لیلاز: بامحوريت هاشمي، خاتمي و روحاني ميآييم
سعيد ليلاز «تاريخ خوانده اي» که «اقتصاددان» است شايد همين اقتصاد
دان بودن او ست که جايش را در شوراي مرکزي حزبي باز کرده است که پيش از همه
احزاب به رويکرد هاي تکنوکرات محور و نگاه هاي اقتصادي شهره است.
ليلاز
که از حدود 6 ماه قبل به عضويت شوراي مرکزي حزب کارگزاران درآمده، در
گفتوگو با خراسان درباره آينده همگرايي اصلاح طلبان به صراحت معتقد است:
«اصلاح طلبان با حداکثر انسجام دروني خود به صحنه انتخابات خواهند آمد و
محور اين انسجام هم آقاي هاشمي رفسنجاني، آقاي خاتمي و آقاي روحاني خواهند
بود. ائتلاف و همراهي کامل اين ۳ نفر را مطمئن هستم»
به
شدت از عملکرد دولت دفاع مي کند: «در حال حاضر براساس عملکرد دولت آقاي
روحاني مي توانم به شما بگويم که الان به همان شرايط اگر انتخابات 92 را
تکرار کنيم، به جاي ۲۰ميليون نفر ۳۰ميليون نفر به آقاي روحاني راي خواهند
داد.» اما مي گويد :« بايد دو سال ديگر به دولت فرصت داد.»
مسئله
هسته اي و اقتصاد را دو پارامتر تاثير گذار در انتخابات مجلس آينده برمي
شمارد و البته نگراني خود از برخورد احتمالي شوراي نگهبان با کانديداي
اصلاح طلبان را به وضوح بيان مي کند . در جاي جاي سخنانش نگاه ويژه او به
هاشمي رفسنجاني که خيلي ها او را پدر خوانده حزب کارگزاران مي دانند مشهود
است و انتخابات 92 را هم بر همين مبنا تحليل مي کند: «اتفاقي که در بهار ۹۲
رخ داد اين بود که مردم هم از چپ افراطي و راست افراطي به مرکز سير کردند،
دليل قدرت دولت آقاي روحاني اين است که در مرکز ايستاده است جايي که آقاي
هاشمي رفسنجاني ايستاده بود» تصريح مي کند که «من در يک کلام بگويم ما همه
تغيير کردهايم اصلاح طلبان، اصلاح طلبان سابق نيستند و رفتارهايي که بعضا
در سال هاي ۷۶ تا ۸۴ ديده مي شد ديده نمي شود و هم آقاي ناطق نوري تغيير
کرده هم آقاي هاشمي رفسنجاني تغيير کرده است»
اما
انتقادش از طيف تندروي اصلاح طلبان را هم پنهان نمي کند و از واژه
«راديکال چپ » استفاده مي کند . در توضيح بيشتر درباره راديکال چپ مي
گويد:« برخي ها تصور مي کردند که مي توانند با کنار گذاشتن جريان هاي
استخوان دار در نظام جمهوري اسلامي ايران به تنهايي کار خود را پيش ببرند
آنها تصور مي کردند راي به اصلاحات به معناي تمام شدن کار است. مثلا در
مجلس ششم، انتخابات سال ۸۴ يا در انتخابات شوراهاي اول و دوم ... اما هم
اکنون در جايي ايستاده ايم که اصلاح طلبان متوجه شدند که بعضا با برخي
رفتارهاي راديکالي که در گذشته داشته اند قادر به پيش برد مسائل نيستند ».
اين
اقتصاد دان نيم نگاهي نيز به احتمال شکست مذاکرات هسته اي دارد «مذاکرات
هسته اي هم اگر به نتيجه نرسد من يقين دارم که ملت ايران موضع دولت را درک
خواهند کرد. چرا که اين دولت نه بناي مصالحه غيرشرافتمندانه با غرب را دارد
نه ملت ايران اجازه مي دهد». اما وقتي مي پرسم: شما بحث اقتصاد و مذاکرات
هسته اي را به موضوع انتخابات گره زديد؟ مي افزايد :«اگر توافقي هم انجام
نشود آسمان به زمين نمي آيد چنان که در يک سال گذشته ما بدون حذف تحريم ها
از رکود خارج شديم و جالب است شما بدانيد ....»
