان صلح در تاریخ آمریکا را تصویب کرد!

نویسندگان کتاب «صعود، سقوط و صندوق رای» به نفع هیچ سیاست اقتصادی خاصی حرف نمی‌زنند. آنها بیشتر روشن می‌کنند که یک اقتصاد موفق وقتی موجود است که رئیس‌‌جمهور با نیاز‌های کشور در آن مقطع هماهنگ شود. رئیس‌جمهور باید خود را با نتایج تطبیق دهد نه با نظریات اقتصادی. این سیاست اقتصادی هم باید با نیازهای جامعه وفق داده شود. همان طور که «دوایت آیزنهاور» در مصاحبه‌ای با «نیویورکر» گفت: «من از کسانی که به چپ و راست چسبیده‌اند خوشم نمی‌آید.» کتاب باب دیتریک و لو گلدفارب دوره‌های ریاست‌جمهوری «هوور» تا «بوش پسر» را پوشش می‌دهد، اما گلدفارب پیش از انتخابات میان دوره‌ای ۳ نوامبر، ۴ سال دولتمداری دموکرات‌ها را مورد ارزیابی قرار داد.

به باور او اوباما تا پایان دوره نخست، عملکردی دست کم مانند ریگان داشته است. سود شرکت‌ها در دوره اوباما بیشتر از هر رئیس‌جمهور دیگری بوده است. بازار سهام در دوره اوباما سالانه ۷۲/۱۴ درصد رشد داشته که تنها از دوره کلینتون، یک دموکرات دیگر، کمتر بوده است. آمریکایی‌ها وقتی پای صندوق‌های رای می‌روند به مسائل دیگری به جز اقتصاد هم توجه دارند، اما آشکار است که عملکرد اقتصادی دموکرات‌ها همیشه بهتر بوده است. این واقعیات ممکن است خرد مرسوم را به چالش بکشد، اما در هر حال واقعیت است.

نظر شما