چهارشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۳ - 2024 November 06

حلالیت طلبی از هاشمی

کد خبر: ۳۱۸۶
تاریخ انتشار: ۱۳ اسفند ۱۳۹۲ - ۱۶:۰۵

جوان حزب‏‌اللهی می‌گوید: آقای هاشمی، حلالیت می‌خواهم! در انتخابات 84 علیه شما تبلیغ می‏‌کردم و پدرم به من گفت که هاشمی ضرری نمی‌کند بلکه ضرر این کارها به خودتان و نظام می‏‌رسد. امروز معنی آن حرف را می‌فهمم. هاشمی رفسنجانی گفت: همه شما را همان سال‌ها حلال کردم.

این بخشی از حاشیه‌های دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اعضای حزب اراده ملت ایران است که به قلم خبرنگار پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی نوشته شده است.

به گزارش صدای ایران به نقل از پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در حاشیه‌نگاری خود از دیدار رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با اعضای حزب اراده ملت ایران، درباره پاسخ وی به پرسشی درباره آینده توافق ژنو نوشت: "درباره آینده توافق ژنو، آقای هاشمی قبلاً به صراحت پاسخش را داده‏. پاسخی حتی صریح‌‏تر از خود دولت و مذاکره‌کنندگان. آقای هاشمی به جدّ معتقد است «توافق ژنو» یک نمایش سیاسی نیست که بشود یا نشود. توافق ژنو انتخاب یک ملت است که همه را به تمکین وادار می‏‌کند. هاشمی خوب می‌‏داند مذاکره وقتی با اراده ملتی همراه شد، هیچ مانعی جلودارش نیست. عاقبت توافق ژنو از همان روز اول برای هاشمی روشن بود؛ درست مثل مذاکرات پایان جنگ."

متن کامل این حاشیه‌نگاری بدین شرح است:

«امروز نوبت دیدار حزب اراده ملت با آقای هاشمی است. آنها پارسال هم آمده ‏بودند. دل‏‌نگرانی پارسال آنها برای تحقق اراده ملت در انتخابات 92 بود. دل‌نگرانی امروزشان هم شده حفظ و تداوم آن. آقای هاشمی پارسال هم راه تحقق اراده ملت را نشان داد و هم آستین همت برایش بالا زد. امروز هم باید منتظر بمانیم و ببینیم که نقشه راه آینده هاشمی چیست؟

میهمانان در جای خود مستقر شده‌‏اند که به جلسه می‌رسم. تازه نشسته بودم که آیت‏‌الله وارد شدند. مثل همیشه آرام و با انرژی. در چند هفته اخیر ویروس فصلی هم حریف همت هاشمی نشد تا لااقل چند روزی را به عنوان بیماری استراحت کند. زیر لب ماشاء‏اللهی می‏‌گویم و بس. چراکه عنایت الهی و دعای خیر مردم راه بر چشم ‏زخم هر بدخواهی می‌بندد.

هر میهمانی که شروع به سخن می‏‌کند. اول از همه ذکر خیری از دیدار پارسال می‏‌کند. از نا امیدی آن روزها و امیدواری آقای هاشمی. تعبیر یکی از میهمانان جالب است؛ می‏‌گوید: "مردم در آن روزها به روزنه امیدی هم راضی بودند اما شما آمدی و افقی از امید ساختی". این تعبیر را که می‌شنوم ناخودآگاه یاد بیتی از غزل معروف حافظ می‌افتم: بر سر آنم که گر ز دست برآید/دست به کاری زنم که غصه سرآید. روش زندگی هاشمی از دیرباز همین بوده. از جوانی و دوران مبارزه تا میانسالی و ماجرای پایان جنگ. تا امروز و انتخابات 92 و حتی تا فردا و سال‌های آتی. هاشمی درس غزل امام را هم بخوبی پس داد تا لبخند مردم در انتخابات امسال قلب امام را دوباره شاد کند. "من به خال لبت ای دوست گرفتار شدم/چشم بیمار تو را دیدم و بیمار شدم/فارغ از خود شدم و کوس انا‏الحق بزدم/همچو منصور، خریدار سرِ دار شدم.

حرف‌های میهمانان را اگر بخواهم خیلی کوتاه خلاصه کنم، این چند سوال می‏‌شود که: سرنوشت دولت آقای روحانی چه خواهد شد؟ امید مردم حفظ می‌شود؟ آیا مانع‌تراشی‏‌ها راه تدبیر دولت را می‌بندد؟ نتیجه نهایی توافق ژنو چه می‌شود؟ آیا سرنوشت انتخابات آینده مشابه انتخابات 92 خواهد شد یا نه؟

در آخر این همه سوالات هم جملگی هم یک سوال مشترک دارند که: آقای هاشمی! نقشه راه شما برای ادامه این مسیر چیست؟ با خودم می‏‌گویم سطح انتظارات و سوالات از آقای هاشمی روزبه‌‏روز بالاتر می‌رود. پارسال فقط پاسخی درباره آینده ایران می‏‌خواستند اما امسال سوالاتی می‌پرسند که پاسخش آینده منطقه و دنیا را عوض می‏‌کند!

هاشمی همواره برای پاسخ به سوالات از تاریخ می‏‌گوید. "تاریخ" از نگاه هاشمی آیتی از آیات خداست. "فاعتبرو یا اولی الابصار" رمز فهمیدن اعتدال است. هاشمی در پاسخ به سوالات میهمانان، از تاریخ می‏‌گوید. با روایت جالبی از صحنه انتخابات 76 تا میدان انتخابات 84. ناگفته‏‌هایی هم دارد از اتمام حجت‏‌هایی که کرد و گوش کسی بدهکار نبود. چه با اصولگرایان و چه با اصلاح‏‌طلبان.