به نظر شما اصلاح طلبان چه شيوه اي را براي وحدت در انتخابات سال آينده در پيش خواهند گرفت؟
هنوز
براي من و دوستان ما مبهم است که شيوه اجرايي کار چه خواهد شد چون هم از
نظر زماني چهارده، پانزده ماه به انتخابات وقت زياد داريم حداقل در ايران
اين مدت زمان زيادي است.
چرا؟
ما
تلاطم هاي اجتماعي و سياسي زيادي سرراه داريم. هنوز سياست هاي اقتصادي
دولت کاملا به نتيجه نرسيده است اين چهارده، پانزده ماه زمان بسيار بسيار
مهمي است از نظر سياست هاي اقتصادي دولت و اين که آيا دولت موفق مي شود که
بر بحران عميقي که به دولت به ارث رسيده غلبه کند يا خير و نکته ديگر که در
اين چند ماه آينده اتفاق خواهد افتاد بحث مذاکرات ايران با غرب و مشخص شدن
تکليف آن است بنابراين بخش مهمي از شکل بندي يا آرايش سياسي نيروهاي ايران
منوط به تحولات سياسي - اجتماعي که در راه است.
پيش بيني شما چيست ؟
پيش
بيني کلي بدون اين که بتوانم درباره روش هاي اجرايي همگرايي و وحدت اصلاح
طلبان سخن بگويم در مجموع مي توانم بگويم که اصلاح طلبان با حداکثر انسجام
دروني خود به صحنه انتخابات خواهند آمد. و محور اين انسجام هم آقاي هاشمي
رفسنجاني، آقاي خاتمي و آقاي روحاني خواهند بود. ائتلاف و همراهي کامل اين ۳
نفر را مطمئن هستم و حول محور اين ۳ نفر تمام جريان هاي اصلاح طلب با
يکديگر منسجم خواهد شد.
چه موانعي بر سرراه اصلاح طلبان دراين باره وجود دارد؟
آن
چيزي که من را نسبت به آينده نگران مي کند انسجام و وحدت اصلاح طلبان نيست
بلکه تنها دغدغه ما برخورد شوراي نگهبان با کانديداي اصلاح طلبان است که
آيا اين انتخابات منصفانه برگزار خواهد شد يا خير. من مي دانم که جناح
محافظه کار يا اصول گرايان حداکثر ۱۵ يا ۲۰درصد آراي جامعه را مي توانند به
فرد جذب کنند در يک شرايط برابر و در يک رقابت منصفانه و سالم ما تجربه
سال هاي بين ۸۰ تا ۸۴ را تکرار نخواهيم کرد و حداقل شرايط مان به گونه اي
است که انسجام از پايين به نيروهاي اصلاح طلب تحميل مي شود. توده هاي مردم
که طرفداران اصلاحات هستند به شدت با يکديگر منسجم هستند آن بالا ۳ رهبر
اصلي کاملا با يکديگر هم فکر و منسجم هستند مي ماند نيروهاي سياسي ميانه و
رابط بين اين دو گروه که آنها هم خواه ناخواه خود را هماهنگ خواهند کرد
اگرچه شاکله اصلي شان کاملا با يکديگر منسجم و يکدست است.
