پنجشنبه ۲۲ شهريور ۱۴۰۳ - 2024 September 12

نقاط مثبت و منفی کارنامه ضرغامی

مهندس عزت الله ضرغامی در طول دوران ریاستش بر سازمان عریض و طویل صدا و سیما، اقدامات موثر و قابل توجهی انجام داد، اقداماتی که هر چند در دل بحران های موجود در تلویزیون چندان دیده نشد اما جزو کارهای ماندگار ضرغامی به حساب می آیند.
کد خبر: ۳۲۳۲۷
تاریخ انتشار: ۲۰ آبان ۱۳۹۳ - ۱۸:۵۷
مهندس عزت الله ضرغامی در طول دوران ریاستش بر سازمان عریض و طویل صدا و سیما، اقدامات موثر و قابل توجهی انجام داد، اقداماتی که هر چند در دل بحران های موجود در تلویزیون چندان دیده نشد اما جزو کارهای ماندگار ضرغامی به حساب می آیند. کارهایی که نمی توان به راحتی از کنار آنها گذشت.


خرید حق پخش کامل مسابقات جام جهانی در ادواری که در دوران ریاست او برگزار شد از جمله همین اقدامات به یادماندنی هستند. طراحی و شکل گیری بسیاری از برنامه های تاثیرگذار یا از همه مهمتر جسارت باز کردن در آرشیو صدا و سیما و روی آنتن فرستادن تصاویر دیده نشده، در دوره ریاست ضرغامی اتفاق افتاد حه به تفصیل به آنها می پردازیم.

خرید حق پخش مسابقات ورزشی

دوران 10 ساله ریاست ضرغامی بر صدا و سیما با سه دوره جام جهانی آلمان، آفریقای جنوبی و برزیل همراه بود. صدا و سیما در هر سه دوره جزو چند کشوری بود که به شکل کامل حق پخش این بازی ها را خریداری کرد و همگی آنها را به شکل مستقیم روی آنتن فرستاد؛ اتفاتقی که البته در دوره قبل از او هم افتاده بود اما ضرغامی در هر دوره با توجه به بالا رفتن قیمت حق پخش بازی ها، این مهم را به سرانجام رساند. 

در دوره ریاست او همچنین حق پخش کامل بازی های المپیک و بازی های آسیایی هم خریداری شد. در کنار این اقدامات خوب البته نباید از پخش غیرقانونی فوتبال های اروپایی از روی آنتن کشورهای همسایه هم به راحتی گذشت.

الان یکی از بهترین سرگرمی های مردم همین مسابقات فوتبال داخلی و خارجی است که به طور مرتب و در ساعت های مختلف به شکل زنده و مطلوب روی آنتن می روند. اضافه شدن شبکه ورزش هم دیگر نیاز علاقمندان را به خوبی برطرف می کند.

باز شدن در آرشیو

تا همین نیمه دهه هشتاد هر وقت به مناسبت هایی مثل سیزده آبان، هفده شهریور یا دهه فجر می رسیدیم، تلویزیون یکسری تصاویر مستند را در قالب کلیپ و ... پخش می کرد و تقریبا همه تصاویر تاریخی درباره تاریخ انقلاب را از بر بودند اما ضرغامی در یک اقدام جسورانه در آرشیو تلویزیون را باز کرد و به شبکه ها اجازه پخش برخی تصاویر دیده نشده از انقلاب 57 را داد که همین موجب شد تا مردم و نسل جدید با زوایای دیگری از وقایع انقلاب روبرو شوند.

این روند هر سال ادامه داشت و هر بار تلویزیون تصاویر بکرتری را برای مخاطبانش پخش کرد. علاوه بر این در حوزه سرگرمی و سریال هم این اتفاق افتاد و سریال های قدیمی یک به یک روی آنتن رفتند اما زیاده روی در این عرصه پخش سریال های قدیمی موجب شد تا جذابیت جایش را به ملال بدهد.

در این میان نمی توان از برنامه هفت دوره فریدون جیرانی گذشت که با دستور مستقیم خود عزت الله ضرغامی گفتگویی از فردین روی آنتن رفت که درباره مناسبات سینمایی آن زمان صحبت می کرد.

