این ضرغامی کجا و آن ضرغامی کجا؟
ایشان در یکی از نخستین اقدامات خود دستور داد تا حامی مالی این سریال عوض شود؛ چراکه معتقد بود سامسونگ یک شرکت خارجی است و حق ندارد تبلیغاتی با چنین حجم، آن هم در یک سریال پر طرفدار در رسانه ملی داشته باشد.
وقتی که عزتالله ضرغامی به سمت ریاست سازمان صداوسیما منصوب گشت، سریال «نقطه چین» از شبکه سوم سیما در حال پخش بود. اسپانسر این سریال شرکت سامسونگ بود که در غالب مغازه صوتی و تصویری شخصیت کوروش و پدرش (سیامک انصاری و سعید پیردوست) در معرض بینندگان قرار میگرفت. البته این فروشگاه در کنار لوازم صوتی و تصویری کیک و شیرکاکائو هم می فروخت و اردل (مهران مدیری) مشتری ثابت آن بود!
انتصاب مهندس ضرغامی هم زمان بود با پخش همین سریال. ایشان در یکی از نخستین اقدامات خود دستور داد تا حامی مالی این سریال عوض شود؛ چراکه معتقد بود سامسونگ یک شرکت خارجی است و حق ندارد تبلیغاتی با چنین حجم، آن هم در یک سریال پر طرفدار در رسانه ملی داشته باشد.
تاکید ایشان بر بکارگیری یک اسپانسر ایرانی باعث شد تا مؤسسه مالی و اعتباری بنیاد جایگزین سامسونگ شود. حالا پس از 10 سال، سوال اساسی این است که پس آن مهندس ضرغامی کجاست؟ فردی که به درستی دغدغه و حساسیت فراوانی روی تبلیغات صداوسیما داشت. طی یکی دو سال اخیر وضعیت تلویزیون به گونهای پیش رفته که بدون هیچ بایستی و ملاحظهای بسیاری از برنامههای صداوسیما در خدمت تبلیغات ریز و درشت و رنگ و وارنگ انواع و اقسام شرکتها و بانکها و تولیدیها و مؤسسات درآمدهاند و به راحتی آنتن را میفروشند. از برنامه جمعه ایرانی رادیو گرفته تا برنامه به خانه بر میگردیم شبکه پنج و سیمای خانواده شبکه یک و عمو پورنگ و سریالهای شبانه و ... .
دیگر نه مهندس ضرغامی و نه هیچکس دیگر کوچکترین حساسیتی به این تبلیغات عجیب و غریب نشان نمیدهد، جز برخی چهرههای فرهنگی و هنری و رسانههای نوشتاری که گهگاه به این موضوع اعتراض میکنند؛ مثل داریوش ارجمند که همین نوروز امسال در برنامه پخش زنده شبکه یک، وقتی پرچم برنج آوازه را در کنار پرچم ایران با همان ابعاد و حالت، برافراشته دید به این موضوع اعتراض کرد. در سریال «پایتخت سه» هم که نوروز 93 روی آنتن شبکه یک رفت به طرز اغراقآمیزی از حامی مالی استفاده شد و همین رویه سه ماه بعد در سریال «مدینه» که ماه مبارک رمضان پخش شد نیز ادامه یافت. حالا مخاطبان رسانه ملی به تبلیغات سرسامآور و ریز و درشت تمام شبکهها و برنامهها عادت کردهاند که در قالبها و شکلهای مختلف پخش میشود. برنامه مستقل قرعهکشی جوایز، برنامههای آشپزی، برنامههای آموزشی و آمادگی کنکور، انواع و اقسام زیرنویسها که در بین برنامهها روی اعصاب مردم راه میروند. برنامههای ترکیبی که در آن افرادی به نام کارشناس میآیند و چای و قرص لاغری و صابون و کِرِم و ... تبلیغ میکنند.
به همه اینها اضافه کنید تبلیغات روتین و همیشگیِ بین و میان برنامهها را که مدام در حال پخش هستند. در حال حاضر وضع به گونهای است که حتی وقتی کارشناس هواشناسی وضع هوا را پیشبینی میکند و مثلاً از برودت و سرمای هوا در روزهای آینده میگوید، انسان انتظار میکشد که بلافاصله پس از آن بخاری یا رادیاتور هم تبلیغ شود!
اما چرا وضعیت صداوسیما به این روز افتاده است؟ از وقتی که دکتر دارابی به سمت معاونت سیما برگزیده شد، کم کم به تصمیم گیرنده اصلی در حوزه تلویزیون (و حتی بنا به برخی شنیدهها کل سازمان) تبدیل گشت. یکی از سیاستهای اصلی ایشان راهاندازی مداوم شبکههای جدید بود و بر همین اساس شبکههایی چون: بازار، شما، نمایش، ورزش، تماشا، سلامت، پویا، نسیم، افق و HD و شبکههای جدید برونمرزی راهاندازی گردیدند و تازه به این آمار باید شبکههای استانی را هم اضافه نمود.
