(طنز) تلهلیزیون
پوریا عالمی در شرق نوشت:
امروز با یک تحلیل اقتصادی جوشی، مساله سرگرمکننده اقتصاد تلویزیون و تلویزیون اقتصادی را بررسی میکنیم تا کار را یکسره کنیم. در هفهشدهسالی که گذشت اقتصاد هشلهفت شد و هشتمان گرو نهمان شد که عیبی ندارد و به نظر ما بهتر است همانطور که در آن هشتسال دربارهاش کسی حرفی نمیزند الان هم بیخیال شویم. بههرحال آدم هم توی یک سنوسالی جوش بلوغ میزند و صداش دورگه میشود و یک حالتهای خاصی پیدا میکند. خود ما در سن بلوغ یک عکسها و اثراتی از خودمان بهجا گذاشتیم که اگر ببینید، نظرتان بهکلی عوض میشود. مثلا یک شلوارجینهایی زمان ما مد بود که بعدها از روش شلوار سنبادی را ساختند. نخندید. خود شما هم بههرحال از آن مرحله عبور کردید و الان عکسها را ته کمد قایم کردهاید. فکلتان را که یادتان نرفته؟ نگویید که در دوران مانتو اپُلدار، اپُلیسم نشده بودید. شلوار 600پیلی هم بههرحال پای شما رفته. خلاصه ما معتقدیم بهتر است تصور کنیم که هشتسال گذشته را با شلوار پیلیپیلی و مانتو اپُلی و کفش پاشنهتخممرغی از سر گذراندیم و جوش بلوغ زدیم و صداها دورگه و بداخلاق شده بود. اینطوری بهتر است. این از این. اما ماندهایم که تلویزیون و رادیو که گویا مستقل از هرچیزی هستند چطور اقتصادشان اینطوری شد؟ قدیم رسم بود همه صداوسیماییها جلیقه کثیرالجیب میپوشیدند و 20تا خودکار بیک در سوراخهای جیبشان جاساز میکردند. اصلا با همین جلیقه هم میرفتند عروسی که مشخص شود «سازمانی» هستند. بههرحال، الان طوری شده که توی تلویزیون و رادیو، هنرمند طراز اول مملکت بخواهد برنامه بسازد باید ششماه بیفتد دنبال اسپانسر و آگهی که پول برنامه را دربیاورد. باور میکنید؟
برنامه صبحگاهی: مجری میآید یک شاخه گل تقدیم بینندگان میکند (که این گل را گلفروشی گلایل اسپانسرش است). سلام بینندگان (که سس مایونز سفیدبرفی این سلام را به شما تقدیم میکند) میدانید ساعت چند است؟ (خب ساعت سوییچواچتوچ با تخفیف ساعتهاش را تا آخر هفته به شما میفروشد) بچهها رفتند مدرسه؟ (مجتمع آموزشی غیرانتفاعی بچههای شما را دکتر میکند) خودتان رفتید سر کار؟ ماشین هست یا با مترو؟ (ماشین ندارید؟ خودرو چهارچرخیران با شرایط استثنایی ماشینهاش را میفروشد) تلویزیون نیست که تلهلیزیون است. یا از دست ما سر میخورد یا میرود زیر پای ما و سر میخورد.
نظر شما