نگاهی به کارنامه ریاست ده ساله ضرغامی
احمد پورنجاتی قائم مقام پیشین رسانه ملی از قوت گرفتن احتمال انتخاب جانشین عزتالله ضرغامی خبر داد. این صاحبنظر سیاسی، محمد سرافراز را جانشین احتمالی عزتالله ضرغامی معرفی کرد و آن طور که میگوید، سرافراز که هماکنون معاونت برون مرزی سازمان صدا و سیما را بر عهده دارد، در روزهای آینده به جای عزتالله ضرغامی 55 ساله، راهی ساختمان شیشهای سازمان صدا و سیما خواهد شد.
کمتر از 10 روز دیگر یعنی 16 آبان ماه 93 دوره 10 ساله عزت الله ضرغامی ریاست سازمان صدا و سیما خاتمه مییابد و سکان مدیریت این رسانه دیداری – شنیداری به فرد دیگری سپرده میشود. حال اینکه ضرغامی در این دوره 10 ساله تا چه حد موفق بوده و در دوره وی سیاستهای سازمان چه سمت و سویی را در پیش گرفته است مسألهای است که میتوان از دو منظر به آن پرداخت.
موافقان و مخالفان سیاستهای صدا و سیما
منظر نخست در خصوص افراد و گروههایی است که در طول این دهه همواره موقعیتشان در این سازمان حفظ شده و هیچگاه هم مجموعه صدا و سیما و همینطور مدیریت آن تلاشی برای کاهش حضور آنها نکرده است. این گروهها معمولاً نگاه مثبت و خوبی به این رسانه و عملکرد آن دارند.
منظر دوم مربوط به افراد و گروههایی است که عقیده دارند مدیریت صدا و سیما در دوره اول گرچه مثبت بود، اما در دوره دوم عملکرد درست و عادلانهای نداشت. گروه مذکور همواره بر این باور بوده و هستند که صداوسیما برخلاف ماهیت ملی آن با ریاست ضرغامی، بیشتر با تفکر یک جناح همسو بوده و خواستهها و نیازهای جناح مقابل را در نظر نمیگرفت.
اشکالات محتوایی فقط در خصوص فیلمها و سریالها نبود بلکه برنامههای ترکیبی در حوزههای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و حتی بخشهای خبری هم علاوه بر ضعف محتوایی با سیاستها، خط مشی و تفکرات گروه اول بیشتر تطابق داشت و گروه دوم در اغلب مواقع خواسته هایش در حد آمال باقی میماند. عزت الله ضرغامی روز شنبه سوم آبان در سی و نهمین همایش فصلی افق رسانه، گزارشی از عملکرد 10 سالهاش را به صورت بیلان کاری ارائه داد با این حال در یک نگاه اجمالی عملکرد او و مدیرانش را در طول یک دهه بررسی میکنیم.
راهاندازی شبکههای جدید سراسری، استانی
یکی از مجموعه کارهایی که مدیریت صدا و سیما در طول حضورش بر مسند ریاست این رسانه به سرانجام رساند، بحث راهاندازی شبکههای جدید بود که این موضوع در ابتدا با استقبال چشمگیری مواجه شد. بسیاری از مخاطبان بر این باور بودند که با تأسیس این کانالها خواستههای طیفهای مختلف برآورده میشود. شبکههای گوناگون راهاندازی شد، اما خواسته اکثریت مخاطبان را چندان برآورده نکرد و پس از چندی نقد خیل مخالفان و منتقدان به سوی کیفیت پایین برنامهها سرازیر شد.
در راستای همین برنامه، شبکههای استانی هم یکی پس از دیگری کارش را آغاز کرد. اما این شبکهها هم حرفی برای گفتن نداشتند و اغلب برنامههای پخش شده ماهها و سالهای قبل را بازپخش میکنند و فقط تنها نکته مثبت آن به کارگیری زبان و گویش بومی استان مرتبط است که به نوعی افراد را به این شبکهها نزدیک کرده است.
