بازگشت مشایی با نشریه الکترونیکی احمدینژاد
مشایی بازگشت؛ آن هم در روز تولد محمود احمدینژاد. شاید این بازگشت
به عرصه، هدیهای به رئیسجمهور سابق باشد که به دلیل همراهی مشایی با او
بسیار سخن شنید اما جز در ماههای پایانی دولت، هیچگاه حاضر نشد مشایی در
قاب تصویر با او نباشد. این یک تعبیر رسانهای نیست بلکه حقیقت است.
به
گزارش آرمان، تیم احمدینژاد مدتهاست که فعالیت انتخاباتی خود را از سر
گرفته است و به نظر میرسد مهره اصلی این جریان کسی جز یار وفادار و قابل
اعتماد احمدینژاد نباشد؛ نشان این ادعا تلاش برای توجیه اظهارات وی پس از
سالها سکوت است. پرواضح است که طرح چنین موضوعی که دیگر برای افکار عمومی
دارای آنچنان اهمیتی نیست که شماره نخست نشریه الکترونیکی «حامیان محمود
احمدینژاد» به این موضوع اختصاص داده شود. مطلبی با عنوان «نیمه پنهان
گزاره دوستی با مردم اسرائیل» به بازخوانی اظهارات اسفندیار رحیممشایی
درباره رژیم صهیونیستی پرداخته است و این یعنی بازگشت وی به عرصه سیاست یا
پایان سکوت مشایی!
مشایی بیش از همه زیر ضربه!
این
نشریه الکترونیکی نوشته است: «اسفندیار رحیم مشایی از همه یاران
احمدینژاد بیشتر زیر ضربه بود. پروژه تخریب چهره مهندس مشایی که از همان
روزهای آغازین دولت نهم با سناریوسازیهای پیاپی از ماجرای رقص در ترکیه و
پایان اسلام گرایی آغاز شد و در تابستان داغ 1387 با ماجرای گزاره «دوستی
با مردم اسرائیل» به اوج خود رسید، یکی از موضوعاتی است که بازخوانی آن را
در این دوران لازم مینماید. در این مسیر هرچه تلاش شد تا سکوت مهندس مشایی
را بشکنیم و او را از سایه انزوای خود خواسته به کنشگری و سخنوری وادار
کنیم با در بسته روبرو شدیم و ناکام ماندیم. با این حال بر آن شدیم که با
مراجعه به سخنان پیشینی مهندس مشایی در تشریح نیت و ذهنیت وی درباره «گزاره
دوستی با مردم اسرائیل»، نیمه پنهان این گزاره را به سهم خود واکاوی کنیم.
این بررسی و واکاوی در شرایط کنونی کشور که
بسیاری از گرد و غبارها در فضای سیاسی کشور فرو نشسته و نتیجه غایی بسیاری
از اقدامات تخریبی علیه دولت قبل در ظهور و قدرتیابی جریانهای سیاسی به
حاشیه رانده شده، عیان گردید، اهمیتی مضاعف مییابد تا مفهوم و معنای
غوغاسالاری و هیاهو بر سر هیچ و پوچ را بهتر دریابیم. آنچه در ادامه
میخوانید پرس وجوی ما در سخنان گذشته مهندس اسفندیار رحیم مشایی است که بر
اساس سوالات خود، متون متناسب را گزینش کرده ایم:
«دوستی
با مردم اسرائیل» گزارهای بود که از سال87 دستاویز حمله به شما بود و
سیاسیون و رسانهها ، شما را به «اسرائیلگرایی» متهم میکردند. مایلیم در
آغاز این گفتوگو نظر شما را درباره این فضای ایجاد شده یکبار دیگر با هم
مرور کنیم.
مشایی: رژيم غاصب صهيونيستي
از نظر ما هيچ مشروعيتي ندارد و همواره بر اين اصل تاکيد داريم. مردم ما
رژيم اسرائيل را به رسميت نميشناسند، چون اين رژيم مشروع نيست و مبتني بر
تجاوز و ظلم و ستم است. کسي به اين نظام راي نداده و توسط مردم فلسطين
انتخاب نشده و در حقيقت اسرائيل به مردم فلسطين و منطقه تحميل شده است.
تعریف مشایی از ماهیت رژیم صهیونیستی
عمده
مردم سرزمينهاي اشغالي با تفکر صهيونيستها مخالف هستند و حتي بخش اعظم
مردم يهودي آنجا صهيونيست نيستند، بخش عمده ساکنان اين سرزمينها، مسلمان،
مسيحي، يهودي و پيروان ادياني هستند که تفکر صهيونيست را به رسميت
نميشناسند.مفهوم اصلي سخنراني من اين بود که ملت بزرگ ايران ملت شايستهاي
است و ما افتخار ميکنيم که دشمني و دوستي با اين ملت، يک شاخصه است.