راه اندازی هفت و تاکشوهای جذاب

یکی از اقدامات خوب دوران ضرغامی راه اندازی برنامه «هفت» به منظور بررسی مسائل روز سینما بود. برنامه ای که در نیمه دوم مدیریت او در سازمان شکل گرفت. هر چند در میانه با یک جابجایی غیراصولی نفس این برنامه گرفته شد اما با اینحال، وجود برنامه ای زنده برای سینما در سیما یک غنیمت ارزشمند بود که حالا باید دکتر سرافراز فکری به حال آن بکند.

شکل گیری برنامه های جذابی چون «مردم ایران سلام»، «دو قدم مانده به صبح»، «پارک ملت»، «کوله پشتی» و همچنین «ماه عسل» هم از اتفاقات خوب دوران ریاست ضرغامی است؛ هر چندکه مدیران زیردست او نتوانستند از ماهیت این برنامه ها در برابر انتقادات و فشارها به خوبی دفاع کنند تا جایی که به جز «ماه عسل» مابقی با سرنوشت محتومی مواجه شدند.

رییس جدید حتما باید اهتمامی ویژه درباره برنامه های گفتگومحورش داشته باشد و از این پتانسیل به خوبی استفاده کند؛ به ویژه آن که خود مجریان هم انگیزه ای مضاعف برای بازگشت و ارائه برنامه جذاب دارند.

دفاع از نود

در طول دوران ریاست مهندس ضرغامی برنامه های زنده اثرگذاری تولید و روانه آنتن شد اما اکثر آنها در بزنگاهی که می بایست حمایت مدیرانشان را به همراه می داشتند، پشتشان خالی و درشان تخته شد. برنامه هایی مثل «کوله پشتی» یا «پارک ملت». با اینحال رییس سابق در طول این 10 سال از کیان برنامه «نود» به شکل تمام قد دفاع کرد و در چندین بزنگاه حساس پشت آن ایستاد و نگذاشت تا پرونده این برنامه مثل سایر برنامه های چالشی تلویزیون بسته شود. 

در بسیاری از این بزنگاه های این سال ها که برنامه با حمایت مستقیم ضرغامی و با همه مخالفت هایی که با حضور فردوسی پور در تلویزیون وجود داشت روی آنتن رفت و یا پیش از آن زمانی که تمام دستگاه ورزشی دولت نهم روبروی فردوسی پور صف آرایی کرد اما باز این ضرغامی و پورمحمدی بودند که از کیان برنامه دفاع کردند.

هفت اتفاق نه چندان دلچسب

عزت الله ضرغامی در یک دهه مدیریت بر سازمان صداو سیما اتفاقات تلخ و شیرینی تجربه کرد

هفت مورد را برجسته کرده ایم. می شد تعداد آیتم ها را بیشتر دید و اتفاقات ناخوش دوران 10 ساله مدیریت عزت الله ضرغامی در صدا و سیما را به طور جزیی تر آنالیز کرد. ضرغامی درست زمانی سکان هدایت سازمان را برعهده گرفت که زمزمه های بی پولی به گوش می رسید؛ شکل تبلیغات عوض شده بود و کمدین محبوبی مثل مهران مدیری سراغ تبلیغ سامسونگ در سریال «نقطه چین» رفته بود.

از آن طرف شبکه های فارسی زبان ماهواره ای به شکل قارچ گونه گسترش پیدا کردند و به خاطر سریال های کلمبیایی و برنامه های سرگرم کننده، رقیب داخلی را با بحران مواجه کرده بودند.

خوب یا بد، مخاطبان ایرانی استقبال زیادی از این شبکه ها داشتند؛ جنس تازه بود و زمان می برد تا خیلی ها متوجه تقلبی شدن آن بشوند. جناب ضرغامی در چنین شرایطی کارش سخت تر از روسای پیشین بود. باید فکری می کرد به حال سلیقه نمایش مخاطب داخلی. تازه باید جواب اعتراض های منطقی بسیاری از خانواده های نگران را می داد. خوب شروع کرد، باکس شبانه سریال سازی را تقویت کرد، حق فوتبال های خارجی را خرید، برنامه های جذاب تاکشو راه انداخت اما هر چه جلوتر می آمد تاثیر بحران مالی بر کیفیت برنامه ها و سریال ها بیشتر نمود پیدا می کرد.