اعتدال "هزار راه نرفته" ندارد، اعتدال، آزمون و خطا ندارد. اعتدال مسیر مشخصی دارد. اعتدال آمیزه‌ای از آموزه‌های قرآن و اراده مردم است. درست مثل خود جمهوری اسلامی. اصلاح‏‌طلب و اصولگرا در سال‌های گذشته به راه اعتدال نرفتند و به "هزار راه نرفته" رفتند و نتیجه‏‌اش را دیدند. برای اعتدال رقیب تراشیدند و عاقبتش را دیدند. هاشمی از انتخابات 76 و 84 می‏‌گوید تا همه بدانند نقشه راه آینده، «یک مسیر» بیشتر ندارد. چه آینده نظام، چه آینده دولت روحانی، چه آینده انتخابات و چه آینده مردم. تاریخ از نگاه هاشمی آیتی از آیات خداست هم برای خودش، هم برای انقلاب، هم برای سیاستمداران و هم برای مردم.

درباره آینده توافق ژنو، آقای هاشمی قبلاً به صراحت پاسخش را داده‏. پاسخی حتی صریح‌‏تر از خود دولت و مذاکره‌کنندگان. آقای هاشمی به جدّ معتقد است «توافق ژنو» یک نمایش سیاسی نیست که بشود یا نشود. توافق ژنو انتخاب یک ملت است که همه را به تمکین وادار می‏‌کند. هاشمی خوب می‌داند مذاکره وقتی با اراده ملتی همراه شد، هیچ مانعی جلودارش نیست. عاقبت توافق ژنو از همان روز اول برای هاشمی روشن بود؛ درست مثل مذاکرات پایان جنگ. هاشمی تجربه غلبه بر تردیدافکنی‌ها بر مذاکرات را هم دارد. هاشمی از همان روز اول مذاکرات پایان جنگ و پذیرش قطعنامه به نتیجه‌اش خوشبین بود؛ البته نه هر مذاکره‌ای. مذاکره به شرط اراده ملت. مذاکره اگر با حمایت مردم نباشد، می‌شود نمایش بی‌‏نتیجه. همان مذاکره اگر با اراده مردم باشد، می‏‌شود توافق با نتیجه. طرفش هرکه می‌خواهد، باشد. عاقبت توافق ژنو برای هاشمی روشن است چون انتخاب یک ملت است.

آقای هاشمی در بخش دیگری از سخنان خود شرحی قرآنی از اعتدال می‏‌دهد. شرحی از امت وسط اسلامی. امتی که هم منطق و استدلال دارد، هم تفکر و تعقل. هاشمی می‏‌گوید: اعتدال، دنبال جنگ نمی‌رود! اعتدال دست به سلاح هم نمی‌برد، مگر برای دفاع در مقابل تهاجم. هاشمی با همین شرح کوتاه هم اعتدال را به خوبی تعریف می‌کند، هم پاسخ آنانی را می‌دهد که هنوز فکر می‏‌کنند امام آرزوی جنگ با دیگران را داشت و نشد!

پایان سخنان هاشمی اما با اتفاق غیرمترقبه‌ای همراه می‌شود. جوانی بلند می‌شود و می‏‌گوید حرفی دارد. ته‌ریشی دارد با لباس و چهره‏‌ای موجه. آقای هاشمی می‏‌گوید: می‌دانم، ولی چون دیگران هم خواسته دارند، نمی‌شود. جوان اصرار می‏‌کند. آقای هاشمی می‏‌گوید: خب، بگویید.

حرف‌های جوان حزب‏‌اللهی که شروع می‌شود همه را شوکه می‏‌کند. خیلی صادقانه می‏‌گوید: آقای هاشمی، حلالیت می‌‏‏خواهم! هم از شما و هم از پدرم. پدرم در انتخابات 84 که علیه شما تبلیغ می‏‌کردم به من گفت "آقای هاشمی از رأی ندادن و تبلیغ منفی شما ضرری نمی‌کند. ضرر این کارها به خود شما و نظام می‏‌رسد". من امروز بعد از هشت سال معنی حرف آن‏ روز پدرم را فهمیدم.

با شنیدن این حرف‌ها سکوت عجیبی بر جلسه حاکم شد. انگار همه می‏‌خواستند باقی حرف‌های جوان را بشنوند. جوان با صدایی بغض‏‌آلود ادامه می‏‌دهد: آقای هاشمی! حلالم کنید. من تا همین دو سال قبل هم علیه شما مقاله و مقوا نوشتم و شعار دادم و بدگفتم و ...؛ حلالم کنید.

حرف‌های جوان که تمام می‏‌شود، چشم همه به سوی هاشمی دوخته می‌شود. همه منتظر پاسخ آیت‏‌الله هستند. هاشمی پاسخی کوتاه و معنادار می‌دهد: "من همه شماها را همان سال‌ها حلال کردم و در نماز جمعه هم اعلام کردم".

با شنیدن این حرف همه دست می‌زنند. خود جوان هم دست می‌زند. من هم دست می‌زنم. بیشتر برای صداقت این جوان دست می‌زنم تا مروت هاشمی؛ چراکه صداقت، مودت می‌آورد، بزرگی می‌آورد؛ حتی اگر اقرار به اشتباه باشد.

روایت مصلحت ادامه دارد...»

برچسب ها: حلالیت طلبی ، هاشمی
نظر شما