قتل شوهر همزمان با جشن قبولی دانشگاه دختر ! / قاتل چند آدمکش اجیر کرده بود؟
به گزارش صدای ایران از رکنا، این پرونده وقتی به جریان افتاد که پلیس با گزارش زنی جوان از قتل شوهر او مطلع شد.
این زن گفت: شوهرم هوشنگ در خانه تنها بود. من و دخترم برای جشن دانشگاه دخترم بیرون رفته بودیم. وقتی برگشتیم متوجه شدیم شوهرم جانش را از دست داده است.
ماموران تحقیقات خود را از خانه مقتول آغاز کردند و با بررسی فیلم دوربینهای مداربسته دیدند دو مرد نقابدار به خانه مقتول رفته و سپس از آنجا خارج شدهاند.
از سویی بررسی جسد نشان میداد او بر اثر خفگی جانش را از دست داده است. ماموران زندگی شخصی هوشنگ را بررسی کردند و متوجه شدند این مرد با همسرش منیژه اختلاف داشته است.
وقتی منیژه بازجویی شد، گفت: قبول دارم با شوهرم اختلاف داشتم اما این اختلاف در حدی نبود که بخواهم او را بکشم.
یافتههای ماموران با ادعای همسر مقتول تناقض داشت. کارآگاهان متوجه شدند اگرچه قفل در خانه شکسته اما قاتلان بهراحتی وارد منزل شده و بعد از باز کردن در، قفل را شکستهاند تا پلیس را گمراه کنند. همچنین چند تهسیگار نیز پشت یکی از رادیاتورهای خانه پیدا شد و از ظواهر امر معلوم بود اهالی خانه خواستهاند آنها را مخفی کنند.
به این ترتیب روابط شخصی منیژه مورد بررسی قرار گرفت و ماموران متوجه شدند او با دو مرد در ارتباط است. با شناسایی دو متهم مشخص شد آنها همان مردان نقابدار هستند. به این ترتیب متهمان بازداشت شدند. آنها اعتراف کردند با هوشنگ درگیر شدهاند. این متهمان به نامهای بیژن و محسن گفتند از طرف همسر هوشنگ اجیر شدهاند.
وقتی منیژه متوجه شد پلیس همه ماجرا را فهمیده است، به جرمش اعتراف کرد و گفت: من و شوهرم دختری داریم که بهتازگی دانشگاه قبول شده بود. من میخواستم مهاجرت کنم و نمیخواستم در ایران بمانم. من و دخترم برای زندگی بهتر قصد مهاجرت داشتیم. تا اینکه شوهرم موضوع را فهمید. او گفت قصد مهاجرت ندارد و هیچ پولی هم برای مهاجرت به ما نمیدهد. ما سر این موضوع با هم اختلاف داشتیم. روز حادثه من و دخترم برای جشن قبولی دانشگاهش بیرون رفته بودیم. قرار بود بیژن و محسن شوهرم را گوشمالی بدهند؛ اما قرار نبود او را بکشند.
بیژن و محسن موضوع را به گونهای دیگر تعریف کردند و گفتند قرار بود منیژه به آنها 500 میلیون تومان بابت قتل بدهد.
در نهایت پرونده با تکمیل تحقیقات و صدور کیفرخواست، برای رسیدگی به دادگاه ارسال شد. در جلسه رسیدگی که در شعبه 13 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، متهمان یک به یک در جایگاه قرار گرفتند.
بیژن به قضات دادگاه گفت: منیژه را در دفتر بیمه دیدم. من 60ساله هستم. برای بیمه کردن خودم رفته بودم که منیژه که صاحب دفتر بیمه بود به من گفت نمیتواند مرا بیمه کند چون سنم زیاد است. او گفت اگر به پول احتیاج دارم 500 میلیون تومان به من میدهد تا شوهرش را بکشم. من هم قبول کردم و با همدستی دوستم محسن قرار شد شوهر منیژه را بکشیم. او روز حادثه در خانه را باز گذاشته بود. من و محسن وارد خانه شدیم و به هوشنگ گفتیم همسرش ما را اجیر کرده تا او را بکشیم. بعد هم دور گردن او تسمه داخل پرده را انداختیم و کشیدیم اما هوشنگ مقاومت کرد. ما زورمان نرسید و از ترس فرار کردیم. موقع فرار ما هوشنگ زنده بود.
متهم در ادامه گفت: مقابل در مردی ایستاده بود که فکر میکنم او را هم منیژه اجیر کرده بود. شاید او بعد از ما وارد خانه شده و هوشنگ را کشته است.
محسن نیز در دادگاه همین ادعاها را تایید کرد.
در ادامه وکیل متهم گفت: تحقیقات در این پرونده کامل نیست. ما هنوز نمیدانیم زمان حادثه چه کسی مقابل در بوده. با توجه به اینکه بیژن پیر و بسیار لاغر است قدرت مقابله با کسی را ندارد. احتمالاً قاتل همان فردی است که مقابل در حضور داشته است.
با توجه به ایرادات وارده قضات پرونده را به منظور رفع نقص به دادسرا بازگرداندند. تا اینکه بالاخره روز گذشته جلسه دوم رسیدگی به پرونده برگزار شد و قضات با توجه به رفع نقص در پرونده یک بار دیگر متهمان را فراخواندند.
مادر مقتول در این جلسه به عنوان ولی دم باز هم درخواست قصاص کرد و گفت گذشت نمیکند. او گفت: پسرم و عروسم به خاطر مهاجرت با هم اختلاف داشتند. عروسم میخواست خانه و ماشین پسرم را بگیرد و مهاجرت کند اما پسرم قبول نکرد برای همین هم او را کشت. من درخواست قصاص دارم و گذشت نمیکنم.
این خواسته در حالی مطرح شد که دختر مقتول به عنوان یکی دیگر از اولیای دم در جلسه حضور نداشت.
سپس منیژه در جایگاه قرار گرفت. او گفت: من عاشق شوهرم بودم. وقتی کشته شد 250 میلیون تومان هزینه مراسم او کردم، اگر شوهرم را دوست نداشتم این کار را نمیکردم.
در ادامه دو متهم دیگر در جایگاه قرار گرفتند. آنها هم مدعی شدند منیژه قرار بوده به آنها پول بدهد؛ اما مبلغی پرداخت نکرده است. بیژن گفت: من کاری نکردم. وقتی به خانه رفتیم خیلی ترسیده بودم. مرتکب قتل نشدم و فرار کردم. تنها کاری که من کردم این بود که فایل صوتی را که منیژه فرستاده و درخواست کرده بود شوهرش را بکشیم، برای هوشنگ پخش کردم.
انکارهای متهمان در حالی بود که فردی که گفته میشد مقابل در ایستاده بوده هم شناسایی نشده است.
با پایان جلسه دادگاه، قضات برای تصمیمگیری وارد شور شدند.