دوستان ما مردم همه کشورها هستند حتي اغلب کساني که در سرزمينهاي اشغالي
زندگي ميکنند، يعني آنجا که دولت غاصب اسرائيل ادعاي حکومت دارد (دولت!
غاصب اسرائیل)، بسیاری از مردمانش دوستدار مردم ايران هستند. یادتان باشد
بخش مهمي از مردمي که در سرزمينهاي اشغالي هستند فلسطينياند که به
سربازان اسرائیلي سنگ ميزنند. البته به لحاظ ديپلماسي ملت با مردم
متفاوت است و من همواره اعلام کردهام با تمامي مردم جهان حتي مردم اين
سرزمين نيز دوست بوده و دشمني نداريم. چنانچه تفسيرهاي انجام شده در مورد
صحبتهاي من درست باشد، شعار مرگ بر اسرائیل نيز به منزله به رسميت شناختن
رژيم غاصب اسرائیل است. افتخار ايرانيان دوستي با تمامي مردم جهان است
که مردم ساکن در سرزمين تصرف شده توسط رژيم غاصب اسرائیل نيز شامل آن
ميشود. دوستي با مردم جهان افتخار ملت صلحدوست ايران است که اين امر را
هميشه و در دورههاي مختلف تاريخ نشان دادهاند. بحث من دوستي با مردم
جهان از جمله مردم ساکن در سرزمين تصرف شده از سوي اين رژيم غاصب از جمله
مسلمانان، يهوديان و ديگر اديان الهي ساکن در آن بود. ...اينکه ما
ميگوييم اسرائيل از صفحه روزگار محو ميشود، مانند يک خبر است که به زودي
اتفاق ميافتد و ما شاهد منطقه و جهاني خواهيم بود که رژيم اسرائيل در آن
حضور ندارد.همانگونه که بارها گفتهام رژيم اسرائيل مرده است و اينها فقط
دارند تشييع جنازه اين مرده را عقب مياندازند، امروز جايگاه اين رژيم
غاصب مخدوش است و فلسفه وجودي آن از بين رفته است.
جنگی با اسرائیل نداریم!
ميخواهند
با تهديد و هياهو، مرگ حقيقي رژيم صهيونيستي را مخفي کنند، وحشت دارند و
نميتوانند مرگ اسرائيل را اعلام کنند. چه کسي نميداند اسرائيلي که
نتوانست حتي مقابل يک حزب بايستد، توان مقابله با ايران را که امروز يک
ابرقدرت منطقهاي است، ندارد. مشکل آنها حضور پرشور ايران در منطقه و جهان
است، ما نميتوانيم اسرائيل را به رسميت بشناسيم چون با منطق اسلام،
عدالت، ارزشهاي الهي و حتي حقوقبشر در تضاد است. البته ما جنگي با
اسرائيل نداريم اما در صورت اقدامات نسنجيده، چنان سيليای به آن خواهيم
نواخت که صداي آن براي هميشه در تاريخ طنينانداز باشد.
اینطور تلقی میشد که این سخنان شما با سیاستهای رسمی در تضاد است؟
مشایی:
موضع نظام جمهوري اسلامي ايران در قبال رژيم اشغالگر قدس در عين قاطعيت
بسيار منطقي است. مخالفت صريح ايران با رژيم مذکور از ابتداي انقلاب
اسلامي مبتني بر مبارزه با ظالم و دفاع از مظلوم بوده و در تمام دوران
گذشته به روشني بيان و تعقيب شده و در آينده نيز قابل تغيير نيست. رژيم
مذکور فاقد مشروعيت سياسي و قانوني است و از اين رو امکان شناسايي و رسميت
دادن به آن به کلي منتفي است. سياست کلي جمهوري اسلامي در اين باب روشن
است. چنانچه مقام معظم رهبري بارها تصريح فرمودند که بايد با برچيده شدن
رژيم نامشروع مذکور، امکان تعيين سرنوشت به مردم فلسطين داده شده تا آنان
اعم از مسلمان ومسيحي و يهودي و... خود آزادانه به تعيين سرنوشت خويش
اقدام و نظام سياسي حاکم بر سرزمينشان را انتخاب نمايند. اين سياست روشن
اسلامي و انقلابي ايران است و همه دولتها بايد در همين چارچوب عمل کرده و
تدابير لازم را براي دفاع از حقوق حقه مردم فلسطين اتخاذ نمايند. مقام
معظم رهبري در تبيين راهبرد منطقي جمهوري اسلامي ايران جهت حل مسئله
فلسطين و در جهت تعيين تکليف يهوديان و مسيحيان ساکن سرزمينهاي اشغالي ،
ريختن آنان به دريا يا آتش زدن آنان را که از ناحيه برخي شخصيتهاي سياسي
شهير عرب مطرح شده است، با ذکر نام آنان، مطرود دانستند.
در واقع میتوان گفت که شما یک استراتژی جدید در برخورد با پدیده نامشروع
اسرائیل تدوین کرده بودید و تلاش کردید تا بین تودههای ساکن در سرزمینهای
اشغالی و ساختار رژیم اشغالگر صهیونیستی تفکیک قائل شوید و نشان دهید که
این رژیم از درون هم بدون پایگاه اجتماعی و مردمی است.