شما بحث اقتصاد و مذاکرات هسته اي را به موضوع انتخابات گره زديد
عملکرد
دولت ها در حوزه اقتصاد است که مردم را حول خودش متحد مي کند دولت آقاي
روحاني نيز از اين قاعده مستثني نيست. از نظر قانون اساسي دولت در ايران در
حوزه اقتصاد موضوعيت مي يابد. دولت متکفل امور اقتصادي کشور است، سياست
خارجي، امنيت مسائل فرهنگي و ... زيرنظر دولت نيست. بنابراين آن چيزي که
دولت زيرنظر رئيس جمهور و هيئت دولت مي توانند مردم را به عنوان کارنامه
خودشان جلب کنند يا نکنند عملکردشان در حوزه اقتصاد است و به اين بخش بايد
موضوع مذاکرات هسته اي را هم اضافه کرد. مردم به اين روند مذاکرات بسيار
حساس هستند. در اين حوزه کشور ماه هاي حساس را در پيش دارد از جنبه مردمي
بودن دولت و حفظ و يا افزايش نيروهاي اجتماعي طرفدار دولت چرا که در حال
حاضر براساس عملکرد دولت آقاي روحاني مي توانم به شما بگويم که الان به
همان شرايط اگر انتخابات 92 را تکرار کنيم، به جاي ۲۰ميليون نفر ۳۰ميليون
نفر به آقاي روحاني راي خواهند داد.
يعني شما معتقديد اقبال مردم به آقاي روحاني بيشتر شده؟
حتما
بيشتر شده ما اقتصاد ايران را از لبه پرتگاهي که سقوط کرده بود تقريبا
نجات داديم. البته هنوز موضوع هاي مهمي در پيش داريم هنوز احتمال اين که
موفق نشويم وجود دارد آن هم به دليل وخامت اوضاع که براي دولت به ارث رسيده
اما چون نشانه هاي رونق در اقتصاد ايران آشکار شده و هم اينکه تورم به
خصوص فشارش روي توده هاي مردم فوق العاده کاهش يافته به اعتقاد من آرامشي
که به کشور حاکم شد ناشي از عملکرد دولت است. آن چيزي که مي فهميم اين است
که شما فرض کنيد ۱۰متر از بدن يک نفر زيرآب رفته و باتلاش نجات غريق ۳متر
بدن فرد موردنظر از آب بيرون آمده است البته هنوز ۷متر زير آب است از اين
جنبه مردم هرگز اشتباه نمي کنند.
حادثه اي که در
۴سال منتهي به دولت آقاي دکتر احمدي نژاد به سر مردم آمده فوق العاده حادثه
بزرگي بوده و ۴۰درصد قدرت خريد نيمي از مردم ايران مضمحل شده است اين
اتفاق در دوران جنگ ايران و عراق رخ نداد به هر حال برگشتن به وضعيت سال
۱۳۹۰ حداقل تا سال ۹۵ طول خواهد کشيد و زمان خواهد برد. مذاکرات هسته اي هم
اگر به نتيجه نرسد من يقين دارم که ملت ايران موضع دولت را درک خواهند
کرد. چرا که اين دولت نه بناي مصالحه غيرشرافتمندانه با غرب را دارد نه ملت
ايران اجازه مي دهد. ما گله منديم از دولت سابق که شرايطي را براي کشور
فراهم کرد که مجبور شويم امتيازهاي زيادي به غرب بدهيم. هيچ کسي نمي خواهد
که دستاوردهاي هسته اي ايران از بين برود نکته مهم اين است که اگر توافقي
هم انجام نشود آسمان به زمين نمي آيد چنان که در يک سال گذشته ما بدون حذف
تحريم ها از رکود خارج شديم و جالب است بدانيد نرخ تورم موادغذايي که در
تابستان سال ۹۲، ۵۵درصد بود در تابستان امسال به کمتر از ۵درصد رسيده است.
به نظر دولت يک ونيم تا دو سال ديگر زمان لازم دارد.
شما
بحث محوريت آقايان هاشمي، خاتمي و روحاني را در وحدت اصلاح طلبان مطرح
کرديد ظاهرا اصلاح طلبان نيم نگاهي هم به آقاي ناطق نوري دارند اين چقدر
قابل تحليل است؟
به نظرم اين نيم نگاه
نيست بلکه يک نگاه کامل است آقاي ناطق نوري اگر ما در نظر داشته باشيم که
وظيفه اصلي حکومت، اصلي دولت و وظيفه اصلي مجلس دهم تشکيل يک جريان نجات
ايران از ورطه راديکاليزم، از ورطه سقوط اقتصادي و انزواي بين المللي باشد
در اين جبهه حتما يکي از نقاط آن آقاي ناطق نوري خواهد بود. اتفاقي که در
بهار ۹۲ رخ داد اين بود که مردم هم از چپ افراطي و راست افراطي به مرکز سير
کردند ، دليل قدرت دولت آقاي روحاني اين است که در مرکز ايستاده است جايي
که آقاي هاشمي رفسنجاني ايستاده بود. اين چنين نظري درباره آقاي دکتر عارف
وجود دارد .