پخش دیجیتال و راهاندازی شبکه اچ دی
یکی از امور مثبت که در این مدت به فرجام رسید، دیجیتالی شدن و رسیدن به فرمت اچ دی است. این رویداد باعث شد تا سیستم گیرندهها که سالها به صورت آنالوگ کار میکرد، به فرستندههای دیجیتال سپرده و باعث شود کیفیت پخش تصاویر به بالاترین حد خود برسد؛ ضمن اینکه پس از مدتی هم یکی از شبکههای ما مجهز به فرمت پخش اچ دی شد گرچه این اتفاق حاصل فشارهای فدراسیون جهانی والیبال بود اما هنوز هم برای آن برنامه خاصی تعریف نشده است. به هرحال این شبکه راهاندازی شد و رسانه ملی به لحاظ تکنولوژی به رتبه خوبی در پیشرفتهای جهانی در عرصه رسانه دست یافت.
حذف مجریان نام آشنا و باتجربه
یکی از انتقادهایی که هر سال بر صدا و سیما وارد شده بحث حذف و ممنوع التصویری مجریان تلویزیونی است؛ افرادی که سالها تلاش کردند و آزمون و خطاهایشان را در همین رسانه پس دادهاند، اصطلاحاً بزرگ شدهاند و نام و عنوانشان را مرهون قدرت رسانه هستند اما بنا به دلایلی که در بسیاری از موارد هم موجه به نظر نمی آید، یک شبه کارشان را از دست میدهند و اسمشان در فهرست سیاه سازمان قرار میگیرد. هرکدام از این قضایا نیازمند طرح مباحثی است که در مجال این مطلب نمیگنجد.
اما سازمانی که نیروهایی را با دشواری تربیت کرده و جلوی دوربین میفرستد به آسانی نباید او را از جلوی دوربین بردارد.
جهتگیری جناحی یا بیطرفی
بحث جهتگیری سیاسی صدا و سیما از جمله مباحثی است که چندان پیچیده نیست چرا که این رسانه در این سالها و بخصوص در دوره پنج ساله دوم ریاست ضرغامی روش و خطمشیای را پیش گرفت که به طور واضح و علنی همسو با نگرش جناحی خاص است. این قضیه تا آنجا پیش رفت که بسیاری از افرادی که در گذشته با این رسانه همکاری میکردند عطای آن را به لقایش بخشیدند و دیگر با آن همکاری نکردند اما هیچکدام از این رویدادها باعث نشد که صداوسیما دست از یکسو نگری بردارد بلکه با قوت بیشتری هم به این رویه ادامه داد. نکته منفیتر بیتوجهی به انتقادها بود که این رسانه و مدیرانش در مقابل هر انتقاد و واکنشی که صدا و سیما را مورد نقد قرار میداد حرفها و صداها را ندیده و نشنیده میگرفت.
... و در نهایت
اگر دهها صفحه هم از رویدادهای دوره ریاست صدا و سیما در 10 سال اخیر پر کنیم باز هم به صفحات بیشتری نیاز است که البته اغلب سطرهای این صفحات رنگ گلایه ونقد نخبگان از عملکرد این سازمان را به خود می گیرد.
انتظار اهل رسانه این است که بودن یا نبودن و رفتن یا ماندن ریاست صدا و سیما، نباید باعث شود که خدشهای در ماهیت «ملی» رادیو و تلویزیون وارد امور شود؛ مردم یک جامعه که رسانه رادیو - تلویزیونی خصوصی در کشورشان ندارند، متوقعاند که صداوسیما خواسته اکثریت را در نظر بگیرد از این رو انتظار می رود که در سیاستهای اجرایی و محتوایی برنامههایش تجدیدنظری اساسی داشته باشد. صندلی این پست به هر شخصی که سپرده شود، لازم است شخص مسئول با در نظر داشتن سلایق مختلف و بهبود کیفی برنامهها، یکسونگری را کنار بگذارد و فضایی به وجود آورد که مخاطب احساس کند این رسانه واقعاً «ملی» است.
این روزها گمانهزنیهایی درخصوص حضور محمد سرافراز معاون برون مرزی صداوسیما به عنوان ریاست جدید در رسانه ملی مطرح است حال باید دید اگر او جانشین ضرغامی شود چه راهکارهایی را برای برون رفت از نقایص، چالشها و اشکالات صداوسیما بر میگزیند.
منبع: روزنامه ایران
نظر شما