مشایی:
امروز براساس نظر کارشناسان، بسياري از ساکنان غيرمسلمان سرزمينهای
اشغالی که عمدتا از عناصر فقير و ضعيف بوده و از نقاط مختلف دنيا و از
جمله آفريقا و با اميدهاي واهي بدانجا کوچ داده شدهاند نيز از داشتن
امنيت و آرامش مايوس و از رژيم منحوس مذکور ناراضياند. مبارزه با ظلم
وظيفه همگان است و ياري رساندن به ظالمان نيز مشارکت در ظلم است. از اين
رو همه پشتيبانان صهيونيستها در داخل و خارج سرزمينهاي اشغالي، شريک
جنايات صهيونيستها بوده و بطور طبيعي مشمول مبارزه و جهاد براي احقاق حق
مبارزان فلسطيني و لبناني و... در بازپسگيري سرزمين اشغال شده خود هستند.
در عين حال در مقام تبليغ و ارشاد اين صداي انقلاب اسلامي ايران بلکه
انقلاب جهاني اسلام است که با اعلام دوستي جهاني همگان را به همراهي براي
توسعه عدالت براي تحقق صلح پايدار جهاني فراميخواند.
بديهي
است در چنين مقامي در دنيا همه حق دارند اين پيام را بشنوند تا بلکه با
رجوع به فطرت آن را باور کنند و به مکتب رحمت پيامبر خاتم( ص) بگروند.
رژيم منحوس علاوه بر عدم مشروعيت سياسي از مقبوليت اجتماعي نيز برخوردار
نيست. سوءاستفاده و بلکه استفاده اجباري يا اکراهي رژيم از بخش زيادي از
مردم يهودي آن سرزمين نميتواند هرگز مبنايي براي مقبول جلوه دادن آن رژيم
باشد و چنانچه پشتيباني سياسي و نظامي قدرتهاي بزرگ از رژيم مذکور
برداشته شود همگان خواهند ديد که صهيونيستها در همان سرزمين تا چه اندازه
حقير و تنها باقي خواهند ماند. اين نکته مهمي است که توجه به آن يک ضرورت
و استفاده از آن در جهت تفکيک در صفوف و تضعيف جبهه دشمن نشان تدبير و
خردورزي در مبارزه است. زيان ناشي از موجوديت رژيم اشغالگر، فراگير و
جهاني است و ادامه ماندن آن به صلاح هيچکس جز صهيونيستهاي ضدبشريت نيست و
خسارات ناشي از اراده صهيونيستها پيش از هرکس متوجه مردمي است که در
سرزمينهاي اشغالي زندگي ميکنند، از اين رو مبارزه جهاني با رژيم مذکور
به نفع صلح جهاني و از جمله به صلاح همان مردم است. بديهي است که صلح
امروز از طريق مبارزه مردم فلسطين و فرداي پيروزي با پذيرش حق انتخاب
فلسطينيان اعم از مسلمان و مسيحي و يهودي در تعيين سرنوشت خود ميسر است.
در این پازل تحلیلی موضوع ایجاد تردید در هولوکاست از سوی جناب دکتر احمدینژاد را چگونه جایابی میکنید؟
مشایی:
طرح سوالات اساسي در موضوع هولوکاست و پرده برداشتن از منويات صهيونيسم
جهاني اثبات عدم مشروعيت رژيم اشغالگر را در منظر جهانيان جلوه گر ساخت و
بي پايگي و بي اساس بودن ساختار آن را به ادبياتي عالمگير بدل کرد. بطوري
که امروز دامنه فهم جهاني از مکري تاريخي به شدت گسترش يافته و علاوه بر
سرزمينهاي اسلامي ديگر سرزمينها را درنورديده است و اکنون جهانيان
دريافته اند که چرا بايد طرح هرگونه پرسشي نسبت به يک حادثه که در حدود
70سال گذشته روي داده است، امروز موجب نگراني شديد قدرتهاي فاسد باشد تا
آن را جرم دانسته و راه ورود پژوهشگران و انديشمندان حقيقتياب را درباره
چند و چون آن حادثه ببندند و اجازه گفتوگو در آن باب را به احدي ندهند.
آنان در تمامي سالهاي گذشته و بويژه پس از طرح ترديد در ماهيت هولوکاست
کوشيدند تا با طرح اتهام واهي دشمني ايران با يهوديان، اذهان را از کشف
واقعيت مکر خود منحرف سازند و بدين ترتيب به جاي مشتي صهيونيست، جامعه
بزرگتري را در برابر مبارزان و مجاهدان حقيقتجو قرار داده و با
سوءاستفاده از نفوذ و قدرت يهوديان، هزينههاي مبارزه با صهيونيسم را
افزايش دهند.
نظر شما