طبیعی بود که با اضافه شدن این حجم از شبکهها بار مالی سنگینی بر دوش سازمان قرار گرفت. در کنار این مسأله نباید وضعیت بسیار بد اقتصادی کشور در سالهای 90 و 91 را هم نادیده گرفت که بر کل کشور حاکم شد و خواهناخواه بر روی رسانه ملی نیز اثر گذاشت و اوضاع صدا و سیما را به جایی رساند که امروز شاهدش هستیم. حال به نظر میرسد توسعه کمّی به اندازه کافی صورت گرفته و امیدواریم آقای سرافراز و همکاران ایشان بر توسعه کیفی شبکهها و برنامهها تمرکز نمایند و به نحوی مردم را از این همه برنامههای تبلیغاتی رهایی بخشند.
اما مسأله دیگری که این انبوه شبکهها موجب گردیده، پخش چندباره فیلمها و سریالهایی است که در سالهای پیش ساخته شدند، مثلاً نگاه کنید که سریال «ساختمان پزشکان» چندین بار از شبکههای مختلف پخش گردیده است؟ این ماجرا حتی به سریالهای فاخری چون امیرکبیر، سربداران و بوعلی سینا هم سرایت کرده است و این مجموعهها را شبکههایی چون آموزش، آیفیلم و تماشا به نوبت تکرار میکنند. (از پخش چندین و چند باره سریال مختارنامه در مناسبتهای مختلف، میگذریم.) در این میان پخش این سریالها از شبکه آموزش سیما سوالبرانگیز است!
مجموعه شرایط گفته شده موجب به هم ریختگی و بیبرنامگی عجیبی در میان شبکههای سیما گردیده است. مدتها صحبت از این بود که کانالهای تلویزیونی موضوعی و تخصصی شوند اما تنها شبکههایی چون خبر، ورزش، قرآن و پویا به این اهداف رسیدند. مثلاً شبکه دو که قرار بود به کودک و نوجوان اختصاص پیدا کند هنوز گفتوگوی ویژه خبری و انواع و اقسام فیلمها و سریالها و برنامههای خانوادگی و ترکیبی پخش میکند. شبکههای چهار، آموزش و مستند، برنامههایی به شدت شبیه هم دارند و گاه برنامههای هم را تکرار میکنند. مثلاً برنامه «گفتوگوی تنهایی» از هر سهتای این شبکهها پخش میشود که در نوع خود عجیب است.
آیفیلم و تماشا هم برنامههای مشابهی دارند با این تفاوت که تماشا فقط سریال پخش میکند که هم ایرانی و خارجی است، اما آیفیلم هم فیلم و هم سریال به روی آنتن میبرد. البته آیفیلم در بدو تأسیس بیشتر حوزه کشورهای عربزبان را مدنظر داشت، اما به مرور در میان مخاطبان ایرانی هم برای خود جایی دست و پا کرد.
در این میان شبکه نمایش هم هست که فقط فیلمهای خارجی پخش میکند. (البته در طول شبانهروز یک فیلم ایرانی هم روی آنتن این شبکه میرود.) بیشتر فیلمهای شبکه نمایش هم بازپخش فیلمهایی است که شبکههای مختلف سیما پخش مینمایند. شبکههای نسیم و افق هم تازه راهاندازی شده و گستره پخش آنها فعلاً فقط در تهران است و هنوز نمیتوان نظر خاصی راجع به آنها داد. در میان شبکههای برونمرزی هم شبکههای جام جم 1 و 2 و 3 کلاً همهچیز پخش میکنند و تعریف خاصی برای آنها صورت نگرفته است و به نظر میرسد اگر این شبکهها هم موضوعی شوند و هر کدام با عنوان و موضوع مشخص (مثلاً ورزش، فیلم و موسیقی) به پخش برنامه بپردازند مناسبتر باشد.
هرچند که دیگر برای این آرزو کمی دیر شده اما ایکاش به ماهیت شبکههای یک و دو به عنوان نخستین و قدیمیترین شبکههای صدا و سیما دست نمیزدند؛ چراکه مردم و مخاطبان خاطرات خوب و شیرینی از این شبکهها در ذهن دارند. ایکاش به جای شبکههای چهار، آموزش و مستند، یک شبکه با موضوع علم و فرهنگ و دانش میداشتیم و برنامههای پرباری به روی آنتن آن میرفت و ایکاش به جای شبکههای تماشا، آیفیلم و نمایش یک شبکه مختص فیلم و سریال میداشتیم که مجبور نباشد مدام فیلمها و سریالها را تکرار نماید.
منبع: پارسینه
نظر شما