اتصال آقاي ناطق نوري به جريان اصلاح طلب چگونه تعريف مي شود؟
من
در يک کلام بگويم ما همه تغيير کرده ايم هم اصلاح طلبان، اصلاح طلبان سابق
نيستند و رفتارهايي که بعضا در سال هاي ۷۶ تا ۸۴ ديده مي شد ديده نمي شود و
هم آقاي ناطق نوري تغيير کرده هم آقاي هاشمي رفسنجاني تغيير کرده است.
همه
ما به اندازه ۱۰ تا ۱۵ سال پخته تر شده ايم و تجربه بيشتري اندوخته ايم و
اين نشان مي دهد که ملت ايران برخلاف آن چه که گفته مي شود از تاريخش درس
مي گيرد. اين تغييرات هم آقاي ناطق نوري را به سمت اصلاح طلبان سوق داده و
هم اصلاح طلبان را به سمت آقاي ناطق نوري سوق داده است و در حال حاضر همه
ما حول محور مرکز جمع مي شويم.
شما در بخشي از صحبت هاي خود از اصطلاح «راديکال چپ» استفاده کرديد اين گروه چه کساني هستند؟
پيشتر
از آنکه افراد شامل اين گروه باشند نظرات هستند به عبارت ديگر راديکال چپ
شامل برخوردها هستند يا مقاطعي که برخي ها تصور مي کردند که مي توانند با
کنار گذاشتن جريان هاي استخوان دار در نظام جمهوري اسلامي ايران به تنهايي
کار خود را پيش ببرند. آنها تصور مي کردند راي به اصلاحات به معناي تمام
شدن کار است. مثلا در مجلس ششم، انتخابات سال ۸۴ يا در انتخابات شوراهاي
اول و دوم شاهد رفتارهايي بوديم که موجب پراکندگي نيروهاي اصلاح طلب مي شد.
راديکال ها در درون اصلاح طلبان اجازه نمي دادند که انسجام شکل بگيرد. اما
هم اکنون شاهد هستيم که آن رفتارها تغيير کرده است.
چه تضميني وجود دارد که تجربه هاي گذشته تکرار نخواهد شد؟
تکرار
يا انجام هر عملي در حوزه سياست ناشي از وجود ساختارهاي عيني در زيربناهاي
اقتصادي اجتماعي کشور است يعني رفتار راديکاليزمي که دکتر احمدي نژاد در
کشور داشت ناشي از افزايش درآمد هاي نفتي کشور بود بنابراين هيچ تضميني
وجود ندارد چرا که هرگاه شرايط عيني و مادي جامعه منتج به ظهور راديکاليزم
شود آن راديکاليزم ظاهر خواهد شد ما اميدواريم آن شرايط عيني تکرار نشود و
پختگي نيروهاي سياسي کشور تضمين بزرگ اين ماجرا خواهد بود. يعني تجربه اي
که نيروهاي سياسي در جريان اصول گرا و اصلاح طلب کسب کردند. ما هم اکنون در
جايي ايستاده ايم که اصلاح طلبان متوجه شدند بعضا با برخي رفتارهاي
راديکالي که در گذشته داشته اند قادر به پيش برد مسائل نيستند جناح راست و
محافظه کاران متوجه شدند که با طرح شعار عدالت اجتماعي به تنهايي و بدون
حضور تکنوکرات ها و اصلاح طلبان اداره کشور ممکن نيست امروز ما در سپاه،
دستگاه هاي امنيتي و نيروهاي مسلح شاهد رفتارهاي گذشته نيستيم.
نظر شما