پنجشنبه ۰۳ آبان ۱۴۰۳ - 2024 October 24

واکنش عباس عبدی به خبر بازداشت مدیر یکی از سکو‌های پلتفرم ها / آش نخورده و دهان سوخته!

عباس عبدی نوشت:واقعیت این است که ساختار سیاسی در ایران از همان ابتدای آشنایی با غرب و تا کنون در برابر فن‌آوری و نوآوری‌های رسانه‌ای همواره موضع رد و تدافعی و سپس انحصاری و کنترلی داشته است. از روزنامه عِلّٖیهِ دولت تا توییتر. در ابتدا آن را نمی‌پذیرد، ولی در عمل می‌بیند که برای اهداف خودش خوب است، مشروط بر این که انحصاری و در اختیار کامل حکومت باشد.
کد خبر: ۲۸۹۶۹۳
تاریخ انتشار: ۱۸ دی ۱۴۰۲ - ۱۱:۱۸

به گزارش صدای ایران، عباس عبدی؛ شنیدن خبر بازداشت مدیر یکی از سکو‌های (پلتفرم‌ها) داخلی برای برخی تعجب‌آور بود. برنامه‌هایی که برای رقابت با تلگرام و واتس‌آپ و احتمالاً اینستاگرام و شاید توییتر حمایت شدند، چرا خودشان در اولین گام‌ها با چنین برخوردی مواجه شده‌اند؟ درک این واقعه نیازمند فهم نگاه ساختار ایران نسبت به اینترنت و محصول بعدی آن، یعنی شبکه‌های اجتماعی است.

واقعیت این است که ساختار سیاسی در ایران از همان ابتدای آشنایی با غرب و تا کنون در برابر فن‌آوری و نوآوری‌های رسانه‌ای همواره موضع رد و تدافعی و سپس انحصاری و کنترلی داشته است. از روزنامه عِلّٖیهِ دولت تا توییتر. در ابتدا آن را نمی‌پذیرد، ولی در عمل می‌بیند که برای اهداف خودش خوب است، مشروط بر این که انحصاری و در اختیار کامل حکومت باشد.

در مراحل پیشرفته‌تر متوجه می‌شود که در برخی موارد امکان انحصار وجود ندارد، در نتیجه سیاست کنترلی را ضمیمه سیاست انحصاری می‌کند. این فرآیند در رسانه‌های سنتی‌تر مثل رادیو، تلویزیون و مطبوعات میسر بود. ولی همان زمان هم فریادشان از رادیو بی‌بی‌سی درآمده بود که خارج از نظارت و کنترل حکومت بود و گمان می‌کردند که آن رادیو، انقلاب را راه انداخته است!

در مراحل پیشرفته‌تر حتی کوشیدند وسایل تکثیر متن را هم کنترل کنند. چاپخانه‌ها و حتی داشتن دستگاه زیراکس و پلی‌کپی و استنسیل هم مجرمانه بود، پس از انقلاب نیز مدتی داشتن دستگاه فاکس هم محدودیت داشت و بعد هم ویدیو ممنوع بود. در آخر هم اینترنت را با سرعت ۱۲۸ کیلوبایت می‌دادند و برای بیش از آن را باید مجوز گرفته می‌شد؟!

استفاده از ماهواره هم که از طریق قانون منع شده بود، به حمله کماندویی با راپل ختم گردید. داستان شبکه‌های مجازی و فیلترینگ و دور زدن آن را همه می‌دانند، آخرین آن‌ها نیز موافقت‌نامه با روسیه در امنیت اطلاعات است.

پس ریشه این بحران در پیش‌فرض و نگاه کلی حکومت به فن‌آوری‌های رسانه‌ای است، که نسبت خود را با آن‌ها دشمنانه تعریف می‌کند. تا این نگاه تغییر نکند، هیچ چیزی تغییر نخواهد کرد. ولی این نگاه عوارض مهمی هم داشته است. به معنای دقیق فرصت‌ها را از دست حکومت می‌گیرد. چون خود را سرگرم تقابل با این فن‌آوری‌ها کرده و در دشمنی با آن تمام توان خود را تلف و مستهلک می‌کنند، و در نقطه مقابل مردمی قرار می‌گیرند که از این فن‌آوری‌ها استقبال و استفاده می‌کنند، در نتیجه پس از مدتی یک شکاف بزرگ در محتوا و اثرگذاری و تعداد مخاطبان میان تولیدات حکومتی با مردم رخ می‌دهد، که با هیچ ترفندی قابل جبران نیست.

در پایان این مرحله شکست آنان قطعی است. ساختار رسمی برای جلوگیری از شکست می‌کوشد که خود را در محتوا رقابتی‌تر عمل کند، غافل از اینکه رسانه‌ها به طور عام، و رسانه‌های جدید، فن‌آوری خنثایی نیستند. به عبارت دیگر نمی‌توان چند شبکه تلویزیونی داشت و هم‌زمان در آن‌ها به سخنرانی‌های تکراری و ملال‌آور پرداخت و انتظار داشت که مردم هم از آن استقبال کنند.

این برنامه متناسب منبر و مسجد است و نه تلویزیون. در نتیجه برای جلب مخاطب از برنامه‌های مشهور تلویزیونی دنباله‌روی می‌کنند. بخش عمده‌ای از برنامه‌های بظاهر موفق آنان نسخه‌برداری از برنامه‌های مشهور جهانی است. ولی توجه ندارند که این مغایر با اهداف ارزشی آنان است و نمی‌توان با ذکر نام خدا و کلمات مذهبی و درود گفتن به شهدا و بستن یقه پیراهن و رعایت نسبی حجاب، ماهیت برنامه تلویزیونی را تغییر داد.

از سوی دیگر تا هنگامی که این رسانه‌ها دولتی هستند و درگیر سود و زیان نیستند و از خوان بی‌دریغ بودجه ملت ارتزاق، و میان خود حقوق کلان توزیع می‌کنند، به همین مسیر خود ادامه می‌دهند. حتی اگر مخاطبان موثر آن‌ها به زیر ۵ درصد هم برسد، باکی ندارند. هر سال بودجه‌های خود را افزایش می‌دهند و مخاطبان آنان نه مردم که نمایندگان مجلس و اعضای دولت و مقامات حکومتی هستند.

ولی هنگامی که این رسانه‌ها بخواهند خصوصی شوند و از رانت کافی بی‌بهره باشند یا از رانتی استفاده نکنند، مجبور می‌شوند به قواعد بازی رسانه تن بدهند و این قواعد قطعاً آن چیزی نیست که مطابق میل ساختار رسمی و ارزش‌های تبلیغ شده آن باشد. برخورد با سکو‌های اجتماعی نیز در ذیل این واقعیت قابل درک است.

سکو‌های اجتماعی مبتنی بر حضور آزادانه افراد و استفاده‌کنندگان است. نمی‌توان هر روز به کسی تذکر داد که این را ننویس، آن را منتشر نکن، فلان مطلب را فوروارد نکن. حتماً در میان این موارد چیز‌های بدی هم وجود دارد و این موارد در همه جا هست، ولی مگر می‌توان همه را کنترل و منع کرد؟ شیوه‌های کنترل و مهار آن‌ها نیز قواعد خاص خود را دارد و با ابزار‌های قدرت و حکومت و بازداشت و تهدید سازگاری ندارد و چه بسا نتیجه معکوس داشته باشد.

نظر شما