رییس بارها از برنامه سازها و سریال سازها دلجویی کرد. مجبور شد تایم طلایی اش را به برنامه های تبلیغی چای و برنج بدهد. سر و کله اسپانسرها به شکل عریان در سریال ها هویدا شد، برنامه های کودک هم از تبلیغات بی بهره نماندند، اعتراض ها از همه جا بلند شد اما گویا رییس ناگزیر از این مسیر بود.

شورا در شورا

دوران دارابی با جابجایی های بزرگ و حذف مدیران از راه رسید. علیرضا برازش، رضا پورحسین، اصغر پورمحمدی، حسین کرمی و مجید رجبی معمار از مدیریت شبکه های یک تا پنج کنار گذاشته شدند و افراد هم سلیقه با دارابی جای آنها را گرفتند. علاوه بر شورای بازبینی فیلمنامه، شورای بازبینی سریال های ساخته شده هم به راه افتاد. در واقع در این دوره، اعتراضات به پخش سریال ها به حدی بود که شورای اولیه از روی فیلمنامه به ابعاد ماجرا پی نمی برد و شورای ثانویه بعد از ساخته شدن و دیدن آن، درباره کار نظر می داد.

جالب اینجا بود که هر دو شورا به همه کارها چراغ سبز نشان می دادند و تازه روی آنتن وقتی واکنش مخاطب را می دیدند، واکنش نشان می دادند؛ مثلا جلوی پخش سرزمین کهن را گرفتند و مانع ساخت ادامه ستایش شدند و حتی سریال کلاه پهلوی را هم که اول مورد تمجید قرار داده بودند، بعد از پخش دو قسمت مورد توبیخ قرار دادند!

در دوره دارابی فضای رقابت شدیدی با شبکه های برون مرزی ایجاد شد. هیچکدام از برنامه های شبکه های زیرمجموعه معاونت برون مرزی یا معانت امور استان ها جایی در سایت یا خبرهای نمایشی سیما نداشت و حتی شنیده شد که برای پخش تیزر سریال های آی فیلم و ... به مسئولان این شبکه گفته شده بود که باید هزینه آگهی ها را بپردازند.

نابودی برنامه های کودک

چیزی که عیان است اینکه هر چه جلوتر آمده ایم، متاسفانه تلویزیون از برنامه های مناسب برای کودکان خالی مانده. نه فقط در برنامه ها که در حوزه سریال سازی هم خبری از قهرمان های سابق نیست. 

بعد از خداحافظی عمو پورنگ، بار برنامه های تولیدی بر دوش فیتیله ای ها است که صبح های جمعه بدون حضور مجید قناد پخش می شود. این برنامه در زمان حضور قناد به عنوان سرگروه با انتقادهایی جدی مواجه بود و حالا این ضعف ها بیش از پیش نمود پیدا کرده. عمده ترین آن به نبود نگاه نو و تکراری شدنش بازمی گردد و همین دلزدگی بچه ها را به همراه داشته است.

برنامه «کلاه قرمزی و پسرخاله» هم فقط در عید نوروز و مناسبت های خاص تولید می شود و در مابقی ایام سال، تکرار آن روی آنتن می رود. در چند سال اخیر اما نوک انتقاد خانواده ها به برنامه های کودک، افزایش بی رویه اسپانسرهای آن بوده که به شکلی نگران کننده روح و ذهن بچه ها را نشانه گرفته بودند. صدای خود برنامه سازان هم درآمده بود اما گویا هیچ راهکاری برای فرار از مشکل مالی برنامه کودکان به ذهن کسی نرسید!

عزل های غیرمعقول

در دوره عزت الله ضرغامی دو نفر بر مسند معاونت سیما تکیه زدند؛ اولی مرتضی میرباقری بود. دوران شش ساله او در آخرین شب مرداد 1389 و در حالی که از پشت صحنه سریال رمضانی «نون و ریحون/ فرزاد موتمن» برمی گشت به پایان رسید.

ضرغامی در حکمی شبانه، میرباقری را برکنار و قائم مقامش علی دارابی را به جای او نشاند. دوره چهارساله دارابی اگرچه از نظر زمانی کوتاه تر از میرباقری بود اما عارضه قلبی ضرغامی در سفرش به کی یف، پایتخت اوکراین در شهریور 90 - یک سال بعد از جابجایی دارابی و میرباقری - باعث شد اکثر مسئولیت های سازمان در حوزه نمایش به او واگذار شود.

دارابی هم از سنت رییس پیروی کرد و یکی از دیرپاترین و موفق ترین مدیران شبکه یعنی علی اصغر پورمحمدی را کنار گذاشت. مجید زین العابدین به جای او نشست و البته سنت برکناری مدیر پایین دستی را رعایت کرد.

زین العابدین سال پیش محمود رضا تخشید مدیر فیلم و سریال شبکه سه را به بهانه حواشی «سرزمین کهن» برکنار کرد. جالب آنکه هم پورمحمدی و هم تخشید از مدیران محبوب هنرمندان بودند و بعد از اخراج به طور ویژه از سوی آنها تحسین شدند. حرکت حمایتی هنرمندان از این دو مدیر به نوعی اعتراض به دارابی و ضرغامی هم بود.

جدایی چهره های موفق از تلویزیون

خیلی از مجریان و سریال سازانی که دائم یا موقت در 10 سال اخیر از آنتن دور بوده اند، دست پروده تلویزیون هستند که می توانستند با تولید برنامه و سریال آنتن را داغ کنند. از میان سریال سازها، مهران مدیری برگشته ولی جای خالی شش ساله او خیلی به چشم آمد. نمی خواهیم سهم مدیری در این جدایی را نادیده بگیریم اما کدام عاقلی است که به داشته هایش چوب حراج بزند. به جای مصالحه، مدیری شد دشمن تلویزیون تا جایی که در اتفاقی عجیب همه آثارش از داوری در جشنواره جام جم بیرون ماند.

مسیر بازگشت رضا عطاران هم «ظاهرا» هموار شده اما حالا خودش تصمیم به بازگشت ندارد. عطاران استعدادش را در تلویزیون محک زد و محبوب شد اما در «بزنگاه» حمایت مدیران را پشت خود ندید. حکایت داود میرباقری، کمال تبریزی و محمد حسین لطیفی اندکی متفاوت است. آنها به خاطر بحران مالی تلویزیون به شبکه خانگی کوچ کرده اند.

همه اینها یک طرف، برخورد غیرقابل هضم تلویزیون با مجریانش یک طرف. آنها با آزمون و خطای بسیار تبدیل به برند شدند اما به راحتی از آنتن دور ماندند. ماجرای فرزاد حسنی و «کوله پشتی»اش حتما خاطرتان هست. او بعد از آن، جسته گریخته مجری ویژه برنامه سال تحویل شد ولی از این پتانسیل در طول سال استفاده نشد. احسان علیخانی هر چند در دو سال اخیر «ماه عسل» را داشته ولی با تمام شدن هر کدام، کسی خبر ندارد آیا بازمی گردد یا خیر؟ جایگزین های او در «ماه عسل» آنقدر ضعیف بودند که در نهایت مدیران در برابر خواست مردم نتوانستند مقاومت کنند و او بار دیگر به تلویزیون بازگشت.

رضا رشیدپور هم بعد از برنامه های شیشه ای اش به یکباره به مرخصی اجباری فرستاده شد. بازگشتش به شبکه نسیم در قامت کارگردان و بازیگر «عینک آفتابی» حکم پایان این مرخصی را داشت اما دیگر از آن مجری تاک شوهای پر سروصدا نشانی نداشت.

جواد یحیوی بارها توضیح داده که حمایت قانونی از یک نامزد خاص دلیل قانع کننده ای برای محرومیت نیست. حرفش افاقه نکرد و همچنان سرنوشت این مجری نامعلوم باقی مانده. محمد رضا شهیدی فر، محمد سلوکی، ژیلا صادقی و آزاده نامداری دیگر مجریانی هستند که محرومیت فصلی را تجربه کرده اند.

هجوم اسپانسرها

خود عزت الله ضرغامی هم ابتدا منتقد این همه تبلیغ مستقیم در برنامه ها و هجوم اسپانسرها بود. تازه رییس شده بود که «پاورچین» مهران مدیری با تبلیغات مستقیم سامسونگ روی آنتن می رفت. اعتراض کرد و دستور داد حداقل به جایش کالاهای داخلی تبلیغ شوند.

در ادامه اما شرایط مالی سازمان به جایی رسید که برای پر کردن چاله ها و حفره ها تایم طلایی آنتن شبکه ها به انواع و اقسام چای و برنج رسید. خیلی ها به این رویه اعتراض کردند؛ حتی داریوش ارجمند روی آنتن زنده، یکی از برندهای برنج کشورمان را نواخت اما گوش کسی بدهکار نبود.

سازمان صدا و سیما عریض شده؛ کلی شبکه جدید آمده اند، پروژه های تعطیل و نیمه تعطیل روی دست مدیران مانده بود. پس ناگزیر باید به سمت تبلیغات مستقیم رفت. حالا اگر ما این توجیه را نمی پذیریم حکایت دیگری است اما واقعیت همین را می گوید. 

در سریال ها هم حامیان مالی حسابی خودنمایی کردند و لوگوی آنها مرتب توی چشم مخاطب بود. مردم در شبکه های اجتماعی و سایت های خبری گاه با عصبانیت و گاه با شوخی و خوشمزگی به این اتفاق واکنش نشان دادند. اسپانسرها اما عرصه را برای خودنمایی بیشتر مناسب دیدند و نتیجه حالا این است که با پدیده ای به نام تبلیغات مستقیم در برنامه ها و سریال ها مواجه هستیم.

بدهکاری به پروژه ها

در واپسین روزهای سال پیش گزارشی مبسوط منتشر کردیم با این عنوان «زمین سوخته صدا و سیما برای مدیر بعدی». در آن گزارش به پروژه های در حال ساخت، متوقف شده و آنها که کد تولید گرفته بودند اشاره کردیم. طبعا یکی از سخت ترین کارهای رییس جدید صاف کردن این بدهی ها است که طبق اعلام غیررسمی به عددی نزدیک به 300 میلیارد می رسد.

حساب سریال هایی که تمام و پخش شده اند سوا است. سازندگان طلب شان را می خواهند و تمام امیدشان به دوران جدید سازمان است. شاید برای همین باشد که در چند ماه اخیر، کمتر در رسانه ها دیده ایم که مدام بگویند «پول من کو؟»

شاید باورتان نشود اما هنوز هستند سریال هایی که بعد از پنج سال از پایان پخش، هنوز از تلویزیون طلب مالی دارند. امروز فردا است که رییس جدید مستقیم و غیرمستقیم از سوی تهیه کنندگان با این پیام مواجه شود که لطفا حساب ما را صاف کنید. آخرین جواب بامزه و پر از شوخی ضرغامی که این بود: «بنشینید تا بودجه بیاید!» پروژه های در دست ساخت هم به طور قطره چکانی ارتزاق می کنند. «معمای شاه»، «پرده نشین»، «قورباغه و قناری» کج دار و مریز پیش می روند؛ اولی و سومی که فعلا تعطیل شده اند. در روزهای آینده در گفتگو با تهیه کنندگان، وضعیت سریال هایشان را پیگیری خواهیم کرد.

سیستم ملوک الطوایفی

یک مدیر با کلی ایده و انگیزه، مدیریت یک شبکه را برعهده گرفته و باید دستش در اجرایی کردن ایده هایش باز باشد. این تا وقتی خوب است که سلیقه شخصی بر سیاست اصلی غلبه نکند. نمونه ملموسش نوع نگاه ممیزی به موضوعات و چهره ها و حتی فیلم ها است: اختتامیه جشنواره فجر با کلی حذفیات روی آنتن شبکه نمایش رفت و همان حذف شده ها از شبکه سه در برنامه هفت پخش شد. «عصبانی نیستم» مورد اعتراض بود اما در شبکه سه تمجید شد. البته که ما معتقدیم کار درست را برنامه هفت در قبال اتفاقات سینمایی انجام داده ولی این سیاست دوگانه نشان از عدم نگاه واحد در تلویزیون دارد.

دیگر نتیجه منفی سیستم ملوک الطوایفی عدم مدیریت کنداکتور است. در هفت صبح بارها به فیلم و سریال هایی اشاره کردیم که همزمان یا با فاصله ای کم روی آنتن شبکه های مختلف رفتند. یک هماهنگی ساده موقع بستن کنداکتور می تواند این مشکل را حل کند اما همچنان شاهد این بدسلیقگی هستیم. نمونه تازه اش «مختارنامه» است که در یک هفته بیش از پنج بار روی آنتن شبکه های مختلف رفت. عدم مدیریت کنداکتور و پخش چندباره سریال ها ضمن دلزدگی، جذابیت اثر را هم از بین می برد. درباره فیلم های خارجی هم این اتفاق به کرات رخ داده است.
نظر شما